به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد،فارغالتحصیلان این رشته را متخصص پزشکی اجتماعی و طب پیشگیری مینامند؛ اما به راستی، رشته پیشگیری، چه رشتهای است و متخصص پزشکی اجتماعی، چگونه طبابت میکند.
برای پاسخ به این پرسشها و آگاهی از کم و کیف فعالیت پزشکان این رشته و اینکه طب پیشگیری، چه نقشی قرار است در جامعه ایفا کند، به سراغ هلن طاهری، متخصص پزشکی اجتماعی و طب پیشگیری رفتیم و با ایشان گفتوگویی جالب و خواندنی انجام دادیم.
در این گفتوگو، موضوع پیشگیری، گستردهتر از آنچه در ظاهر این مفهوم هست مورد بحث قرار گرفته که نکاتی جالب توجه با خود دارد. متن این گفتوگو از این قرار است:
به نظر میرسد طب پیشگیری، رشته جدیدی است. آیا این طور است؟
طاهری: نه، برخلاف تصور، طب پیشگیری، رشته جدیدی نیست و از چندین قرن قبل وجود داشته اما در گذشته بیشتر در برنامههای بهداشت عمومی مثل واکسیناسیون یا گندزدایی متجلی شده است. در کشور ما این رشته تا حدودی جدید و ناآشناست، البته با تغییر نگرشهایی که در بین مسئولان درباره سلامتمحوری بهجای بیمار محوری ایجاد شده، زمینههای فعالیت این رشته هموارتر شده است.
اجازه بدهید از سابقه طب پیشگیری در قرنها قبل از این، مثالی بزنم. در گذشتههای دور در کشور چین، دولت به حکیمان یا پزشکان جیرهای میداده و پزشک موظف بوده که سلامت افراد تحت پوشش خود را حفظ کند و اگر سلامت کسی به خطر میافتاده جیره پزشک را قطع میکردهاند. بهعبارت دیگر وظیفه اصلی پزشک حفظ سلامت بوده نه درمان؛ مشابه طرحی مثل طرح پزشک خانواده که امروز مسئولین وزارت بهداشت در نظر دارند آن را اجرا کنند و میخواهند سلامتمحوری را اساس کار خود قرار دهند.
گویا پزشکی اجتماعی و طب پیشگیری در دوران جدید، بهخاطر یک نیاز و ضرورت اساسی، مورد توجه قرار گرفته و بهصورت یک رشته تخصصی درآمده است. چه ضرورتی برای این مسئله در میان بوده است؟
طاهری:بله. نگرانی اصلی بشر از ابتدا تا همین چند دهه پیش، بیماریهای عفونی بوده که میلیونها نفر را به کام مرگ میکشیده است. میکروبشناسی دورههایی طولانی را طی کرده و نظریهای که بیماریهای عفونی را نخستین عامل مرگ و میرها میدانسته تا همین اوایل قرن بیستم مورد توجه بوده است. در کشورهای پیشرفته در حال حاضر، از پیشروی بیماریهای عفونی تا حد زیادی کاسته شده و بیشتر جوامع به طرف ابتلای گسترده به بیماریهای زمینگیر کننده جدید غیرعفونی که غربیها به آن بیماریهای تمدن میگویند در حرکت هستند. تفاوت این بیماریها با بیماریهای عفونی در این است که بیماریهای جدید نمیتوانند فقط یک علت ثابت و مشخص داشته باشند. بیماریهای تمدن، به اصطلاح پزشکان، مولتی فاکتوریال هستند. برای مثال، بیماری فشار خون را در نظر بگیرید. عوامل ایجاد بیماری فشار خون خیلی متعدد است و افزایش سن، عدم تحرک، استرسها، تیپ شخصیتی، محل جغرافیایی زندگی، الگوهای فرهنگی و ژنتیک، همه و همه میتوانند در بروز این بیماری نقش داشته باشند و البته عامل عفونی هم ممکن است یکی از فاکتورها باشد.
یعنی طب پیشگیری برای مقابله با شرایط جدید و بیماریهای تمدن ایجاد شده است؟
طاهری: بله، ولی البته مسائل دیگری هم هست. مثلا اینکه در حال حاضر تخصصهای پزشکی خیلی جزئی شده و در خیلی اجزاء بدن و بیماریها فوق تخصص داریم. با اینکه همه فوق تخصصها از دالان پزشکی عمومی عبور کردهاند ولی متخصصین، پاسخگوی پزشکی عمومی و بیمار عمومی نیستند.از طرفی مسئولان کشورها میبینند که به خاطر تخصصی شدن خیلی زیاد رشتههای پزشکی، مردم باید پول بیشتری بدهند تا درمان شوند. تخصصی شدن خیلی زیاد، از سطح نیازهای عموم مردم فاصله میگیرد. از یک طرف ممکن است بیمار نیازمند همه تخصصها نباشد و یا دسترسی به تخصصهای مورد نیاز خود نداشته باشد.
با توجه به همه این فاکتورها به نظر میرسد که سلامت جامعه دارد بیشتر از دورانی که بیماریهای عفونی عمده بوده، به خطر میافتد. از طرفی درمان بیماریهای تمدن فقط با دارو امکانپذیر نیست و فاکتورهای زیادی باید مورد توجه پزشک قرار گیرند. یعنی صرف متمرکز شدن بر درمان تک تک افراد جامعه، کافی نیست و برای نجات جامعه نیاز به یک برنامه پیشگیرانه در سطح عمومی و کلی هست. بنا بر این نیاز به یک رشته جدید احساس شده که همین طب پیشگیری و پزشکی اجتماعی است.
فرمودید که سالهاست دیگر، بیماریهای عفونی در صدر جدول علل مرگ و میر نیست. الگوی بیماریهای عفونی و بیماریهای تمدن، چه زمانی تغییر کرده؟
طاهری:البته نمیتوان خیلی دقیق این را تعیین کرد. چون هنوز هم در برخی نقاط جهان مثل آفریقا، بیماریهای عفونی در میان دلایل مرگ و میر، رتبه نخست را دارند. ولی بهطور کلی و عمومی در سطح جهانی، در سال 1900 بیشترین علت مرگ و میر بیماریهای عفونی بوده است. اما این الگو حالا تغییر کرده و بیماریهای عفونی دیگر مشکل امروز جوامع نیست. در بیماریهای تمدن همانطور که گفتم، عوامل بسیار زیادی دخیل هستند و نمیتوان مانند بیماریهای میکروبی، یک عامل بیماریزا را تعیین و همان را عامل بیماری ذکر کرد. یعنی آب و هوا، تحرک اجتماعی، میزان اضطراب در زندگی مدرن، برنامههای وزارت کشاورزی، جغرافیا، آلودگیهای محیطی، سموم و آلایندهها و خیلی عوامل دیگر باید مورد توجه باشند.
حالا به پاسخ سؤال شما رسیدهام. در مجموع، تمام این مسائلی که مطرح کردم، ضرورتی را ایجاد کرد که پزشکی اجتماعی و طب پیشگیری به عنوان یک رشته دانشگاهی مستقل لازم است و به نظر میرسد که درمان باید جای خود را به پیشگیری بدهد و این امر هم باید در سطح اجتماعی دنبال شود.
شما به عنوان پزشک پیشگیری، میتوانید مطب داشته باشید؟ یعنی بیمار ویزیت میکنید؟
طاهری:در دستورالعملهای وزارت بهداشت، طب پیشگیری مصوب شده و این پزشکان میتوانند بهعنوان مشاورین سلامت به سایر پزشکان مشاوره بدهند. از طرفی، ما به عنوان یک پزشک، نسخهنویسی هم داریم ولی شاید بتوان گفت به دلیل اینکه نگاه ما به سلامت افراد متمرکز است تا بیماری خاص، بنابراین برای افرادی که بیماری جسمی خاصی با تابلو متمرکز و روشن ندارند بهتر است که تحت نظر پزشک پیشگیری باشند چون این متخصصان، موضوع بیماریها را گستردهتر و در سطح واقعی میبینند و با نتایج فراگیرشناسی بیماریها آشنا هستند و در واقع نقش مشاور سلامت را برای افراد بازی میکنند.
لطفا در این مورد که بیمار در چه شرایطی ممکن است به شما مراجعه کند و شما برایش چه کاری میتوانید انجام دهید یک مثال بزنید.
مثلا بیماری داریم که از درد گردن شکایت دارد و به ما مراجعه میکند. پزشک پیشگیری از بیمار میپرسد شغلت چیست، سابقه مسافرتت، محل کارت، نوع زندگیات، سرگرمیها و تفریحاتت و نوع رژیم غذاییات چگونه است؟ ما بیشتر دقت داریم به این مسائل. چون بیشتر کار ما، بر درمانهای غیر دارویی و توصیههای پزشکی و بهداشتی متمرکز است. ما برخلاف پزشکان عادی و متخصصین رشتههای خاص، سئوالات زیادی از بیمار میپرسیم و طی چند جلسه از او میخواهیم کارهایی را انجام دهد و نتایجش را برای ما بازگو کند تا به تدریج برنامه درمانی او را کامل کنیم.
شما در طول مصاحبه، خیلی بر اپیدمیولوژی یا فراگیرشناسی تأکید میکنید. این موضوع چه اهمیتی در کار پزشکی اجتماعی دارد؟
در رشته طب پیشگیری، نگاه فراگیر شناسی، توزیع بیماری را در سطح جامعه میشناسد و با روشهای خود، این بحث را سببشناسی میکند. کسی که دیدگاه اپیدمیولوژیک دارد اگر بیمار را معاینه میکند مثلا میگوید تو همان بیماری را داری که 20 یا 30 درصد جامعه دارند. یکی از روشهای پیشرفت پزشکی، همین نگاه اپیدمیولوژیک بوده یعنی اگر نگاه اجتماعی مطرح نمیبود نمیشد بیماریهای تمدن را علتشناسی کرد.
حالا مثال میزنم. فرض کنید بیمار با علائم شروع آلزایمر به مطب من مراجعه میکند. ما وقتی این بیمار را میبینیم و از شروع آلزایمر در او مطلع میشویم به سابقه فراگیرشناسی بیماری برمیگردیم و شرایط بروز، نحوه فراگیری و نوع مبارزه پیشگیرانه در کشورهای مختلف را بررسی میکنیم و سپس بر عوامل مؤثر در جامعه و نقش محل زندگی در بروز این بیماری در او متمرکز میشویم. و بالاخره، روش پیشگیری از پیشرفت بیماری و تثبیت شرایط را از این مباحث استنباط میکنیم.
آیا طب جایگزین و طب مکمل مثل آب درمانی، انرژی درمانی، ماساژ درمانی و اینها هم در محدوده طب پیشگیری قرار میگیرند؟
طاهری: نه. چون ما صرفا بر تجربیات علمی و ثابت شده تکیه میکنیم و برای کشف علت و معلول، نیازمند آزمایش و مطالعه هستیم.
به عنوان طبیب پیشگیری، آیا با این روشهای درمانی جدید که ممکن است در پیشگیری از پیشرفت بیماریها یا بهبود یا جلوگیری از ابتلا مؤثر باشند برخورد مثبت دارید؟
طاهری: برای اظهار نظر در این گونه موارد، نیاز به دادهها و تحقیقات مستند داریم و صرف اظهار نظر افراد، نمیتواند ملاک کار ما باشد.
شما فرمودید بیماریهای تمدن مولتی فاکتور است و یکی از این عوامل، مسائل روحی و استرسها هستند. برای علم پزشکی امروز، مشخص شده که روشهای جدید یا همان روشهای طب جایگزین، استرسها و عوامل روحی بیماری را کاهش میدهند. آیا این موضوع مد نظر طب پیشگیری نیست؟
طاهری: چرا هست. ولی رابطه علت و معلولی این مسائل با هم باید برای پزشک روشن شود. ما نمیتوانیم صرف گفتهها و شنیدهها اظهار نظر علمی داشته باشیم.
آیا طب پیشگیری روشهای طب جایگزین را به عنوان عامل پیشگیری کننده تأیید میکند؟
طاهری: نمیتوان در سطح کلی اظهار نظر علمی داشت. اگر شما مصداقی بفرمایید، آن وقت بررسی میکنیم که آیا مبنای علمی دارد یا نه. هر روش درمانی وقتی قابل تأیید است که یک اساس علمی آن را تأیید کند یا تحقیق صورت بگیرد. برای مثال در مورد تأثیرات حجامت، این تحقیق میتواند گذشتهنگر باشد و مثلا به موارد حجامت کرده و ناکرده اشاره داشته باشد. اما بدون نتایج مستند تحقیقاتی، هیچ چیز قابل تأیید نیست.
آیا شفا را در آزمایشگاه میتوان تحلیل کرد؟
طاهری: شفا بعد دینی دارد و جزو روشهای درمانی طبقهبندی نمیشود. در حال حاضر میلیونها نفر در سراسر جهان با طب جایگزین و طب مکمل دارند معالجه میشوند. در حالی که روشهای طب جایگزین در آزمایشگاه تأیید نمیشوند.
البته، بسیاری از روشهای طب مکمل، روشهای علمی دارند. مثل طب سوزنی که دورههایی دارد و حتی مدارکی هم هست که میدهند و در کشور ما هم پزشکانی این کار را زیر نظارت وزارت بهداشت انجام میدهند. این یک روش درمانی است و به پیشگیری ارتباطی ندارد. طب جایگزین حالت درمانی پیدا کرده ولی به هر حال باید پایه علمی داشته باشد. البته برخورد ملایم و منعطف با بیمار یک مسئله ارتباطی و شخصی بین پزشک و بیمار است. ولی تعمیم آن به عنوان یک اصل علمی، نیازمند تحقیقات و مطالعات علمی است.
شما فرمودید بیماریهای عفونی را کنترل کردیم ولی بیماریهای تمدن جای آن را گرفتند. بعضی معتقدند این بیماریها وجود داشتهاند نه اینکه جدید باشند ولی نتوانستهایم آنها را مانند بیماریهای عفونی کنترل کنیم. در گذشته هم سرطان و سکته داشتهایم پس نمیتوان آنها را بیماریهای تمدن نامید. اما چون بیماریهای عفونی از شکل همهگیری درآمدهاند به نظر میرسد حالا بیماریهای تمدن عمدهاند.
طاهری:بله. این بیماریها قبلا وجود داشتهاند ولی با زندگی مدرن، منتشر و متعدد و شایع شدهاند.
به نظر میرسد چون شیوع بیماریهای عفونی زیاد بوده، این بیماریها دیده نمیشدهاند.
طاهری:نه. اینطور نیست. بر اساس آمار این بیماریها کمتر بودهاند.
ولی ما از بیماریهای غیر عفونی، آمار گذشته را نداریم. مثلا نمیدانیم تعداد کسانی را که در اثر بیماریهای تمدن، در قرون وسطی کشته شدهاند چقدر بوده ولی بیماری طاعون و حصبه را میدانیم.
طاهری:نه این اشتباه است. در همان زمان هم این بیماریها تحت بررسی بوده و مطالعه میشده است.
بیماریهای تمدن میکروب ندارند که بهسرعت بیماریهای عفونی قابل شناسایی یا سرایت باشند به همین دلیل، شیوعشان خیلی چشمگیر نیست. در این صورت آیا میتوان گفت شیوع یافتهاند؟
بیماریهای جدید را بیماریهای مولتیفاکتوریال میگوییم. چون عامل مشخص و واحدی باعث ایجاد آنها نمیشود. اگر بیماریهای تمدن امروز شیوع بیشتری یافته به این دلیل است که شرایطی که این بیماریها را توسعه میدهد امروز بیشتر شده. مثلا اضطرابها، کم تحرکی، کارهای جدید، آلودگیها، سموم شیمیایی، غذاهای چرب و فستفودها و...
انتهای پیام/70002/خ/د1000