به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلامآباد، در بخش قبلی این نوشتار به برخی علل ناکامی احزاب مذهبی پاکستان در انتخابات پارلمانی این کشور، از جمله پراکندگی جمعیتی، فرهنگ سیاسی، ضعف در قدرت چانهزنی و فعالیتهای افراطگرایانه، پرداختیم.
در بخش دوم و پایانی این گزارش، یکی از مهمترین عوامل این شکست سیاسی که همان اختلافات داخلی و گرایشات فرقهگرایانه است را مورد بررسی قرار میدهیم.
پیش از این اشاره کردیم که پراکندگی جمعیتی این گروهها یکی از علل ناکامی آنها در انتخابات اخیر پاکستان است.
اما علاوه بر پراکندگی جمعیت پیروان احزاب وگروههای مذهبی پاکستان، عوامل دیگری نیز وجود دارند که در طول تاریخ سیاسی این کشور مانع دستیابی این گروهها به قدرت سیاسی شده است.
یکی از مهمترین وعمدهترین این عوامل وجود اختلاف و گروهگرایی درمیان این گروهها میباشد که درکنار پراکندگی جمعیت اعضای این احزاب، زمینه را برای شکستهای سیاسی آنها بیش از پیش فراهم میسازد.
بهعنوان مثال، اکثریت قاطع جمعیت پاکستان پیروی مکتب بریلوی میباشد که دارای عقاید ورفتارهای میانهرو درامور مذهبی، اجتماعی وسیاسی هستند اما پیروان این مکتب در پاکستان اغلب از نبود یک رهبری مؤثر رنج بردهاند.
بریلویها
عمده تلاشی که برای سازماندهی بریلویهای پاکستان صورت گرفت در چارچوب حزب «جمعیت علمای پاکستان» بهرهبری «شاه احمد نورانی» بود.
اگرچه وی توانست از زمان نخستوزیری «ذوالفقارعلی بوتو» نقش فعالی را در صحنه سیاسی این کشور ایفا کند اما پس از در گذشت وی، بریلویهای پاکستان دچارپراکندگی و انزوا شدند و برخی رهبران فرصت طلب گروههای جداگانهای را تشکیل دادند که نمونه آن «حزب سنی تحریک» میباشد.
اگرچه این گروه درانتخابات اخیر، بهویژه در کراچی، فعالیتهای چشمگیری داشت اما هیچ یک ازگروههای بریلوی نتوانست موفقیتی را در این انتخابات بدست آورد.
این در حالی است که «صاحبزاده فضل کریم» از رهبران فعال بریلوی چند روز قبل از انتخابات اخیر درگذشت که این امر تأثیر مستقیمی بر نقش بریلویها درانتخابات اخیر داشت.
دیوبندیها
ازسوی دیگر، پیروان مکتب دیوبند نیز که دارای تشکیلات مذهبی و سیاسی قوی میباشند بهدلیل واگرایی روزافزون، به اهداف سیاسی مورد نظر خود نرسیدهاند.
دیوبندیهای پاکستان که عمدتاً در چارچوب 2 حزب عمده «جماعت اسلامی» و«جمعیت علمای اسلام» سازماندهی شدهاند دارای نفوذ بیشتری نسبت به بریلویها در صحنه های سیاسی می باشند.
گرچه جماعت اسلامی توانسته خود را از تغییر شکل عمده مصون نگه دارد اما جمعیت علمای اسلام به گروههای گوناگونی از جمله شاخههای «فضلالرحمان»، «سمیعالحق» ونظریاتی تقسیم شده است که این تقسیمبندی تأثیر مستقیمی بر قدرت سیاسی این حزب دارد؛ زیرا شاخههای مختلف آن بهصورت مستقل و جداگانه در انتخابات عمومی پاکستان شرکت میکنند که این امر منجر به کاهش قدرت سیاسی آنها میشود.
اهل حدیث
همین طور پیروان مکتب اهل حدیث نیز که نسبت به دیوبندیها وبریلویها دارای تعداد اندک در پاکستان میباشند به گروههای گوناگونی تقسیم شدهاند و با وجود داشتن قدرت قابل ملاحظه در امورمذهبی، در صحنه سیاسی چندان تأثیرگذار نمیباشند .
بهویژه، پس از کشته شدن «احسان الهی ظهیر» از رهبران فعال اهل حدیث در یک انفجار، این گروه دچار درگیریهای داخلی شد و اهمیت سنتی خود را در صحنههای سیاسی از دست داد.
هم اکنون «ابتسام الهی ظهیر» فرزند احسان الهی و «قاضی عبدالقدیرخاموش» در تلاش برای احیای نقش پیروان اهل حدیث در صحنه سیاسی پاکستان میباشند. درانتخابات اخیر نیز قاضی عبدالقدیرخاموش با حزب مسلم لیگ شاخه نوازشریف ائتلاف کرد و در تلاش است ازاین طریق جایگاه سیاسی برای خود بدست آورد.
شیعیان
شیعیان پاکستان نیز که نخستین بار در سالهای ١٩٨٠میلادی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران توسط رهبرانی مانند «مفتی جعفرحسین» در قالب حزب «نهضت اجرای فقه جعفری» سازماندهی شدند، عمدتاً بهدنبال اهداف مذهبی بودند.
اما پس از در گذشت مفتی جعفرحسین، شیعیان به 2 گروه عمده تقسیم شدند: گروهی بهرهبری «حامد علی موسوی» و گروهی بهرهبری علامه شهید «عارفالحسینی».
گروه موسوی که عمدتا شیعیان سنتگرا را در برمیگیرد خط مشی ارتجاعی را در پیش گرفت و بهنوعی بر جدای دین از سیاست تأکید داشت. بنابراین تأثیر این گروہ در امور سیاسی هیچ وقت مشهود نبودہ است.
با این حال، در انتخابات اخیر برخی پیروان این گروه با عنوان «پاک وطن پارتی» تلاش کردند تا در روش سنتی خود تغییراتی ایجاد کنند اما بهیچ عنوان مورد استقبال حتی طرفداران خود نیز قرار نگرفتند.
گروه دیگری که پس از مفتی جعفر حسین نقش فعالتری را در صحنه سیاسی- مذهبی پاکستان بر عهده گرفت، مرهون رهبری علامه شهید عارفالحسینی بود.
شهید عارف حسینی در مدت چهارسال توانست با تشکیل هستههای تشکیلاتی شیعیان در سراسر پاکستان برای نخستین بار در تاریخ این کشور، یک هویت متناسب با جمعیت٣٠ درصدی به این گروه بخشد که در نتیجه آن، شیعیان پاکستان مورد توجه بازیگران سیاسی این کشورقرار گرفتند.
پس از شهادت علامه عارفالحسینی در سال ١٩٨٨، رهبری این گروه را علامه «سید ساجدعلی نقوی» بر عهده گرفت که بیش از پیش متمایل به فعالیتهای سیاسی در پاکستان بود و در نتیجه تلاشهای وی شیعیان پاکستان نخستین بار توانستند 2 نفر به نامهای «علامه جواد هادی» و «علامه عابدالحسینی» را یکی پس از دیگری به مجلس سنای این کشور بفرستند.
اما با اوجگیری درگیریهای فرقهای در پاکستان، فعالیت نهضت جعفریه بهرهبری علامه سید ساجد علی نقوی از سوی دولت ممنوع اعلام شد و چندی بعد این گروه با نام جدید «تحریک اسلامی» فعالیتهای خود را ادامه داد.
اما در همین دوران شیعیان تحت رهبری علامه سید ساجد علی دچار اختلاف شدند و قدرت سیاسی و مذهبی آنها بهشدت افول کرد که این اختلافات درنهایت منجر به شکلگیری تشکیلات جدیدی به نام «مجلس وحدت مسلمین» بهرهبری علامه «راجه ناصرعباس جعفری» و «علامه امین شهیدی» گردید.
این گروه اگرچه درانتخابات پارلمانی اخیر، نامزدهای خود از سراسر کشور را برای شرکت در این رویداد مهم معرفی کرد اما بهدلیل اختلافات داخلی موجود میان شیعیان، این گروه نتوانست موفقیت قابل ملاحظهای بهدست آورد.
بنابراین لازم است تا گروههای مذهبی مختلف پاکستان توجه خود را بر مشترکات مذهبی و سیاسی مذکور معطوف کرده، پیروان خود را از اختلافات افراطی بر حذردارند و خود را در برابر دشمنان مشترک متحد سازند و بدینترتیب، زمینه را برای اجرای اسلام حقیقی فراهم سازند۔.
این تنها راهی است که میتواند قدرت نیروهای مذهبی پاکستان را در برابر نیروهای ضد دینی افزایش دهد و زمینه را برای غلبه طرفداران اسلام حقیقی فراهم سازد.
انتهای پیام