خبرگزاری فارس سمنان- گروه یادداشت: در ماجرای شیوع ویروس کرونا در کشورمان و تنشهای روانی که پس از آن ایجاد شد، رسانه نقش محوری در بسط بهداشت جسمی و روانی مردم داشته و کماکان ابزارهای رسانهای در حد بضاعت خود میکوشند تا در زمینه اطلاعرسانی کاستی صورت نگیرد.
درباره اثرگذاری فعالیتهای رسانهای چه در گذشته و در قبال موضوعات پیشپاافتاده و چه حال و در تقابل و رؤیایی با غول کرونا، زمانی میتوان نظر داد که سیستم اطلاعرسانی با عارضهای چون عدم شفافیت مسؤولان مختل نشده باشد.
شاید بهراحتی بتوان گفت در ماجرای کرونا و سایه وحشتی که این ویروس بر زندگی مردم گسترانده، دست رسانه آنقدر باز نبوده و نیست که فراخور انتظار مردم، نقش محوری و اثرگذار داشته باشد؛ تا زمانی که پای مصلحتاندیشی در میان باشد و مسؤولان با رسانه شفاف نباشند، اخبار دقیق هم به جامعه تزریق نمیشود و این ابزار مؤثر هم کارکرد قابل انتظار مردم را نخواهد داشت.
بهعنوان مثال، وقتی نسبت به شیوع یک بیماری مهلک در سطح جهان نگرانیهایی وجود داشت، حساسیت مسأله ایجاب میکرد که مسؤولان از ظرفیت رسانههای معتبر برای هوشیار کردن بهموقع مردم بهره گیرند؛ شوربختانه مدیران کشور بعد از اعلام رسمی نخستین جانباختگان تازه به تکاپو افتادند که مسأله جدی است.
این استفاده دیرهنگام از ظرفیت رسانههای داخلی بهنوبه خود منجر به بیاعتمادی مردم به رسانهها و طرح سؤالات متعدد از سوی مخاطبان شد.
انتقاد به مدیران و کمکاریهای آنان و از طرفی به چشم نیامدن کارکرد رسانه در ماجرای شیوع و همهگیر شدن ویروس کرونا زمانی قوت گرفت که به عقیده افکار عمومی از ابتدا در بحث اعلام زمان ورود این ویروس و تا الآن در اعلام آمار واقعی مبتلایان و متوفیان بین آمار وزارت بهداشت و مراجع استانی، تناقض اساسی وجود داشت.
از طرفی، اگر در ماجرای کرونا فارغ از بحث آمار شویم و به بحث اثرگذاری رسانه از منظر هراس زدایی و جدی گرفتن این ویروس بپردازیم، باز هم رسانههای داخلی زمانی در ایفای نقش خود در این حوزه موفق هستند که اعتماد مردم بهعنوان مخاطبان رسانه بیش از گذشته تقویت شود و این امر در سایه تحقق قانون دسترسی آزاد به اطلاعات عملیاتی میشود.
در روزهای اوج تب کرونا شاهدیم که گرایش مردم به شبکهها معاند و صفحات اجتماعی که با هدف خاص به انتشار اکاذیب اقدام میکنند، نسبت به گذشته افزایش یافته و این امر علاوه بر تحلیل قوای رسانههای داخلی، کمککننده بیگانگان در پاشیدن بذر یأس و سیاستهای هراسافکنانه آنان است.
از طرفی، رسانه در میدان عمل زمانی موفق است که در مقابل بیان واقعیات، گوش شنوایی برای موضوعات مطروحه از سوی جامعه باشد.
وقتی که کرسیها و دورهمیهای مدیریت بحران، دیرهنگام و در میانه بحران و فاجعه تشکیل میشود، نهتنها از دست رسانه کار چندانی ساخته نیست؛ بلکه این ابزار مهم و منابع فعال انسانی در این عرصه هم از سوی افکار عمومی مورد مذمت قرار گرفته و متهم به انکار واقعیت برخاسته از جامعه میشود.
با این اوصاف، رسانهایها در تقابل با این ویروس کشنده، تا جایی که افکار مصلحتی بر انتشار و انعکاس واقعیات قالب نشده، همپای کادر درمان حرکت کردند و غفلتی در مباحث گوناگون صورت نگرفته؛ اما مدیران تا چه حدی راهکارهای رسانهها را جدی گرفتند؟
واقعیت امر این است که باید پذیرفت در بحث اقدامات پیشگیرانه و تأمین ملزومات بهداشتی در اسرع زمان متحمل شکست غیرقابل توجیهی شدیم؛ حال باید عیار مدیران را در عملیاتی کردن آخرین راهکار یعنی چگونگی تمهیداتشان برای در خانه ماندن سنجید.
این روزها که برای ریشهکن کردن این ویروس پای همافزایی همهجانبه به میان میآید و قرنطینه و عدم مراجعه به بیرون از منزل بهعنوان تنها راهکار قطع زنجیره انتشار این ویروس اعلام شده و باید دید مدیران و مسؤولان برای اجرایی کردن این راهکار چه کردند؟
موقعیت حساس کنونی شاید زمان واکاوی این مسائل نباشد؛ اما باید از مدیران ارشد پرسید حال که از رسانه انتظار دارید بلندگوی شما برای ترغیب و تشویق مردم در بحث خانه نشستن باشند، تا چه حد شرایط از سوی شما فراهم شده که مردم نیازی به خروج از منزل به غیر از موارد اضطراری نداشته باشند؟
آیا حال که مردم بهواسطه رسانهها، نسبت به موضوع و شرایط بحرانی حساس و هوشیار شدند تا جایی که میتوان ترس و واهمه را از نگاه عابران و رهگذرانی که بهناچار مجبور به رجوع به بیرون از منازل هستند خواند، چه تدبیری شده که مراجعات غیرضروری برای همه طیفها به کاهش حداقلی برسد؟
از سوی دیگر، این سؤال جدی هم مطرح است آیا مگر کرونا فقط در کمین برخی برخی اقشار و مشاغل خاص است و بهعنوان مثال چرا با تعطیلی بانکها، ادارات، شرکتها و ... موافقت نمیشود؟
حال باید رسانهایها از مدیران بپرسند که در شرایط کنونی چگونه انتظار دارید رسانههای معتبر و شناسنامهدار مروج پویش «در خانه بمانیم» شوند؛ در حالی که رسانه هم باید پاسخگوی مردم به پارهای از ابهامات باشد و از طرفی متهم به ناآگاهی و درک شرایط و دغدغههای آنان نشود؟
این سؤال و دهها سؤال مشابه دیگر این روزها از سوی مردم مطرح است و رسانهها در حد توان به آن پرداختند و حتی راهکار ارائه کردند و صدالبته مدیران هم بر آن واقف هستند.
نکته اساسی این است تا زمانی که مدیریت واحد برای اجرایی کردن برنامهها نباشد، نتیجه قابل قبولی در میدان عمل حاصل نمیشود و شاهدیم آمار مبتلایان در استان سمنان رو به افزایش است!.
نگارش: محدثه عباسی- فعال رسانهای
انتهای پیام/74034/م/