به گزارش خبرگزاری فارس از رشت ادبیات انقلاب که به معنای عام، عمری به درازای حیات شعر فارسی دری و به معنای اخص آن نیز عمری به اندازه تولد انقلاب اسلامی دارد، به طور یقین وجود آثاری سرشار از حکمت، اندیشه، حقگویی، اخلاق، ارزشهای دینی و در مجموع روشنگری مسیر تعالی را به انسان نشان میدهد.
ادبیات انقلاب که همگام با شکلگیری نهضت اسلامی در سالهای پایانی حکومت رژیم گذشته پا گرفته، از همان ابتدا مسیر خود را مشخص کرده و با الهام و تاثیرپذیری از دستاوردهای این نهضت بزرگ ارزشهای نوینی را به مردم منعکس کرده است.
این امر موجب شده تا درباره وضعیت نشر آثار ادبی پس از انقلاب اسلامی گفتوگویی با حسین صفرینژاد مدرس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاههای گیلان داشته باشیم که در زیر میخوانیم:
*فارس: وضعیت نشر آثار ادبی پس از انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیاری گمان میکنند که در ایران به دلیل داشتن ساختار اسلامی بیشتر به نشر آثار دینی توجه میشود و ممکن است این نظر و اندیشه چندان کارشناسانه نباشد و گر چه چاپ و نشر آثار دینی پس از انقلاب بر خلاف پیش از انقلاب که تنها به نشر چند مجله مذهبی اکتفا میشد، با جهشی بزرگ و غیر منتظره مواجه بوده، اما این بدان معنا نیست که ناشران از چاپ دیگر موضوعات غافل بودهاند و داستاننویسی با موضوعات مختلف یکی از زمینههای موفق بعد از انقلاب است و در بین نسلی که در گذشته داستان مینوشتند و یا بعد از انقلاب نیز به نوشتن ادامه دادند و نیز در نسلی که با انقلاب آغاز به نوشتن کردند و در این سالها دوران رشد و پویایی خود را گذراندند، نمیتواند قابل مقایسه با گذشته باشد و کار در حوزه زنان و توسط آنان نیز در ادبیات انقلابی رشدی چشمگیر داشته است و برای نمونه قبل از انقلاب تعداد نویسندگان زن به تعداد انگشتان یک دست نمیرسید در حالی که اکنون در بین 350 داستاننویس جدی حدود 30 درصد آنها خانم هستند و حتی در بین آنان منتقدان موفق نیز دیده میشوند در حالی که پیش از انقلاب چنین نبود و توجه به داستان بلند نیز بعد از انقلاب با اقبال بیشتری مواجه شده است و در دهه اخیر نیز افزایش شمارگان کتابهای داستانی در زمینههای مختلف نشاندهنده آن است که دوران پس از انقلاب را میتوان دوره رنسانس و احیای داستاننویسی در سرزمین ما دانست.
*فارس: وضعیت ترجمه ادبی پس از انقلاب در ایران چگونه بوده است؟
ترجمه در ایران سابقهای طولانی دارد تا پیش از انقلاب عموما ترجمه فرانسه، انگلیسی و روسی رونق بیشتری داشت اما پس از آن به دلیل گسترش انواع زبانها به عنوان رشتههای تحصیلی در دانشگاه، سطح آموزش ترجمه در آن و نگاه تخصصی به این مقوله، این پدیده را با رشد بسیار چشمگیری مواجه کرده است، البته در این بین با آثار سطحی و بازاری و نیز آثاری فاخر و ماندگار مواجه میشویم و به هر حال از شواهد چنین بر میآید که مترجمان نسل امروز مستعدتر از مترجمان دهههای گذشته هستند که البته تاثیر زمانه و ارتباطات جدید و در واقع عصر ارتباطات را بر این امر نمیتوان نادیده گرفت و امروز گسترش روزافزون وسایل ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت در پیشبرد فن ترجمه نیز اثرگذار بوده است و مترجمان نسل قبل کسانی مانند زنده یاد محمد قاضی اگر به مشکلاتی در ترجمه برمیخوردند هیچکدام از امکانات امروز را در اختیار نداشتند تا آن را برطرف کنند در حالی که ما امروزه میتوانیم به راحتی و از طریق اینترنت و امکاناتی دیگر نظیر آشنایی سادهتر با فرهنگ دیگر ملتها، ترجمههای خود را بهتر کنیم و اگر چه هنوز هوای ترجمه در ایران چندان آفتابی نیست اما نسبت به دهههای گذشته نیز تعداد ترجمهها بیشتر و کیفیت ترجمهها بهتر شده است.
*فارس:به نظر شما نسل جوان بیشتر طرفدار چه نوع ادبیاتی هستند؟
برای پاسخ به این سئوال شاید نتوان به مورد یا موضوع خاصی اشاره کرد، ما کتابهایی با مضمون دراماتیک که به چاپهای بالا رسیدهاند داریم که البته ممکن است این آثار جز داشتن جنبه سرگرمی و بیان مسایل عاشقانه و عموماً لحظهای، ارزش دیگری نداشته باشند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما آثار بسیار فاخری نیز چاپ شده که خوانندگان خاص خودش را دارد آثاری که به مسایل فلسفی و سئوالات کلیدی زندگی اشاره میکنند که آثار مصطفی مستور یا خانم پیرزاد از این دسته هستند و این کتابها حداقل کاری که انجام میدهند این است که خواننده را به تفکر دعوت میکنند، آن هم از نوع سازنده و در این بین نباید آثار ترجمهای را نیز از یاد برد و کتابهای با مضامین روانشناسی، داستانی یا حتی عرفانی، به هر حال باید با تبلیغات حساب شده مردم را با آثار خوب بیشتر آشنا کرد.
*فارس: میزان توجه به زبانهای محلی به ویژه گیلکی در ادبیات فارسی تا چه حد ضروری است؟
ایران از دیرباز نه تنها جایگاهی برای ادیان و افکار مختلف بود بلکه سرزمینی با زبانهای متفاوت نیز محسوب میشود و کمتر کشوری را میتوان یافت که دارای اینگونه تنوع گونههای زبانی باشد و یکی از این زبانها زبان گیلکی است و گر چه بسیاری آن را گویش میدانند اما گویش زمانی پدید میآید که زبان وجود داشته باشد و برای نمونه ما هرگز نمیگوییم گویش اصفهانی یا شیرازی زیرا زبان اصفهانی یا شیرازی وجود ندارد اما به دلیل وجود زبان گیلکی، گویش آن نیز وجود دارد و احمد مرعشی، فرهنگی به نام فرهنگ گیل و دیلم را به چاپ رسانده که در آن به دستور زبان گیلکی اشاره شده است، به هر حال توجه به هویت بومی موجب آشنایی اقوام مختلف با آداب اقوام دیگر میشود و یکی از بهترین راهکارها برای ایجاد اتحاد در یک جامعه است اما عموماً در برنامههای استانی و سراسری چندان توجه دقیقی به زبان گیلکی نشده و همواره از آن در بیان شوخیهای بیمحتوا استفاده میشود.
*فارس: پیشرفت علم و تکنولوژی تا چه میزان راه را برای ورود واژههای بیگانه به زبان فارسی هموار کرده است؟
وقتی کشوری علم، صنعت و تواناییهای مختلف خود را به سرزمینهای دیگر صادر میکند به یقین واژگان و اصطلاحات آن فرهنگ را نیز با خود به همراه دارد و زبان فارسی که از دیرباز به دلیل ورود و هجوم اقوام مختلف دستخوش تغییرات فراوان بوده، این روند در دوران صفویه و به ویژه قاجار برای ورود فرانسویان و تدریس آنها در دارالفنون بیشتر شد و توانایی ذاتی زبان فارسی چنان زیاد است که توانسته بسیاری از واژگان را در خود جای دهد به طوری که با وجود گذشت نزدیک به بیش از هزار سال از خلق شاهنامه، هنوز هم بسیاری از ابیات این کتاب ارزشمند در عصر ما قابل درک و دریافت است، البته تلاش فرهنگستان زبان فارسی که تاکنون 3 دوره از ایجاد آن میگذرد نیز در حفظ این زبان سودمند بوده است اما پرسشهای مهم در اینجاست که آیا بهتر نیست پیش از ورود واژگان بیگانه به ساخت زبان اینگونه واژهسازیها صورت گیرد و یا اینکه وقتی واژهها در ساختار زبانی جای گرفت تغییر آن کار آسانی است و یا اصلاً زبان فارسی میتواند معادل تمام واژگان را با حفظ بار معنایی آنها بسازد، البته نگرانی تنها نباید از جانب ورود واژگان بیگانه باشد زیرا ساختن برخی از واژگان در خود ایران نیز زبان را به مخاطره میاندازد و کاربرد واژگانی مانند بشوت (شوت زدن)، بزنگ (زنگ زدن)، پاس کردن (ترکیبی فرانسوی ـ ایرانی) و ... به هیچ عنوان با زبان معیار فارسی مطابقت نمیکند.
*فارس: حمایت مالی ناشران از نویسندگان جوان را چگونه ارزشیابی میکنید؟
اگر چه پس از پیروزی انقلاب در ایران نگاه به چاپ کتاب رشد چشمگیری داشته است اما توجه به حمایت مالی از نویسندگان به ویژه جوانان چندان صورت نگرفته است و یا اینکه توجه نه چندان فراوان به کتاب و کتابخوانی مانع از آن شده است که ناشران سرمایه خود را در خدمت نویسندههای جوان و البته بینام و نشان قرار دهند و امیدواریم که با حمایتهای مالی و ایجاد راهکارهای کارآمد انگیزهای در بین نویسندگان خوش ذوق این سرزمین هنر و ادبپرور ایجاد شود و به دنبال آن با خلق آثار فاخر و صرفاً تنها با هدف فروش، فرهنگ کتابخوانی نیز رشد کند.
*فارس: نظرتان درباره نشریات ادبی فارسی پس از انقلاب چیست؟
وجود نشریه و مجله در یک کشور نشاندهنده پویایی آن کشور است و تصور جامعهای بدون نشریات مانند تصور جامعهای بدون درخت و گل است و به یقین همه ما آن جامعه را مرده و بیروح میدانیم و روند رشد کمی و کیفی نشریات نیز در این دههها روندی صعودی بوده که آمارهای امیدوار کننده از چاپ مطالب در نشریات پژوهشی دانشگاهی، تخصصی شدن نشریات به دلیل موضوعی و دستیابی عموماً آسان به این مجلات نوید دهنده توجه به رشد این مجلات است و برای نمونه تنها کتاب ماه است که توسط وزارت ارشاد اسلامی به چاپ میرسد و حداقل دارای 10 عنوان و موضوع تخصصی است و از ادبیات تا دین و از جامعهشناسی گرفته تا ادبیات کود، و البته در این بین مانند تمام ادوار مجلات زرد و به قول مرحوم جلال آل احمد رنگیننامه نیز حضوری مستمر و بعضاً چشمگیر دارند.
فارس: نظرتان درباره ایجاد پایگاههای شعر و ادب در فضای مجازی چیست؟
ورود تکنولوژی در هر سرزمینی میتواند مثبت بهکار گرفته شود و یا از آن کاربردی منفی صورت گیرد و رایانه یکی از این پدیدههاست و به یقین حق فراوانی را به گردن همه دارد اما داستان شعر و ادب کمی متفاوت است و به نظر بنده ممکن است ایجاد چنین پایگاههایی به صورت کوتاه مدت نیازهای یک جامعه را برآورده کند اما به مرور زمان بیتوجهی به ادبیات بیشتر میشود و اگر چه ممکن است بگویید بسیاری از دوستداران ادب میتوانند با یکدیگر تبادل اندیشه کنند و حالا من از شما میپرسم چقدر استفاده از کتابخانههای مجازی در ایران با استقبال جوانان مواجه شد، چرا بسیاری از جوانان و نوجوانان ما توانایی نوشتن یک انشای خوب یا یک نامه را ندارند و چرا بسیاری از جوانها و نوجوانان در هنگام نوشتن یک متن دارای غلطهای املایی فراوان هستند، آیا پاسخ آنها جز این است که نسل امروز نسبت به گذشتگان بسیار کمتر با کتاب به طور مستقیم در ارتباط بودهاند، شعر و ادب نیازمند حضور در فضای حقیقی است که میتواند تأثیر مثبت خود را چند برابر کند و یک ضربالمثل است که میگوید: توصیف عسل هرگز نمیتواند لذت خوردن آن را داشته باشد.
فارس: چالشهای ادبی را از دیدگاه خود بیان کنید؟
به یقین مهمترین چالش در ادبیات ایران عدم شناخت بسیاری از سخنوران و نویسندگان گذشته و معاصر این سرزمین توسط مردم به ویژه دانشجویان و تحصیلکردگان است و بسیاری از ایرانیان مولوی، سعدی، حافظ، اخوان ثالث، سهراب سپهری، سید حسن حسینی، مصطفی مستور، زویا پیرزاد و ... را اندک بشناسند یا اصلاً نشناسند و با آثار آنان چندان آشنا نباشند بنابراین مراکز فرهنگی این رسالت را به عهده دارند که بیشتر از آنچه هماکنون تلاش میکنند با تلاش مضاعف ارزش و اعتبار فرهنگ بینظیر این افراد را به همگان بشناسانند و با ساختن مجموعههای فراوان و تحلیل آثارشان ارزش جهانی این بزرگان را در وجود تمام دوستداران فرهنگ ایران در اقصی نقاط این سرزمین و جهان نهادینه کنند.
فارس: مطالعه آثار چه نویسندگانی را به نسل جوان پیشنهاد میکنید؟
به تمام دوستداران کتاب سفارش میکنم طبق سلیقه خود نشانی کتابهای خوب را از کسانی که در این امر تجربه دارند بگیرند و یا به دنبال کتابهای ایرانی و غیر ایرانی باشند که از جشنوارههای مختلف جایزه دریافت کردهاند و در این دنیای پر سرعت که همگان اسیر و گرفتار زندگی ماشینی و صنعتی هستند بهتر است زمان خود را با خواندن آثار ارزشمند لذتبخش و سودمندتر کنیم و اگر کمی چشم خود را با کتاب آشنا کنیم به یقین میتوانیم چهره زیبای این دوست خوب را به روشنی ببینیم.
انتهای پیام/خ۱۰/د1000