به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج قیام اباعبدالله (ع) از همان ابتدای وقوع، موضوع بحث اندیشمندان بوده است و هنوز هم در محافل علمی، مطرح است براستی از استمرار این حرکت و حضور همیشگی آن در تقویم تاریخ ملسمانان معلول چیست؟ و اساس امام حسین(ع) در قیام خود چه هدفی را دنبال میکرد که هم جاویدانش ساخت و هم از آن موضوعی جاودانه، برای بحث و نظریهپردازی باقی ماند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که حسین(ع) و قیام آن حضرت به وحی متصل است و از آنجا که آدمیان از تحلیل نهایی وحی غافلند و دستشان از برگرداندن اوراق صحیفه آن کوتاه است و از سویی دیگر نیز شماری از انسانها بنا به فطرت سالم خویش حقیقت جویند و تنها با یافتن حقیقت، آرامش مییابند، لذا هم قیام عاشورا به عنوان سوالی همیشگی نیازمند تحقیق باقی مانده است و هم اندیشمندان همواره در تکاپوی یافتن حقیقت این مسئله بودهاند.
تاکنون نظریات بسیار متنوعی در تحلیل قیام عاشورا ارائه شده است و هر اندیشمندی نیز این صفحه را با توجه به ذوق و سلیقه و علم و اطلاعات خود مورد ارزیابی قرار داده است.
عدهای هدف قیام عاشورا را دستیابی به حکومت میدانند و معتقدند که امام (ع) برای رسیدن به اهداف خود تنها از این مسیر میتوانست اقدام کند و برخی عاشورا را صحنه عشقبازی اباعبدالله (ع) با خدا میدانند و گروهی انجام اصلاحات اجتماعی و دستهای دعواهای قومی ـ قبیلهای را عامل پیدایش چنین حرکتی میدانند. اما در این میان باید گفت که عاشورا همه اینها هست، ولی حقیقت مسئله در مطلق بودن آن است. البته ذهن بشر از تحلیل نهایی عاشورا عاجز است، اما با این وجود تحلیلهای نسبی در مورد آن هم ممکن است و هم ضروری.
در میان کسانی که به عاشورا از منظر جامعهشناسی نظر کردهاند، دستهای هدف اصلی این قیام را حکومتخواهی دانستهاند تا از آن طریق امام (ع) بتواند به اهداف اصلی جنبش اجتماعی خود یعنی اصلاح دین و امور جامعه دست یابد.
آیتالله سید مرتضی علمالهدی (متوفی:436 ه.ق) از برجستهترین دانشمندان متقدم شیعه است که در زمره نظریهپردازان حکومتی به شمار میآید. به عقیده ایشان امام حسین برای امتناع از بیعت یزید بن معاویه از مدینه به مکه رفت و پس از آنکه نماینده اعزامیاش، مسلمبن عقیل، آمادگی اکثریت نیروهای مردمی کوفه را برای حمایت از امام به وی گزارش داد به قصد تشکیل حکومت برای احیای اسلام به سوی کوفه روانه شد و پس از آنکه در محاصره نظامی قرار گرفت، کوشش کرد برای جلوگیری از خونریزی به حجاز بازگردد ولی دشمن نپذیرفت و از وی خواست که بدون قید و شرط تسلیم ابن زیاد شود.
امام مطمئن بود که اگر تسلیم شود، ابن زیاد او را خواهد کشت، لذا تسلیم را برای خود شایسته ندید و چون دشمن اقدام به حمله کرد به دفاع اضطراری پرداخت و در این دفاع افتخارآمیز شهد شهادت را به جان نوشید.
علامه سید محسن امین (متوفی: 1371 ه.ق) در این باره مینویسد: امام حسین (ع) که از هر سو جریان امور را مساعد میدید برای او تردیدی باقی نماند که به حق خود خواهد رسد و به امر خلافت دست خواهد یاقت. از اینرو بر وی لازم بود که در این مسیر قیام کند. بدین ترتیب که از یک سو بزرگان و اشراف مردم کوفه و قاریان قرآن کریم با ارسال نامههای بسیار و بستن عهد و پیمان به یاریش خواهند آمد، چنان که در زمان امام حسن و نیز پس از شهادت آن حضرت با ارسال نامهها از وی خواستند که به کوفه بیاید و امر خلافت را در دست گیرد و از سوی دیگر در آن زمان چنان بود که مردم کوفه فرمانروایی کوفه تحت نفوذ و تسلط خویش درآورده و امکان قدرتنمایی و زورگویی را از وی سلب کرده بودند به هر حال امر چنان بود که امام حسین در ابتدا به گمان قوی معتقد بوده است که علایم پیروزی آشکار میشود و هر روز بر عده یاران وی افزوده میشود.
طه حسین (متوفی: 1973 م) ساکت بودن در برابر ظلم را گناهی نابخشودنی میداند و آن را همدستی با بدعتگذاران و سنتشکنان و حاکمان جائر میداند او معتقد است از آنجا که حسین(ع) از یک سو مسئول حفظ دین و از سوی دیگر آزاده و قهرمان است هرگز در قبال بیعت خواهی یزید، سر تسلیم فرود نخواهد آورد. پس برای رسیدن به هدف خود باید به هر کار مشروعی دست میزد بنابر این برای احتراز و دوری از امر بیعت به کوفه روآورد و شهادت را بر بیعت یزید که به نوعی تایید ستمهای او بود، ترجیح داد.
اما امام خمینی نیز در باب عاشورا نظریاتی داشتهاند که اگر بخواهیم عصاره نظریات امام خمینی (ره) را در باب عاشورا بیان کنیم شاید عبارت زیر گویای دیدگاه ایشان باشد:
امام حسین خود را موظف به اصلاح جامعه میدید لذا به وظیفه خود عمل کرد و ملاحظه قلت و کثرت یاران و عده و عُده را نکرد البته چون از نظر امام خمینی (ره) امالمسایل هر جامعهای مسئله سیاسی آن جامعه است، این اصلاح خود به خود ذاتا حول محور مسایل سیاسی خواهد چرخید.
هدف اصلی قیام عاشورا از نظر امام خمینی (ره) تنها در اصلاح چند امر جزیی خلاصه نمیشود بلکه امام حسین میخواست ساختار سیاسی جامعه آن روز را عوض کند تا بتواند به سامان دادن و اصلاح امور بپردازد و جامعه دینی اصلاح شده و به دور از خرافات و تحریفات امویان را به نسل آینده و نسلهای بعدی تحویل دهد چه در غیر اینصورت خلافهای امویان نیز به نام دین تمام میشد و در نتیجه گوهر تابناک اسلام به انواع و اقسام زنگها آغشته میگشت.
از بیانات امام خمینی چنین استنباط میشود که ایشان قیام عاشورا را یک قیام کاملا پیروز میدانستند. سیدالشهدا با یک عده قلیل قیام کرد و با این عده قلیل در عین حالی که شهید شد بردستگاه ظلم غلبه کرد و آنها را شکست داد.
برخی از کسانیکه تحقیقاتشان در زمینه رشتههایی است که به نوعی با اسطوره مرتبط است عاشورا را به عنوان یک اسطوره مورد بررسی قرار دادهاند ریشههای اینگونه نظریات را باید در تاثیر فرهنگها جستجو کرد به این معنا که از دیدگاه این اندیشمندان از آنجا که ایران در سدههای بیش از میلاد مهد اسطورهسازی و اسطورهپرستی بوده است لذا پس از اسلام نیز این فرهنگ به نوعی با اندیشههای جدید پیوند خورده و به حیات خود ادامه داده است و با فرهنگ اسلامی هماهنگ شده و در بستر آن رشد کرده است. البته ادعا این نیست که در سایر سرزمینها اسطوره وجود نداشته و در حیات بشری نقشی ایفا نکرده است، بلکه سخن در این است که اسطورههای ایرانی فرهنگ تشیع را بستر مناسبی برای ادامه و استمرار حیات خود یافتهاند و اینکه تشیع وقتی به ایران وارد میشود مورد استقبال قرار میگیرد شاید یکی از دلایلش همین بستر مناسب است.
.................................
یادداشت از: عدالت ناصری
.................................
انتهای پیام/م10
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.