اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خشت آخر

تاريخ چهل ساله جبهه ملي

خبرگزاري فارس: جبهه ملي كه خود را پرچمدار ناسيوناليسم مي‌دانست پس از كسب قدرت سياسي با بي توجهي به نقش دين و روحانيت در جامعه ايران پايه‌هاي قدرت خود را هر چه بيشتر تضعيف نمود. عاملي كه در سقوط دكتر مصدق در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 ه.ش بسيار مؤثر بود.

تاريخ چهل ساله جبهه ملي
* اشاره: شكل‌گيري افكار و عقايد سياسي نوين در ارتباط با اوضاع و شرايط سياسي اقتصادي حاكم بر هر جامعه و قدرت بسيج و تجهيز سياسي آن و جنبشهاي سياسي ،‌اجتماعي كه براي تحقق آنها شكل مي‌‌گيرند از موضوعات مهم مورد توجه هر جامعه شناس سياسي است در ايران نيز بعنوان كشوري كه محل تلاقي و برخورد سه لايه از تمدن‌هاي متفاوت ايران ، ‌اسلام و غرب است ،‌افكار سياسي اي تكوين يافت كه هر يك به تشكيل سازمانها،‌ احزاب و جبهه‌هاي سياسي منجر شد.هر يك از اين جنبشها و سازمانها در تاريخ معاصر ايران منشأ آثار متفاوتي گشتند. شناخت آنها و تبعات سياسي شان براي كساني كه خواهان كسب آگاهي عميق از اوضاع سياسي ايران هستند امري ضروري است. *مقدمه: از تحولات مهم در آغاز قرن سيزده هجري قمري در ايران كه در اوان جنبش تنباكو موجوديت مشخصي يافت،‌ پيدايش روحيه ملي يا انديشه ايران بودن يا ناسيوناليسم ايراني بود. ناسيوناليسم ايراني حاصل برخورد فكري ايرانيان تحصيل كرده ،‌ با فرهنگ و تمدن غرب و آشنايي با آثار سوء نفوذ استعمارگرانه كشورهاي خارجي به ويژه روسيه تزاري و انگلستان در ايران و اخذ امتيازات عديده اقتصاي و سياسي – كه با توجه به حق كاپيتولاسيون ايران را مشابه يك كشور مستعمره قرار مي‌داد – بود. ناسيوناليسم ايراني براي از بين بردن نفوذ سياسي اقتصادي بيگانگان كه به مثابه وسيله اثبات مجدد استقلال ملي و بهبودي و رفاه مادي مردم ايران به شمار مي‌رفت حركتش را آغاز نمود اين مبارزه ملي كه در اصل داراي تمامي عناصر يك حركت مخالف با حضور خارجيان بود به شكل يك حركت مردمي براي تغيير ساختار سيستم سياسي درآمد. بنابراين ناسيوناليسم در شكل ديگرش خواستار مبارزه با نظام سلطنتي خودكامه و درخواست ايجاد حكومتي كه از انديشه‌هاي ليبرال و ترقيخواه الهام گرفته باشد و عناصري از مذهب تشييع را نيز در برداشته باشد متجلي شد. باصدور فرمان مشروطيت از سوي مظفرالدين شاه در سال 1324 ه.ق ناسيوناليسم ايراني براي اولين‌بار به هدفش دست يافت. "ريچارد كاتم " ضمن اذعان به متفاوت بون ماهيت ناسيوناليسم ايراني از ناسيوناليسم غربي با اشاره به مطلب فوق مي‌نويسد"‌ نخستين ناسيوناليستهاي ايراني در ضمن ،‌از نخستين تجدد طلبان اين كشور محسوب مي‌شوند هدف اين مردان در ايجاد حكومت متمركز و مركزي قوي ،‌آن بوده به كمك آن ،‌به عمر ناظم فئودالي و فساد حكومتي پايان دهند و نگذارند منابع كشور دربست در اختيار خارجيان و بيگانگان قرار گيرد. اين هدف‌ها با ارزشهاي ناسيوناليستي پيوند نزديك دارند" 1 نويسنده مزبور در جاي ديگري از كتاب خود ،‌فرهيختگان سياسي ايران معدود ولي متشكل در سه گروه روحانيون، بازاريان و روشنفكران دانسته و مي‌نويسد:‌"‌ هر يك از اين سه گروه مخالف ،‌خواهان كاسته شدن نفوذ اجنبيان ،‌انجام اصلاحات اجتماعي و اعمال كنترل نهاد انتخابي بر اعمال دربار مستبد بود." 2 در مراحل بعدي تاريخ ايران و سرخوردگي‌هاي ناشي از شكست مشروطه ،‌ تجربه تلخ جنگ جهاني اول در ايران و بي‌نظمي حاكم بر كشور و نيز حاكميت رضا شاه مرحله جديدي از ناسيوناليسم ايراني با تأكيد روز افزون بر غربي كردن زندگي دنيوي ،‌ تلاش براي كاهش نفوذ روحانيت و در هم شكستن قدرت رهبران مذهبي در حيات سياسي كشور آغاز شد . با سقوط رضاشاه به دلايلي كه موضوع اين مقاله نيست – ناسيوناليسم مرحله ديگري از رشد خود را آغاز كرد مرحله جديد ناسيوناليسم ايراني در اساس شكل مبارزه با فساد و نفرت از خارجيان را داشت و واكنشي نسبت به بي‌كفايتي مزمن دستگاه دولت بود و بالاخره بازتابي بود در برابر فساد دستگاه مالياتي حكومت و عكس‌العملي بود در برابر ناتواني حكومت در اجرا و گسترش حقوق اساسي افراد تقاضا براي تفكيك قوا به سبك رژيمهاي سلطنتي اروپايي و حاصل كلام ،‌ كنشي بود در قبال همه مشكلات اجتماعي . لازم به ذكر است ناسيوناليسم در مراحل اوليه خود ( جنبش تنباكو ،‌ واقعه رژيم ،‌ نهضت مشروطيت )‌ از حمايت روحانيت شيعه برخوردار بود و بخشي از روحانيت با بهره‌گيري از اصل اجتهاد به تطبيق مشروطيت با مباني اسلام بر‌آمدند. به عبارت ديگر در سراسر مراحل اوليه ناسيوناليسم در حاليكه انديشه تفكيك قواي حكومتي مورد حمايت بود، ‌انديشه جدايي دين از سياست يا مذهب از دولت كاملا ناديده گرفته شد. موضوع اخير ناشي از نياز به گسترده‌تر كردن شالوده جاذبه ناسيوناليسم بود با توجيه مشروطيت بر مبناي مذهب بر اين اساس ناسيوناليسم به گونه چشمگيري قوام گرفت ،‌ اما در دوران رضاشاه و فرزندش انديشه تفكيك دين از سياست شديدا مورد تأكيد قرار گرفت اقدامي كه به ناديده گرفتن يكي از نيروهاي قدرتمند واجد پايگاه اجتماعي گسترده انجاميد و مخالفتهاي بعدي اين گروه با عنايت به قدرت تجهيز و بسيج قابل توجهش به انقلاب اسلامي سال 1357 ه.ش انجاميد. ناسيوناليسم در نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران از ديدگاه جامعه شناسي به اين دليل قابل توجه و امعان نظر است كه اولا اين انديشه به يك جنبش سياسي اجتماعي گسترده مبدل شد. موضوعي كه ذاتا از ديدگاه جامعه شناسي سياسي قابل توجه است چه اين رشته از دانش در پي فهم و شناخت جنبشهاي سياسي – اجتماعي و مباني فكري آنها است. ثانيا انديشه مزبور براي تحقق خواسته‌هايش با تشكيل گروهي سازمان يافته به نام "جبهه ملي " با بهره‌وري مناسب از فرصت به مسند قدرت سياسي رسيد و دو سال و چهارماه در جهت فعليت بخشيدن به اهدافش تلاش كرد . اما چنانكه بعدا اشاره خواهد شد هرگز نتوانست بقاي قدرت سياسي‌اش را استمرار بخشد ثالثا جبهه ملي در اين دوران كه خود را پرچمدار ناسيوناليسم مي‌دانست پس از كسب قدرت سياسي با بي توجهي به يكي از گروههاي واجد پايگاه اجتماعي نيرومند – روحانيت – و عدم درك حساسيت موقعيت سياسي ،‌ مخالفي بر حلقه‌ مخالفينش افزود و پايه‌هاي قدرت خود را هر چه بيشتر تضعيف نمود. عاملي كه در سقوط دكتر مصدق در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 ه.ش بسيار مؤثر بود. 3 بررسي جبهه ملي ايران از ديدگاه توسعه سياسي و از نقطه نظر شكافهاي فرهنگي نيز قابل توجه است و به اعتقاد نگارنده همين شكاف فرهنگي است كه در نهايت به انشعاب جناح مذهبي از جناح غير مذهبي و رويارويي آندو انجاميده و شكست جبهه را ورق مي‌زند چه اينكه،‌ بسياري از رهبران جبهه طي تماس با لايه تمدن غربي آنرا پذيرفته و خود منادي ارزشهاي آن گرديدند. امري كه اغلب اوقات با لايه تمدن اسلامي كه جناح مذهبي منادي آن بود ،‌همخواني و سازگاري نداشت. اينك پس از اين مقدمه مختصر روند شكل‌گيري جبهه ملي اول و تحولات بعدي آن را مورد بررسي قرار مي‌دهيم. *جبهه ملي اول و بستر سياسي شكل‌گيري آن: تشكيل جبهه ملي اول حاصل ضرورت سازماندهي توده‌هاي سياسي نامنظم و غير متشكل و لزوم ايجاد پايگاه قدرت و كانون مبارزه سياسي عليه دولت پس از جنگ دوم جهاني بود چه اين نكته به وضوح احساس مي‌شد كه تعداد توده‌ ها هرچند سلاح سياسي مؤثر و نيرومندي است اما تأثير آن منوط به تشكل و سازماندهي است به عبارت ديگر تعداد بعنوان ابزار و سلاحي سياسي ،‌از تشكيلات جدايي ناپذير است. به هر حال با شكست و تضعيف حزب توده در ايران بر سر مسأله آذربايجان و اختلافات درون حزبي كه به انشعاب مورخه سيزدهم دي ماه 1326 انجاميد و علاوه بر آن ايدئولوژي حاكم بر حزب نيز جاذبه‌اي براي ايرانيان نداشت در آستانه پايان يافتن عمر مجلس پانزدهم و فشرده تر شدن صف بنديها و مرزبنديها نمايندگان و رهبران وقت جبهه ملي در صدد سازماندهي توده‌هاي نامنظم جامعه برآمدند. دكتر مصدق كه در مجلس پانزدهم از صحنه سياست بدور بود بدعوت اقليت دوره پانزدهم وارد صحنه سياست شد و بعنوان رهبر جبهه اپوزيسيون و به عنوان اعتراض به دخالت دولت در انتخابات مجلس شانزدهم به اتفاق 18 نفر ديگر در دربار متحصن شد.4 بست نشيني دكتر مصدق و طرفدارانش پس از دو روز و بدون دستيابي به هيچ نتيجه‌اي خاتمه يافت، متعاقب آن مليون در خانه دكتر مصدق تجمع كردند. احساس همه شركت كنندگان اين بود كه به يك چارچوب سياسي اي نياز دارند كه نام و برنامه مشخصي داشته باشد. و در مورد ماهيت و نوع سازمان سياسي اي كه اين گروه در صدد برپايي آن بودند نيز اختلاف نظر وجود داشت. سرانجام بر سر تشكيل جبهه توافق حاصل شد. مباحثي نيز پيرامون مسائل تشكيلاتي و اينكه آيا جبهه متشكل از افراد و يا سازمانها و يا احزاب سياسي موجود باشد در گرفت ، در نهايت تصميم بر اين شد كه جبهه از سازمانها و احزاب تشكيل گردد بالاخره در روز دهم آبان 1328ه. ش جبهه ملي رسما اعلام موجوديت كرد. 5 پس از ترور عبدالحسين هژير (وزير دربار)‌ از سوي سيد حسن امامي – از اعضاي فداييان اسلام – رژيم مجبور به ابطال انتخابات تهران گرديد و متعاقب انتخابات مجدد مجلس شانزدهم دكتر مصدق ، بقايي ، ‌مكي ،‌نريمان ،‌شايگان ،‌آزاد و صالح و آيت‌الله كاشاني از تهران انتخاب شدند و اعضاي فراكسيون پارلماني جبهه ملي را تشكيل دادند. اساسنامه و آيين نامه جبهه ملي اول چنين بود: ماده 1. جبهه ملي از هيأت مؤسس و دستجات مختلف ملي كه طرفدار تأمين عدالت اجتماعي و حفظ قانون اساسي هستند تشكيل مي‌شود. ماده 2. مؤسسين اوليه ،‌ هيأت مديره جبهه ملي را تشكيل مي دهند و دستجات مختلف ملي هر يك نماينده‌اي تعيين مي‌نمايند كه از اجتماع آنها هيأت مديره شوراي جبهه ملي تشكيل مي‌شود ولدي الاقتضاء نمايندگان مختلف شهرستانها نيز كه اعتبارنامه آنها را هيأت مديره تصويب كرده باشد در شورا شركت مي‌كنند. ماده 3. هدف جبهه ايجاد حكومت ملي بوسيله تأمين آزادي انتخابات و آزادي افكار است. ماده 4. هيج فردي نمي‌تواند مستقيما عضو جبهه ملي بشود و عضويت افراد مشروط به اين است كه عضو جمعيتي باشند كه آن جمعيت سمت وابستگي جبهه ملي را تحصيل كرده باشد. 6 جبهه ملي در بيست و پنجم اسفند ماه 1328 برنامه خود را به شرح زير اعلام كرد: مخالف با قرارداد گس-گلشائيان، حفظ و حراست از آزادي فردي و اجتماعي و اينكه براي عملي شدن برنامه خود از هر فرصتي كه دست داد در اجراي مواد چهارگانه زير دريغ ننمايند: 1. اصلاح قانون انتخابات تا اينكه نمايندگان حقيقي مردم انتخاب شوند. 2. تجديد نظر در قانون مطبوعات تا جرايد بتوانند وزراي خائن و دزد را به جامعه معرفي كنند و دولت هم نتواند قبل از محاكمه آنها را توقيف و مدير آنها را زنداني كند و ضرب و جرح بر آنان وارد سازد. 3. تجديد نظر و اصلاح حكومت نظامي تا ديگر دولتها نتوانند با اين حربه هر روز مخالفين خود را تهديد كنند و اگر كسي زبان به انتقاد گشود او را بدون محاكمه ماهها و سالها بازداشت نمايند. 4. تغيير اصل 48 قانون اساسي تا وكلا بتوانند آزادانه اظهار نظر كنند و مجلس در معرض تعطيل و انحلال قرار نگيرد. با نگاهي به اسانامه جبهه ملي اول مي‌توان دريافت كه جبهه فاقد ايدئولوژي مشخصي بوده و خواستار مبارزه سياسي در رژيم است نه مبارزه سياسي با رژيم . چه اينكه، معتقد به حفظ قانون اساسي و نهاد سلطنت بود و از سوي ديگر ماده 3 كه ناظربر هدف ايجاد حكومت ملي از سوي جبهه است مبهم بوده و تاكتيك يا تاكتيكهاي دستيابي به آن بيان نشده است. و فراتر از همه ،‌ برنامه اعلام شده يكسويه و تك بعدي بوده و به مسائل اساسي جامعه به غير از امر انتخابات نپرداخته است مسأله‌اي كه براي طبقات گوناگون جامعه جاذبه چنداني نمي‌توانست داشته باشد. به بيان ديگر برنامه اعلام شده معطوف به دموكراسي سياسي بود نه دموكراسي و عدالت اجتماعي. * از اپوزيسيون تا كسب قدرت سياسي نيل به مسند قدرت سياسي از سوي دكتر مصدق و جبهه ملي مرهون جنبش ملي شدن صنعت نفت و خلع يد از شركت نفت ايران و انگليس بود كه به صورت قيام سياسي عليه سلطه و نفوذ انگلستان در ايران انجام شد . جبهه ملي با انتخاب اين شعار بعنوان يك هدف سياسي توانست با برانگيختن احساسات سياسي توده‌ها ،آنانرا براحتي بسيج كرده و در مسير جنبش قرار دهد. دكتر مصدق پس از شهريور 1320 و در اولين انتخابات نسبتا آزاد دوره چهاردهم مجلس (1322ه.ش) از تهران انتخاب شد و در اين مجلس بشدت با امتياز طلبي‌هاي شوروي و انگلستان مخالفت كرد. هر چندخود وي در مجلس پانزدهم حضور نداشت اما اقليت پارلماني معدود آن دوره مقارن پايان عمر مجلس 15 با سخنرانيهاي طولاني عليه قرارداد گس – گلشائيان (الحاقي)‌ 1933 انگلستان و ايران شديدا مخالفت كردند تا اينكه در مجلس شانزدهم ،‌دكتر مصدق از تهران وارد مجلس شد. در اين دوره در رأس يك كميسيون هشت نفري ،‌مبارزه ملي و ضد استعماري را با شعار "‌ ملي شدن نفت در سراسر كشور "‌ آغاز كرد كه مورد حمايت وسيع اقشار مختلف جامعه و همراهي جناح مذهبي به رهبري آيت‌الله كاشاني قرار گرفت. به هرحال پس از تصويب قانوني ملي شدن صنعت نفت در سراسر ايران در تاريخ 7 ارديبهشت 1330 دكتر مصدق به پيشنهاد جمال امامي رهبر اكثريت و تصويب اكثريت به نخست وزيري رسيد. احتمالات ممكن در آن زمان چنين بود كه يا مصدق زمامداري را به دليل فقدان تشكيلات و نيروي لازم براي استقرار حكومت ملي به معناي واقعي رد مي‌كند و با رد آن شعار ملي كردن نفت نيز مدفون مي‌شود و يا پيشنهاد نخست‌وزيري را مي‌پذيرد و بدليل وجود ضعفهاي موجود به سرعت از كار بازمانده و حمايت مردم را از دست داده و با يك كودتا سرنگون مي‌شود كه در نهايت نيز چنين شد. در هر حال دكتر مصدق در حاليكه نيروي كافي براي انجام رسالتش نداشت،‌نخست وزيري را پذيرفت. 8 دوران زمامداري وي از آغاز تا بيست و پنجم تير ماه 1331 و دوره دوم از سي‌ام تيرماه 1331 تا 28 مرداد 1332 جمعا به مدت دو سال و چهار ماه طول كشيد. به قدرت رسيدن دكتر مصدق در ايران از اين رو حائز اهميت است كه وي بعنون يكي از دو رهبر عمده جنبش ملي كردن صنعت نفت در ايران با تلفيق دو هدف نهضت توانست فصل نويني در تاريخ تحولات سياسي اجتماعي ايران باز نمايد. نهضتي كه در آغاز با هدف از ميان بردن نفوذ سياسي اقتصادي انگلستان آغاز گرديد و جنبه‌اي كاملا ضد خارجي و ضد بيگانه داشت توانست پس از بسيج توده‌ها براي هدف مزبور با چرخش به داخل كشور ،‌ تغيير ساختار سيستم سياسي و اصلاح ساختار اجتماعي – اقتصادي ، بهبود ساختار اداري و استقرار و گسترش حقق اساسي افراد و كاهش نابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي جامعه را وجه همت خود قرار دهد. عامل اخير نقش مهمي در همبستگي كليه نيروهاي مخالف و ناراضي از وضع موجود در جامعه و احكومت و برپايي پرچم ناسيوناليسم ايفا نمود كه احساس قيام عليه هيأت حاكمه ابتدا متوجه شركت نفت ايران و انگليس گرديد. در اين قسمت به جاي توجه به توصيف تاريخي دوران حكومت دكتر مصدق و ذكر جزئيات سياست داخلي و خارجي وي ،‌ و شرح نحوه رابطه نيروهاي سياسي جامعه به تحليلي از بعد جامعه‌شناسي سياسي به اقدامات وي خواهيم پرداخت و از همين ديدگاه علل شكست دولت و جبهه ملي را مطالعه و بررسي مي نمايئم . *ارزيابي حكومت دكتر مصدق: در دوره اول زمامداري مصدق خط مشي كلي نهضت ملي متوجه اخراج استعمار انگلستان از پايگاهش شركت نفت ايران و انگليس بود در حاليكه توجه وافري به عمال داخلي استعمار ننمود و چه بسا طرفداران و عوامل بيگانه هنوز در رأس كارها بودند . اگر چه شايد بتوان اين اقدام دكتر مصدق را با توجه به ضعف كادر سياسي نهضت اجتناب ناپذير دانست اما اين خود ايراد و اشكالي مهم به جبهه ملي است كه با متمركز ساختن نيروهاي خود به مبارزات سياسي بالفعل از اقدام به آموزش سياسي و تدارك نيروي كافي براي تصدي مناصب و مشاغل در دوران قدرت سياسي غافل ماند. به بيان ديگر بايد بي‌توجهي به كادر سازي سياسي و تكيه بر شخصيتهاي موجود را از ضعفهاي اساسي جبهه ملي بشمار آورد. تركيب فكري و شخصيتي شركت كنندگان در جنبش ملي شدن نفت با اغراض گوناگون در حمايت از جبهه ملي از ديگر نكات قابل توجه است. به عبارت ديگر نيروها و شخصيتهاي سياسي مؤثر داراي انگيزه هاي سياسي يكسان نبوده‌اند ‌، در حالي كه از ضرورتهاي مسلم براي استمرار و تداوم يك جنبش سياسي – اجتماعي توافق ، همگوني و هماهنگي فكري و عملي كادرهاي رده بالاي آن است چه در صورت فقدان هماهنگي فكري ،‌ با رفع موانع سياسي موجود احتمال انشعاب و انشقاق در كادر جنبش بسيار زياد و تكيه بر وفاداري سياسي آنها به ويژه در شرايط بحراني به شدت كاهش مي‌يابد. بعنوان مثال نزديكي زاهدي به جبهه ملي و مصدق نه بدليل اعتقاد وي به استقرار جنبش ملي شدن نفت و اعمال و گسترش حقوق اساسي افراد و تحديد اختيارات شاه،بلكه انگيزه مخالفت با رزم‌آرا و كسب منصب جانشيني احتمالي وي بود.مصدق و ديگر سران جنبش نيز با رزم‌آرا مخافت مي‌ورزيد و در واقع قدرت پرستي و جاه طلبي شخصي وي سبب حمايت از مصدق شده بود به بياني ديگر وحدت و همراهي وي تاكتيكي بود در حاليكه جبهه ملي به همراهي استراتژيك و مبتني بر اعتقاد به اصول جنبش ،‌ نياز داشت . بهمين دليل وي بعدا بعنوان عامل مهم كودتا عليه مصدق و جنبش ملي به ايفاء‌ نقش مي‌پردازد. 9 حفظ موازنه نيروهاي سياسي كشور از ديگر اقدامات دكتر مصدق در دوران اول زمامداري وي بود. چون اولين هدف جبهه ملي برطرف كردن و حل مشكل نفت بود، لذا يكپارچگي و وحدت ملي مردم به نظر وي دستاورد مقدسي بود كه به هر قيمتي حتي به بهاي عضويت برخي از نمايندگان بسيار بي اعتبار هيأت حاكمه در كابينه مي‌بايست حفظ شود. 10 صرفنظر از مسائل خرد در سياست داخلي و خارجي اين دوره دولت ملي از تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت، خلع يد از شركت نفت ايران و انگليس و پيروزي ايران در دادگاه لاهه مي‌توان بعنوان بيلان كار دولت مصدق نام برد. از اوايل سال (1331- ه.ق ) دكتر مصدق برخلاف سال گذشته حكومت خود،‌ با شناخت نيروهاي تأثيرگذار بر سياست ايران و موانعي كه برخي از آنان براي انجام اصلاحات وي مي‌توانستند بوجود آورند در صدد برآمد به موازنه قدرت نيروهاي سياسي در داخل كشور توجه كند. لذا در بيست و پنجم تير ماه 1331 بدنبال مدتها كشمكش با دربار جهت گرفتن سمت فرماندهي كل قوا از شاه و با مجلس هفدهم به منظور بدست گرفتن اختيارات فوق العاده با مقاومت هر دو گروه مواجه شد و در پي يك مانور سياسي و اقدام حساب شده براي به چنگ آوردن وزارت جنگ و سلطه بر نظاميان در كار انتخابات ،‌ اقدام به استعفا كرد. رأي مجلس به نخست‌وزيري قوام السلطنه ،‌عكس العمل شديد آيت‌الله كاشاني و دعوت مردم به مقابله با قوام تحصن فراكسيون نهضت ملي در مجلس و تقاضا براي استعفاي نخست وزير جديد ، اعتصاب و تعطيلي روز سي تير 1331 به منظور اعتراض به حكومت قوام و تقاضاي بازگشت مصدق را در پي داشت و در نهايت منجر به صدور فرمان نخست وزيري مجدد مصدق و اعطاي فرماندهي كل قوا و اختيارات قانوني 6 ماهه از سوي مجلس به وي شد. تحولات چند روزه از بيست و پنجم تا سي‌ام تيرماه 1331 دو نكته اساسي را بخوبي نشان مي‌دهد "‌ اولا ضعف بينش و فقدان ثبات نظر سياسي ساختار قوه مقننه كشور در اين جريانات بسيار مشهود بود. پارلماني كه مي توانست قدرتمندترين حامي جنبش ملي شدن نفت ايران در رويارويي با انگلستان باشد،‌ بجز فراكسيون نهضت ملي ،‌ بقيه نمايندگان نه تنها نسبت به نخست‌وزيري قوام اعتراضي نكردند بلكه به وي رأي اعتماد نيز دادند. اين نكته عدم همراهي آنان با ملت و بي‌اعتقادي وعدم وفاداري به اصول و اهداف جنبش را مي‌نماياند. ثانيا سياست قوام در زمينه دور كردن روحانيون از سياست در آن مقطع زماني از تحولات ايران به نوبه خود در ايجاد قيام سي تير بسيار مؤثر بود چه،‌ اساس نهضت ملي براي از ميان بردن نفوذ انگلستان ، بدليل توجيه آن و رنگ مذهبي قوي كه داشت ،‌به اندازه‌اي گسترش يافته بود كه انديشه‌اي مانند جدايي دين از سياست به سختي مي‌توانست مورد قبول مردم قرار گيرد. به عبارت ديگر در اين زمان نهضت ملي از چنان سرشت مشترك سياسي – مذهبي برخوردار شده بود كه تفكيك دو بعد سياسي و مذهبي آن از همديگر ناممكن بود. 11 و تلاش كابينه جديد بري تحقق اين مهم نشانگر عدم شناخت آنان نسبت به عوامل محرك جنبش ملي بود. در دوره دوم ‌،دكتر مصدق پس از كسب پيروزي و بعد از حل مشكل نفت ،‌تلاش جديدي براي بهم زدن الگوي مناسبات قدرت سياسي در ايران آغاز كرد .12 اقداماتي كه مصدق براي تحكيم حكومت خود بعمل آورد عبارت بودند از : اثبات سلطه خود بر ارتش و گرفتن مقام وزارت جنگ و محدود كردن نفوذ باقيمانده شاه كه بوسيله درباريان اعمال مي‌شد و بدست آوردن اختيارات فوق‌العاده براي شخص خود به منظور اصلاح دستگاه اداري و توسعه اقتصاد ملي 13 تلاش مصدق براي تصفيه ارتش از عوامل فاسد ( بازنشسته كردن افسران فاسد و بي‌لياقت )‌و كاهش بودجه نظامي در واقع مبارزه مستقيم با قدرت شاه بود و طبعا بحران جديدي را در روابط آن دو پديد مي‌آورد. هدف مصدق اين بود كه وظايف ارتش را به امور غير سياسي كردن ارتش ،‌ كانون افسران بازنشسته آمادگي زيادي براي پيوستن به مخالفان مصدق پيدا كرد . از سوي ديگر ملاكين و ثروتمندان با بعضي از اصلاحات وي مانند افزايش سهم دهقانان از محصول و تجديد نظر در سيستم مالياتي مخالفت كردند بعلاوه انجام اصلاحات در دادگستري سبب تشكيل يك گروه مخالف نيرومند از قضات عالي مقام گرديد دكتر مصدق در روابطش با روحانيت و علماي شيعه نيز با دشواريهاي جدي روبرو بود. اين دشواري حاصل دو نگرش و ديدگاه متفاوت نسبت به تحولات جامعه و محصول شكاف فرهنگي موجود در جامعه بود چه ،‌ مصدق كه اساسا سياستمداري غير مذهبي و ليبرال بشمار مي‌رفت،‌ عقيده داشت كه روحانيت بايد به طور كامل در بسيج مردم براي حمايت از حكومت جبهه ملي شركت كند اما طالب كسب قدرت، بويژه در قسمت اجرايي آن نباشد. اين مشكل بين جناح مذهبي و غير مذهبي جبهه ملي هرگز حل نشد. 14 عوامل فوق در كنار مخالفت گروهي از نمايندگان محافظه كار مجلس كه نگران قطع احتمالي روابط سياسي ايران و انگلستان بودند، گروههاي چپ و كمونيستي مرتبط با همسايه شمالي و مطرح شدن به صورت يك خطر جدي،‌ - اين عامل تا حدي سبب نزديكي دربار و جناح مذهبي جنبش ملي گشت – درخواست اختيارات فوق العاده براي خود جهت تسريع در كار اداره امور اقتصادي و مالي كشور به صورت لوايح قانوني، جدايي برخي از نزديكترين ياران مصدق از وي مثل حسين مكي،‌ تحريكات كشورهايي مانند انگلستان و آمريكا و برخي از تاكتيكهاي نا مناسب برخورد مصدق مانند اقدام به تعطيلي مجلس هفدهم و انتخابات 15 مجدد مجلس سبب شدند كه شاهد عكس‌العمل شديد مردم در برابر كودتاچيان مانند قيام سي‌تير 1331 نباشيم و براي اولين بار پس از جنبش مشروطيت كه انديشه‌اي توانست به صورت سازمان و جنبش اجتماعي درآيد به شكست انجاميد. در پايان بررسي حكومت دو دوره‌اي دوره مصدق به طور اجمال علل اصلي شكست دولت و جبهه ملي را مرور مي‌كنيم :‌ 1. اختلاف در دورن كادرهاي رده‌ بالاي جنبش در دو جهت الف" اختلاف بين مصدق و كاشاني و كاهش وحدت همبستگي جبهه ملي ،‌ ب:‌ اختلاف بين مليون فاصله گرفتن حسين مكي و دكتر بقايي از مصدق 2. فرد محوري مصدق و بي‌توجهي به نظرات ساير شخصيتهاي ممتاز نهضت در عزل و نصبها و تصميم گيريهاي مهم مانند انتصاب مدير عامل شركت نفت، ‌سرلشگر وثوق و ... و در نتيجه تشكيل اپوزيسيون در درون نهضت و ساختار جبهه ملي به مرور زمان. 3. يك بعدي كردن مبارزه جبهه ملي عليه دولت در داخل و غفلت از مسأله بسيج توده‌ها در راستاي اهداف جبهه و فقدان آموزش مستمر سياسي و نقص ساختار حزبي و عدم تناسب ساختار تشكيلاتي جبهه با اهداف و آرمانهاي آن . 4. نقش قدرتهاي خارجي بويژه دخالت انگلستان و آمريكا – خصوصا دخالت سازمان جاسوسي سيا – عليه نهضت ملي و كمك به كودتاچيان و مخالفت آمريكا با پرداخت كمكهاي اقتصادي به ايران و تحريم صادرات نفت ايران . 5. نمايش قدرت حزب توده كه هم بهانه خوبي به دست كشورهاي غربي براي استفاده از مترسك كمونيسم و توجيه مداخله خود براي جلوگيري از نفوذ ادعايي آن داد و هم اين تهديد بخشي از جناح مذهبي نهضت را به سمت نزديكي با دربار سوق داد. 6. قائم به شخص بودن ساختار جبهه ملي به نحوي كه پس از سقوط مصدق فاقد شخصيتي بود كه بعنوان رهبري بلا منازع زمام اداره امور و رهبري آن را بعهده بگيرد. 7. ضعف بينش سياسي بدليل بي‌توجهي به نقش سياسي ارتش در مواقع بحراني و عدم تشكيل كميته‌هاي محلي و منطقه‌اي و گارد جبهه ملي به منظور دفاع از دولت ملي در صورت ضرورت و خوش بيني مفرط نسبت به پشتيباني ارتش از نهضت ملي . 16 * فعاليتهاي سياسي مليون از شكست دولت ملي تا تكوين جبهه ملي دوم نهضت مقاومت ملي حدود دو هفته پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و در فضاي سياسي مليون از سركوب اختناق و حبس و تهديد وفاداران به نهضت ملي شكل گرفت .پس از كودتا روزنامه‌هاي مخالف ،‌توقيف افسران و نظاميان طرفدار نهضت محبوس و يا تبعيد شدند و فعاليت احزاب و ابسته به جبهه ملي ممنوع و چند تن از سران آنها از جمله خليل ملكي – رهبر حزب زحمتكشان ملت ايران ( نيروي سوم )‌ - و داريوش فروهر – دبيركل حزب ملت ايران – به زندان افتادند و دكتر مصدق نيز در دادگاه نظامي به محاكمه كشيده شد. در مقابل اين جريانات انديشه مقاومت در برابر رژيم شكل گرفت. آيت‌الله حاج رضا زنجاني و برادرش آيت‌الله ابوالفضل زنجاني ،‌ مهندس مهدي بازرگان ، آيت‌الله سيد محمود طالقاني ، دكتر يدالله سحابي و تعدادي از فعالان جوان جناح مذهبي جبهه ملي در سازمان مخفي و نوبنياد نهضت مقاومت ملي عضويت داشتند و پس از اندك مدتي حزب ايران و حزب پان ايرانيست‌هاي جوان – فروهر – بدان پيوستند و نمايندگان احزاب ملي (‌حزب ايران ، حزب مردم ايران ، حزب ملت ايران و حزب زحمتكشان ملت ايران (نيروي سوم ) )‌ و نمايندگان بازار و دانشگاه تهران اعضاي كميته مركزي را انتخاب كرده و سپس ساختار تشكيلاتي نهضت را به تصويب رسانيد 17 اين نهضت كه در برنامه‌هاي تبليغاتي خود پيروي از راه مصدق و آرمانهاي او را عامل تعيين كننده اتحاد و همبستگي مردم در جهت ادامه مبارزه عليه رژيم كودتا مي دانست اهدافش را به شرح زير اعلام نمود:‌ 1. ادامه نهضت ملي و اعاده حيثيت استقلال ايران و برقراري حكومت ملي 2. مبارزه با حكومتهاي دست نشانده خارجي اعم از انگليس و روس و آمريكا 3. مبارزه با حكومتهاي دست نشانده خارجي و عمال فساد 18 نهضت ،‌ صرفنظر از صدور چند اعلاميه داخلي و موضعگيري راجع به مسائل داخلي مثل انتظار نهضت از اعضا و طرفداران شركت در انتخابات ضرورت شركت و مسائل خارجي مثل كودتاي يمن مسأله پيمانهاي اتريش و پاريس، مسأله ايران و پيمانهاي خاورميانه ،‌اتحاد مصر و سوريه اقدامات كشورهاي دست نشانده در برابر كانال سوئز نقش كشورهاي بزرگ در ملل كوچك و چند اقدام محدود مثل تظاهرات سازمان يافته عليه تجديد روابط سياسي ايران با انگلستان در روز بيست و يكم آبانماه 1332 نتوانست اقدام قابل توجهي انجام داده و نيروي آماده طرفدار نهضت را كه پس از كودتا در انتظار تحرك سياسي بودند، ‌سازماندهي مناسب بخشيده و درگير مبارزات سياسي بنمايد و در نهايت ،‌ ائتلاف به اختلاف و انشقاق مبدل شد و پس از تصويب قرار داد كنسرسيوم در آبان 1333 اختلاف نظر بين سران نهضت مقاومت بالا گرفت رهبران حزب ايران اعتقاد داشتند كه رژيم كودتا با داشتن مجلس و نهادهاي مربوط يك رژيم قانوني مورد شناسايي كشورهاي جهان است و با تصويب قرارداد كنسرسيوم و دريافت كمكهاي خارجي وضع اقتصادي دولت روز بروز بهتر خواهد شد بنابراين بايد آنرا بصورت يك واقعيت بپذيريم و بعنوان اپوزيسيون عمل كنيم. در مقابل ديدگاه مزبور جناح تندرو نهضت از جمله آيت آلله زنجاني ،‌مهندس بازرگان، دكتر سنجابي ،‌ كريم عطايي ‌،عباس رادنيا و چند تن ديگر معتقد بودند كه رژيم با كودتاي آمريكا و انگليس و براندازي دولت قانوني و ملي بوجود آمده و با ايجاد محيط ارعاب و وحشت و در پناه سر نيزه حكومت مي‌كند و فاقد مشروعيت است. متعاقب اختلاف ديدگاه فوق حزب ايران از نهضت جدا شد و با جدايي سران حزب زحمتكشان ( نيروي سوم) ‌از نهضت ضعف آن شدت يافت . بعبارت ديگر علاوه بر مشكلات تاكتيكي مسأله شخصيتها و برخوردهايشان نيز در از هم پاشيدن ائتلاف دخالت داشت خليل ملكي در زمينه علل شكست نهضت مقاومت ملي ميگويد :‌"‌ .. نهضت ملي به طور واقع بينانه مي‌بايست هدفهاي مشخص و نزديكي را در نظر بگيرد و براي تحقق آنها از نيروي مبارز استفاه نمايد و از طرف ديگر اقدامات سياسي آن نتايج را بدست آورد... ولي متأسفانه به مناسبت نداشتن هدف مثبت آني و اكتفا كردن به هدف بزرگ و عالي براي آينده دور ،‌نهضت مقاومت ملي تمام نيروهاي تحت اختيار خود را از لحاظ عملي از دست داده است... 19 * بستر سياسي – اقتصادي شكل گيري جبهه ملي دوم جبهه ملي دوم ثمره و محصول فضاي باز سياسي برون‌زاي رژيم ،‌ آغاز مبارزات پارلماني و شرايط نابسامان اقتصاي در اواخر دهه 1330 ه. ش و اويل دهه بود. توضيح اينكه فكر تجديد فعاليت سياسي جبهه ملي در سالهاي پس از كودتاي 28 مرداد 1332 ه.ش هميشه مطمح نظر و گفتگوي سران احزاب و شخصيتهاي ملي بوده است. در اواخر سال 1338 ه. ش مسائل زير دست به دست هم دادند و به تكوين جبهه ملي دوم منجر شدند. اولا چند تن از همكاران نزديك دكتر مصدق و اعضاي سابق جبهه ملي پس از تجزيه و تحليل شرايط اجتماعي و سياسي ايران و نيز اوضاع و شرايط بين المللي و همزمان با روي كار آمدن دموكراتها در آمريكا – جان اف كندي – به اين نتيجه رسيدند كه آمريكا و متحدين غربي‌اش در صدد انجام تغييراتي در استراتژي سياست خارجي خود نسبت به كشورهاي جهان سوم از جمله ايران - هستند و براي دفاع در مقابل كمونيسم و مقابله با مخاطرات انقلاب ناشي از ادامه سياست سركوب و خفقان در اين گونه كشورها برنامه اقتصادي ،‌ سياسي و اجتماعي را با دادن نوعي آزاديهاي محدود به اجرا گذارند و رژيم شاه نيز به تبعيت از آن و به منظور رهايي از بن بست سياسي و اقتصادي در صدد تغييرات ظاهري در روابط رژيم و جامعه مدني ايران برآمد بويژه اگر از سوي ديگر ظهور اصلاح طلباني از هيأت حاكمه به رهبري دكتر علي اميني كه در صدد جلب پشتيباني آمريكا بودند را در نظر بگيريم انگيزه گرايش به اين اصلاحات از سوي شاه دو چندان مي‌شود. ثانيا :‌ اقتصاد ايران كه پس از كودتاي 28 مرداد 1332 ه.ش تا حدي از حالت ركود بيرون آمده بود و به ياري كمكهاي آمريكا و در آمد سرشار نفت دوره كوتاه مدت رونق اقتصادي را به خود ديده بود از سال 1339 ه.ش ظهور آثار بحران ورشكستي رونق كذايي را تهديد مي‌كرد زيرا نه تنها بخاطر فساد اداري از كمكهاي اقتصادي آمريكا استفاده مطلوب و بهينه نشد بلكه كشور با كسري پرداختها و در نتيجه تورم مزمني دست به گريبان بود. برنامه پنج ساله دوم از دستيابي به اهداف اجتماعي اقتصاديش بازماند و علاوه بر صنعت كه پيشرفت چنداني نكرده بود كشاورزي هم وضعيتي ناگوار داشت. در سال 1339 هزينه‌هاي عظيم رژيم و سياست اقتصادي درهاي باز و واردات بي رويه كالاها موجب بحران اقتصادي حادي شد كه از علائم آن تورم شديد ،‌ بيكاري رو به فزوني و كسري موازنه بودجه بود و بانك مركزي بزودي با مشكلاتي در زمينه انجام تعهدات ارز خارجي روبرو شد. 20 ثالثا :‌ با پايان يافتن عمر مجلس نوزدهم در سال 1339 و نطق شاه مبني بر آزاد بودن انتخابات بعدي رهبران و سران نهضت ملي متوجه شدند كه هم شرايط داخلي و هم شرايط خارجي زمينه را براي يك جنبش وسيع و نيرومند ملي و فعاليت مجدد فراهم ساخته است. البته ذكر اين نكته نيز ضروري است كه گرايش مجدد رهبران و سران نهضت ملي به فعاليت سياسي توام با سوء ظن كامل به وعده‌هاي شاه نبود بلكه آنان ضمن اذعان به دروغين بودن وعده انتخابات آزاد و اعطاي آزاديهاي دموكراتيك آن را اقدامي براي جلوگيري از فوران احساسات انقلابي ميدانستند اما رهبران اپوزيسيون ‌نهضت مقاومت ملي ،‌حزب ايران ،‌حزب ملت ايران و حزب مردم ايران ) پس از بررسيهاي لازم به اين نتيجه رسيدند كه مي‌توان در شرايطي نوين با سازماندهي و تشكل كليه نيروهاي ملي و مذهبي و اتخاذ استراتژي و تاكتيك مناسب با شرايط و اوضاع سياسي و اجتماعي كشور موفق به بسيج قابل توجه نيروها و عقب زدن رژيم و نيل به آزادي ،‌ دموكراسي و رفاه شد. در راستاي تحقق اين تصميم آيت‌الله سيد ضياء زنجاني، مهندس مهدي بازرگان ،‌ دكتر يدالله سحابي ،‌ آيت‌الله طالقاني ،‌ آيت الله حاج سيد جوادي و تني چند از فعالان احزاب سياسي و همكاران سابق مصدق مانند باقر كاظمي ،‌ غلامحسين صديقي ،‌ اللهيار صالح ،‌ دكتر عبدالله معظمي،‌ سيد محمود نريمان ،‌احمد زنگنه و داريوش فروهر به طور جداگانه و سپس به اتفاق جلساتي تشكيل داده و درباره تشكيل يك سازمان سياسي متشكل از كليه نيروهاي ملي به مدت چند هفته بحث و مذاكره بعمل آوردند . سرانجام روز 23 تيرماه 1339 ه.ش به دعوت دكتر غلامحسين صديقي، 17 تن از شخصيتهاي سياسي در منزل او اجتماع كردند و در زمينه تشكيل يك سازمان سياسي به توافق رسيدند روز بعد نام "‌جبهه ملي دوم "‌براي سازمان جديد به تصويب رسيد و روز سي‌ام تيرماه 1339 اعلاميه تشكيل جبهه ملي دوم به طور گسترده انتشار يافت . 21 * ارزيابي فعاليت ساختار و دلايل انحلال جبهه ملي دوم در اين بخش به اهم فعاليتها و موضع گيريهاي سياسي جبهه ملي دوم با اين هدف كه مبناي تجزيه و تحليل و انتقادي عملكرد آن قرار گيرد اشاره مي‌شود. بديهي است كه شمارش و فهرست كردن كليه اقدامات آن مد نظر نيست. جبهه ملي دوم در اولين اقدام خود براي تأمين آزادي انتخابات،‌ درخواست ملاقات و مذاكره با نخست وزير شريف امامي را نمود22 اين ملاقات در تاريخ 24 آذرماه 1339 برگزار و رهبران جبهه علاوه بر تقاضاي فوق خواستار آزادي مطبوعات و اجتماعات شدند. اين ملاقات به نتيجه رضايت بخشي منجر نشد. بدنبال عدم موافقت دولت با تقاضاي برگزراي ميتينگ درخواست امتياز و انتشار روزنامه و آگهي‌هاي انتخاباتي و در مورخه 10 بهمن ماه 1339 در اعتراض به سلب آزاديها و جلب توجه و پشتيباني مردم در تالار قرائتخانه كتابخانه مجلس سنا متحصن شدند كه دولت آنان را بازداشت كرد. جبهه ملي كه برنامه‌‌هايش را به آزادي انتخابات و استقرار حكومت قانوني منحصر كرده بود انتخابات را تحريم نمود در حاليكه در اين بين دكتر اميني با استفاده به موقع از عدم حضور سران جبهه در صحنه آشفتگي‌هاي داخلي و وخامت اوضاع اقتصادي كشور برنامه‌هاي رفورم خود را به طور وسيع تبليغ مي‌كرد اعتقاد نگارنده بر اين است كه اگر جبهه ملي برنامه‌اي منسجم و همه جانبه ارائه مي‌كرد احتمالا روي كار آمدن دكتر اميني را با مشكلات جدي مواجه مي‌ساخت . جبهه ملي در اقدامي ديگر پس از كشته شدن يك معلم بنام "ابوالحسن خانعلي "‌- متعاقب اعتصاب معلمين تهران در دوازدهم ارديبهشت 1340 ه.ش در اعتراض به شرايط كار و كمبود حقوق ماهيانه – با صدور اعلاميه‌اي تحت عنوان "‌دولت معلم كش "‌ از مردم براي ادامه مبارزه براي كسب آزادي دعوت كرد. 23 پس از كناره‌گيري شريف امامي در شانزدهم ارديبهشت 1340 ه.ش دكتر علي اميني از رفرميستهاي محافظه كار هيأت حاكمه ،‌ با طرح مسائل توده پسند اصلاحات ارضي ، مبارزه با فساد و اصلاح اوضاع اقتصادي كشور ، به قدرت رسيد. بقدرت رسيدن وي از اين رو براي بحث ما اهميت دارد كه اعتقاد براينست كه جبهه ملي دوم اگر در برخورد با اميني دچار اشتباه تاكتيكي نمي‌شد و از تضاد اميني و شاه به خوبي بهره ميگرفت به احتمال زياد دچار سرنوشتي غير از اين مي‌بود. فعالان و رهبران جبهه ملي در برخورد با اميني داراي وحدت نظر نبودند جناح راديكال اعتقاد داشت كه از اختلاف بين شاه و اميني بايد حداكثر استفاده را ‌برد و با تحكيم قدرت نخست وزير، شاه را تضعيف كرد،‌ اما جناح ميانه‌رو جبهه ملي – حائز اكثريت در شورايعالي جبهه – ضمن تأكيد بر مبارزه عليه دولت اميني به شاه حمله نمي‌كرد و خواستار سلطنت و نه حكومت شاه بود،‌ اما اميني بدون اينكه تمايل به ائتلاف با جبهه ملي داشته باشد قصد داشت با دادن امتيازاتي به جبهه ملي جبهه را واداركند كه از انتقاد ملايم عليه دولت فراتر نرود جبهه ملي براي ارزيابي نظر دكتر اميني نسبت به جبهه و درك صحت و سقم و عده‌هاي وي مبني بر آزادي اجتماعات و سنجش توان و قابليت بسيج نيروي خود درخواست تشكيل ميتينگ نمود كه مورد موافقت قرار گرفت. ميتينگ بعد از ظهر بيست و هشتم ارديبهشت ماه 1340 ه. ش در ميدان جلاليه (‌پارك لاله فعلي )‌با اجتماع تقريبي هشتاد هزار نفر برگزار شد دكتر اميني از اين گردهمايي درسهاي مهمي آموخت اولا دريافت كه در ارزيابي حمايت مردمي از جبهه ملي به خطا رفته است و ثانيا اين نكته آشكار گرديد كه جبهه ملي از لحاظ سازمان رهبري دچار ضعف بوده و رهبران آن بر سر تعيين استراتژي و خط مشي سياسي جبهه از وحدت نظر برخوردار نيستند. 24 آغاز رويارويي و مقابله جبهه ملي با دكتر اميني به ميتينگ جبهه به مناسبت سالروز سي‌ام تيرماه 1331 و فاتحه خواني بر مزار شهيدان آن واقعه و مخالفت دولت با برگزاري آن بر مي‌‌گردد. جبهه بدون توجه به مخالفت دولت تصميم قاطع به اجراي ميتينگ اتخاذ نمود. در نتيجه تظاهرات به برخورد مأمورين با تظاهركنندگان و دستگيري حدود 60 تن از جمله دكتر سعيد فاطمي ،‌ دكتر صديقي و برخي از دانشجويان انجاميد. از اين پس به ويژه از اوايل شهريور 1340 ه.ش جبهه ملي در نشريات واجتماعاتش دولت را بدليل خودداري از انجام انتخابات و اعمال محدوديت در آزادي تجمعات مورد انتقاد قرار داد. هدف عمده و اساسي جبهه از انتقاد برگزاري انتخابات آزاد و فوري و درغير اينصورت كناره‌ گيري نخست وزير بود. رويارويي مقدماتي فوق در نهايت به حادثه بهمن ماه دانشگاه تهران و رويارويي شديد جبهه ملي و دولت انجاميد رويارويي و اختلافي كه مطلوب شاه بود چون به ضعف هر دو انجاميد . متعاقب آن 15 تن از رهبران جبهه ملي دستگير شدند و با تضعيف جبهه دولت اميني نيز از كار بركنار گرديد. پس از روي كار آمدن اسدالله علم بجاي دكتر اميني و بدنبال يك دوره مذاكرات ناموفق بين جبهه ملي و دربار و اصرار جبهه بر شرايط خود مانند: اجراي كامل قانون اساسي ،‌ آزاد بودن انتخابات مجلس شوراي ملي و سنا و ساير انتخابات در سرتاسر كشور و عدم مداخله شاه در اموري كه مسئوليت آنها بر طبق قانون اساسي به عهده دولت است و عدم پذيرش اين پيشنهادها از سوي شاه چند ماه بعد كليه اعضاي شوراي مركزي جبهه ملي دستگير شدند و عملا جبهه دوم به نقطه پايان فعاليتهاي خود رسيد. * كنگره جبهه ملي دوم و انحلال آن همزمان با تدارك برنامه رفراندوم انقلاب سفيد شاه و ملت از سوي شاه و علم رهبران جبهه ملي در صدد برگزاري اولين كنگره جبهه برآمدند برخي از مسائل مورد بحث در كنگره حائز اهميت فراوان بوده و از نقطه نظر جامعه شناسي سياسي سرنوشت جبهه ملي دوم را تعيين و مسير حركت و استراتژي و تاكتيك مبارزه آينده آن با دولت را مشخص كرد. كنگره روز چهارم دي ماه 1341 ه. ش در تهرانپارس منزل حاج حسن قاسميه به رياست اللهيار صالح تشكيل شد و دكتر مصدق غيابا بعنوان رهبر افتخاري آن انتخاب شد بعضي از نمايندگان جبهه در تهران تشكيل مي‌دادند. جنجال برانگيزترين موضوع مورد بحث در كنگره گفتگو درباره ساختار جبهه ملي بود. در اين مورد دو نظريه عمده وجود داشت . اكثريت كنگره طرفدار تز دكتر محمد علي خنجي بودند مبني بر اينكه ضرورت ملموسي در تغيير ساختار جبهه ملي به يك حزب يا سازمان واحد به چشم ميخورد اللهيار صالح و دكتر سنجابي از اين تز حمايت مي‌كردند ،‌ اما اقليت كنگره – بازرگان،‌ فروهر حسين راضي و برخي ديگر در مخالفت با تز مزبور از نظر دكتر مصدق طرفدار مي‌كردند اين ديدگاه عقيده داشت كه جبهه ملي بايد تركيبي از احزاب و گروههاي سياسي باشد. مسأله عضويت نهضت آزادي در جبهه يكي ديگر از مسائل جنجال برانگيز كنگره بود كه سرانجام رهبران نهضت آزادي با درك مخالفت رهبران جبهه ملي با عضويتشان و در اعتراض به جو حاكم بر گنگره جلسه را ترك كردند البته بعدها مهندس بازرگان علت اختلاف نهضت آزادي ايران و جبهه ملي دوم را اختلاف ديدگاه آن دو ‌درباره شاه عنوان كرد. به نظر وي نهضت آزادي، شاه را متجاوز به حقوق ملت و مسئول نابسامانيها و بدبختي‌هاي كشور دانسته و خواستار سلطنت او بودند – نه حكومت - و نوك پيكان حملات و انتقادات بايد متوجه شخص شاه باشد. اما جبهه ملي مبارزه با شاه را بي‌نتيجه دانسته و خواهان مبارزه مسالمت‌آميز با وي در چهارچوب قوانين مملكت بود. جبهه ملي با تأكيد بر اهميت بيدار سازي اقطار عمومي مردم و جهانيان معتقد بود كه فقط فشار قدرتهاي غربي (‌آمريكا و انگليس )‌ شاه را وادار به عقب‌نشيني مي‌كند. 25 كنگره كه از همان آغاز كار ، با مخالفت برخي از اعضاء بويژه دانشجويان به عدم رعايت اصول دموكراتيك و تخلفات انتخاباتي براي انتخاب هيأتهاي نمايندگي متهم گرديد، در ضمن برگزاري (‌كنگره )‌ نيز با شدت گرفتن اختلاف نظر درباره تز دكتر مصدق مبني بر پذيرش احزاب و سازمانهاي سياسي در جبهه ، به شدت تضعيف و سرانجام منحل شد. پس از تلاش ناموفق فعالان جبهه ملي براي برگزاري تظاهرات اعتراض آميز در روز ششم بهمن ماه 1341 ه. ش جمعي از اعضاي نهضت دستگير شدند. پس از مدتي شاه براي برقراري ارتباط با سران جبهه ملي و دادن وعده‌هايي مبني بر آزاد بودن انتخابات مجلس بيست و يكم و اعطاي سه پست وزارتي به جبهه ، ‌تلاشهايي را سازماندهي كرد. اعضاي شوراي مركزي جبهه براي بررسي پيشنهاد شاه در زندان به گفتگو نشستند هر چند اكثريت مخالف مذاكره با شاه بودند اما بدليل اختلاف نظر شديد گفتگوها تا چند روز پس از قيام پانزده خرداد 1342 ه. ش طول كشيد و قطع شد . پس از قيام خرداد تشتت آراء رهبران جبهه درباره صدور اعلاميه مبني بر تقبيح و محكوم كردن كشتار مردم به اوج خود رسيد و زمينه فروپاشي و انحلال جبهه را فراهم نمود جبهه ملي بدليل اختلافات عديده در دستگاه رهبري بسيار ضعيف شده بود و قادر به تجديد سازماندهي ساختار نامتجانس خود نبود لذا از اوايل سال 1343 ه. ش با مبادله نامه‌هايي بين دكتر مصدق و رهبران جبهه ملي بر سر ساختار تشكيلاتي جبهه كه همچنان حل نشده باقي مانده بود، به استعفاي دستگاه رهبري و اعلام انحلال جبهه ملي دوم انجاميد. * دلايل شكست و انحلال جبهه ملي دوم جبهه ملي دوم كه در شرايط داخلي و خارجي مساعد براي فعاليت اپوزيسون كار خود را آغاز كرد، نتوانست با بهر‌ه‌گيري مناسب از فرصت ،‌ فعاليتهايش را انسجام بخشيده و به كسب قدرت سياسي نائل آيد بلكه بعكس به دلايلي كه در زير مي‌آيد از عهده حفظ ساختار خود برنيامد و به ناچار منحل گرديد. براي هر تشكل و سازمان سياسي توافق همه جانبه اعضاي آن نسبت به استراتژي تاكتيك حركت و تركيب سازماني آن ضروري است . به نظر مي‌رسد جبهه ملي فاقد اين ويژگي بوده است . جبهه ملي دوم از نظر ساختاري و تشكيلاتي و برنامه سياسي بر پايه صحيحي بنا نشده بود و مسأله تركيب سازماني و عناصر تشكيل دهنده آن از موضوعات مهم مورد اختلاف سران و رهبران آن بود. جناح راست جبهه به ضرورت ساختار حزبي براي جبهه اعتقاد داشت و موفقيت آن را در گرو تبديل آن به يك حزب سياسي مي‌دانست،‌ در حاليكه جناح ميانه‌رو و ساير نيروهاي اپوزيسيون خواستار همكاري همه احزاب و گروههاي سياسي براي ايجاد جبهه واحد ضد استبدادي بودند. به نظر مي‌رسد كه ساختار جبهه‌اي از عوامل مهم شكست جبهه ملي دوم بوده است چون در اين ساختار گروهها عليرغم تفاوتهاي زياد در نحوه مبارزه با رژيم و تحقق اهداف سياسي خود، تنها در يك هدف كلي – مخالفت با دولت بويژه برنامه‌هاي سياسي آن وحدت نظر داشتند كه بديهي است چنين وحدتي هرگز نمي‌تواند بقاي سياسي يك گروه را تضمين نمايد. عضويت عناصر تشكيل دهند جبهه از ديگر مسائل مورد اختلاف بود . چون شورايعالي جبهه هنگام سازماندهي آن ،‌ حزب ايران ، ملت ايران و مردم را به عضويت پذيرفت ولي از پذيرش عضويت جامعه سوسياليستهاي ايران و نهضت آزادي ايران امتناع ورزيد . با حضور افرادي مانندعباس سميعي ، رحيم عطايي ‌، حسين فولادي ، عباس رادنيا بدليل تعلق به جناح راديكال نهضت مقاومت ملي مخالفت شد و عضويت خليل ملكي نيز مورد موافقت قرار نگرفت. 26 اختلاف نظر رهبران جبهه در تصميم گيريهاي اساسي از دلايلي بود كه به شكست جبهه كمك نمود در حاليكه انسجام فكري و وحدت رويه عملي و اتفاق نظر در تاكتيك و استراتژي از ضرورتهاي اوليه بقاء استمرار و موفقيت هر اپوزيسيوني است . بعنوان مثال در ميتينگ ميدان جلاليه در ارديبهشت ماه 1340 ه.ش بر سر تنظيم و صدور اعلاميه مبني بر محكوم ساختن كشتار پانزده خرداد به توافق نرسيدند . دومين موضوع مورد اختلاف استراتژي جبهه در مقابله با رژيم شاه بود و قشر جوان جبهه نسبت به و ضع موجود انتقاد داشت و خواستار فعاليت تندتر ، ‌راديكال تر و منسجم‌تر از جانب رهبران خود بودند. - يك بعدي بودن برنامه مبارزه جبهه ملي – لازمه موفقيت اپوزيسيون در مبارزات سياسي عموما و مبارزات انتخابات خصوصا ارائه برنامه‌اي همه جانبه در زمينه‌هاي سياسي ،‌ اقتصادي ،‌ اجتماعي فرهنگي است و قابليت و توان بسيج و تجهيز توده‌ها در راستاي منافع و اهداف يك گروه سياسي،‌ منوط به درك و ارزيابي درست گروه از نيازهاي مهم و روز توده‌هاست . اشتباه اساسي جبهه ملي دوم اين بود كه همه نيروي خود را بر سر تحقق يك شعار يعني انجام انتخابات گذاشت . حال آنكه اگر جبهه‌ با درك به موقع و ارزيابي درست و واقع بينانه تر نيازهاو انتظارات توده‌ها ،‌ برنامه‌اي جامع براي تحقق آنها ارائه مي‌كرد شانس و امكان موفقيتش به مراتب بيشتر بود همچنانكه جبهه ملي اول به رهبري دكتر مصدق به تحقق اين مهم نائل آمد . جبهه ملي دوم بر شعاري پاي مي‌فشرد كه بدليل عدم جذابيت براي توده‌ها،‌ در مقابل برنامه‌هاي اميني و بعدا دربار كمترين شانس موفقيتي نداشت. به بيان ديگر اساسا قرار دادن شعار " مبارزه در راه انتخابات "‌ بعنوان يك هدف استراتژيك و مهم در مقابل برنامه اميني يعني اصلاحات ارضي نمي‌توانست براي توده‌ها جالب و جذاب باشد و آنان را به نفع اپوزيسيون بسيج نمايد. حزب يا هر گروه مخالفي بايد از چنان ساختار تشكيلاتي برخوردار باشد تا بتواند در برابر هر اقدام و برنامه جناح‌ حاكم عكس‌العمل مناسب را به نمايش بگذارد . جبهه ملي دوم از اين نظر با ضعف چشمگيري روبرو بود. بعنوان مثال در جريان انتخابات مجدد مجلس بيستم جبهه آنقدر در تعيين نامزدهاي انتخاباتي خود تعلل ورزيد تا بالاخره ناگزير شد انتخابات را بدليل نداشتن آمادگي تحريم كند. نمونه ديگر اينكه جبهه ملي دوم تا آخرين روزهاي رفراندوم اصلاحات ارضي نتوانست براي هوادارنش راه و روشي در برابر رفراندوم تعيين كند و وقتي كه در روزهاي آخر اعلاميه‌اي از طرف جبهه به چاپ رسيد كه آنهم به طور ناقص توزيع شد، پس از كلي گويي ‌ها و ابهام گويي به طرفدارانش توصيه كرده بود كه بگويند:‌ اصلاحات ارضي ، بله ،‌موافقم ، ديكتاتوري ،‌ نه مخالفم ، بديهي است چنين موضعگيري‌اي هوادران را بيش از پيش دچار ابهام و سر در گمي كرده بود. برخورد قهرآميز و مبارزه كوبنده جبهه ملي دوم با دولت اميني را ميتوان يكي از دلايل سقوط اميني و بعدا سبب شكست جبهه به شمار آورد. چون به نظر مي‌رسد كه اگر جبهه ملي از شكاف بين اميني و دربار- با توجه به اينكه اميني حاضر به دادن امتيازات به جبهه ملي نيز بود – بخوبي استفاده مي‌‌كرد ميتوانست اميدي به موفقيت داشته باشد اما مبارزه كوبنده جبهه با اميني بيشترين و بزرگترين خدمت به شاه و درباره و معادل انتحار سياسي جبهه بود. * حركتي روشنفكري ، نه توده‌اي و ضعف قدرت بسيج توده‌ها: جبهه ملي دوم از نظر نيروها و عناصر تشكيل دهنده، اعضاي رهبري و برنامه مبارزه سياسي بيشتر به يك حركت روشنفكري شباهت داشت تا يك جريان توده‌اي نمي‌توانست شرايط لازم براي رهبري توده‌ها را كه چشم اميد بدان دوخته بودند داشته باشد. جبهه نتوانست با طرح شعارهايي كه منافع اقشار گوناگون جامعه را تأمين كند نيرهاي اصلي بالقوه نهضت را به نيروهاي بالفعل مبدل نمايد و چون جز چند شعار كلي و مبهم سياسي روز چيزي عرضه نكرد طبعا براي دهقانان و كارگران و ساير اقشار جامعه جاذبه‌اي نداشت. * فقدان رهبري بارز و مشخص داشتن رهبري بارز وجيه و شناخته شده و مقبول همه اعضاء‌يا كثير قريب به اتفاق آنان – كه همگي خود را ملزم به تبعيت از وي بدانند، براي هدايت يك سازمان يا جبهه سياسي كه مدعي مبارزه با رژيم و خواستار اداره امور جامعه است ضروري است كه اين ويژگي در جبهه ملي دوم مفقود بوده است . اين جبهه نه تنها داراي رهبري سرشناس – برخلاف جبهه ملي اول كه دكتر مصدق رهبر بارز و بلامنازع آن بشمار مي‌رفت – نبود بلكه گاهي اوقات جنگ قدرت و منازغه بر سر تعيين خط مشي بين اعضاي شورايعالي جبهه در ميگرفت كه به نظر نگارنده ناشي از ساختار جبهه‌هاي آن است چون شورايعالي مركب از رهبران احزاب و گروههاي متشكله بود كه هر يك در تعيين نحوه مبارزه با رژيم خود را صاحب نظر مي‌دانستند. در نتيجه اين واقعيت سبب شد كه به جاي مذاكره انشعاب و جدايي را برگزينند روندي كه به تضعيف و انحلال جبهه ملي دوم انجاميد. * جبهه ملي سوم پس از اعتراضات دكتر مصدق به اعضاي هيئت اجرايي و شورايعالي جبهه ملي دوم نسبت به روند كار و تركيب سازماني آن و عدم امكان تعويض و تجديد نظر در اساسنامه جبهه كه به انحلال جبهه ملي دوم انجايمد ،‌دكتر مصدق با ادامه تماس با نيروها و احزاب نهضت ملي تصميم گرفت به آنان در بر پايي جبهه جديدي به رهبري خودش ياري دهد. البته مكاتبات دانشجويان وابسته به جبهه ملي دوم كه از روش رهبري جبهه در هدايت مبارزات سياسي عليه رژيم نوميد و ناراضي شده بودند.،‌ مشوق ديگري براي مصدق بود تا خود وارد صحنه شود. 28 به سبب تحت نظر بودن دكتر مصدق در احمد آباد و زنداني بودن تعدادي از رهبران نهضت مقاومت ملي مثل بازرگان،‌سحابي ،‌طالقاني و... و مراقبتهاي شديد امنيتي، انجام ملاقات براي سازماندهي و تدوين اساسنامه جبهه ملي سوم با مشكلات فراواني مواجه بود با همه اين دشواريها اساسنامه جبهه در اوايل سال 1344 ه.ش تدوين و مورد موافقت دكتر مصدق قرار گرفت. در اين اساسنامه بر خلاف موضوع مورد اختلاف جبهه ملي دوم چنين آمد "‌ جبهه ملي سوم مركز تجمع احزاب و جمعيتهاي سياسي و جامعه روحانيت و جامعه دانشجويان سازمانهاي سياسي و اجتماعات صنفي و اتحاديه‌ها و دستجات محلي است كه هر يك از آنها مرام خاصي براي خود داشته باشند و با جبهه ملي سوم فقط داري يك مرام مشترك باشند كه آزادي و استقلال ايران است بنابر اين هيچ فردي كه در يك اجتماع عضويت نداشت باشد نمي‌تواند وارد جبهه ملي بشود. بدين ترتيب جبهه ملي سوم در هفتم مرداد ماه 1344 با شركت نهضت آزادي ايران ،جامعه سوسياليستها حزب ملت ايران و حزب مردم ايران تشكيل شد و موجوديتش را رسما اعلام كرد و مصمم گرديد با رفع نقايص گذشته بار ديگر به فعاليت سياسي اپوزيسيون در ايران تحركي دوباره ببخشد اما سه هفته بعد از آن خليل ملكي و برخي ديگر از اعضاي رهبري جامعه سوسياليستها،‌بازرگان، و جمعي از يارانش ،‌ فروهر ، دكتر سامي و برخي ديگر دستگير و روانه زندان شدند و بدينسان جبهه ملي سوم بسان نوزاد پيش از تولد از دنيا رفت . * جبهه ملي چهارم و بستر سياسي تشكيل آن جبهه ملي چهارم همانند جبهه ملي دوم حاصل اعلان فضاي باز سياسي اواسط دهه 1350 ه.ش از سوي رژيم سلطنتي بود اعلان وضعيت باز سياسي در جامعه آنروز معلول شرايط بود كه اهم آن بشرح زيرند:‌ شكست و به بن بست رسيدن برنامه انقلاب سفيد شاه و ملت ،‌ بحران اقتصادي ناشي از تورم ، ‌تنشهاي منبعث از نارضايتي طبقه متوسط ،‌كاهش محصولات كشاورزي توام با افزايش بهاي مواد خوراكي و اعمال فشار مجامع بين المللي به رژيم شاه مبني بر كاهش فشار سياسي و مراعات حقوق بشر نسبت به اعضاي اپوزيسيون و زندانيان سياسي ، تشديد مبارزات سياسي مخالفان و سازماندهي جدي بخشي از آنان در اعلان فضاي باز سياسي بسيار مؤثر بودند. از ديگر عوامل خارجي كه در روند تحولات داخلي ايران تأثير گذاشت پيروزي دموكراتها در كاخ سفيد و اعلام سياست حقوق بشر كارتر بود. اين سياست معتقد بوده دوران ديكتاتوري ها ي بسته و عريان در كشورهاي وابسته سر آمده است اين تز، تغيير ديكتاتوريها و يا اصلاح آن و ايجاد نظام ظاهرا دموكراتيك و اعطاي آزاديهاي سياسي بيشتر و روي را آوردن افرادي كه وابستگي اشان آشكار نباشد را توصيه مي‌كرد آثار اين سياست ،‌در سياست داخلي و خارجي ايران كه عملا ارتباط تنگاتنگي با سياست خارجي آمريكا داشت متجلي شد و با كنار رفتن هويدا و روي كار آمدن آموزگار جهت گيريهاي سياسي شاه به سوي نرمش و كاهش نسبي اختناق پيش رفت. جبهه ملي چهارم – تشكلي كه پيش از اين تقريبا سه بار به جمع‌آوري و سازماندهي نيروهايش پرداخته بود - در اين فضاي باز سياسي كه زمينه تشكيل ،‌سازماندهي و تكوين نيروهاي اپوزيسيون فراهم شده بود، فعاليتهايش را در آبان 1356 از سر گرفت و روز بيست و هشتم آبانماه ، اتحاد نيروهاي جبهه ملي طي صدور بيانيه‌اي اعلام موجوديت كرد. به موجب اين اعلاميه جامعه سوسياليستهاي نهضت ملي ايران ، حزب ايران و حزب ملت ايران عناصر متشكله جبهه ملي چهارم بودند . حسيبي بعنوان رئيس شوراي مركزي ، و سنجابي ، بختيار ، فروهر ، رضا شايان و مشيري بعنوان اعضاي كميته مركزي انتخاب شدند. * نگاهي اجمالي به مواضع سياسي جبهه ملي چهارم در جريان انقلاب اسلامي جبهه ملي چهارم را با توجه به مواضع و تفكرات سياسي ،‌ رهبران و عناصر تشكيل دهنده و ساختار سازماني‌اش مي‌توان بعنوان جبهه‌اي ميانه رو نه راديكال و تندرو و اپوزيسيون كه خواستار مبارزه در رژيم نه با رژيم بود تلقي كرد اين جبهه ضمن انتقاد از عملكرد دولت در اوايل شكل‌گيري هنوز اميدوار بود شاه بتواند با اعمال مديريت صحيحي در محدوده قانون اساسي پاسدار نظام شاهنشاهي كه بر اساس قانون اساسي مشروطيت تعريف گرديده است باشد . بعنوان مثال سنجابي فروهر و بختيار در تابستان 1356 با ارسال نامه سرگشاده‌اي به شاه ضمن ادعاي اين نكته كه "‌ مرجع ديگر را براي خطاب و تقديم مشروحه سرگشاده خو نيافته‌اند مي‌نويسند:"‌ اين همه ناهنجاري‌ها در وضع زندگي را ناگزير بايد مربوط به طرز مديريت مملكت دانست . مديريتي كه برخلاف نص صريح قانون اساسي و اعلاميه جهاني حقوق بشر جنبه فردي و استبدادي در آرايش نظام شاهنشاهي پيدا كرده است. در حاليكه نظام شاهنشاهي خود برداشتي كلي از نهاد اجتماعي حكومت در پهنه تاريخ ايران مي باشد كه با انقلاب مشروطيت تعريف قانوني گرديده است "‌ آنان در ادامه نامه از شاه خواسته‌هايي چون تمكين مطلق به اصول مشروطيت احياي حقوق ملت ،‌احترام واقعي به قانون اساسي و اعلاميه جهاني حقوق بشر را مطرح مي‌نمايند . بديهي است چنين شعارهايي مبين پذيرش نظام شاهنشاهي مصرح در قانون اساسي و تنها ايراد به كيفيت اعمال مديريت و در واقع مبارزه سياسي عليه مديريت ناصواب ضمن پذيرش كليت نظام سلطنتي است. طبيعي است اين اپوزيسيون هرگز نمي‌تواند شكل راديكال و انقلابي بخود بگيرد. اين اعلاميه و اعلاميه‌هاي مشابه به طور تلويحي تأكيد بر انتقادپذير شدن شاه برخلاف سالهاي گذشته و نوعي مشروعيت دادن به وي در انجام مجموعه‌اي از اصلاحات كنترل شده و كاناليزه از بالا به صورت گام به گام دارد و نمايانگر تلاشي است كه مليون براي جذب و هدايت روند مبارزات روزافزون مردم از تغيير كامل نظام سلطنتي به نظام سلطنتي مطابق قانون اساسي و طرح خود به عنوان آلترناتيو مناسب براي آينده انجام دادند. به طوريكه سوليوان سفير وقت آمريكا در ايران در گزارش خود به وزارت امور خارجه دولت متبوع خويش مي‌نويسد :‌" ... اقداماتي در دست است تا از طريق دستكاري در افكار عمومي ، جبهه ملي ،‌ با زيركي رهبري مخالفين را از دست خميني بيرون آورد. شاه معتقد است كه مي‌تواند با جبهه ملي در مورد تشكيل يك سلطنت مبتني بر قانون اساسي مذاكره كند ولي با خميني هرگز " . ارزيابي سواليوان با مواضع جبهه مبني بر مبارزه آرام با رژيم براي متقاعد ساختن آن به انجام اصلاحات كنترل شده مطابقت داشته و صحت مدعاي نگارنده را تأييد مي‌كند. جبهه ملي در واكنش به مقاله روزنامه اطلاعات كه به رهبري انقلاب اسلامي اهانت كرده بود طي اعلاميه شماره 4 خود آنرا محكوم نموده و نوعي ياوه سرايي دانست كه موجب فراگيري خشم و نفرت (‌مردم) ‌گرديد. ملاقات دكتر كريم سنجابي با امام خميني (ره) در پاريس سبب چرخش آشكار در موضع سياسي وي مبني بر قبول قانون اساسي گذشته به اعتقاد به فقدان مشروعيت سياسي و غير قانوني بودن رژيم گرديد. توضيح اينكه دكتر سنجابي هنگام عزيمت به پاريس گفت:‌ "... به اعتقاد من رفتن به پاريس و ملاقات با حضرت آيت‌الله العظمي خميني مهمترين كاري است كه در شرايط فعلي و با توجه به شكل مبارزات ملت ما و كشته شدن صدها هموطن بايد انجام گيرد دوست ما مهندس بازرگان نيز به همين دليل به پاريس رفته است. جبهه ملي چه درگذشته و چه امروز هميشه پاسدار قانون اساسي بوده و اصول تجزيه ناپذير آنرا بسيار مترقي و قابل اجرا در هر زماني مي‌داند منتهي اين اصول همگي بايد اجرا شود نه فقط آن قسمتي كه به نفع سطح بالاي هرم رهبري است . " موضع دكتر سنجابي پس از ملاقات با امام خميني (ره) در پاريس راديكال تر شد . وي اعلاميه سه ماده‌اي را كه به تأييد امام خميني نيز رسيده بود به شرح زير اعلام كرد‌:‌ 1. سلطنت كنوني با نقض مداوم قوانين اسلامي و اعمال ظلم و ستم و ترويج فساد و تسليم در برابر سياستهاي بيگانه فاقد پايگاه قانوني و شرعي است. 2. جنبش ملي اسلامي ايران نمي‌تواند با وجود بقاء نظام سلطنتي غير قانوني با هيچ تركيب حكومتي موافقت نمايد. 3. نظام حكومت ملي ايران بايد بر اساس موازين اسلام و دموكراسي و استقلال بوسيله مراجعه به آراي عمومي تعيين گردد. انتخاب دكتر شاهپور بختيار به نخست وزيري از طرف شاه پس از ملاقات سنجابي با شاه ، نتيجه منفي ملاقات و عدم پذيرش پست نخست وزيري از سوي سنجابي، مسأله عدم تجانس فكري و فقدان مواضع سياسي مشترك نسبت به سلطنت و نحوه مبارزه با رژيم را بار ديگر آشكار و به انشعاب فكري بين رهبران جبهه دامن زد. شوراي مركزي جبهه با درك حساسيت افكار عمومي و نفرت جامعه از عمل بختيار ،‌اقدام وي را خيانت تلقي كرد. شوراي مركزي جبهه ملي ايران اعلام كرد."‌طبق گزارشهاي رسيده آقاي دكتر شاهپور بختيار عضو جبهه ملي ايران بدون رعايت انضباط سازماني مأموريت تشكيل دولت را پذيرفته‌اند. جبهه ملي ايران به آن سان كه اعلام داشته است نمي‌تواند با وجود نظام سلطنتي غير قانوني با هيچ تركيب حكومتي موافقت نمايد. شوراي مركزي جبهه ملي ضمن مخالفت شديد با اقدام آقاي دكتر شاهپور بختيار به آگاهي همگان مي‌رساند كه در اين شرايط تشكيل دولت از طرف ايشان به هيچ روي با مصوبات آرماني و سازماني جبهه ملي ايران سازگاري ندارد و بهمين دليل از عضويت جبهه ملي ايران بركنار مي‌شود" * جبهه ملي و تسخير سفارت آمريكا از سوي دانشجويان مسلمان پير خط امام (ره) چون جبهه ملي در روند معارضه و مبارزه سياسي‌اش در سالهاي گذشته بارها ثابت كرده كه اصل مبارزه مسالمت آمزي و آرام و پرهيز از هر گونه خشونت سياسي و راديكاليسم ، ‌بنيان فعاليتهاي آن را تشكيل مي‌دهد لذا طبيعي بوده از تسخير سفارت آمريكا استقبال نكند. اما نبايد از نظر دور داشت كه موضع جبهه ملي در قبال ماجراي گروگانگيري قبل و بعد از افشاگري دانشجويان مسلمان پيرو خط امام (ره) تفاوت محسوسي را نشان ميدهد. توضيح اينكه چند روز پس از آن واقعه جبهه ،‌ طي صدور اطلاعيه اي اعلام كرد:‌ " محافل امپراليستي آمريكا با فراهم ساختن امكانات ارتباط و كمك به طرح ريزي توطئه‌هاي جديد به شكل مركزي فعال براي ضد انقلاب ايران در آمده‌اند ... اكنون موقع آنست كه يكدل و يكزبان و هوشيار و آگاه با وحدت و همبستگي هر چه بيشتر اقدام كنيم و نقشه‌هاي شوم دشمنان حاكميت واستقلال ملي را خنثي سازيم" . در اين اطلاعيه هر چند صراحتا به سفارت آمريكا بعنوان مركز توطئه چيني عليه استقلال و حاكميت ملي ايران اشاره شده است اما هيچ نظر تأييدي راجع به عملكرد دانشجويان مسلمان ارائه نشده است و حتي فراتر از آن جبهه ملي گروگان گيري اعضاي سفارت ايران و انگليس را بهانه قرار داه و تلويحا از ماجراي گروگان‌گيري ايران انتقاد مي‌كند و هر نوع عمل به اين سبك را محكوم كرده و از آن بعنوان ماجراجويي ياد ميكند. در همين ارتباط نشريه پيام جبهه ملي در شماره يازده خود تحت عنوان "‌ گروگان گيري در مبازات بين المللي نبايد جايگزين فكري و عقيدتي و مقاومت اقتصادي ملل محروم شود" چنين مي‌گويد: "‌امپرياليسم آمريكا مي‌خواهد مبارزات اساسي ملت ايران و ساير ملل مستضعف را به بيراهه بكشد و جنگ فكري و عقيدتي و كوششهاي ملل محروم را براي استقلال اقتصادي و در نتيجه استقلال سياسي و فرهنگي به حادثه آفريني در صحنه بين‌المللي بدل سازد... ملت ايران بيدار است و تسليم توطئه امپرياليسم نخواهد شد."‌ لحن انتقادات جبهه ملي پس از افشاي اسناد سفارت آمريكا شديدتر شده و جبهه در اطلاعيه‌هاي صادره از تسخير سفارت آمريكا بعنوان خيانتي به انقلاب و آرمانهاي آن و اقدامي از سوي هيأت حاكمه خودكامه براي نيل به مقاصد خود با ملعبه قرار دادن حيثيت و غرور ملي ايران ياد ميكند. جبهه ملي در مقاله " مروري بر جريان گروگان گيري و بررسي نتايج آن در شماره‌هاي 49 و 50 در بهمن ماه 1359 مي‌نويسد "‌.... ماجراي گروگان‌گيري سرآغاز تأسف‌آور و طلايه نامبارك يك سلسله خيمه شب‌بازيهاي شگفت ‌آور و بي سابقه بود كه خودكامگان نو دولت براي حفظ و تثبيت خود بكار بسته بودند... خودكامگان جاه طلب براي دستيابي به خواسته‌هاي خود از خودشان مايه نگذاشته و حيثيت و غرور ملي از بند رسته و سرافراز را ملعبه خويش قراردادند... " در مقاله مفصلي در شماره 49 پيام جبهه ملي مورخه پنجم بهمن ماه 1359 تحت عنوان "‌ آزادي گروگانها هديه جمهوري اسلامي به ريگان "‌ آمده است:‌ " ... سرانجام دولت ايران آنچه را كه بر سر جيمي كارتر به صورت چماق كوفته بود بعنوان هديه نخستين روز آغاز رياست جمهوري به رونالد ريگان... تقديم نمود... هر روز به افشارگري ، به پخش شايعات پرداختند و تيرهاي تهمت و افترا را بي دريغ و بدون فرصت و مجال دفاع به سي افراد پرتاب كردند... " آينه تاريخ ايران و آنچه از رهگذر اين دروغها و فريبها نصيب مردم مظلوم ما خواهد شد نشان خواهد داد كه اشغال سفارت آمريكا و گرگانگيري جز يك خيانت و خيانت آشكار به انقلاب ايران و هدفهاي مردم ايران نبود... جبهه ملي پس از استقرار نظام جمهوري اسلامي به مرور زمان از صبغه مذهبي خود فاصله گرفته و جنبه غير مذهبي به صورت مشخصه بارز و مسلط آن در آمد و اين روند چنان درافكار رهبران جبهه راسخ و مستقر شد كه جبهه ملي چهارم در صدد برپايي سيستم سياسي دموكراتيك به سبك آمريكا برآمد – اين هدف ناشي از عدم شناخت و درك صحيح از ساختار فرهنگي و قشر بندي اجتماعي و نقش هر يك از گروههاي اجتماعي در جامعه و فرهنگ مسلط در انقلاب اسلامي بود. در همين راستا جبهه ملي ضمن انتقاد از انقلاب فرهنگي و اهداف آن ،‌ در بيست و پنجم خرداد ماه 1360 در مخالفت علني با نظام جمهوري اسلامي ايران و غير انساني خواندن لايحه قصاص ، مردم و گروههاي اپوزيسيون را به شركت گسترده در گردهمايي و راهپيمايي فراخواند و طي صدور اطلاعيه اي اعلام كرد" ... هموطنان شرافتمند مردم غيور و آزاديخواه ايران ! در شرايطي كه همه آزاديهاي فردي و اجتماعي توسط هيأت حاكمه مستبد و انحصارگر زير پا نهاده شده و استقلال مملكت در معرض خطرات جدي قرار دارد... و بالاخره در شرايطي كه انقلاب بزرگ ملت را از كليه هدفهاي بنيادي خود منحرف كرده اندو از شما دعوت مي‌كنيم كه ساعت 4 بعد از ظهر روز دوشنبه بيست و پنجم خرداد ماه در گردهمايي و راهپيمايي جبهه ملي بانگ اعتراض خود را به گوش جهانيان برسانيم"‌ بدين ترتيب جبهه ملي كه از انتقاد نسبت به نظام شروع كرده بود در نهايت به ورطه برخورد علني بانظام جمهوري اسلامي كشانده شد و با رفتن بسياري از اعضاي آن به خارج از كشور به شكل كانون مبارزه ملي گرايان عليه نظام درآمد و در اين راستا با برخورداري از برخي حمايتهاي خارجي به سازماندهي و جمع‌آوري نيرو عليه جمهوري اسلامي پرداختند. هر چند هم اكنون از جزئيات عملكرد تشكل ،‌ساختار تشكيلاتي و اساسنامه جبهه ملي ايران اطلاع چنداني در دست نيست،‌ اما جزوه مرامنامه تشكيلات جديد جبهه ملي ايران كه در اسفند ماه 1367 مصادف با فوريه 1989 منتشر شد، حكايت از اراده مجدد مليون مبني بر تشخيص ضررت جمع‌آوري و سازماندهي كليه نيروهاي معتقد به مرام و خط مشي جبهه دارد. در اين جزوه جبهه ملي سعي كرده است با ارائه برنامه‌اي فراگير و همه جانبه موضع خود را در قبال مسائل مهم سياسي واجتماعي اعلام نمايد. برخي از نكات برجسته و اصول مهم مطروحه در مرامنامه جبهه ، منتشره در سال 1367 به شرح زير است‌:‌ در اين جزوه با ‌اشاره‌اي به پيشينه تاريخي مبارزات مردم ايران براي كسب استقلال و آزادي و نگاهي گذرا به علل شكست نهضت ملي شدن نفت ايران به اصطلاح انحراف انقلاب 1357 به ضرورت تشكل اشاره شده و آمده است :‌" ... نيروهاي ملي بايد خود را به سلاح دشمن شكن تشكيلات مسلح سازند. تجربيات تاريخي چهل سال اخير به وضوح و روشني نشان مي‌دهد كه اگر نيروهاي ملي تشكيلات سازمان يافته و منسجم خود را در سالهاي ملي شدن نفت داشتند، هرگز كودتاي آمريكايي انگليس و ضد ملي 28 مرداد 1332 نمي‌توانست صورت واقعيت به خود بگيرد ، و اگر در جريان انقلاب سال 1357 نيروهاي ملي متشكل شده بودند،‌ ارتجاع و استعمار به اين سادگي نمي‌توانست ثمره انقلاب را در اختيار گرفته و تبديل به ضد انقلاب سازد. در اين مرامنامه نيز همانند گذشته بر ساختار جبهه‌اي – نه حزبي - تأكيد شده و باب عضويت براي كليه گروههاي آزاديخواه و ملي با هر انديشه‌اي مفتوح نگه داشته شده است. در مرامنامه مزبور بر عنصر "‌آزادي "‌ بعنوان گرايش فطري و ذاتي انسان تأكيد شده و در اين رابطه آمده است:‌ " تشكيلات جديد جبهه ملي با اعتقاد كامل به آزاديهاي فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي به دفاع از آن مي‌پردازند." جبهه در بخشي ديگر از مرامنامه با اشاره به اصل استقلال بر اعتقاد خود به تماميت ارضي كشور با حفظ كامل بيطرف و احترام متقابل با ساير كشورهاي جهان و در رابطه با اصل مردم سالاري بر اعتقادش به حكومت مردم بر مردم با رعايت كامل اصول دموكراسي تصريح نموده و خواستار عدالت اجتماعي و ايجاد نظام اداري كارآمد و انجام و محدود ساختن وظيفه ارتش در راستاي دفاع از مملكت برابري حقوق زن و مردم مالكيت ملي ودولتي تأسيسات و صنايع مادر و شيوه حكومت جمهوري و برابري در مقام دادخواهي گرديده است. در مرامنامه مزبور نكته‌اي بسيار مهم كه بيش از هر چيز توجه خواننده را به خود جلب ميكند اين است كه جبهه ملي صراحتا از دين و مذهب بعنوان احوالا ت شخصيه واعتقاد شخصي ياد نموده و آميزش دين با حكومت را ناقض قداست و پاكي آن مي‌داند و براي تضمين حقوق پيروان همه اديان بر ضرورت تفكيك دين از حكومت و امور اجرايي كشور صحه مي‌گذارد . پذيرش نكته فوق به معناي نفي مشروعيت رژيم مخالفت صريح با قانون اساسي و معارضه با اصولي است كه از سوي رهبران روحاني انقلاب از آغاز آن تا كنون اعلام گرديده است . به عبارت ديگر جبهه ملي در مرحله جديد از مبارزه سياسي‌اش خواهان مبارزه با رژيم است نه مبارزه در رژيم . * نتيجه آشنايي با افكار سياسي – اجتماعي نوين ،‌ قابليت بسيج آن و جنبش‌هاي سياسي – اجتماعي ناشي از آن از وظايف اوليه پژوهشگران رشته علوم سياسي مخصوصا جامعه شناسي سياسي است لذا شناخت مباني فكري و زمينه‌هاي سياسي – اجتماعي شكل‌گيري جبهه ملي كه در مقطعي كوتاه از حيات سياسي – ملي شدن صنعت نفت ايران – را از خود به يادگار گذاشته است و درك عوامل ناكامي و شكست آن ، ضروري مي‌نمايد. جبهه ملي در آغاز شكل‌گيري خود باتلفيق دو عنصر "مبارزه با سلطه قدرتهاي استعمارگر برايران " و "‌ روحيه ضد استبدادي و تقاضاي اجراي كامل قانون اساسي مشروطيت و همراهي با عامل مذهب و نماينده آن – روحانيت – قابليت بسيج و تجهيز خوبي از خود بنمايش گذاشت و مي‌توان جبهه ملي اول و دوم را مولود تلاش براي استعمار زدايي از يكسو و از سوي ديگر گرايشهاي تجدد طلبانه و روشنفكري در ايران دانست چه اغلب بانيان جبهه ملي از تحصيل كردگان خارج از كشور بودند كه ضوررت مدرنيزاسيون و نوسازي ايران را دريافته و دو عامل نفو خارجي و استبداد داخلي را مانع اصلي رشد و توسعه ايرانيت مي‌ديدند و بعبارت ديگر روشنفكران بنيانگذار جبه ملي از سه لايه تمدني موجود در جامعه ايران بيشتر متأثر از لايه تمدن غربي بودند. جبهه ملي اول كه ضرورت سازماندهي توده‌هاي سياسي غير متشكل و لزوم ايجاد پايگاه قدرت براي نيل به اهداف مبارزه را دريافته بود و در آستانه انتخابات مجلس شانزدهم با وارد شدن دكتر محمد مصدق به صحنه سياست و با درك ضرورت فوق در دهم آبانماه 1328 ه. ش به رهبري دكتر مصدق رسما اعلام موجوديت كرد. نگاهي به اساسنامه جبهه ملي چنين مي‌نمايد كه جبهه ،‌ عاري از صبغه ايدئولوژيك بوده و خواهان مبارزه مسالمت آميز در چهارچوب قانون و معتقد به حفظ قانون اساسي و نهاد سلطنت بود و مبارزه سياسي جبهه يك بعدي و فقط معطوف به امر انتخابات بود كه براي طبقات مختلف جامعه كه خود دچار مشكلات اقتصادي و اجتماعي فراوان بودند جاذبه چنداني نمي‌توانست داشته باشد. جبهه ملي پس از سازمان يافتن و تشكل نيروهايش به صورت اپوزيسيون درامد و دكتر مصدق كه در مجلس شانزدهم از تهران انتخاب شده بود در رأس يك كميسيون هشت نفره مبارزه ملي و ضد استعماري را با شعار ملي شدن صنعت نفت ، در سراسر كشور آغاز كرد. شعاري كه مورد حمايت گسترده اقشار مختلف جامعه واقع شد . پس از تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت دكتر مصدق در حاليكه فاقد كادر سياسي و اجرايي كافي براي اداره امور كشور بود زمام امور كشور را عهده دار شد و تلاش كرد تا فصل نويني در تاريخ تحولات سياسي – اجتماعي ايران بگشايد. در ارزيابي حكومت دكتر مصدق مي‌‌توان به چند نكته اشاره كرد. اولا قبل از قيام سي‌ام تير ماه 1331 خط مشي كلي وي متوجه بعد ضد استعماري نهضت بود . ثانيا شخصيتهاي شركت كننده در جنبش در حمايت از جبهه ملي داراي انگيزه‌ها و اغراض متفاوت بوده‌اند در حاليكه شرط لازم استمرار و بقاي يك جنبش سياسي اجتماعي وحدت نظر و هماهنگي فكري و عملي كادر رهبري آن است. حفظ موازنه بين نيروهاي سياسي كشور از ديگر مشخصات دوران اول زمامداري دكتر مصدق است. از اوايل سال 1331 ه.ش دكتر مصدق در صدد تغيير موازنه قدرت نيروهاي سياسي كشور برآمد و خواستار سمت فرماندهي كل قوا از شاه و اختيارات فوق العاده از مجلس هفدهم گرديد كه سبب مخالفت هر دو شاه و مجلس شد و با مشاهد مخالفت آندو استعفا كرد مسئله قابل توجه در اين مقطع رأي قوه مقننه به قوام‌السلطنه پس از استعفاي دكتر مصدق است. اين واقعه عدم همراهي نمايندگان مجلس با مردم و فقدان اعتماد و وفاداري آنان به اصول و آرمانهاي جنبش را به اثبات مي‌رساند پس از سي‌تير 1331 دكتر مصدق اقداماتي مانند اثبات سلطه خود بر ارتش و گرفتن مقام وزارت جنگ ،‌ كسب اخيارات فوق‌العاده براي شخص خود به منظور اصلاح دستگاه اداري و توسعه اقتصاد ملي ،‌تصفيه ارتش از عوامل فاسد و كاهش بودجه نظامي افزايش سهم دهقانان از محصول و تجديد نظر در سيستم مالياتي ،‌انجام اصلاحات دردادگستري كه سبب مخالفت افسران بازنشسته ،‌ شاه ،‌ دربار ،‌ملاكين ،‌ ثروتمندان و قضات عاليمقام دادگستري شد. مصدق در روابط خويش با روحانيت نيز با دشواريهاي جدي مواجه بود مصدق كه سياستمداري ليبرال و غير مذهبي بشمار مي‌رفت خواستار آن بود كه روحانيت وظيفه بسيج توده‌ها را بعهده بگيرد اما خواهان ايفاي نقش در امور عرفي اجرايي و سياسي كشور نباشد. امري كه بر روحانيت گران آمد آنان را به سمت مخالفين مصدق سوق داد. پي نوشت ها: 1 ريچارد كاتم ‌،ناسيوناليسم در ايران،‌ ترجمه احمد تدين (‌تهران :‌انتشارات كوير ، 1371)‌، ص 35 2 همان منبع ،‌ ص 4 3 سپهر ذبيح‌الله ايران در دوران دكتر مصدق ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي (تهران : موسسه مطبوعاتي عطايي، بي‌تا )‌،‌ ص 39 4 سيد جلال آلين مدني ، تاريخ سياسي معاصر ايران ،‌ جلد اول ، (‌قم :‌ دفتر انتشارات اسلامي جاعه مدرسين حوزه علميه قم ،‌ 1361 )‌،‌ 179 5 همايون كاتوزيان ،‌ مصدق و نبرد قدرت ، ترجمه احمد تدين (‌تهران :‌ موسسه خدمات فرهنگي رسا ، 1371)، ص 151 6 مدني منبع پيشي ص 80 به نقل از باختر امروز ش 273 ،‌ 10/4/1329 7 مدني ،‌ همان ص 180 8 دكتر كريم سنجابي در كتاب خاطرات سياسي خود تلويحا چنين نظري را در مي‌كند و معتقد است كه وجود عناصر محافظه كار در كابينه مصدق حتي الامكان ميل داشت از عوامل محافظه كار استفاده كند به صورتي كه كابنيه آش هم در انظار محافل داخلي و هم در محافل خارجي بصورت يك كابينه افراطي و ضد سلطنتي جلوه‌گر نشود. كريم سنجابي ،‌اميدها و نااميدي ‌ها و خاطرات سياسي دكتر كريم سنجابي (لندن : مركز نشر كتاب ،‌ چاپ اول 1364) ص 174) 9 دكتر مصدق در خاطراتش متذكر اين مسئله شده است:‌ نمايندگان جبهه ملي ... كه اين گروه از نمايندگان را هم مي ‌توان از نظر فكر و عقيده به دو دسته تقسيم نمود:‌ الف‌:‌ نمايندگاني كه به آزادي و استقلال مملكت ايمان داشتند و هيچ چيز آنها را از عقيده و ايمان خود منحرف ننمود و تا آخرين لحظه در عقيده خود باقي ماندند. ب) نمايندگاني كه آزادي و استقلال را وسيله پيشفت اغراض و مقام قرار دادند و ... محمد مصدق ،‌ (‌ تهران: انتشارات علمي 1365 )‌،‌ص 247)‌ 10 ذبيح ،‌ همان منبع ،‌ص 57 11 همان منبع ،‌ ص 80 12 همان منبع ،‌ ص 45 13 همان منبع ،‌ ص 108 14 دكتر سنجابي در خاطراتش كه قهرا با تفكرات دكتر مصدق آشنايي بيشتر دارد مي‌نويسد:‌ مصدق خلاصه با همه احترامي كه نسبت به روحانيت داشت معتقد بود ه آنها نبايد در امور عرفي و اداري و اجرايي مداخله كنند و روحانيت بعنوان مقام و سازمان ديني بايد از سياست جدا باشد. سنجابي ،‌ همان منبع ، ص 195 15 محمد علي ( همايون ) كاتوزيان خاطرات سياسي خليل ملكي ،‌ ( تهران :‌ شركت سهامي انتشار ،‌ 1368)، ص 100 16 كاتوزيان ،‌مصدق و نبرد قدرت ، ص 207 17 نهضت آزادي ايران ،‌ اسناد نهضت مقاومت ملي ايران ،‌جلد 5- اسناد درون سازماني ،‌چاپ اول ،‌1363،‌ ص 22 . 18 همان منبع ،‌ ص 10 19 همان منبع ،‌ص 410 20 كاتوزيان ‌،مصدق و نبرد قدرت ،‌ ص 92-391 21 غلامرضا نجات ،‌تاريخ سياسي بيست و پنج ساله ايران ،‌ جلد اول (‌تهران :‌موسسه خدمتات فرهنگي رسا ،‌ 1371 )‌،‌ ص 146 * ‌(‌همايون كاتوزيان در كتاب خود معتقد است كه در يكي از روزهاي تابستان 1339 در غياب صالح و بدون مشورت با او گروهي در خانه او گرد آمده و تشكيل جبهه ملي را اعلام كردند ‌( خاطرات سياسي خليل ملكي )‌ص 124 22 اعضاي مذاكره كنده از شورايعالي جبهه ملي دوم عبارت بودند از:‌ باقر كاظمي ،‌ غلامحسين صديقي ، عبدالحسين اردلان و محمدعلي كشاورز صدر 23 نجاتي ‌، همان منبع ،‌ ص 172 24 چون سخنراني شاپور بختيار مخالف برنامه اعلام شده جبهه و بر خلاف سهنراني كرمي سنجابي و دكت رصديقي بود. وي برخلاف تصميم شورايعالي جبهه كه قرار بود پا را از بحث از اجراي قانون اساسي ،‌آازديهاي فردي و اجتماعي و تشكيل هر چه زودتر مجلس شوراي ملي فراتر نگذارند در اثناي سخنراني از حدود فوق فراتر رفت و به بحث درباره سياست خارجي و روبط با دول غربي پرداخت 25 نجاتي ،‌ همان منبع ،‌ص 213-212 26 همان منبع ،‌ص 147 27 همان منبع ، ص 148 28 مقارن انتخابات دوره 21 مجلس شوراي ملي تعدادي از دانشجويان جبهه ملي دوم براي ارزيابي صحت و صمق ادعاي رژيم مبني بر آزاد نبودن انتخابات تصمي به برگزاري ميتينگي در روز 15 شهريور 1342 در ميدان بهارستان گرفتند . عليرغم پاسخ ندادن وزارت كشور به تقاضاي آنان و با حمايت جمعي از روحانيون و آيت‌الله ميلاني از مشهد و جمعي ا زبازاريان و .. آنان مصمم به برگزاري آن بودند ولي روز قبل زا آن رهبران جبهه ملي پس از آزادي از زندان داشنجويان را از اين كار رحذر داشتند و آ را اقدامي خلاف قانون اساسي دانستند اما ميتنيگ برگزار و به زدو خورد با نيورهاي امنيتي و دستگيري بيشاز يكصد تن انجاميد پس از اين واقعه اللهيار صالح با تأييد شورايعالي جبهه فعاليت سياسي علني را با توجه به واكنش شديد دولت پس از اللهيار صالح با تأييد شواريعالي جبهه فعاليت سياسي علني را با توجه به واكنش شديد دولت پس از پانزده خرداد 1342 ناممكن دانست و پيشنهاد كرد جبهه سياست صبر و انتظار را در پيش گيرد اين موضع بر دانشجويان گران آمد منبع : مركز اسناد انقلاب اسلامي انتهاي پيام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول