اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  کتاب و ادبیات

گزیده‌ای از گفت‌وگوهای جالب ادبی در سال ۹۱

فردی: قرار نیست نویسنده تابع ذائقه مخاطب باشد/ باید آرمانی زندگی کنیم

امیرحسین فردی گفت: نویسنده باید به مخاطب احترام بگذارد ولی حرف‌ها، حس‌ها و افق‌های خود را مطرح کند و با احترام آن را تقدیم کند، مخاطب اگر بخواهد می‌پسندد.

فردی: قرار نیست نویسنده تابع ذائقه مخاطب باشد/ باید آرمانی زندگی کنیم

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، از امیرحسین فردی بنیان‌گذار جلسات قصه‌خوانی و نقد روزهای دوشنبه مسجد جواد‌الائمه و پایه‌گذار جایزه ادبی غنی‌پور نمی‌دانیم چطور یاد کنیم. شاید خوب است به این بسنده کنیم که علیرضا متولی درباره وی می‌نویسد: «راستش دلم نمی آید از امیر حسین فردی چیزی بنویسم. هر چه بنویسم حق مطلب ادا نخواهد شد. اما در یک کلمه می‌توانم بگویم او یک معلم بود و هست و خواهد بود؛ یک معلم حقیقی. امیرخان، معلم بود. مدرس نبود. درس نمی‌داد. رفتارش و مهربانی اش برای ما درس بود. او خودش درس بود و هست. ما فقط از او قصه و داستان نوشتن نیاموختیم. از او مهربانی آموختیم و سعه صدر آموختیم و نگاه عاشقانه به هستی آموختیم و ...»

پیرامون جشنواره غنی‌پور همه صحبت‌ها به امیرحسین فردی ختم می‌شود. همان که بانی جلسات دوشنبه‌های مسجد جواد الائمه بود و بعد از یک دوره رکود، بانی و پایه‌گذار جشنواره ادبی جایزه شهید حبیب غنی‌پور بود و تاکنون 12 دوره آن را راهبری کرده است.

 

بخش‌هایی از این گفت‌وگو در ادامه می‌آید و متن کامل را می‌توانید از اینجا بخوانید.

 

* در جامعه جایی نداشتیم و به مسجد پناه بردیم

شرایط بسیار تغییر کرده است و کار ما خیلی سخت‌تر شده است. درست است که پیش از انقلاب ما را جایی راه نمی‌دادند و سه گروه مثل ما در جامعه بودند. برخی زندان و دربند بودند، برخی تبعید بودند و عده‌ای هم مثل ما در شهر خودمان در غربت بودیم. ما را با این افکار و اندیشه‌ها جایی راه نمی‌دادند، از قدیم هم گفته‌اند که آدم غریب به خانه خدا پناه می‌برد ما هم به خانه خدا که امنیت داشتیم پناه بردیم. اینجا بود که ما را می‌پذیرفتند و از خدا مهربان‌تر هم که نداریم و با همین هدف هم رفتیم، می‌‌خواستیم پایگاه‌های مردمی و مذهبی را تقویت کنیم. اواخر دهه 50 دوران اقتدار رژیم شاه بود. عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و ارتش و همچنین در بحث فرهنگ کار می‌کردند. سینماهای زیادی می‌ساختند و از این کار هم هدف داشتند البته در همان زمان مردم هوشمند ما شروع به مسجد‌سازی کردند و با پول توجیبی در مقابل آنها سنگرهایی ایجاد می‌کردند که خود جوش بودند.

 

* مسجدرفتن در رژیم شاه یک نوع مبارزه بود

نوای «الله اکبر» در مناطق جنوبی تهران و فقیرنشین به گوش می‌رسید. آنها می‌خواستند کاملا مظاهر دینی را از بین ببرند که این مسئله در مناطق شمال تهران بیشتر بود که این مسئله اتفاقی نیست. حرکت مردم حالت مبارزه جویانه‌ای بود که ملت ایران در مقابل حرکت و تهاجم فرهنگی نظام شاهنشاهی نشان می‌داد. خدا توفیق داده بود که ما هم جزء فقرا باشیم و به زور یک خانه کوچک ساخته‌ بودیم در نزدیکی مسجد جواد الائمه. رفتن ما به مسجد مانند همه افراد دیگری که به مسجد می‌رفتند فقط برای نماز خواندن نبود و به نوعی یک مبارزه بود. انجام کار فرهنگی در مسجد بسیار معنادار بود و تقویت کتابخانه، شناسایی نیروها، ایجاد ارتباط میان بچه‌ها صورت می‌گرفت. اینها افرادی بودند که دیگر جایی نداشتند.

 

* اگر همه اعضایمان به مسجد می‌آمدند جا نداشتیم

در سال‌های پایانی رژیم شاه و آغاز انقلاب ایران کمتر می‌توانستم به مسجد بروم و به حوزه هنری آمده بودم، روزی از محمد ناصری که مسئول کتابخانه شده بود پرسیدم که کتابخانه چند عضو دارد؟ جواب داد حدود 7 هزار نفر به عضویت کتابخانه مسجد جواد الائمه در آمده‌اند. همانجا خندیدم و گفتم اگر این اعضا تصمیم بگیرند که یک روز به کتابخانه بیایند چه کنیم؟ در مسجد و پشت‌بام هم بروند باز جا نمی‌شوند. این موضوع کم اتفاقی نیست و حاصل یک زحمت است.

تحلیل ما از شرایط آن زمان این بود که مسجد‌ها را تبدیل به پایگاه کنیم. حتی سال 56 بنده طرحی داشتم تحت عنوان اینکه جشنواره مستند فیلم‌های 8 میلیمتری برگزار شود. دوربین‌هایی آماده کردیم برای مسجد و می‌خواستیم با شناسایی نیروها در سال 57 جشنواره را برگزار کنیم تا اینکه به پیروزی انقلاب رسیدیم و این موضوع اتفاق نیفتاد. ما می‌خواستیم با توجه شرایط زمانی خود اثرگذار باشیم. نیاز آن زمان آنگونه بود اما نیاز زمان امروز چیست؟ نیازسنجی و شناسایی این نیازها بسیار مهم است. گاه نیاز اصلی را شناسایی نمی‌کنند و به سراغ نیازهایی می‌روند که در اولویت نیست و همت خود را می‌گذارد و کاری می‌کند که نیاز فرعی است.

 

* برای رسیدن به جامعه آرمانی خودمان باید آرمانی زندگی کنیم

مبارزه در پیشبرد اهداف اسلام و انقلاب نفس کار است. تا کجا می‌توانیم مقاومت کنیم که نلرزیم ایستادن و اینکه همیشه به خود بگوید که انقلاب تمام نشده است و رژیمی که نماینده ما نبود و نماینده سرمایه‌داران بود را در سال 57 بیرون کردیم. این موضوع جریان و جاری است و انقلاب‌ ما به تاریخ نپیوسته است هر چند تاریخی شده است، توقف نداریم. آن زمان پیچیدگی‌ها و دشواری‌های خاص خود را داشته است و این زمان هم به نوع دیگری پیچیدگی خود را دارد اما چه باید کرد؟ می‌توان مثل کوهنوردها را زد. گروهی جمع می‌شود که بروند کوهی را فتح کنند که هر چه بیشتر پیش می‌روند کمتر می‌شوند و برای رسیدن به جامعه آرمانی خودمان باید آرمانی زندگی کنیم.

 

* هنرمند باید عمیق‌ترین تحلیل‌ها را درباره شرایط جامعه داشت

در جامعه کنونی خیلی ساده‌انگاری است که برویم در مسجد بنشینیم و کاری بکنیم. مسجد هنوز پایگاه است ولی ما زمانی رفتیم مسجد که ما را جایی راه نمی‌دادند و جایی در اختیار ما نبود ولی الان جامعه برای ما است و اینجاست که هنرمند باید تحلیل سیاسی و اجتماعی داشته باشد. هنرمند باید عمیق‌ترین تحلیل‌ها را درباره شرایط داشت و گرنه به اشتباه می‌رود. در قضیه فتنه هم بسیاری از افراد نامدار به آن سمت رفتند چون شناختی نداشتند. در حال حاضر در ادبیات و به صورت کلی هنر به نظر وضعیت سخت‌تری ‌داریم. ظاهر اینست ک انقلاب به ثمر رسیده است و طاغوت نیست اما الان طاغوت‌هایی بوجود آمده است که نفس آدم‌هاست.

هر چه سن بالاتر می‌رود دقت بیشتر می‌شود. مثلا کانال می‌زنیم با فلان آدم ارتباط بیشتری بگیریم برای اینکه محاسبه می‌کنیم که این فرد در آینده منصبی به دست خواهد آورد و در نظر نمی‌گیریم که این آدم چه قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی دارد. دوستی‌ها به دلیل رسیدن به مقام وی در آینده است که بتوانیم بهره‌ای ببریم این در حالیست که باید به دنبال افرادی باشیم که تقوای بیشتری دارند و اعتقاد انسانیت را مدنظر قرار دهیم.

یک هنرمند باید بحث جامعه‌شناسی داشته باشد و خودش بینش، شناخت و تحلیل داشته باشد و نکته مهمتر این است که این فرد باید بسیار مهذب باشد. خیلی‌ها می‌توانند خوب حرف بزنند ما حرف زدن نشاندهنده باور فرد نیست. مهم است که در شدائد چقدر مقاوم است و چقدر اصالت دارد؟

وظیفه ما است که نیروهای اصیل و معتقد و جریان‌های اصیل را شناسایی کنیم. آنها که پشت تریبون خود را مطرح نمی‌کنند چون در شأن آنها نیست. آنها کار خود را می‌کنند و ما باید شناسایی کنیم.

 

* قرار نیست نویسنده تابع ذائقه مخاطب باشد

اینجا یک سؤال پیش می‌آید که وقتی یک نویسنده می‌نویسد باید به ذائقه مخاطب نگاه کند؟ یا به ایده‌آل‌های خود توجه کند؟ آیا باید تابع سلیقه مخاطب خود باشد؟ باید به مخاطب احترام بگذارد ولی حرف‌ها، حس‌ها و افق‌های خود را مطرح کند و با احترام آن را تقدیم کند، مخاطب اگر بخواهد می‌پسندد. زمانی که کتاب نوشته می‌شود باید این نگاه را داشت که کتاب صد هزار تیراژ داشته باشد؟ این صد هزار نفر چه کسانی هستند؟ بلکه می‌توان کتابی نوشت که صد هزار مخاطب داشته باشد ولی حرف‌های خود نویسنده باشد. اگر خود سانسوری کنیم و فقط به سلایق نگاه کنیم کاسب‌کاری و عدول از ارزش‌ها است. ذائقه سازی مخاطب مهم است باید جهانی را تصویر کرد و انسان‌هایی را نشان داد که مخاطب بی‌طرف به آن علاقه‌مند شود. هر چه نویسنده متعهد باشد و احساس کند که نه خوب حرف می‌زنم و نه خوب می‌نویسم نمی‌تواند علاقه‌مندی ایجاد کرد. برخی تجارت می‌کنند و می‌خواهند با تیراژ کتاب به جنبه‌های مادی دست پیدا کنند. نباید از حضور این افراد تعجب کرد که از قبل بوده‌اند و باز هم خواهند بود.

 

* انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس می‌دهد

جذابیت تأثیرگذاری یکی از شرایط و مولفه‌های مهمی است که نویسنده باید داشته باشد. دین ما همین است و تأثیرگذاری اهمیت دارد همیشه باید به جایی رسید که فکر کرد بهترین نویسنده دنیا است و پشتوانه‌ای دارد. نباید دنیا را بی‌حساب و کتاب دید. نباید فقط حدیث نفس کرد. همواره کسانی هستند که به حدیث نفس علاقه دارند اما باید با جذاب‌ترین وجه برای مخاطب جهانی گام برداشت و ارائه کرد و اعتماد به نفس داشته باشد و تحت تأثیر قرار نگیرد.

سال 62 بود که یکی از نویسندگان آثارش را فرستاد تا کارهایش را بخوانم و نظر بدهم وقتی خواندم بسیار خوشحال شدم که نظر مکتوب می‌خواست و برایش نوشتم که انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس می‌دهد. آن زمان‌ها مد بود که می‌گفتند انقلاب فرزندان خود را می‌خورد و من این تناسب را بر عکس کردم و گفتم انقلاب اعتماد می‌دهد. انقلاب تنها فرزندان ناخلف خود را می‌خورد ولی باید به جنبه اعتماد دادن بیشتر توجه کرد که این حرف جدیدتری است و باید حرف خودمان را بزنیم.

 

* رسانه‌ها بیشتر به حرف روشنفکران پشیمان از انقلاب می‌پردازند

شناخت‌ها بسیار مهم است. الان حرکاتی مثل جواد الائمه در رسانه لازم است حتی در رسانه‌ها می‌بینم که افرادی کار می‌کنند که نگاهشان روشنفکران غربی است و خیلی معتقد نیستند و به نظرم اینگونه حرکات نیاز است. مسجد جواد الائمه نشان می‌دهد که تا چه حد ظرفیت وجود دارد و تا چه حد می‌توان کار کرد. هیچ‌گونه امکاناتی نبود اما خیلی می‌توان کار کرد و خیلی می‌توان اثرگذار بود.

 

* کسی که روحیه انقلابی دارد همسنگر خود را نمی‌زند

فرمایش حضرت آقای مبنای کار ماست گاه سلیقه‌ها یکسان نیستند و همدیگر را قبول ندارند اما در کلیت باید وفاق باشد. باید حدود را حفظ کرد و خویشتن‌دار بود. دوستداران انقلاب اگری بدی هم ببینند نباید انقلاب را بزنند و باید پشتیبان بود. کسی که روحیه انقلابی دارد هم سنگر خود را نمی‌زند و مشکل در اعتقادات است.

 

* در مسجد به سوی همه باز است/ باج نمی‌دهیم ولی جذب می‌کنیم

در مسجد به سوی همه باز است و نگاه‌ ما از ابتدا نگاهی باز بود. ملاک حال فعلی افراد است و باید اینگونه نگاه کرد. در داوری‌های ما هم همینگونه بوده است و سعی کردیم بیشتر جذب کنیم، البته به معنای باج دادن نیست. کتابی که حقش بوده است جایزه را برده است. برخی نسبت آنها به انقلاب نزدیک‌تر است و برخی دورتر و مهم در دایره انقلاب بودن است. نویسنده‌ای کتاب نوشته است و این کتاب، کتاب خوبی است ولی خودش با انقلاب مشکل دارد باید کامل نگاه کرد. وقتی کتاب خوب است باید تجلیل شود و نباید این دایره را بسته نگه داشت.

 

* دگراندیشان می‌گویند که جشنواره خوبی است اما بسته است!

اعتماد جامعه پشتوانه است و پشتوانه حاصل نمی‌شود مگر اینکه ما قواعد بازی را رعایت کنیم و نگاه حرفه‌ای داشته باشیم. انتخاب‌های ما باید مقرون به صحت باشد البته نمی‌گوئیم حتما آنچه انتخاب می‌کنیم به طور بس درست است. داوری همیشه در نهایت سلیقه است ولی نباید پرت باشند. ما پرچم خود را باید بلند کنیم و معیارهای مسجد و شهید داشته باشیم. گِله‌های این طرف و آن طرفی می‌شود و گلایه‌های از دگراندیشان می‌شود و می‌گویند که جشنواره خوبی است اما بسته!

استمرار و نظم از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. یک ماه پیش از اختتامیه داوری‌ها به پایان رسیده است و سعی می‌کنیم منظم پیش برود و در نهایت سادگی با تمام احتراماتی که به مقامات داریم به دنبال این نیستیم که مقامات بیایند اتفاقا می‌آیند و کارتی می‌فرستیم اما چشم به راهشان نیستیم و مراسم برای یک شهید است.

 

* جشنواره‌ای که برگزیده انتخاب نکند، اشتباه است/ ادبیاتی‌ها از سینما یاد بگیرند

جشنواره‌ای که برگزیده انتخاب نکند، اشتباه است. همیشه مثال می‌زنم در مسابقه دو میدانی بالاخره یک نفر زودتر به خط پایان می‌رسد و حال ممکن است رکورد نزند اما زودتر از بقیه رسیده است و حق دارد. قرار نیست هر سال رکورد زد و باید افراد را دید و تشویق کرد. افرادی که جشنواره برگزار می‌کنند از سینمایی‌ها یاد بگیرند که از هر بخشی تقدیر می‌کنند اما در ادبیات گاه اصل هم دیده نمی‌شود و برگزیده ندارند، نهایتا بیانیه‌ای تلخ با کلی نکوهش خوانده می‌شود که این نگاه خوبی نیست.

انتهای پیام/و

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول