به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس از قم، وقتی توفیق شامل حالم شد که همراه با کاروان ضریح ابا عبدالله الحسین شوم چیزی جز قدم نهادن به کربلای حسینی زیارت ضریح شش گوشه امامی که سالها است در این ایام در داغ مصیبهای وارده به او و فرزندانش میسوزم در ذهنم وجود نداشت و وجود تشنهام برای سیراب شدن از دریای بیپایان نینوای حسین بیتاب شد اما نمیدانستم که چه باید بگویم و چه باید بنویسم مگر غیر از اینکه ضریح از این شهر به آن شهر میرود تا در نهایت از کشور بیرون رود، آیا چیز دیگری هست که قابل نوشتن باشد و یا به قول خبرنگارها ارزش خبری داشته باشد تا بتوان آن را نوشت و در رسانه انعکاس داد...
اما از شب شام غریبان حسینی که ضریح مطهر، با شکوه و عظمت و در میان خیل عزاداران و سوگواران حسینی در میدان آستانه و در جوار بارگاه ملکوتی فاطمه معصومه آرام گرفت و مردم حسین دوست قم پروانهوار دور آن گردیدند گویی حادثه تاریخی دیگری آن هم از قم در حال وقوع بود.
آری حادثه دیگری رخ داد مردم ولایتمدار قم به گونهای ضریح را بدرقه کردند که تاریخ گواهی خواهد داد که چگونه این مردم عشق و ارادت خود را با بدرقه ضریحی که منتسب به امامشان است نشان دادند.
بدرقه شش ساعته مسیری که تنها دو ساعت پیشبینی شده بود و حرکت کند کاروان سفینة النجاة در بین مردم متدین قم چیزی نیست که بتوان در وصف آن به زبان یا قلم چیزی گفت بلکه باید باشی و با تمام وجود این لحظات را با چشم خود ببینی.
دل کندن مردم از ضریح سخت بود و این سختی را میشد از اشکهای سوزناک و چهره غمناک آنها به راحتی مشاهده کرد. مردان و زنانی که دل در گرو عشق حسین دارند
دل سراپرده محبت اوست...سینه آیینهدار طلعت اوست
اما چه باید کرد ضریح باید برود، راهی طولانی در پیش دارد تا به مقصد خود برسد. او نیز بیتاب است تا مضجع شریف حسین را در بر بگیرد مضجعی که این مردم عمری است آرزوی زیارت آن را در دل دارند.
هر چند کیلومترها مردم عاشق به دنبال ضریح در اتوبان قم به سمت تهران حرکت کردند اما باید جدا شوند از آنکه باید قبر سر از تن جدا را در خود جای دهد.
مسیر اتوبان را نیز تریلر حمل ضریح عشق در میان ماشینهای دوستداران اهل بیت به آرامی حرکت کرد و پس از دو ساعت و 50 دقیقه که به عوارضی تهران نزدیک شده بود در حالی که هنوز در شوک بدرقه تاریخی مردم قم بودیم با استقبال مردم تهران مواجه شدیم.
حال مطمئن هستم که «هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله... هر که دارد هوس کرببلا بسم الله» را میتوان شعار کاروان سفینة النجاة دانست شعاری که به زیبایی مردم آن را در عمل نشان دادند.
مردم کربلایی در مرقد حضرت امام خمینی سلاله پاک حضرت رسولالله چنان به دور ضریح میچرخیدند که گویی اینجا کربلا است و آستان مقدس حضرت سیدالشهدا.
از ساعت 20 و 40 دقیقه که ضریح عشق وارد صحن شهید مصطفی خمینی شد تا ساعات پایانی شب و بهتر است بگوییم تا سحرگاه امروز نیز دوستداران و عاشقان حسینی ضمن زیارت به عزاداری و سوگواری پرداختند.
گرچه قرار بود ضریح برای بازدید و زیارت مردم تهران به میدان امام حسین منتقل شود اما ازدحام جمعیت و شوق و علاقه مردم به گونهای بود که مسئولان به درستی تصمیم گرفتند ضریح عشق در کنار بارگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی و احیاگر عاشورا در قرن حاضر بماند و مردم ولایی در کنار مرقد فرزند فاطمه به زیارت ضریح حسین زهرا(ع) بروند.
گویی حرم حضرت امام خمینی ضریح اباعبدالله را در آغوش گرفته است و میخواهد در آخرین لحظات نیز خود پذیرای مشتاقان و علاقمندان حسینی باشد.
مردم از صبح امروز دسته دسته برای زیارت ضریح عشق میآیند به عشق مولایشان اشک میریزند و گاه گاهی با نوای گرم مداحان اهل بیت به سوگواری و عزاداری میپردازند.
شور و عشق مردم در استقبال و زیارت ضریح جدید امام حسین(ع) غیرقابل توصیف است و حسینیان ساعتها است در غم مصیبتهای وارد شده به کاروان عاشورا در جوار ضریح اباعبدالله بر سر و سینه خود میزنند.
حرم مطهر حضرت امام خمینی مملو از عاشقان و دلسوختگانی است که در آتش عشق حسین میسوزند و همچون شمع به دور پروانه ضریح عشق میچرخند.
هر کس میآید دیگر نمیخواهد دل بکند، اصلاً نمیتواند دل بکند، زیرا دلش گره میخورد با گرههای ضریح عشق و نمیتواند جدایی را تحمل کند. میخواهد بماند از لحظه لحظههای حضور ضریح بهره ببرد. این فرصتی است که سالهای سال دیگر به دست نمیآید و عمر ما و فرزندان ما نیز دیگر به آنجا نمیانجامد که بار دیگر این لحظات باشکوه را نظارهگر باشیم.
از هر قشری آمدهاند از جوان و پیر، زن و مرد و از هر تیپ و قیافه. اینجا است که میتوانی ببینی که یا حسین «تو نوازش کنی آن را که قبولش نکنند...تو دهی راه کسی را که پناهش ندهند».
اعضای هیئت امنای پروژه ساخت ضریح نیز که حدود شش سال است روزها و شبهای خود را با ضریح عشق سپری کردهاند و همسفر کاروان سفینة النجاة هستند این روزها غمگین از غم جداییاند و گاه گاهی نیز اشکشان از اینکه تا چند صباحی دیگر باید ضریح را بگذارند و برگردند سرازیر میشود. اما خود میدانند چارهای نیست و بارها در طول مسیر از مردم خواستهاند تا برای اینکه کاروان سفینة النجاة به سلامت به مقصد برسد دعا کنند.
حرفهای ناگفته کاروان سفینة النجاة و مردم حسین دوست بسیار است و زبان و قلم قاصر از بیان و هنوز این کاروان راه بسیاری تا مقصد دارد اما باید اعتراف کنم که دیگر نمیگویم که نمیدانم چه بگویم و چه بنویسم بلکه نمیتوانم بگویم و بنویسم زیرا توصیف این همه عشق در بیان لغات و الفاظ نمیگنجد.
============
گزارش: مهدی جعفری
============
انتهای پیام/78010/ع/چ3000