به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، بیست و دومین نشست «عصر روشن» عصر دیروز (پنجشنبه 13 مهر ماه) در کتابسرای روشن با موضوع «جایزه نوبل و ادبیات ایران» برگزار شد. در این نشست نقد و بررسی، مهدی غبرایی و کاوه میرعباسی، مترجمان فعال حوزه ادبیات حضور داشتند.
* نوشتن در ایرانی بیشتر تفننی است
میر عباسی درباره نسبت ادبیات ایران و جایزه نوبل گفت: یکی از شرایط اولیه برای شرکت در جایزه نوبل این است که آثار آن نویسنده باید به سوئدی ترجمه شود. تا آنجایی که من اطلاع دارم تنها چند اثر از ادبیات ایران به سوئدی ترجمه شدهاند و تا آنجایی که من اطلاع دارم تا به امروز برخی از داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی و بوف کور صادق هدایت بودهاند که این شانس را داشتهاند و به زبان سوئدی ترجمه شدهاند. زمانی که حجم آثار ترجمه شده ما به زبان سوئدی تا این اندازه کم باشد، دیگر نمیتوانیم توقع چندانی برای دریافت این جایزه ادبی داشته باشیم!
* تعداد نویسندگان جدی ما از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرود
مترجم کتاب «زندهام که روایت کنم» اثر گابریل گارسیا مارکز در ادامه در مورد شرایط نویسندگی در ایران گفت: در ایران نوشتن بیشتر تفننی است تا به صورت حرفهای. اگر در یک تقسیمبندی گسترده ادبیات عامه پسند را نیز جزو ادبیات جدی کشور به حساب آوریم، میبینیم که تعداد نویسندگان ما از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمیرود.
* با روزی دو ساعت نوشتن، کمکی به ادبیات نمیکنیم
وی در ادامه افزود: وقتی اوضاع نوشتن این گونه است، ادبیات ما نمیتواند وارد گردونه جایزه نوبل شود. تمام نویسندگان بزرگ و صاحبنام کسانی بودهاند که عمرشان را صرف ادبیات و نوشتن کردهاند. متاسفانه 10 ساعت کار در اداره و دو ساعت در روز نوشتن چندان کمکی به ادبیات نمیکند. حجم آثار نویسندگان ما مگر چقدر است؟ البته کمیت صرفا معیار نیست. دلیل عمدهای که ما هنوز ادبیات ما جهانی نشده است این است نویسندگی ما حرفهای نیست.
کاوه میرعباسی در مورد نامهای نویسندگانی ایرانی در جایزه نوبل گفت: در مورد شایعات نامهای ایرانی برای جایزه نوبل باید گفت این اسامی ممکن است در سالهای گذشته پیشنهاد شده باشند اما به لیست نهایی وارد نشده باشند.
*تیراژ آثار ترکی 100 هزار نسخه در هر چاپ است
مترجم کتاب «سر هیدار» اثر کارلوس فوئنتس با مقایسه ادبیات ترکی و ادبیات فارسی گفت: حیطه گسترش زبان ترکی بیشتر از زبان فارسی نیست، اما جایگاه ادبیات آنها بالاتر است. در گفتگوگویی که با ارسلان فصیحی، مترجم آثار نویسندگان ترک در مورد تیراژ کتابها در ترکیه داشتم، شگفت زده شدم. تیراژ کتاب یکی از نویسندگان ترک در چاپ اول 100 هزار نسخه بود! حتی آنها کتابی داشتند که در طول یک سال هر روز در تیراژ 3 هزار جلد بازنشر میشد!
*خارجیها به ما دزد دریایی میگویند!
میرعباسی در مورد پذیرفتن قانون کپیرایت گفت: برای اینکه ادبیات ما در جهان مطرح شود باید یک رابطه قانونی با جهان داشته باشیم. در حال حاضر گفتوگوهایی که برخی از نویسندگان خارجی داشتهام آنها عنوان میکنند که ما «پایرت» یا دزد دریایی هستیم. وقتی ما به مایملک ادبی دیگر کشورهای جهان احترام نمیگذاریم، ویزای ورود به ادبیات بینالمللی به ما داده نمیشود.
وی ادامه داد: خوشبختانه تیراژ کتابهای ما پایین است و از این رو هزینه کپیرایت ما پایین میآید. به رسمیت شناختن قانونکپی رایت موجب میشود که ادبیات ما در جهان به رسمیت شناخته شود. در دنیای امروز کتاب یک صنعت است و باید کپیرایتها را بخریم. با پیوستن به کپیرایت ما متضرر نخواهیم شد.
*بورخس جایزه نگرفت چون طرفدار راستها در آمریکای لاتین بود
مترجم کتاب «مسافری که با ستاره شمال آمد» در مورد مورد شایعاتی که در مورد جایزه نوبل وجود دارد، گفت: جایزه نوبل دارای مصلحت اندیشیهایی است. برخی از آنها سیاسی هستند و برای نمونه از آنجا که بورخس طرفدار رژیمهای راست در آمریکای لاتین بود، این جایزه به وی هرگز داده نشد.
* نوبل به «داریو فو» جایزه داد که بگوید جنسمان جور است
وی در ادامه افزود: جایزهای که به «پاتریک وایت» نویسنده استرالیایی داده شد به این دلیل بود که نوبل قصد داشت ادبیات استرالیا را به رسمیت بشناسد و در آن دوران کسی بهتر از «پاتریک وایت» را پیدا نکردند. «داریو فو» نویسنده ایتالیایی هم از این موارد بود و به نظر من این نویسنده سیاسی و جنجالی را نوبل انتخاب کرد تا به قول معروف بگویند جنس ما جور است. از سوی دیگر در انتخاب جایزه نوبل تلاش میکنند تا آن را به نویسندگان مشابه ندهند.
میرعباسی در مورد ترجمه آثار ایرانی از سوی مترجمان ایرانی گفت: تجربه ثابت کرده که مترجمانی در ترجمه موفق هستند که بتوانند به زبان مادری خود ترجمه کنند. من از کودکی و قبل از یادگیری زبان فارسی، خواندن و نوشتن فرانسوی را یاد گرفتم و مدتی هم در فرانسه به سر بردم اما ترجمه به فرانسه برای من غریب است، در حالی که ترجمه به فارسی برای من ملموستر بوده است. از این رو مترجمان خارجی باید زبان و ادبیات ما را ترجمه کنند نه اینکه مترجمان ایرانی به این کار بپردازند.
انتهای پیام/ک