اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خشت آخر  /  رادیو و تلویزیون

نويسنده: يعقوب نعمتي وروجني‌

مروري بر تاريخچه و عملكرد سازمان‌ منافقين

خبرگزاري فارس: سازمان مجاهدين خلق(منافقين)، نام سازمان مسلحي است كه در اواسط دهه 1340 براي مبارزه با حكومت محمد رضا شاه پهلوي تشكيل شد. بنيانگذاران اين سازمان، محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و علي اصغر بديع زادگان نام داشتند كه در پانزدهم شهريور 1344، اين سازمان را تاسيس كردند.

مروري بر تاريخچه و عملكرد سازمان‌ منافقين
سازمان مجاهدين خلق(منافقين)، نام سازمان مسلحي است كه در اواسط دهه 1340 براي مبارزه با حكومت محمد رضا شاه پهلوي تشكيل شد. بنيانگذاران اين سازمان، محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و علي اصغر بديع زادگان نام داشتند كه در پانزدهم شهريور 1344، اين سازمان را تاسيس كردند. اين 3 تن از فعالان مسلمان جبهه ملي دوم ايران بودند كه پس از تشكيل نهضت آزادي از فعالان يا هواداران آن سازمان بودند. اين سازمان كه مشي مبارزه مسلحانه را برگزيده بود، اين مشي را از سركوب تظاهرات 15 خرداد 42 توسط رژيم شاه و نيز بي‌ثمر بودن مبارزات گذشته و نهايتا فراگير بودن جنبشهاي مسلحانه و فرهنگ استفاده از سلاح در منطقه و جهان استنتاج كرده بود. بنيانگذاران سازمان، در ابتدا 6 سال را مصروف سازماندهي، جذب نيرو و كسب آموزشهاي نظامي كردند، ولي در شهريور 1350، در يك يورش ساواك، نزديك به 90 درصد افراد سازمان بدون اينكه حتي يك تير شليك كنند، دستگير شدند و به‌جز چند نفر كه اعدام شدند، بقيه از جمله مسعود رجوي تا زمان پيروزي انقلاب، در زندان به سر بردند. در اين ميان، فردي بنام احمد رضايي از جمله اعضاي مركزي سازمان بود كه در شهريور 50 دستگير نشد و توانست فرار كند. وي بعدها در نبود اعضاي دستگير شده سازمان، رهبري سازمان را بر عهده داشت. و تا زمان كشته شدنش در 25 خرداد 1352، نقش مهمي در رهبري و سازماندهي مجدد عمليات نظامي منافقين ايفا كرد. بدين ترتيب بقاياي سازمان، فعاليت خود را ادامه داد و سازمان با چند عمل مسلحانه در جامعه شناخته شد. سازمان، در ابتداي كار شروع به تدوين ايدئولوژي خود نمود. در اين راستا، در ابتدا مطالعاتي توسط اعضاي سازمان صورت گرفت. در منابع مطالعاتي سازمان، هم كتب مذهبي و اسلامي و بويژه آثار مهندس بازرگان و نيز آثار ماركسيتي نيز به چشم مي‌خورد. سازمان در اين راستا، شروع به تاليف كتابهايي نمود. نخستين كتاب سازمان مجاهدين خلق(منافقين)، متدولوژي يا شناخت نام داشت كه تفاوت چنداني با ديدگاههاي ماركسيستي نداشت. اين كتاب كه حاصل مطالعات جمعي كادرهاي اصلي سازمان طي سالهاي 1344-47 بود، با آنكه بر اساس مباني ماركسيستي- اسلامي نوشته شده بود، ولي به لحاظ بينش معرفتي، دقيقا مباني ماركسيستي را پذيرفته بود. دومين متن تدوين شده در سازمان، كتاب راه انبياء راه بشر، كار محمد حنيف نژاد است كه بر اساس تئوريهاي مهندس بازرگان در كتاب راه طي شده نوشته شد. علاوه بر اينها سازمان، چندين كتاب و جزوه ديگر نيز تهيه كرد كه مي‌توان به كتاب تكامل و كتاب اقتصاد به زبان ساده اشاره كرد. بنا به گفته يكي از اعضاي مركزي مجاهدين، تحليل سازمان بر اين بود كه براي مبارزه جدي عليه امپرياليسم و دست نشاندگان آن بايستي مبارزه مبتني بر يك ايدئولوژي اسلامي راستين باشد و بايد اسلام را از حشو و زوائد و پيرايه‌هاي آن پاك كرد، در اين راستا، سازمان، روحانيت را رد مي‌كرد و نقشي براي آن قائل نبود. و معتقد بودند كه بايد اسلام اصيل و بي‌پيرايه را از سرچشمه زلال آن، يعني قرآن و تا حدودي نهج البلاغه و آن هم بر پايه استنباط خود سازمان كه به‌اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخيص صحيح از سقيم در شرايط پيچيده امروزي است، به‌دست آورد. سازمان از سوي ديگر، قائل به معصوميت پيامبر اسلام (ص) و ائمه هدي (ع) نبود و معتقد بودند كه آنها نيز دچار خطا و اشتباه مي‌شدند. در بخش آموزشهاي سياسي و اجتماعي، بيشتر آنان به نوعي تحت تاثير ماركسيسم- لنينيسم قرار داشته و در علوم اجتماعي، ديدگاههاي چپ را به عنوان مسائل علمي مي‌پذيرفتند و در مورد مسائلي في‌المثل مانند طبقات جامعه و مناسبات آنان با مسئله توليد و اساسا نظريه ماترياليسم و غيره ايده‌هاي آنان با ماركسيسم تفاوتي نداشت. به‌تدريج سازمان منحرف، از مباني اسلامي دورتر شد و هر چه بيشتر به سمت ماركسيسم تغيير جهت داد تا جايي‌كه در سال 1354 عده‌اي از افراد سازمان عقايد مذهبي خود را ترك كردند و اعلام مي‌نمودند كه ماركسيسم را به عنوان منطق برتر مبارزه و تنها ايدئولوژي مبارزه اختيار كرده‌اند. پس از اعلام بيانيه تغيير ايدئولوژي سازمان و انشعاب آن به دو بخش اسلامي و ماركسيستي، مسعود رجوي كه در زندان بود، هدايت بخش مذهبي مانده اين جريان را بر عهده گرفت و پس از اين سال تا 1357 تنها، اعضاي ماركسيست شده سازمان در بيرون فعال بودند و از مجاهدين مذهبي، كسي در بيرون از زندان نبود. مسعود رجوي همراه با 15 نفر از اعضاي باقي مانده منافقين در 30 دي ماه 57 از زندان آزاد شده و به همراه خود از داخل زندان، بخشي از اعضا را كه هنوز به مركزيت سابق مذهبي وفادار مانده بودند را به عنوان سازمان جديد مجاهدين خلق ايران معرفي كرد و خودش به عنوان تنها بازمانده‌ مركزيت سابق، ادعاي رهبري سازمان را كرد و پس از آن مشغول سازماندهي و عضوگيري شد. اين سازمان به‌دليل نوع دريافتش از اسلام، اسلام رايج وفقه سنتي را نگرش سنتي و ارتجاعي ارزيابي مي‌كرد. بنابر نوشته‌هاي خود منافقين، دو تن از اعضاي اصلي سازمان در سالهاي 50 و 1349 در نجف، طي چند ملاقات چند ساعته با امام خميني كوشيدند او را به حمايت از ترورها و نوع مبارزه شان وادار كنند، ولي نتوانستند موافقت امام را كسب كنند و مبناي اصلي كار اين سازمان هم در دوران حكومت پهلوي و هم دوران نظام اسلامي، بر جنگ مسلحانه و ترور استوار بوده است. سازمان‌منافقين، پس از پيروزي انقلاب تا خرداد 1360، تلاش داشت خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان جلوه‌گر سازد. اين سازمان در جريان همه پرسي نظام جمهوري اسلامي ايران در فروردين 1358 به‌طور ضمني با پرسش جمهوري اسلامي، آري يا نه، اظهار مخالفت مي‌كرد، سپس در جريان تدوين و تصويب قانون اساسي در انتخابات تصويب قانون اساسي شركت نكرد. بعدها در جريان انتخابات اولين دوره رياست جمهوري مسعود رجوي خود را به عنوان كانديداي رياست جمهوري مطرح كرد ولي امام خميني، ضمن يك موضع گيري قاطع اعلام كردند كه كساني كه به قانون اساسي راي مثبت نداده‌اند، حق ندارند، رئيس جمهور شوند. پس از اين وقايع، سازمان به‌دليل حذف كانديداي خود، انتخابات رياست جمهوري را تحريم كرد. پس از اين وقايع، سازمان كه تنها راه موجود براي مطرح كردن خود را ايجاد غائله و غوغا مي‌ديد، در اقدامي هماهنگ و با زمينه چيني، دست به ايجاد درگيريها و آشوبهايي پراكنده و نامنظم در اقصي نقاط كشور، به درگيري با اقشار مختلف مردم و نيروهاي انقلاب مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پرداخت. سازمان رفته رفته به رودررويي مستقيم با نظام جمهوري اسلامي پرداخت و در تاريخ 30 خرداد 60 با صدور اطلاعيه‌اي، رسما وارد جنگ مسلحانه با نظام شد و براي براندازي حكومت اسلامي از طريق مسلحانه خيز برداشت. در اين روز كادرهاي سازمان به خيابانها ريختند و مردم را به سرنگوني جمهوري اسلامي دعوت كردند. بعد از اين تاريخ بود كه موج ترورهاي گسترده سازمان در نقاط مختلف كشور، اقشار گوناگون مردم و نيز مسئولان نظام را آماج قرار داد. در تاريخ 7 مرداد 1360، ابوالحسن بني صدر بعد از اينكه مجلس شوراي ملي، به بي‌كفايتي سياسي وي راي داد، و متعاقبا توسط امام خميني، از مقام رياست جمهوري عزل شد، به اتفاق مسعود رجوي، سركرده سازمان مجاهدين خلق، از ايران گريختند و پس از ورود به فرانسه، از آنجا مبارزه مسلحانه و تروريستي خود بر عليه نظام جمهوري اسلامي را ادامه دادند. اين سازمان، پس از انجام عملياتهاي تروريستي متعدد در ايران، در جريان جنگ ايران و عراق، با حمايت حكومت صدام در عراق مستقر شد و البته در آمريكا و كشورهاي اروپايي نيز به فعاليت‌هاي خود عليه جمهوري اسلامي ايران ادامه دادند. در دوران جنگ تحميلي عراق عليه ايران، اين سازمان با استخبارات عراق، همكاري تنگاتنگي داشته و ماموريتهاي اطلاعاتي را براي عراقي‌ها در خاك ايران به انجام مي‌رسانده است. سازمان مجاهدين خلق كه از تابستان 1365 تشكيلات و مركزيت خود را به عراق انتقال دادند از آن تاريخ به بعد تحت حمايت مالي، پشتيباني و تبليغي صدام قرار داشت. يك هفته پس از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران، سازمان منافقين در تاريخ سوم مرداد 67، عملياتي با نام فروغ جاويدان را در تجاوز به مرزهاي ايران آغاز نمود. در اين عمليات كه چهار هزار نفر از نيروهاي سازمان در آن شركت داشتند، نيروهاي سازمان با استفاده از تسليحات اهدايي صدام و ديگر كشورهاي عربي، از سر پل ذهاب و اسلام آباد غرب آغاز كردند. نيروهاي سازمان به زعم خود قصد داشند در مدت 33 ساعت و در 5 مرحله، خود را به تهران برسانند، ولي با مقاومت نيروهاي ايراني اعم از بسيج و سپاه و... روبروشدند. نيروهاي ايراني، طي عمليات مرصاد، منافقين را در مناطق مرزي متوقف ساخته و بسياري از نفرات سازمان را به قتل رساندند. تعداد كشته‌هاي سازمان را در اين عمليات بين 1600-2000 نفر تخمين زده مي‌شد. اين شكست، ضربه شديدي بر روحيه باقي مانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد و در پي اين عمليات، سازمان هر روز بيش از پيش منزوي‌تر شد. گفته شد كه سازمان منافقين، پس از درپيش گرفتن فاز مسلحانه و براي براندازي نظام جمهوري اسلامي، به اقدامات تروريستي روي آورد. اين سازمان علاوه بر اينكه، در اين مدت به ترورهاي كور و بي‌هدف مردم بي‌گناه كوچه و بازار مي‌پرداخت به ترور شخصيتهاي سياسي نظام نيز روي آورد. در تاريخ 6 تير 1360 آيت الله سيد علي خامنه‌اي در مسجد ابوذر تهران، مورد سوء قصد عوامل سازمان مجاهدين خلق قرار گرفت و مجروح شد. روز بعد در تاريخ 7 تير 60، سازمان، طي يك عمليات تروريستي، با گذاردن بمب در محل ساختمان و مقر حزب جمهوري اسلامي در تهران، آيت الله بهشتي و 72 تن از ياران امام خميني، را به شهادت رساند. در تاريخ 14 مرداد 1360 دكتر حسن آيت‌ نماينده مجلس خبرگان نماينده مجلس شورا و عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي، توسط سازمان منافقين ترور شد. اين سازمان در تاريخ 8 شهريور 60، در فاجعه تروريستي ديگري، با انفجار بمب در ساختمان نخست‌وزيري، محمد علي رجائي، رئيس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزير را ترور كرده و به شهادت رسانيدند. در 7 مهر 60 سيد عبدالكريم هاشمي نژاد، دبير حزب جمهوري اسلامي استان خراسان توسط يكي از اعضاي سازمان، ترور شد. همچنين در 30 آذر 60 آيت الله عبدالحسين دستغيب، امام جمعه شيراز، بر اثر انفجار بمب، به شهادت رسيد كه سازمان منافقين مسئوليت اين حادثه و ترور را بر عهده گرفت. سازمان منافقين كه پس از اين اقدامات در دهه 60، براي مدتي، حركتهاي تروريستي و ورود تيم‌هاي نظامي به داخل كشور را متوقف كرده بود، از سال 1377، دوباره فاز جديد تخريب و ترور را شروع كرد. روز سه شنبه 12 خرداد 77، سازمان يكسري عمليات تخريبي جديد را از طريق بمب گذاري و خمپاره اندازي در 3 نقطه تهران با عنوان “سرآغاز مقاومت مسلحانه انقلابي صورت داد كه عبارتند از: انفجار بمبي در راهروي دادگاه انقلاب اسلامي در تهران، كه باعث كشته شدن 3 نفر و زخمي شدن چندين نفر گرديد، شليك دو خمپاره به مقر ستاد مشترك سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در دوشان تپه و شليك 3 خمپاره به ساختمان خليج در چهارراه پاسداران. از ديگر اقدامات تروريستي منافقين در اين برهه زماني، ترور سيد اسدالله لاجوردي و سرلشكر صياد شيرازي بود. در روز دوشنبه اول شهريور 1377، سيد اسد لله لاجوردي رئيس سابق سازمان زندانهاي كشور و دادستان اسبق دادگاههاي انقلاب اسلامي تهران- در حجره خود در بازار توسط دو تروريست به شهادت رسيد. در همان روز، سازمان منافقين طي اعلاميه‌اي اعلام كرد كه اين ترور توسط يكي از تيم‌هاي عملياتي آنان صورت گرفته است. همچنين در روز 21 فروردين ماه 1378، سرلشكر صياد شيرازي، از فرماندهان جنگ تحميلي، توسط عوامل سازمان منافقين، ترور شد و به شهادت رسيد. علاوه بر موارد مذكور، مي‌توان به ترورهاي درون گروهي اين سازمان اشاره داشت كه از بدو تاسيس و شروع فعاليت آن در زمان رژيم پهلوي اين امر در سازمان شايع بود. به عنوان مثال در 16 ارديبهشت 1354، مجيد شريف واقفي، يكي از اعضاي سازمان منافقين در پي ايستادگي بر مواضع اسلامي خود و نپذيرفتن مواضع جديد برخي رهبران سازمان، به‌دست سران اين گروه ترور شد، بنا به گفته بعضي از اعضاي سازمان، مجيد شريف واقفي به دين دليل كشته شد كه مخالف تروريسم بود و آدمكشي را مغاير تعاليم عاليه اسلامي مي‌دانست. از سوي ديگر، پس از ادامه فعاليتهاي سازمان در خارج از كشور، اين سازمان سياست ترور درون گروهي را در برابر اعضاي ناراضي و معترض خود، در پيش گرفت و افرادي كه ناراضي و منتقد بودند، به طرق مختلف، مورد آزار قرار گرفته، محاكمه و زنداني شده و در مواردي به طور غير مستقيم اعدام مي‌شدند و در حقيقت ترور شده‌اند و اين حوادث، از سوي سازمان، به عنوان خودكشي اعلام شده است كه در اين ميان مي‌توان به اسامي مانند علي زركش يزدي، مهدي كتيرايي، مجيد حريري، حسين محمدي، مجتبي مير ميران، داود احمدي و.. اسامي متعدد ديگري اشاره كرد كه توسط عوامل تروريستي سازمان، تصفيه دروني شدند و ترور شد نشان، همگي از سوي سازمان به خودكشي يا حادثه، اعلام گرديده است. با بررسي كارنامه اين سازمان، مي‌توان سازمان منافقين را به عنوان يك سازمان كاملا تروريستي ناميد كه اغلب نيز ترورهاي خود را به طور رسمي اعلام مي‌دارند. در سالهاي 61و 60، علاوه بر تهران و شهرهاي اطراف آن، تعداد كثيري از مردم بيگناه در نقاط مختلف كشور، مورد حمله تروريستهاي مسلح سازمان قرار گرفتند و به شهادت رسيدند. در طي اين سالها، افراد بي‌گناه زيادي، در جريان اين ترورهاي كور، در محل كار و تحصيل خود هدف گلوله‌هاي سازمان قرار گرفتند. مسعود رجوي، خود مدعي است كه از سال 1360 تا 61 منافقين تعداد دوازده هزار تن از نيروهاي جمهوري اسلامي را ترور كرده است. همچنين بنا به گزارش منابع سازمان در سال 66 و بعد از تاسيس ارتش سازمان، مجموعا 23 بار عمليات نظامي در منطقه نوار مرز ايران و عراق با كمك و پشتيباني ارتش رژيم صدام، صورت گرفته است كه در اين عمليات‌ها، جمعا 5880 نفر از نيروهاي جمهوري اسلامي، شهيد شده‌اند. البته مي‌توان اشاره كرد كه سازمان از طريق ارائه آمار در پي اغراق و بزرگنمايي به منظور ترسيم يك چهره مقتدر، فراگير و توانمند از خود بوده است ولي اين امر به خودي خود، ماهيت تروريستي اين سازمان را بيش از پيش افشا مي‌كند. علاوه بر اين اينكه، اقدامات تروريستي اين سازمان در داخل كشور به شدت محكوم گرديده است و اين سازمان، هيچ‌گونه پايگاه مردمي و اجتماعي در داخل ايران ندارد، مجامع بين المللي نيز اين سازمان را به‌عنوان يك گروه تروريستي مي‌شناسند. به‌عنوان مثال در روز هفتم تير 1386، شوراي وزيران اتحاديه اروپا به‌طور رسمي اعلام كرد كه سازمان منافقين خلق، همچنان در فهرست سازمانهاي مظنون به تروريست اتحاديه اروپا، باقي خواهد ماند. اتحاديه اروپا در تاريخ 13 ارديبهشت 1381، سازمان منافقين را در فهرست سازمانهاي تروريستي قرار داده بود. منابع: * رسول جعفريان، جريان‌ها و سازمان‌هاي مذهبي- سياسي ايران سالهاي 1320 -1375، تهران: موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، چاپ دوم،. 1380 * علي اكبر راستگو، منافقين خلق در آيينه‌ تاريخ، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي. * انقلاب اسلامي و سازمان منافقين خلق، موسسه فرهنگي قدر ولايت،. 1381 * سازمان منافقين خلق، پيداي تا فرجام (1344-1384)، تهران: موسسه مطلعات و پژوهشهاي سياسي، 1385، 3جلد. * سازمان منافقين خلق همچنان در فهرست تروريستي اتحاديه اروپا، روزنامه آفتاب يزد، شماره 2106، 86/4/9. .............................................................................. منبع: رسالت انتهاي پيام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول