به گزارش خبرگزاری فارس از کوهبنان، شمیمی از حریم دوست میآید، باز هم بزمی برای یاد تو، باز هم دلمان هوایت را کرده، اما چه غریبانه و چه مظلومانه یادت در ذهنم تداعی میکند.
خادمان حرمت به قدمگاهت شهرستان کوهبنان میآیند، اما گویی حضورت را در قلبم احساس میکنم، آنان میآیند و دلم میرود، میرود به گنبد طلائیت، میرود به صحن و سرای با صفایت.
آری آنان میآیند، گویی کرامتت تمام وجودم را فرا گرفته، خوشحالی در چشم مردم شهرم کوهبنان بیداد میکند از چه خوشخالند و در تکاپو ... گویی خبری در راه است، آری خبری آمده که در روز میلادت خادمین کویت به قدمگاهت قدم میگذارند، ... آنان در تکاپو هستند که بزمی سازند و شوری بینجامند.
گویی طلوع خورشید ثامن نزدیک است، کاروانی از شهر رضوی به قدمگاه مولایمان امام رضا (ع) میآید و مردم از هر قشر و گروهی در پی آب و جاروب کردن کوچهها و خیابانهای شهر، چراغانی کردن سر در منازل و مغازهها هستند تا به یمن قدوم مبارک مولای خویش به خادمان رضوی شادباش گویند و استقبال خود را دو صد چندان کنند.
میان انبوه جمعیت عاشقان ولایت و رهبری پرنده خیالم به سوی کوی تو پر میکشد مولا که در صحن با صفایت با چشمانی سرشار از مرواریدهای درخشان اشک قدم میزنم، نجوای دلم باز میشود.
آقاجون وقتی دلم میگیره بیدلیل صدایی از اعماق قلبم بلند میشه و ناخود آگاه دستم را بر سینم میگذارم و میگم السلام علیک یا علی بن موسیالرضا (ع).
یا امام رضا (ع) در اعماق فکرم و ذهنم در صحن با صفایت روبهرویت ایستادم و نگاهت میکنم، هر چند چشمان من توانایی دیدن این همه جمال و زیبایی تو رو ندارد، اما چشم و دلم خیلی وقته که به مهربانی و بخشش و کرامتت چشم دوخته.
صدایی از جمعیت بلند میشود ... برای سلامتی آقا امام زمان (عج) صلوات؛ که ناگهان خودم را در جمعیت حس میکنم بو و نسیم خاصی به مشامم میرسد چه بوی عطری.
خادمان میآیند که دلهای عاشق مردم کوهبنان رو به سوی خورشید عالمتاب روانه کنند.
=====================
یادداشت از صدیقه ایزدیکوهبنانی
=====================
انتهای پیام/80012/ع30/د1000