به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، جوان لاغر اندام کاشمری ،سردار شهید علیرضا عاصمی جهان بزرگ و شگفتانگیز هستی را در خود خلاصه کرد .یارانش میگویند او در جبهه بود اما با ما نبود . دل در جای دیگری داشت، دنیا را با همه دلفریبیهایش رها کرد؛ آواز این رو مرگ را به سخره میگرفت.
دوستان دوران مدرسه و همرزمانش پس از گذشت سالها هنوز او را با تحرک ، جنب و جوش و لبخندی نمکین بر لب به خاطر میآورند .دانشآموزی که بیش از سن خود میفهمید و فعالیت میکرد.
گذشت زمان همیشه توانسته است غبار فراموشی را بر خاطر آدمیان بنشاند. این امر اگر در برخی موارد پذیرفتنی باشد اما در مورد روزهای شیرین گذشته خواستنی نیست.یاد کرد شهیدان سرافراز این مرز وبوم ، بیش از آنکه نام آنان را زنده نگه دارد سبب طراوت و شادابی دلهای ما میشود.
نخستین راهپیمایی دانشآموزی توسط شهید عاصمی برگزار شد
نخستین راهپیمایی دانشآموزی کاشمر در مهر ماه 1357 توسط شهید عاصمی و دوستانش برگزار شد که خود به سرآغاز حرکتهای مردمی در این شهر منجر گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی عرصه دیگری در مقابل او گشوده شد و خوب میدانست باید از همه آنچه بدست آمده پاسداری کند.
پدر شهید عاصمی میگوید: قبل از انقلاب ، علی و دوستانش با موتورسیکلت برای پخش کردن اعلامیههای امام(ره) در شهر تردد میکردند و به دلیل اینکه همیشه لباس مبدل میپوشید ماموران نمیتوانستند او را شناسایی کنند.گر چه یکی دو مرتبه کارهای او لو رفت و از طرف شهربانی مرا احضار کردند اما ما اعتنایی نکردیم.
با شروع رسمی جنگ تحمیلی، سپاه کاشمر اعلام نمود که آماده اعزام نیرو به جبههها است .حس دفاع از حریم انقلاب اسلامی در وجود علی شعلهور شده بود اما مسئولان اعزام افراد بالای 18 سال را میپذیرفتند. سن علی کمتر بود و اصرار فایدهای نداشت، بنابراین بصورت قاچاقی و با سماجت خاصی بسوی جبهه رفت.در ماههای نخست جنگ که شهید عاصمی در سوسنگرد بود توانست با ادوات جنگی مختلف آشنا شود.
اما نخستین برخورد او با مین و علاقهای که به تخریب پیدا کرد از زبان خودش شنیدنی است:"داخل سنگر بودم که یکی آمد و گفت : علی! در 200 متری ما جعبههای سفیدی است که درب سبز رنگی دارد ، عکس تاج روی آن و مقداری خاک هم روی آنها ریختهاند ؛ اگر نزدیک آنها بشویم منفجر میشود. از سنگر بیرون آمدیم ، مقداری جلو رفتیم ، ولی از ترس نزدیک نشدیم. رفتیم به ارتشیها گفتیم.گفتند اسم اینها مینهای 19 ضد تانک است ، شما هم نزدیک آنها نشوید.
گفتیم اگر این طوری است ، بدهید ببریم جلوی عراقیها بگذاریم، چرا جلوی سنگرهای خودمان گذاشتهاید؟ من مسئول بچهها بودم . دوباره با ارتشیها صحبت کردم. جناب سروان به من گفت: بچه بسیجی !اینها دو سال دوره آموزشی نیاز دارد.آمدم به بچهها گفتم .هلالی اعتراض کرد که چرا خودشان جلوی عراقیها نمیبرند؟
آن قدر آن روز به سنگر ارتش رفتیم و برگشتیم که قرار شد مینها را از جلوی خودمان بردارند
فردا صبح ساعت 10 دو تا تویوتا از اهواز آمد از خط ما رد شد و تا بچهها خواستند جلویشان را بگیرند ؛ یکدفعه صدای انفجار آمد ،چون بچههای سپاه روی مین رفته بودند .دست و پای قطع شده و پیکرهای متلاشی آنان مرا تحریک کرد تا به دنبال آموزش مین بروم."
سردار شهید عاصمی نسبت به همه نیروهای تخریب آن زمان متفاوت بود. تمام زندگی خود را برای حفظ کشور و مکتبش گذاشت، چیزی برای خودش نمیخواست.تمام آرزویش پیشبرد اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی بود.وی نخستین کسی بود که پس از شهید مجدایده ، موشکهای آبی خاکی را مطرح کرد و با پژوهشهایی که در این زمینه انجام داد آن را ساخت و اجرایی نیز کرد.
اهل کوفه نبودن یعنی اینکه بدانی، تا حسین نیامده ، ولی امر مسلم است
علی به تبعیت از نظر امام که جنگ را مسئله اصلی کشور میدانستند ، هم زندگی خود را وقف جبههها کرد و هم در هر فرصتی سعی در تحریک و ترغیب افراد به حضور در جنگ داشت این روحیه از همان ابتدای جنگ و اعزام شخصیت اعتقادی او را شکل داده بود.
او به تنهایی چند تن بود ، وقار ، متانت و فروتنی او با مردم و مخصوصا بچههای جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس او را به چهرهای محبوب تبدیل کرد .بر همرزمانش پوشیده نیست که او در شجاعت نمونه بود هنگامی که برای شناسایی میرفت همیشه پیش قراول میدان تخریب بود.
قبل از انجام عملیاتها باید نیروها و واحدهای رزمی برای باز کردن معابر مین آماده میشدند در شبهای قبل از عملیات باید به دفعات شناسایی صورت میگرفت و یک شب قبل از آن نیز معبر را طنابکشی میکردند.
در این رابطه، سردار شهید عاصمی در تربیت نیرو و باز کردن معابر بینظیر بود و تبحر خاصی داشت.او سرگروه بود و هنگامی که کار را آغاز میکرد دیگران نیز پیروی میکردند.برای یک رزمنده بسیار حائز اهمیت است که فرماندهاش جلودار باشد.
دوران هشت سال دفاع مقدس میدان محک زدن و محک خوردن بود ؛در زمینه آموزش ، سازماندهی و آمادهسازی شهید عاصمی کاری کرد که هیچ کس دیگر آن را انجام نداده بود.
یکی از اساسیترین فعالیتهای شهید عاصمی را میتوان سازمان دهی نیروها در قالب اردوگاه ویژه تخریب برشمرد.البته مقدمات این کار توسط شهید خیاط ویس فراهم شد اما عملیاتی کردن و اجرایی شدن این کار را شهید عاصمی با همکاری نیروهایش بر عهده داشت.
این در حالی است که پاکسازی درصد بالایی از موانع مین و سیم خاردار دشمن پس از عملیات بستان ، فتح المبین ، طریق القدس و رمضان توسط سردار شهید عاصمی و یارانش انجام گرفت.
تمام همرزمان و یارانش امروز بر این نکته که شهید عاصمی جزو آدمهایی بود که آرام و قرار برایش معنا نداشت صحه میگذارند. وی همیشه دوست داشت کاری را که دیگران نکردهاند، شدنی کند.
همرزمان این شهید میگویند روحیات وی به شهید چمران نزدیک بود بنابراین همان طور که از شهید چمران در کشور تجلیل میشود چه خوب است که ما نیز در خراسان از شهید عاصمی تجلیل کنیم. او انسانی مخلص، مذهبی ، فروتن و مکتبی بود که در ایام جنگ ازدواج کرد ، صاحب فرزند شد و تا شهادت در جنگ ماند.
جبهه قطعهای از بهشت خدا بود که برای مدتی به غرب و جنوب کشورمان هبوط کرد؛ همان بهشتی که میگویند تا نبینی ، درک و فهم آن ممکن نیست.برای آنانی که بهشت و بهشت سیرتان را ندیده باشند حتما این گفتهها مبالغهآمیز به نظر میآید ؛ اما چارهای نیست ، باید گفت؛ وقتی پردهها کنار میرود ، خواهند دید که آنان حق دارند "سردار شهید علی رضا عاصمی" و هزاران انسان فرشتهخو همانند او را آنچنان که باید و شاید نشناختند.
سردار شهید علیرضا عاصمی عضو شورای فرماندهی تیپ ویژه پاسداران ، فرمانده تخریب لشکر 43 امام علی(ع) و قرارگاههای کربلا، نجف اشرف و خاتمالانبیا بود.
همزمان با اربعین حسینی در مجتمع فرهنگی تربیتی امام رضا (ع) مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهید عاصمی و سایر رزمندگان هشت سال دفاع مقدس برگزار شد.
.....................................
گزارش از رحمتالله شریفی
....................................
انتهای پیام/70009/خ40/د1000