اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

/گفت‌وگوی صمیمی فارس با پیرمرد روزنامه‌فروش اصفهانی/

روزنامه‌هایی که با چاشنی سیگار و پفک فروخته می‌شوند

خبرگزاری فارس: روزنامه‌ها به دلیل نداشتن خواننده و تکراری بودن مطالب آنها باید با چاشنی سیگار، پفک و تنقلات به فروش برسد.

روزنامه‌هایی که با چاشنی سیگار و پفک فروخته می‌شوند

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، مدت‌هاست به دنبال این هستم که ما چه تعداد روزنامه و مجله و ماهنامه در استان اصفهان داریم و در کل چه رسانه‌هایی در این استان هستند و کدامیک از این رسانه‌ها از لحاظ کیفی می‌تواند رتبه برتر را داشته باشد؟، برای همین به دنبال فردی بودم تا شناخت خوب و بی‌طرفانه‌ای از این رسانه‌ها داشته باشم، از هر شخصی که پرسیدم، حال مسئول یک سازمان یا مدیر یک رسانه یا یک خبرنگار، فردی بی‌طرفانه کلمه‌ای را بدون در نظر گرفتن سود و زیان‌هایش بیان نکرد و نمی‌شد به گونه‌ای نوشت که حقایق گفته شود و به کسی برنخورد، تا اینکه به صورت اتفاقی هنگام عبور از خیابان شلوغ چهارباغ در یک روز باریدن باران تازه آغاز شده بود، پیرمردی را دیدم که از دکه روزنامه‌فروشی بیرون آمد و سعی داشت پلاستیک بزرگی را به روی روزنامه‌ها و مجله‌ها بکشد اما وزش باد این اجازه را به او نمی‌داد و با کشیدن یک سمت پلاستیک به روی روزنامه‌ها کمکش کردم.

پس از این کار پیرمرد با نگاهی خسته و خنده‌ای گرم گفت: دستت درد نکند بیا داخل دکه بایست تا خیس نشی بعد از اینکه باران سبک شد برو، قبول کردم و از او پرسیدم چند سال است که توی این شغل هستید؟ با دادن استکان چایی گرم گفت به اندازه تمام عمرم.

همین سؤال باب یک گفت‌وگوی مفصل را با پیرمرد روزنامه‌فروش که نام رمضان محمدی را برای خودش انتخاب کرد، باز شد، در اصل ابتدا قصد مصاحبه را نداشتم و صرف کنجکاوی این سؤال را از او کردم، اما بعد از اینکه کمی با او حرف زدم و دیدم که چه کلام گرم و گیرایی دارد، به گفت‌وگو ادامه دادم.

*‌ چند سال است که روزنامه‌فروشی می‌کنید؟

با خنده‌‌ای به لب گفت‌ انجیرهای امسال که شکوفه کند 14 ساله می‌شم و بعد ادامه داد: تا الآن از خدا 65 سال عمر گرفتم که باید به همین اندازه در آن دنیا پاسخ‌گو باشم، بعد از اینکه از کارخانه بازنشست شدم، برای اینکه بیکار نباشم این کار را که به اندازه یک عمر به من آموزش داد، انتخاب کردم.

*‌ مگر روزنامه و پفک فروختن به آدم چیزی یاد می‌دهد؟

پیرمرد نگاهی به بارانی که از سقف کیوسک روزنامه‌فروشی به پایین می‌چکید، کرد و گفت این روزنامه‌ها و مجله‌ها را می‌بینی اینجا روی هم تلمبار شده، از همین‌ها و مردمی که این کاغذها را می‌خرند چیزهایی یاد گرفتم که تا به حال نشنیده بودم.

آهی کشید و گفت روزنامه‌ها و مجله‌های حالا را نبین که تنها سیاه‌مشق‌های رنگی و قشنگ شده و هر چه ورق می‌زنی بیش‌ترشان یک مطلب را مثل هم نوشتند، فقط اسم‌هایشان فرق دارد، وقتی من توی این شغل اومدم چند تا روزنامه بیش‌تر نبود و چند تا ورق هم بیش‌تر نداشت اما هر چیزی را که مردم توی این روزنامه‌ها می‌خواندند به آن اعتماد داشتند، اما حالا چی؟

با گفتن این حرف‌ها فهمیدم اهل مطالعه است و یک روزنامه‌خوان عهد قدیم و جدید که به دنبالش بودم، اما چیزی نگفتم که خبرنگارم تا از حرف زدن ترس و ابایی نداشته باشد و ادامه دادم.

*‌ مگه شما توی روزنامه‌های قدیمی چی ‌خواندید که الآن دیگه ندارد؟

سؤال من را با سؤال جواب داد و گفت مگه چند سال داری؟ بدون اینکه منتظر جواب بماند خودش گفت آخه شما که سن و سالتون به روزنامه‌هایی که من می‌گم قد نمی‌ده، روزنامه‌های آن زمان اگه کم و انگشت‌شمار بود اما مطالبش به اندازه متن‌های مفید تمامی روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماه‌نامه‌های حالا که روی هم بگذاری، ارزش داشت.

هر چه تعدادشان بیش‌تر شد از کیفیت مطالبشون کم‌تر و واقعیت‌نویسیشان کم‌تر، نمی‌دانم مگر مردم همان مردم گذشته نیستند که زمانی که بخواهی برای آنها مطلب بنویسی چیزی باشد که نه تنها باید واقعیت داشته باشد بلکه جدید هم باشد تا کی مطالب تکراری را می‌خواهند به خورد مردم بدهند؟ برای افرادی که هم سن و سال شما هستند مطالب جدید است اما شخصی مانند من که هر روز روزنامه‌ها را می‌خوانم دیگر برایم تکراری شده اما باز هم می‌خوانم.

*یعنی شما تمام روزنامه‌ها را می‌خوانید و می‌دانید کدام روزنامه بهتر است؟

من اگر حرفی می‌زنم بدون دلیل نیست و تجربه‌ای که در این چند سال به دست آوردم، من مشتری‌ها را می‌شناسم، نگاهی به این کیوسک بکن چرا باید در این دکه به غیر از روزنامه و مجله چیپس و پفک و آب‌میوه باشد؟ من دارم برخی از این روزنامه‌ها را با چاشنی همین سیگار و تنقلات می‌فروشم که نه خودم ضرر کنم و نه مسئول رسانه، اما اینکه کیفیت روزنامه‌ها افت کرده را به قول بسیاری از مشتری‌های روزنامه‌خوانی که مرتب خرید می‌کنند، می‌گویم.

چیزی که الآن در بیش‌تر این روزنامه‌ها و مجلات می‌بینی به راحتی و بدون پرداخت هزینه‌ای می‌توانی در سایت‌ها ببینی، اینکه نشد مطلب که از اینجا و آنجا کپی کنی و فقط رنگ و آبش را عوض کنی.

*‌ با تعجب پرسیدم مگه شما هم از اینترنت استفاده می‌کنید و سایت‌های خبری را دیدید؟

در حالی که سرش را تکان می‌داد، گفت: آن موقع که می‌گم به اندازه یک عمر در این شغلم بی‌راه نگفتم، اوایل با خواندن همین روزنامه‌ها آغاز کردم، به جرأت می‌توانم بگویم در کدام روزنامه چه مطلبی را خواندم و کدام روزنامه در چه تاریخی تعطیل شد یا کی یک روزنامه جدید وارد بازار شد، من با برخی از مشتری‌های دائمم نه تنها مطالب را می‌خوانیم بلکه با هم در مورد موضوع هم جر و بحث می‌کنیم.

استفاده از اینترنت را از همین مشتری‌ها یاد گرفتم، اگر بخواهی همین حالا نشانت می‌دهم که این مطلب در کدام سایت نوشته شده و این روزنامه به راحتی آن را چاپ کرده است.

* به مسئول روزنامه‌ها و افرادی که روزنامه‌هاشون را می‌آورند، این ایرادها را گفته‌اید؟

بله گفتم و اینکه برای ما از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست را جواب گرفته‌ام، حالا نمی‌دانم مگر روزنامه‌هایی که قدیم با آن شرایط سخت چاپ و نوشتن مطالب داشتند همیشه ضرر می‌کردند؟ که دیگر با این همه حمایت از این سازمان و آن سازمان باز به نفعشان نیست.

*‌ یعنی هیچ‌ کدام از مطالب این روزنامه‌ها یا هفته‌نامه‌ها و روزنامه‌ها جدید نیست و چیزی در آن ندارد که نظر شما را جلب کند؟

آه بلندی کشید و گفت: چرا تنها اعلام گرانی‌های روز به روز شیر و تخم‌مرغ و مسکن است که جدیده و تکراری نیست، بحث داغ یارانه‌ها و تخریب‌های عبور مترو به این خیابان چهارباغ که دل ما را می‌سوزاند، وگر نه اینکه پدری فرزندش را کشت و هنرمندی از عدم حمایت مسئولان هنرش را بوسید و کنار گذاشت که دیگر خواندن ندارد، بس که تکراری شده!

بیا ببین چند روزنامه با اسم‌های مختلف اینجاست که تمامی به یک شکل صفحه‌بندی شده، مگر اینها خبرنگار ندارند که باید مطالبشان هم یکی باشد؟، حالا چرا برخی از مسئولین مدام به کیوسک‌ها گیر می‌دهند که باید فلان کالا در آن باشد یا نباشد یا باید تعداد کیوسک‌ها را زیاد کنیم تا مردم روزنامه‌خوان شوند.

مگر می‌شود با افزایش کیوسک‌ها و تعداد روزنامه‌ها سطح کیفی مطالب را بالا برد؟

با صدایی آرام به او گفتم من خبرنگارم و برخی از این مطالب را خودم می‌نویسم، اما تمامی حرف‌های شما را قبول دارم و می‌خواهم صحبت‌هایی را که با هم داشتیم، به عنوان شخصی که تمامی روزنامه‌های کشوری و استانی را می‌خواند، به دیگران انتقال دهم، نگاهی دوباره کرد و این بار با حالتی غمگین‌تر گفت: مگر فایده‌ای هم دارد؟، اما با این شرط که اسمی از من به میان نیاید قبول است.

فکر کنم تنها فردی که می‌توانستم در این مورد بی‌طرفانه از سطح کیفی روزنامه‌های فعلی نسبت به گذشته بپرسم همین شخص بی‌ادعا بود که از مشکلات هر روزه‌اش که با یک سازمان دارد، گفت اما اینجا جای بیان آنها نیست.

انتهای پیام/س10/ط4000

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول