به گزارش فارس «یاکوب آگوستین» مقاله نویس آلمانی در مطلبی که هفتهنامه آلمانی «اشپیگل» آن را منتشر کرد نوشت که آلمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را به چشم مبارزهای میان اوبامای خوب و رامنی بد مینگرد. اما چنین دیدگاهی اشتباه است. صرفهنظر از اینکه چه کسی در انتخابات پیروز شود، باید گفت که سرمایهداری حکمران واقعی آمریکاست و این همان نیرویی است که آمریکا را نابود میکند.
آگوستین این مطلب را اینچنین آغاز کرد که ارتش ایالات متحده در حال گسترش تسلیحاتی است که میتوانند هر انتخاباتی را به سرعت در جهان نابود کند. همزمان گسترش طوفان در ایالات شرقی آمریکا باعث شد تا برق بسیاری از مناطق قطع شود و بیمارستانهای نیویورک باید تخلیه شوند، چرا که ژنراتورهای برق آنها درست کار نمیکنند. این چهره واقعی آمریکاست؛ کشوری که بیشتری جوایز نوبل را به دست آورده است. کشوری که در آن فناوریهای برتر فقط در دسترش قشری خاص است و بقیه مردم در شرایط کشورهای در حال توسعه روزگار میگذرانند.
در این مطلب آمده است که هر کسی که به چنین تضادی میاندیشد، باید بداند آمریکا به طور کامل در سیطره سرمایهداری است و خدمات در این کشور چنین چیزی را تائید میکند و اینکه به بیمارستانها و یا خانههای شخصی برقرسانی نشود، چرا که خانه افراد خاص، سیستمی خاص دارند.
باید گفت که سرمایهداری در آمریکا باعث شده تا جامعه آمریکا با دولتی ناتوان روبرو شود. به عبارتی سرنوشت آمریکا تصادفی رقم نخورده است بلکه نتیجه چنین ساختاری است.
رئیسجمهوری که قدرتی ندارد
اوباما نمیتواند وضعیت موجود را تغییر دهد. البته اوباما میخواست تا اقدامات بیشتری صورت دهد اما نتوانست و از رامنی هم چنین چیزی ساخته نیست و اروپا مرتکب اشتباه میشود اگر بپذیرد که انتخابات عرصهای برای انتخاب خوب یا بد است.
به طور قطع انتخابات به معنای قابلیت تغییر در خط مشی سیاسی نیست. رامنی به عنوان یک بازرگان ثروتمند و اوباما حقوقدانی برجسته؛ دو چهره شناخته شده در ساختاری سیاسی هستند که کار بیشتری در زمینه تحقق دموکراسی نمی تواند بکند.چرا که دموکراسی در انتخاب معنا پیدا میکند، اما در آمریکا امکان انتخاب چندانی وجود ندارد.
اوباما سعی کرد که چنین امکانی را به وجود آورد و به نظر میرسید، ورود وی به عرصه قدرت در حدود 4 سال قبل به معنای آغاز دورهای جدید در امریکاست. در عمل مشخص شد که چنین برداشتی در واقع نوعی سوء برداشت بود. اوباما زندان گوانتانامو را تعطیل نکرد ، مصونیت قضایی مظنونین به جنایات جنگی در دوران «جرج بوش» رئیسجمهور پیشین آمریکا را لغو نکرد، بازارهای مالی را سامان نداد و مسئله تغییرات آب و هوایی نیز پیشرفتی نداشت.
اینها همان مسایلی بودند که در جریان مبارزات انتخاباتی به آنها توجه اندکی شد نتیجه اینکه از اقتصاد، بانکداری و بخش نظامی هم حمایت نشد.
آگوستین در انتهای این مطلب نوشت که در هر صورت درست نیست که جمهوریخواهان را جنگطلب بدانیم و دموکراتها را هوادار صلح بشناسیم، یا حتی به دموکراتها لقب چپ گرا بدهیم. چرا که رئیس جمهورهای دموکراتی از جمله «هری ترومن»، « جانافکندی» و «لیندن جانسون» بودند که در زمان آنها آمریکا درگیر جنگهای کره و ویتنام بود و در برابر رئیسجمهوران جمهوریخواهی مانند «دوایت آیزنهاور» و «ریچارد نیکسون» این جنگها را تمام کردند.
حقیقت این است که ما مدت زمان زیادی است که دیگر نمیتوانیم آمریکا را بفهمیم. از دور ما کشوری با فرهنگی بیگانه را میبینیم که در چنگال تجارت و لابیها گرفتار شده،تعادل خود را از دست داده است و با مجموعهای از بیمسئولیتیها، طمع و تعصب که باورهای عمومی را به بازی گرفتهاند، دست و پنجه نرم میکند.
انتهایپیام/ط.ص