اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

یادداشت/

لئوناردو داوینچی و اوضاع این روزهای شاهین بوشهر

خبرگزاری فارس: چهره آفتاب زده‌شان تو را می‌کشاند به روزهایی که فوتبال عشق بود. عشقی نیامیخته در تنور پول و آموخته در مکتب‌های وفاداری.

لئوناردو داوینچی و اوضاع این روزهای شاهین بوشهر

به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، دهداری اگر زنده بود دست می‌گذاشت روی شانه عباس برزن و لبخندی نثار امین مشایخ می‌کرد.

دکتر اکرامی یکی از «باباجون»هایی که به همه کس نمی‌گفت را حتما خرج اینها می‌کرد. بچه‌های دریا حالا قد کشیده‌اند و ریشه در خاک دوانده‌اند تا دستشان به آفتاب برسد، نداری، «دارایی»‌ها را رو کرده است.

پول که رفت و خزانه باشگاه که با تار عنکبوت تزیین شد نوبت رقص پای ستودنی آن‌هایی رسید که توپ را وسیله‌ای برای شعبده بازی‌های خود می‌دانند.«پله»های ایرانی پله پله سر از صندوق خانه فراموش شده اذهان در می‌آورند و من و تو و ما را به مهمانی رویاها می‌برند.

لامصب پول و پول لامصب را که بگذاری لب تاقچه بی اعتبار روزگار، تازه یادت می‌آید این بچه‌ها چه آرزوهایی داشته‌اند و نادیده گرفته شده‌اند.

فوتبال همین است، تقابل دیو و دلبر، تضاد پاکی و ناپاکی، می‌شود همان ماجرای تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی که سوژه معصومیت و خیانتش چشمان یک نفر بود. داستان کشیدن تابلوی معروف «شام آخر» توسط لئوناردو داوینچی‌ حکایت شنیدنی و جالبی دارد، اتفاقی که در فرایند کشیدن تابلو رخ داد، به اندازه خود تابلو از اهمیت برخوردار است.

گفته می‏‌شود که داوینچی، هنگام کشیدن تابلو، با مشکل پیداکردن سوژه‏‌ای مناسب برای طراحی، مواجه شد. او می‏‌خواست زیبایی و نیکی را به‏ صورت حضرت مسیح (ع) و زشتی و بدی را به هیبت یهودا که از حواریون خیانتکار حضرت عیسی بود، به تصویر درآورد.

در انجیل آمده است: مسیح درباره یهودا در شام آخر گفت: «کسی که با من نان خورده است، به من خیانت می‌کند.» "پطروس" به مسیح نزدیک شد و پرسید: "آن شخص کیست؟" و مسیح لقمه‌ای گرفت و در دهان «یهودا» گذاشت و گفت: «عجله کن و کار را به پایان برسان!» یهودا از مخفیگاه خارج شد و ساعاتی بعد از آن، کیسه‌ای پر از سکه‌های نقره در دست داشت. او به علمای قوم یهود قول داد که نه‌تنها مخفیگاه حواریون، که دقیقاً مسیح را هم برای سربازان رومی شناسایی کند. یهودا سربازان رومی را با خود به محفل مسیح می‌آورد. تعدادی از حواریون، خود را مسیح معرفی می‌کنند. کدام یک از این جمع مسیح است؟ یهودا پیش می‌رود و گونه مسیح را می‌بوسد! داوینچی با الهام از داستان انجیل، می‏خواست،‌ زشتی و خیانت را این‏ گونه به‏ تصویر درآورد.

داوینچی به‏ دنبال یافتن مدل‌های مناسب، به‏ ناگاه در آیین مذهبی و همسرایی کلیسا، چهره مسیح را در صورت یکی از پسرانی که در خواندن سرودهای کلیسا شرکت کرده بود، یافت. از جوان دعوت کرد که از چهره‌‏اش الگوبرداری کند و جوان خوش‏‌سیما و نیک‏‌پندار از دعوت او با کمال میل استقبال کرده، به چهره مسیح در تابلو ظاهر شد.

 

سه سال‏ گذشت و داوینچی به انتهای کار رسیده بود؛ اما هنوز مدلی از زشتی و بدی در اختیار نداشت تا توسط آن، صورت یهودای خائن و زشت‏پندار را به تصویر بکشد. کلیسا نیز او را برای اتمام کار نقاشی بر دیوار کلیسا، تحت فشار گذاشته بود و داوینچی همچنان دریافتن چهره‏ای مناسب، در هر کوی و برزنی می‏‌گشت تا عاقبت، جوانی مست، ژنده‏‌پوش و زشت‏‌سیرت را یافت که می‏‌توانست الگوی مناسبی برای صورت "یهودا" در تابلوی شام آخر باشد.

او را که نمی‏‌توانست از فرط پلیدی و مستی بر پاهایش بایستد، به کمک دستیاران به کلیسا آوردند تا آخرین مرحله از کار نقاشی تابلوی دیواری کلیسا، به پایان رسد.

جوان مست و پلید، به صورت نقاش خیره شد و درحالی‏که با ناباوری تابلوی دیواری را برانداز می‏‌کرد، گفت: این تابلو را قبلاً دیده است. داوینچی با حیرت پرسید:‌ "چطور و کجا؟" جوان با مستی پاسخ داد: سال‏ها پیش و قبل از آنکه به این وضعیت اسف‏‌بار دچار شود، در گروه همسرایی کلیسا، سرودهای کلیسا را می‌خوانده و چهره‌‏نگاری زبردست از او دعوت کرد تا طرح چهره مسیح را از صورت او به تصویر درآورد".

فوتبال روح پاکش را در پس تصمیمات غلط ما داشت از دست می‌داد اما حالا برای ترسیم زیبایی‌هایش پای قصه‌های ناشنیده از زبان پر از معصومیت همین 11 بازیکن که بنشینی کافی است.«یهودا»‌ها رفته‌اند، برای نقاشی کردن زیبایی‌ها، چشم در چشم همین جوانان بدوز و حسرت گذشته را فراموش کن.

لقمه‌ای نان و پنیر و یاعلی گویان پا به میدان کارزار گذاشتن رسم مردمانی است که غریبه‌ها سادگی و صداقتشان را پلی برای به یغما بردن ثروت‌هایشان کرده‌اند. توپ هر جا رفت،  عشق بود. هر جا چشم انداختیم ردپای معرفت بود. بوی پول و بی‌تعصبی دیگر مشام را نمی‌آزرد. 11 ستاره، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. ستاره‌هایی که ابرهای «پولکی» طلوعشان را به تاخیر انداخت اما حالا پایان شب سیه سپید است.

فاضل قنبرپور - بوشهر

انتهای پیام/66006/ر30/ض1002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول