به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، «هیچ چیز نمیتواند من را خوشحال کند؛ پول، مدال طلا و حتی عشق ... نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگی میکنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟! من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را میدانستم، من هم میتوانستم ادعا کنم چون دیگران هستم ... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالیاش میشود، بیتردید نخواهد توانست بگوید چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم مسافرت میکند.»
این عبارات آخرین گفتار جهان پهلوان غلامرضا تختی در هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند.
آن روز پهلوان نه بر توسن افتخار و مردانگی که برابرها سوار شد. دنیای قهرمانی را دور زد. از مرز پهلوانی گذشت و بزرگواری و جوانمردی را تفسیر کرد. پهلوانی که مدال طلای جهان و المپیک را نخواست تا جوانمردی را معنا کند. آن روز ستارهها به پیشواز پهلوان آمدند. آن روز پهلوان از آسمان معرفت، ستارههای مهر و محبت و عاطفه چید.
آن روز پهلوان عشق را به مردمی که دوستشان میداشت هدیه کرد. آن روز پهلوان گریست. اشک پهلوان موجی شد و پیش آمد. دامنه آن به ناصرخسرو، پاچنار و سبز میدان محدود نشد. همه جا را در نوردید. صخرههای سنگ دلی و بیتفاوتی را خرد کرد و در یک نقطه متمرکز شد (بویین زهرا).
بویین زهرا در آن زمستان سرد، سبز شد و آن روز آن تابلوی نو دوستی بر شناسنامه پهلوان مهر جاودانگی زد. آن روز خورشید خاموش ماند و آسمان اشک حسرت ریخت...
میشود قهرمان شد و پهلوان ماند
تاریخ ایران زمین، تاریخ پهلوانی است و آئین آن خودورزی، فتوت، راستی و مردمداری و البته ولایت و محبت پیامبر خدا (ص). ابعاد شخصیتی جهان پهلوان تختی تنها به میدان ورزش و تشک کشتی محدود نمیشد. رفتارهای بهجای مانده از او، در اردو، محله، زورخانه، بازار و اجتماع هر یک حکایتهای روح بزرگی است که پرداختن به آنها دارای ارزشهای خاص خود است. تختی همانگونه که در ورزش استثنایی است در زندگی و پاسداری از ارزشهایش کمنظیر است. تختی قبل از آنکه در روی تشک با حریفان دست و پنجه نرم کند، با نفس خود به مبارزه پرداخته بود. تختی، قهرمان مردم است، مردم چرا قهرمان خود را دوست دارند؟ در طول سالیان دراز مردم ما، قهرمان المپیک، جهان و آسیا بسیار دیدهاند، اما چرا تختی را جهان پهلوان مینامند؟ او اول پهلوان زندگی بود و سپس قهرمان جهان و المپیک شد. او را رستم ایران نام نهادند، او را شیر دلیران نامیدند. به راستی که او شیر دلیران نبرد با خود، با من من است. او عملا به همه یاد داد و آموخت که اگر میخواهی زندگی کنی ابتدا باید حریمهای زندگی خود و دیگران و اجتماع را بشناسی و سپس گام برداری. او به ما آموخت که میشود قهرمان شد و پهلوان ماند.
پشتم بوی تشک گرفت
غلامرضا تختی با اینکه بسیار دیر پای به دنیای قهرمانی گذاشت ولی در دنیای کشتی استمرار عجیبی داشت. او با کسب هفت مدال از مسابقههای جهانی و المپیک هنوز پر مدالترین کشتیگیر در تاریخ ایران است و بعد از گذشت 40 سال هنوز کسی نتوانسته است به این رکورد دست یابد. او مردی خودساخته بود که از فقر به فخر و از گمنامی به شهرت و خوشنامی رسید، تا آخرین مسابقهاش برای سربلندی ایران تلاش کرد. تختی خود در مصاحبهای با کیهان ورزشی پرده از سختی عمیقی که در راه قهرمانی کشیده است بر میدارد ... «شاید شما هیچ باور نکنید، اما این حقیقت محض است که من و امثال من در شرایط بسیار سختی تمرین میکردیم. و این ادعای مرا اهالی خیابان شاهپور که همیشه در ساعت معینی مثلاًدو بعدازظهر مرا مشاهده میکردند، تصدیق میکنند. اما پس از یک سال تمرین کوچکترین موفقیتی بهدست نیاوردم و علاوه بر اینکه گل نکردم حتی ضعیفتر هم شدم. در همین موقع بود که باران استهزا بر سرم باریدن گرفت و همه به من میگفتند تو خود را بیسبب شکنجه میدهی، برو دنبال کارت تو اصلا به درد کشتی نمیخوری ... جوان مایوس و دل شکسته بودم، دیگر کسی وجود نداشت که قلب من را از آن همه استهزا پاک کند. هیچ کس حاضر نبود مرا به کارم تشویق کند. همه مرا با دیده ترحم مینگریستند و میگفتند: این رو ببین که لخت میشه و تمرین میکنه.»
اما روزگار بازی دیگری را برای تختی رقم میزند. او بعد از یک سال وقفه در زمان خدمت سربازی تمریناتش را از سر میگیرد. خودش در این باره میگوید: «من در آن زمان هیچ چیز نداشتم فقط امیدوار بودم و خودم را دلداری میدادم و میگفتم که اگر این کار را دنبال کنم سرانجام به جایی خواهم رسید. همه کسانی که به جایی رسیدهاند فقط از پشت کار است. من هم با تمرین زیاد بالاخره با فنون کشتی آشنا خواهم شد. تجربهام زیاد گشته و کار کشته خواهم گشت.»
تختی سرانجام با تلاش و کوشش و امیدواری در وزن ششم قهرمان کشور شد و تلاشهایش به ثمر رسید. پس از چند روز از این موفقیت، او خود را آماده شرکت در مسابقات پهلوانی کشور کرد. اما در همان دور اول با ضربه فنی مغلوب شد. تختی در مورد دلیل این شکست و درسی که از آن گرفت، گفت: «خودم را قانع کردم که اگر شکست خوردهام حق داشتهام، مغرور شده بودم و به خودم غره شده بودم و میگفتم پیروز خواهم شد. این درس بزرگی بود که من هیچ وقت این درس را فراموش نکردم.»
این قسمت سرآغازی برای پیروزیهای بزرگ تختی در میدانهای جهانی و المپیک شد و او که به قول خودش در سالهای شروع کشتی در هر دقیقه چند بار از رغیبانش زمین میخورد. تختی یک بار گفته بود : «آنقدر از کشتیگیران دیگر زمین خوردم که پشتم بوی تشک گرفت.»
با استقامت و پایداری قهرمان جهان و المپیک شد و کار به جایی رسید که از سوی کمیته بینالمللی المپیک یکی از برترین قهرمانهای قرن بیستم شناخته شد.
انتهای پیام/ش10/چ3000
اخبار مرتبط
-
آقامیر: به یاد تختی در تمام محلات تهران خانه کشتی احداث میکنیم
-
زاکانی: تختی خود را خادم مردم میدانست
-
چهلوچهارمین سالگرد جهان پهلوان تختی برگزار شد
-
اخلاص تختی را ماندگار کرد
-
تختی پهلوانی را با جوانمردی و بصیرت در هم آمیخته بود
-
تختی پهلوان ارزشها بود
-
حضور علی کریمی در مراسم بزرگداشت جهان پهلوان تختی
-
چهل و چهارمین سالگرد جهان پهلوان تختی در شهرری آغاز شد
-
چهل و چهارمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختی برگزار میشود
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.