به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، تا همین سه دهه پیش آلودگی هوای شهر تبریز چندان جدی نبود. متهم اصلی آلودگیهای جزئی هم چند کارخانه دودزای خارج از شهر بود.
تا همین دو سه سال پیش "ریز گردها" اصلا موضوعیت نداشت و کسی هم اصراری نداشت بداند که این عبارت یعنی چه و آیا اصلا چنین چیزی واقعیت دارد؟!
اما درحال حاضر، همه مردم آذربایجان و بهویژه شهر تبریز که همگان آن را بهعنوان باغ شهر میشناسیم، تجربه تلخ تنفس در هوای خاک آلود را با ریههای خسته خویش احساس میکنند.
وقتی از رادیو و تلویزیون و مطبوعات خبر هجوم گرد و غبار عربی به شهرهای غرب کشور از جمله اهواز و کرمانشاه و ایلام و سنندج را میشنیدند، بیخیال از اینکه شاید روزی خود قربانی این پدیده شوم باشند، از کنارش بیخیال میگذشتند.
اما حالا وضع فرق کرده است، تبریز از چند سال پیش بهطور مداوم و در دو سال اخیر بهطور جدی روی خط هجوم ریزگردهای عرب قرار گرفته است.
اگر تا دیروز عبارتی به نام "خط زلزله" مطرح بود، اکنون باید واژه جدیدی به نام "خط هجمه ریزگردها" به گفتمان رسانهای و مدیریت شهری ما اضافه شود.
همچنان که هرگز نمیتوان از بروز زلزله جلوگیری کرد، از وقوع این پدیده شوم هم نمیتوان به این سادگیها خلاص شد.
غبار دشتهای تفتیده و باران ندیده عراق و سوریه و عربستان حالا ریههای شهروندان آذربایجانی را هم هدف قرار داده.
جغرافیا و موقعیت این سرزمینها وقوع این پدیده را برای مردمان آنها عادی ساخته است. اما برای مردم ما که از سرزمینهایی آباد و سرسبز برخوردار بودهاند، قبول این واقعیت کمی مشکل است.
در مورد چرایی و چگونگی بروز این پدیده هرگز حرفی نیست که در تخصص ما نیست. اما به زبان سادهتر میتوان به این نتیجه و برهان قاطع رسید که سیاستگذاریهای غلط ما در سالهای گذشته بر نفوذ این غبارهای سمج تاثیر داشته است.
باغ شهر دیروز اگر به کلانشهری بیدرخت تبدیل نمیشد، شاید الان وضع فرق میکرد. ضربه مهلکی که ما در طول سالیان گذشته بر پیکر محیطزیست خود وارد کردیم، همه از روی خودخواهی و زیادهخواهی بوده و هرگز در طول تاریخ سابقه نداشته است.
بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی، ضعف مدیریتی در ترویج الگوی صحیح مصرف آب، تیزشدن ارهها علیه باغات و فضای سبز پیرامون شهر و چشم طمع زمینخواران و زیادهخواهان از یک سو، نبود برنامهریزیهای مدون و سیاستگذاریهای کلان دولتی برای تقویت دیپلماسی خارجی در حل و فصل این مشکل با کشورهای خارجی از سوی دیگر دست به دست هم دادهاند تا ما اکنون در حسرت دیدن افق 300 متری خود باشیم! شهری که در کل ایران به داشتن آب و هوایی مطبوع و مطلوب شهره است و اگر گردشگری دارد و میهمانی از خیر سر این آب و هوای دلانگیز است، اکنون باید در حسرت موهبت الهی و تاریخی خویش هم ضجهها بزند.
بیگمان این رویداد بر روی شاخص گردشگری و توریستپذیری آذربایجان هم تاثیر منفی خواهد گذاشت و این خسران زمانی تاسفبارتر میشود که بدانیم این ریزگردهای عربی چند روزی میهمان ناخوانده سرزمین ما بوده و بر هوا و ریه شهر ما خیمه خواهند زد.
در این باره هم نمیتوان مسئولی را به خاطر بروز این حادثه مورد خطاب و عتاب قرار داد. چرا که عامل این اتفاق ناگوار نه استاندار است و نه فرماندار! اما نحوه تقابل و موضعگیری برخی مسئولان استان ما با این پدیده بیشتر به تماشا و انفعال نزدیکتر است تا برنامهریزی و سیاستگذاری نمونه این موضعگیری را هم میتوان در کلام مسئولان مربوطه مشاهده کرد.
دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در عملی یک جانبه کلاسهای خود را تعطیل میکند اما محیطزیست تعطیلی دانشگاهها و برخی مدارس را شایعه و کذب میداند! کاهش افق دید حتی تا میزان 200 متر دستاورد شوم این رویداد است که باعث لغو چندین پرواز فرودگاه تبریز شد. البته نباید آن را غیرمترقبه دانست، چرا که بر اساس نقشهها و تصاویر ماهوارهای بهراحتی میشد بروز این رویداد را پیشبینی کرد و بر اساس آن به تصمیمگیری خردمندانه و بههنگام دست زد.
با این حال هیچکس و هیچ نهادی مسئولیت تبعات و عواقب این همه ضرر و زیان و بیبرنامگی را گردن نگرفت. آیا بهراستی در عصر تکنولوژیهای مدرن روز دنیا، امکان پیشبینی ورود ریزگردها به جو آذربایجان طی روزهای دوشنبه و سهشنبه وجود نداشت؟، آیا هماهنگی کارآمد میان سه نهاد هواشناسی، ستاد بحران و محیطزیست استان وجود ندارد؟، چرا بعد از آنکه کارمندان، دانشجویان و دانشآموزان به محل کار و تحصیل خود رفتند، هشدارها در مورد عدم خروج از خانه منتشر شد؟، آیا این امر مصداق "نوشدارو بعد از مرگ سهراب" نیست؟
پدیده جوی نفوذ ریزگردها تنها نمونهای مینیاتوری از وجود نقص در سیستم ایمنی شهر و مدیریت کنترل شرایط غیر مترقبهی استان است. تبعات این حادثه به لحاظ ماهیت ذاتی آن غیرقابل اندازهگیری است. اگر در مورد تلفات و آمار کشته و زخمیهای حوادث غیرمترقبهای نظیر سیل و زلزله میتوان نظر داد، این امر در مورد پدیده ریزگردها و اثرات آن بر سلامتی شهروندان کمی مشکل است. اما سئوال این است به راستی مدیریت بحران شهر تبریز و مردم آن در حادثهای وسیعتر و بزرگتر نظیر زلزله و سیل مهیب تا چه اندازه آمادگی دارند؟
این پدیده میتواند تجربهای ارزشمند برای مردم ما و همه مدیران شهری و استانی باشد تا در برابر حوادث غیرمترقبه نحوه و میزان هماهنگی و همکاری خویش را به بوته آزمون بگذارند.
...........................
محمد امین خوش نیت
.........................
انتهای پیام/ب10/ف4004