به گزارش خبرگزاری فارس از شهرکرد، عوامل مختلف مانند اقلیم و آب و هوا، فرهنگ و مذهب، اقتصاد و معیشت نقش موثری در شکلگیری فرهنگ و تمدن هر قوم و طایفه و شهر و روستا دارد که تفاوتهای موجود در زبان و گویش، معماری، پوشاک، اعتقادات و باورها و آداب و رسوم زاییده آن عوامل است.
در گستره ایران زمین فرهنگها و تمدنهای فراوانی طی هزارهها و قرون متمادی شکل گرفته است. در مسیر حوادث و در تماس و تاثیر متقابل با سایر فرهنگها، اقوام و طوایف با حفظ فرهنگ محلی و قومی خود در شکلگیری فرهنگ ملی و استواری تمدن ایرانی همگان سهیم و نقش موثر خود را ایفا نمودهاند.
قومیت، زبان و گویش، دین و مذهب و فرهنگ در ایران از دیرباز متنوع و مختلف بوده ولی اتحاد و یکپارچگی همدلی و همفکری در ساختن یکی از بزرگترین گاهوارههای تمدن بشری که همانا کشور ایران نام دارد توسط همین تنوعات شکل گرفته است.
استان چهارمحال و بختیاری با تنوع فرهنگی خود معرف بخشی از فرهنگ ملی و نوعی از فرهنگ و تمدن ایران زمین و نمونهای از تنوعات فومی، زبانی و آداب و رسوم است که مردمان آن طی قرون و ادوار مختلف به صورت مسالمتآمیز و متحد در کنار یکدیگر زندگی کردهاند.
این استان دارای استعدادهای فرهنگی و هنری بسیاری است که با برنامهریزی و اجرای صحیح و معرفی شایسته آن میتواند در غنای فرهنگی و هنری کشور نقش به سزایی ایفا کند.
در این میان به منظور بررسی جایگاه فرهنگ و هنر این استان در کشور و برنامههای فرهنگی و هنری اجرا شده از سوی متولیان این حوزه در راستای آسیبشناسی این بخش گفتوگویی با حجتالله شیروانی رئیس حوزه هنری این استان ترتیب داده شده است.
* در رابطه با اهمیت فرهنگ و هنر توضیح دهید؟
شیروانی: فرهنگ چون روح در کالبد انسان، معنابخش و معرف هویت و چیستی و کیستی انسان است. وقتی از فرهنگ در زندگی انسانها سخن میگوییم به عبارتی از معنا و مفهوم در زندگی آنها سخن میگوییم و البته میتوان تفاوت انسان با سایر موجودات را نیز همینگونه تعریف کرد. ما موجوداتی فرهنگی هستیم به این معنا که ورای وجود مادی خود وجود و ساحت وجودی دیگری که همان فرهنگ است را دارا هستیم. موجوداتی که قابلیت توسعه و تأثیرگذاری بر خود و محیط را داریم و البته همین ویژگی اثرگذاری بر پیرامون و تبادلات خاص ما با محیط و همنوعانمان است که از ما موجودات فرهنگی ساخته است. به همین دلیل است که فرهنگ را روح انسان میدانیم و خوب میدانیم که کالبد بیروح مساوی است با جسمی رو به فساد و نیستی.
هنر یکی از میوههای درخت فرهنگ است. هنر نوع اعلای ارتباط خلاقانه انسان با خود، همنوعان و محیط پیرامون و یک در کلمه جهان و هستی است. یکی از نشانههای سلامت و پویایی فرهنگی یک جامعه قوت هنر و جریان داشتن و اهمیت هنر و هنرمندان در آن جامعه است.
پس برای گفتن اهمیت فرهنگ و هنر همین بس که این دو ضامن حیات و بقای زندگی انسانها و قوامبخش و دوامبخش زندگی آنهاست. کوچکترین خلل در ساز و کارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی یک جامعه به سرعت خود را در فرهنگ و هنر آن جامعه نشان میدهد.
* در همین راستا فرهنگ اسلامی را تعریف کنید؟
شیروانی: دو متغیر میتواند ما را برای رسیدن به تصویر روشنی از فرهنگ اسلامی یاری رساند. نخست این که فرهنگ اسلامی قطعا کیفیتی است که در یک جامعه اسلامی با مردمی مسلمان تحقق مییابد و دو دیگر این که اسلام و باورها و جهان بینی آن ترسیم کننده نقشه راه، مناسبتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این جامعه خواهد بود. به عبارتی فرهنگ اسلامی فرهنگ مردم در جامعهای است که اساس و بنیان روابط در آن بر اساس آموزههای دینی و اسلام است. نگاه به انسان، روابط او با خود، دیگری و محیط ملهم از جهاننگری و اجتهاد و تفسیری است که از آموزههای اسلامی برداشت میشود.
با توجه به این مهم که آنچه فرهنگ یک جامعه نام میگیرد حاصل ملازمت زمان و مکان در حافظه یک ملت است در شکلگیری فرهنگ اسلامی همین ملازمت با افزوده شدن عنصر سومی چون ایدئولوژی و باور و جهانبینی الهی اسلامی است که نقش اساسی را ایفا میکند.
* پس از شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی فرهنگ اسلامی دچار چه تغییر و تحولاتی شد؟
شیروانی: پیش از وقوع انقلاب اسلامی نیز فرهنگ عمومی مردم و جامعه ما فرهنگ اسلامی بود. مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی ارتقاء اسلام از زندگی عمومی و عرفی مردم به زندگی رسمی و حیات اجتماعی و سیاسی جامعه بود. پس از انقلاب اسلام از قانون و منشور عرفی زندگی به مبنای کل حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران مبدل شد. در واقع اسلام فصلالخطاب و نقشه راه جامعه و نظام برنامهریزی ایران شد.
* با توضیحاتی که دادید میتوانید در یک ارزیابی کلی بگویید که فرهنگ و هنر فعلی کشور تا چه اندازه توانست با فرهنگ و هنر اسلامی هماهنگ و مطابق شود و در این راستا آیا موفق بوده یا خیر؟
شیروانی: اگر بخواهیم آنچه موجود است را با نمونه آرمانی و ایدهآل خود بسنجیم قطعا ما تا ارائه بدیلی کامل و روشن از فرهنگ و هنر اسلامی که بتواند الگویی برای استفادهی دیگران باشد فاصله زیادی داریم. البته در این مقوله بایستی بین وضعیت فرهنگ و هنر تفاوت قائل شویم و شرایط زمانی را هم در نظر بگیریم. در تاریخ هنر ایران و اسلام دورههای درخشانی از محصولات هنری داریم که ارائهگر سبکهای بدیل و خاص و منحصر به فردی بودهاند. هنرمندان بزرگی در طول تاریخ ایران و اسلام ظهور کردهاند که توانستهاند نمونههای اعلی و منحصر به فردی از اثر هنری را خلق کنند که در نوع خود جاودانه ماندهاند. اما هر چه ما به معاصریت خود نزدیکتر میشویم با این که به لحاظ کمیت شاهد تعدد آثار هنری و هنرمندان رشتههای مختلف هستیم به جهت مواجهات تمدنی که مخصوصا در ایران اتفاق افتاده است هنر وضعیت خاص و منحصر به فردی مییابد. یک سو آنچه از هنر و فرهنگ گذشته ایران باقی مانده است وجود دارد و سوی دیگر سهولت ارتباطی که اتفاق افتاده نوعی آشنایی ایرانیان با سبکها و مکتبهای هنری جهان و جوامع مختلف و مخصوصا غربی را با خود به همراه آورده است. دو عنصر "هویت " identity و دیگری other (غرب) هنر و هنرمند ایرانی را درگیر ذهنیت خلق اثر هنری کرده است. از طرفی هویت فرهنگی و سرزمینی ما ایرانی و اسلامی است و از طرف دیگر زندگی امروزین ما متأثر از عنصر ارتباط و تبادل به الگوی جهانی و غربی نزدیک است. هنرمند نیز نمیتواند جدای از واقعیت جامعه خود و ورای زمان و مکان و در انتزاع صرف زندگی و خلق اثر کند. در این بین آنچه حائز اهمیت است این است که عناصر هویتی ما پویا و سرزندهاند و ما نیز مردمی اهل تعامل و تبادل با جهان و پیرامون خود هستیم. و اینها نشاندهنده آن است که ما در صورت بهرهبردن از امتیازات میتوانیم موقعیت ممتاز و برجستهای در منطقه و جهان داشته باشیم.
انقلاب اسلامی ایران نوعی در خود نگریستن و بیداری خود باوری ایرانی و اسلامی بود. قطعا نشاندن اسلام بر کرسی سیاستورزی جامعه ایران در عین اهمیت یک موقعیت ممتاز است. سیاستگزاران فرهنگی و هنری ما به خوبی میتوانند برگرفته از هویت و واقعیت جامعه امروزی با کارشناسی و تعامل سازنده ضمن ترسیم شرایط آرمانی فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی با رصد شرایط واقعا موجود نقشه راه رسیدن به شرایط مطلوب را ترسیم کنند.
مخلص کلام در مورد این پرسش این است که آنچه واقعیت فرهنگی و هنری ماست اگر چه نامطلوب نیست اما تا طلب و رسیدن مطلوب فاصله جدی و قابل توجه دارد.
* ارزیابی شما از این وضعیت در سطح استان به چه شکل است؟
شیروانی: از طرفی ما در استان مان برخوردار از نوعی تنوع فرهنگی هستیم و البته هنوز سنتهای ما تا اندازهای در زندگیمان نقش ایفا میکنند. از نوعی مدنیت امروزی به طور نسبی برخورداریم و البته فضای بکر فرهنگیمان نیز هنوز پابرجاست. میزان هنرمندان، پژوهشگران، دانشجویان و اقشار مختلف جوان در حد قابل قبولی است و البته همه اینها ظرفیتهای بالقوه و ارزشمندی هستند که میتوان آنها را بزرگترین فرصت استانمان به شمار آورد.
در کنار فرصتهای یاد شده امروزه تهدیدهایی هم در کمین ما نشستهاند. سیر همگونشوندگی زندگی که خود را در قالب سبک زندگی شبهه غربی روز به روز به ما نمایانتر میکند امروز یک تهدید است البته اگر با آن هوشمندانه و عالمانه مواجه نشویم و صرفا در قالب یک پذیرنده صرف مقهورش شویم. همین فرهنگ بومی و سنتهای ریشهداری که فرصتهای ما هستند اگر در مقابل این هجوم گسترده پاسداری نشوند یا نابود میشوند و یا از ما انسانهایی با روانی دو وجهی و حتی سرگردان میان دو جهان میسازند که قطعا ما را به سرانجام خوبی نخواهند رساند. جوانان و به طور خاص اهالی فرهنگ و هنرمان اگر زمینه ابراز، خودشناسی، خلق و حضور نیابند و زمینهای برایشان مهیا نشود تا سرد و گرم روزگار را بچشند قطعا گرفتار خودهایی میشوند که سانسور و محرومیت و پنهانکاری میسازند. شاید پدیده هنرهای زیرزمینی نوعی غفلت ما از نسلهایی است که به دنبال خلاقیت در ابراز نوع جدیدی از خود میباشند. در استانمان بسترهای فرهنگی ایدهپردازی مهیا هستند. ایدههای زیادی اطراف ما هستند که میتوانند لباس فرهنگ و هنر به قامت بپوشانند. و البته جوانان و اهالی خوش ذوق این وادیها مهیای توجه و امکانات و ارائه بهترین رویدادها و محصولات فرهنگی و هنری.
* امکانات حوزه فرهنگ و هنر استان به چه شکل است؟
شیروانی: باید گفت که امکانات فرهنگی و هنری استان بسیار محدود است. از اعتباراتی که به این حوزه تخصیص داده میشود تا اماکن و فضاهای فرهنگی و هنری محدودیتها بسیارند. اگر چه مسئولین دلسوزانه سعی در رفع موانع و مشکلات دارند اما یک خلأ عمده باعث شده تا یا امکانات کافی نباشند و یا این که جای لازم و بایسته به کار برده نشوند و آن خلأ عدم وجود نقشه راه، ترسیم هدف و برنامه راهبردی بر مبنای شناخت و پیمایش فرهنگی و هنری استان است. همانطور که پیش از این گفته شد نیروی خلاق انسانی یا همان سرمایه انسانی فرهنگی هنری استان ما قابل توجه و ارزشمند هستند، سوژهها و ظرفیتهای فرهنگی و هنری استانمان نیز فراوانند اما آنجا که به بسترسازی و فراهم آوردن امکانات و شرایط بروز تواناییها برمیگردد کاستیها یک به یک رخ مینمایند.
نبود سالنهای متعدد سینمایی، فقدان یا کمبود سالنها و پلاتوهای نمایش و البته غیراستاندارد بودن وضعیتی و مکانی تعداد معدود موجود، عدم وجود نگارخانههای مناسب از لحاظ استانداردهای مکانی و وضعیتی، عدم وجود و یا کمبود مراکز اجتماع اهالی فرهنگ و هنر جهت جریانسازی و مبادله تجارب و سلایق، نبود برنامههای حرفهای فرهنگی و هنری جهت ارتقاء سلیقه مخاطب و تولید برنامههای فاخر فرهنگی و هنری، کمبود حمایتهای جدی از هنرمندان جهت تشویق و ترغیب آنها به آفرینشگری در عرصه فرهنگ و هنر، خالی بودن جدی عرصه از پژوهشهای کاربردی و البته بنیادی در این زمینهها، فاصله جدی دستگاههای فرهنگی و در نتیجه عملکردهای جزیرهای و البته موازی، عدم تخصصگرایی، روزآمدی و البته مدیریت استراتژیک فرهنگی و هنری، عدم و یا ارتباط حداقلی مسئولان و اهالی فرهنگ و هنر به لحاظ روشی و شناختی و ... از مهمترین معضلات حال حاضر ما است.
* پس با این اوصاف حوزه فرهنگ و هنر استان با توجه به ظرفیتهایی که دارد با چه مشکلاتی روبرو است؟
شیروانی: مشکلات حوزه فرهنگ و هنر استان را میتوان در دو بخش دستهبندی کرد؛ مشکلات نرمافزاری و سختافزاری. در بخش نرمافزاری باید گفت که به دلیل اعتبارات محدودی که به این بخش اختصاص داده میشود قدرت مدیریت و هدایت فرهنگی و هنری را از مسئولان گرفته و مانع رشد و شکوفایی استعدادهای این حوزه شده است.
در بخش سختافزاری هم که با کمبود فضاهای فرهنگی و هنری روبرو هستیم و فضاهایی که در استان وجود دارد یا در حاشیه شهرها ایجاد شده و یا از استانداردهای لازم برخوردار نیست.
* پس نقش مدیران و مسئولان فرهنگی در این میان چه میشود؟ آیا نمیتوان با مدیریت درست همین اعتبارات محدود به فضای فرهنگی و هنر استان رونق لازم را بخشید؟
شیروانی: بنده تا کنون سه راهکار عمده را به همکاران و مسئولین ذیربط فرهنگی استان پیشنهاد دادهام که معتقدم با ارزیابی و نقد و در نتیجه کاربرد آنها می توان بسیاری از مسائل و مشکلات را مرتفع کرد که البته در صورت لحاظ آنها توسط مدیران میتوان جایگاه مدیریت در پیشبرد فرهنگ و هنر را بیشاز پیش دریافت و آن سه پیشنهاد عبارتند از: 1) تشکیل کارگروهی از دستگاههای برنامهساز و متولی فرهنگ و هنر که به اتکای پیمایشها و پژوهشهای موجود و یا لازم و با زیرگروههای کارشناسی بتوانند ضمن شناسایی و کشف معضلات فرهنگی جهت رفع آنها از امکانات و ظرفیتهای هم بهرهبرداری کنند و با حمایتهای روشمند و برپایه شناخت بتوانند به جریانسازی فرهنگی و هنری در جامعه بپردازند. 2) ارتباط مستمر کارگروه یاد شده با هنرمندان و اهالی فرهنگ در قالب مشورتی و مقاطع زمانی مشخص و دستور کار مشخص و ایجاد نوعی دبیرخانه که هم اطلاعات را گردآوری و ضبط کند و هم بتواند پیشنهادات و راهکارها را به مرجع عالی جهت تصمیم سازی و تصمیمگیری ارجاع دهد. 3) ایجاد شبکهای میان دستگاههای فرهنگی که هم بتوانند فعالیتهای یکدیگر را رصد کنند و هم هنرمندان و اهالی فرهنگ از برنامهها و اهداف دستگاههای دیگر و همچنین تواناییهای حمایتی آنها آشنا شوند.
اگر روزی بتوانیم به صورت روشمند و هدفمند چشماندازی روشن و قابل دسترس برای فرهنگ و هنر استانمان ترسیم کنیم و برای رسیدن به آن همکاری و ترسیم راه داشته باشیم و فرصتسازی کنیم هم از تواناییهای اهالی فرهنگ و هنر بهره خواهیم جست و هم ظرفیتهای مدیریتی و سختافزاری و نرمافزاری استانمان را به صورت بهینه استفاده خواهیم کرد.
* نقش هنرمندان استان در ترسیم این چشمانداز چگونه است؟
شیروانی: هنرمندان ما در همه رشتهها و بخشها حرف برای گفتن دارند به طوری که باید گفت همه رشتههای هنری در استان با اقبال هنرمندان روبرو شده و ما در سطح کشور در جایگاه خوبی قرار داریم اما اینکه هنرمندان بتوانند ما را در ترسیم این چشمانداز کمک کنند چیزی است که ابتدا باید زمینه و بستر آن از سوی مسئولان فراهم شود چراکه تا مسئولان از هنرمندان حمایت نکنند نمیتوان انتظاری از این قشر داشت، هنرمندان به عنوان کاربلدان این عرصه به طور قطع میتوانند بازوان مشورتی و البته اجرایی و کاربردی چنین چشماندازی باشند چراکه همانگونه که پیش از این گفته شد چنین ظرفیتهایی (سرمایهی انسانی، فراوانی ایدهها و سوژهها) آنقدر در استانمان زیادند که گمانم اگر بتوانیم امکانات درخوری ایجاد کنیم در فرصت نهچندان زیادی شاهد رشد و بالندگی فراوانی در فرهنگ و هنر استانمان باشیم. هنرمندان و اهالی فرهنگ ما ثابت کردهاند هر جا در مشورت و عمل جدی گرفته و دیده شدهاند به خوبی بهترین نتایج را حاصل کردهاند.
* آیا در این میان در جذب بخش خصوصی برای تامین منابع مالی لازم تلاشی داشتهاید؟
شیروانی: بله هم در سالهای گذشته و هم در سال جاری نشستهایی با بخش خصوصی داشتهایم ولی متاسفانه به ثمر نرسیده است.
* دلیل عدم موفقیت در جذب بخش خصوصی را در چه میدانید؟
شیروانی: متاسفانه مسئولان نتوانستهاند اهمیت درآمدزایی فرهنگ و هنر را برای بخش خصوصی به خوبی تبیین کنند و همین عامل سبب شده تا سرمایهداران از سرمایهگذاری در این بخش استقبال نکنند.
* راهکارهای شما برای برون رفت از مشکلات و تسهیل فرایند رشد بخش فرهنگ و هنر استان چیست؟
شیروانی: باید شرایط نرمافزاری و سختافزاری لازم را فراهم کرد، برای حوزه فرهنگ و هنر استانها اعتبارات بیشتری اختصاص داده شود و مهمتر از همه اراده بین دستگاهی بین دستگاههای فرهنگی و هنری استان شکل بگیرد.
* پیشنهاد شما برای شکلگیری اراده بیندستگاهی چیست؟
شیروانی: برگزاری نشستهای مداوم و مستمر بین مدیران، برقراری ارتباط بیشتر با هنرمندان و ایجاد شبکه ارتباطی بین دستگاههای فرهنگی استان از مهمترین این راهکارها است.
* آینده فرهنگ و هنر استان را چگونه ارزیابی میکنید؟
شیروانی: در صورت رفع موانع و مشکلات یاد شده و یا لااقل شکلگیری اراده جدی برای رفع آنها مطمئنا آیندهای پر از امید و ثمره را برای فرهنگ و هنر استانمان شاهد خواهیم بود. ما سرمایههای انسانی ارزشمندی داریم که هیچگاه با سرمایهگذاری مادی صرف به دست نخواهند آمد اما بیمهریها و کم توجهیهای مادی و معنوی ما، بیتدبیریهای ما میتواند آنها را روز به روز از جریانهای رسمی فرهنگی و هنری ما دورتر سازد و روزی ما را مواجه با چیزی کند که برماست و باماست اگرچه از ما نیست.
...................................
گفتوگو از خاطره حسین زاده
...................................
انتهای پیام/68004/ع40/پ3003