اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

نامشخص

نبرد وعده صادق/74

مولفه هاي شكل گيري حزب الله لبنان

خبرگزاري فارس: شروع فعاليت‏هاي بعضي روحانيون بازگشته از حوزه علمي ديني نجف اشرف به لبنان، نقطه‏هاي آغازين حركت فعال علماي ديني در دهه 1960 شكل گرفت. با گذشت زمان، همه نگاه‏ها به سه تن از عالمان پر تلاش معطوف شد: امام‏موسي صدر،شيخ محمد مهدي شمس الدين،سيد محمد حسين فضل الله

مولفه هاي شكل گيري حزب الله لبنان
جنبش انقلابي حزب الله لبنان، يكي از مشهورترين و تأثيرگذارترين گروه‏هاي اسلام‏گرا، در دهه هشتاد ميلادي در جهان عرب ظهور يافت. در شرايطي كه لبنان در آتش جنگ داخلي مي‏سوخت، ارتش اسرائيل در ژوئن 1982، تهاجم گسترده‏اي را به لبنان آغاز كرده و نيمي از خاك اين كشور را به اشغال خود در آورد. در واقع شكست گروه‏هاي فلسطيني و احزاب چپ لبنان در مقابله با اين تهاجم، شكست نظريه‏هاي ملي گرايي عربي و ايدئولوژي‏هاي چپ (كمونيسم، بعث، ناصريسم و...) را در پي داشت و زمينه را براي ظهور حزب الله لبنان به عنوان تنها گزينه، براي مقابله با اين تجاوزات فراهم ساخت. *شرايط پيدايش حزب با شروع فعاليت‏هاي بعضي روحانيون بازگشته از حوزه علمي ديني نجف اشرف به لبنان، نقطه‏هاي آغازين حركت فعال علماي ديني در دهه 1960 شكل گرفت. برگزاري جلسات درس و سخنراني، گفت و شنودهاي فرهنگي، پرسش‏ها و... توجه مردم را به برداشت و درك تازه‏اي از نقش اسلام در زندگي بر انگيخت. در آغاز راه، اين فعاليت‏ها گسترده نبود و شيوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس ديني را در روستاها و محيط پيرامون آنها برگزيده بود. به تدريج برگزاري فعاليت‏هاي فرهنگي در سراسر خاك لبنان و البته در دايره‏اي محدود مد نظر قرار گرفت. گروهي از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدي به شناخت اسلام، به اين علماي ديني روي آوردند و عامه مردم نيز به آنان پيوستند. حضور جوانان دانشگاهي و زنان نيز اندك بود. اين مرحله نشانگر حيات جنيني جريان اسلام گرا و بر داشتن گام‏هاي نخستين در تحقق حركتي محدود و جديد بود. با گذشت زمان، همه نگاه‏ها به سه تن از عالمان پر تلاش كه داراي بينش فكري تكامل يافته و توان فرهنگي درخور توجه بودند و شيوه‏هاي خاصي در عرصه تحركات اسلامي داشتند، معطوف شد. اين عالمان عبارت بودند از امام‏موسي صدر كه در قم هم تحصيل كرده بود. وي فعاليت‏هايي در شهر صور در چارچوب جمعيت احسان و نيكي آغاز كرد، وي شخصيتي جذاب داشت كه قادر به جلب افكار عمومي بود و منطق استوارش او را از ديگران متمايز مي‏ساخت. زود هنگام به حركت سياسي و اجتماعي اهتمام ورزيد و تماس‏هاي زيادي بر قرار كرد كه اين اقدامات در سال 1967 به ايجاد مجلس اعلاي شيعيان، به عنوان نهادي ديني رسمي انجاميد، پس از آن، وي جنبش محرومان را به صورت جنبشي سياسي و اجتماعي بنياد نهاد. و گردانهاي مقاومت لبنان يا امل را به عنوان بازوي نظامي جنبش، با هدف مقاومت عليه اشغالگري اسرائيل تأسيس كرد. آيت الله شيخ محمد مهدي شمس الدين نيز از جمله شخصيت‏هاي مذهبي بود كه با شروع فعاليت خود در منطقه شرقي بيروت، دردكوانه و پس از انتقال به منطقه شياح در حومه جنوبي بيروت، رياست جمعيت خيريه فرهنگي را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نايب رئيس مجلس اسلامي اعلاي شيعيان انتخاب شد. ديدگاه شمس الدين در دعوت به نبرد با اسرائيل و آزاد سازي سرزمين‏هاي اشغال شده، بسيار روشن و صريح بود. از شخصيت‏هاي مذهبي ديگر كه در برپايي و ايجاد زمينه‏هاي تشكيل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتي داشت، آيت الله سيد محمد حسين فضل الله بود كه فعاليتش را در نبعه در منطقه شرقي بيروت آغاز و جمعيت خانواده برادري را تأسيس كرد. فعاليت‏هاي سياسي وي پس از تجاوز اسرائيل به خاك لبنان در اظهارات و خطبه هايش تجلي يافت و مورد توجه جدي قرار گرفت. در نخستين سال‏هاي تأسيس حزب الله، نام آيت الله سيد محمد حسين فضل الله ارتباطي عميق با نام حزب يافت. در هنگام تأسيس حزب، كساني كه از گروه‏هاي اسلامي مختلف به آن ملحق شدند، علامه فضل الله را الگويي مي‏شمردند كه تجلي بخش باورهاي آنان است و او را داراي ديدگاه اسلامي آگاهانه و پويا، به ويژه در جانبداري از رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران امام خميني (قدس سره) مي‏دانستند. ايشان رويكردهاي حزب را كه با ديدگاهش هماهنگي داشت، مورد حمايت و تأييد قرار مي‏داد. در اوج تحولات مستمر آن روز، رسانه‏هاي بيگانه و داخلي و اغلب نيروهاي سياسي، علامه فضل الله را هدايت گر گروه‏هاي اسلامي فعال در صحنه، و رهبر معنوي حزب الله معرفي مي‏كردند. اسلام گرايان لبنان، ميان جنبش امل، كميته‏هاي اسلامي، حزب دعوت و افراد مستقل تقسيم شده بودند و منابع فرهنگي آنان، از عالمان سه گانه ياد شده، يا برخي آنان و نيز عموم فعاليت‏هاي روحانيون و علماي ديني متأثر بود. از آنجا كه فعاليت سياسي در انحصار جنبش امل بود، بعضي افراد يا از سر اعتقاد كامل به آن، با عنوان گذر از يك مرحله و انتظار مرحله‏اي ديگر، فعاليت در آن جنبش را برگزيدند. گروهي ديگر در كميته‏هاي اسلامي شركت جستند كه به صورت كميته‏هاي محلي جوانان ايجاد شده بودند و اتحاديه دانشجويان مسلمان لبنان كه به موضوعات دانشجويي، برگزاري سخنراني‏ها و دوره‏هاي فرهنگي براي جوانان اقدام مي‏كرد، همگام و همنوا با كميته‏هاي اسلامي فعاليت مي‏كرد. در چنين فضايي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به رهبري امام خميني (قدس سره) در سال 1979 به پيروزي رسيد و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب كرد. كساني كه بعدها به نام كميته‏هاي حامي انقلاب اسلامي ايران، تظاهراتِ حمايت و تأييد راه انداخته، همياري خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان به ارتباط با اركان دولت نوپاي اسلامي ايران و در رأس آن ولي فقيه و امام خميني (ره) انجاميد. عطش همگامي با انقلاب اسلامي، همه نيازهاي ابتدايي و اساسي حركت و پويايي سياسي كشوري مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا كه فعاليت‏هاي اسلامي جاري، به شيوه‏اي كه پيش از انقلاب اسلامي ايران جريان داشت، ديگر پاسخ‏گو نبود. هم زمان با اين اقدامات بود كه تجاوز رژيم اشغالگر به لبنان آغاز شد و از آنجا كه هيچ تشكيلات حزبي اسلامي، براي رويارويي با متجاوزان اسرائيلي وجود نداشت، توجه به ضرورت ايجاد تشكيلات اسلامي واحد، قوت يافت تا سه هدف اصلي را محور كار خود قرار دهد: 1. اسلام به عنوان شيوه كامل، فراگير و شايسته براي زندگي بهتر و پايه فكري، عقيدتي، ايماني و عملي كه تشكيلات مورد نظر بر اساس آن ايجاد شود. 2. مقاومت در برابر اشغالگري اسرائيل، به عنوان خطرجاري و آينده كه به دليل آثاري كه بر لبنان و منطقه مي‏گذارد، بايد در اولويت‏هاي رويارويي قرار گيرد و نيازمند ايجاد ساختار جهادي ـ مبارزاتي و به كارگيري همه امكانات لازم براي انجام مأموريت و وظايف آن است. 3. رهبري شرعي ولي فقيه، به عنوان جانشين پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) كه خطوط كلي فعاليت‏ها را براي امت ترسيم مي‏كند و امر و نهي او نافذ و حاكم است. براي تحقق چنين اهدافي، نمايندگان گروه‏هاي اصلي اسلامي، مطالعه ديدگاه‏هاي مختلفي را در زمينه ارزيابي و نگرش خود نسبت به نحوه فعاليت‏هاي اسلامي در لبنان پيگيري كردند و پس از تدوين طرح نهايي، نه نفر را نمايندگان خود برگزيدند. تجمع علماي بقاع، كميته‏هاي اسلامي و جنبش امل اسلامي هر يك سه نماينده در اين جمع داشتند. اين گروه طرح نهايي خود را كه به "سند9" معروف شد و متضمن اهداف ياد شده بود، به امام خميني (رحمة الله عليه) تقديم كردند كه مورد موافقت ايشان قرار گرفت و در نتيجه با نظر موافق ولي فقيه، مشروعيت يافت. پس از آن، گروه‏هاي اسلامي موافق سند ياد شده، تصميم به انحلال ساختارهاي تشكيلاتي موجود خود گرفتند و تشكل واحد و جديد را ايجاد كردند كه بعدها حزب الله نام گرفت. پس از انجام مشورت‏هايي كادر رهبري مؤسس حزب انتخاب و گام‏هاي نخستين براي استفاده از توان‏هاي شخصي ـ و نه تشكيلاتي ـ افراد مختلف آغاز شد. نظامنامه و مقررات داخلي مربوط به عضويت تدوين شد و تلاش فعالانه‏اي از طريق علماي ديني، براي بسيج مردم و فراخوان آنان به سوي آموزش نظامي و مقاومت در برابر اشغالگري رژيم اسرائيل، در چارچوب يك برنامه اسلامي مرتبط با رهبري ولي فقيه صورت گرفت. اين رويداد با همبستگي ايران اسلامي با لبنان و سوريه هم زمان شد. امام خميني (رحمة الله عليه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دستور داد كه در رويارويي با اسرائيل غاصب، از راه آموزش نظامي و فراهم آوردن زمينه‏هاي لازم به حمايت حزب الله بشتابد. *تشكيلات حزب الله و فعاليت‏هاي عمومي آن الف. تشكل حزب الله يا امت حزب الله بحث و بررسي درباره چارچوب عملي تحقق اهدافي كه كميته نه نفره بنيانگذاران ارائه دادند و امام خميني (رحمة الله عليه) آن را تأييد كرد، آغاز شد. بحث‏هاي گسترده‏اي در حوزه‏هاي رهبري حزب، ساختار تشكيلاتي و شكل سازماندهي كه مي‏تواند اهداف را به گونه‏اي بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. اين بحث‏ها در مورد شكلي كه حزب بايد داشته باشد و اينكه چگونه ميان مزاياي تحزب و فعاليت توده‏اي و مردمي مي‏توان تلفيقي كرد، متمركز شد. سرانجام، اين گفت و گوها با انتخاب يك گزينه به پايان رسيد و تشكيلات هرمي شكل به عنوان الگوي حزب قرار گرفت و ضابطه‏ها و مقرراتي منظور شد كه نكات منفي هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتيجه الگوي زير حاصل شد: 1. هر كس بطور كامل موافق اهداف حزب باشد، پايبندي به تصميمات تشكيلاتي آن را بپذيرد، زمان لازم را براي انجام وظايف خود در اختيار حزب بگذارد، از عهده انجام وظايف خود برآيد و مؤمن باشد، مي‏تواند عضويت حزب را در جايگاه‏هاي مختلف و در چارچوب تشكيلات مستقيم آن بپذيرد. 2. مراعات وظايف حزبي مورد نظر و در رأس آن فعاليت‏هاي مقاومت و ايجاد تشكيلات مناسب كه شرح وظايف و حدود مسئوليت‏ها و اختيارات را براي انجام فعالانه وظايف لحاظ و هماهنگي بين واحدهاي حزب را تسهيل مي‏كند. 3. ايجاد بسيج عمومي براي علاقمندان خواهان پيوستن به حزب. 4. ايجاد جمعيت‏هاي زنان با انجام فعاليت‏هاي متنوع فرهنگي، اجتماعي و سياسي. 5. ايجاد مؤسسات و جمعيت پيشاهنگان امام مهدي (عج). 6. مشاركت در بر پايي تجمعات و هيأت‏هاي مختلف. 7. همكاري با عالمان، جمعيت‏ها و مؤسساتي كه از لحاظ تأسيس و آيين نامه‏هاي داخلي، اگر چه داراي استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوب‏هاي كلي با اهداف حزب الله هماهنگي دارند. 8. تلقي همه شركت كنندگان و حاضران در فعاليت‏ها و مسايل مورد توجه حزب الله و نيز تأكيد كنندگان انديشه‏هاي آن، به عنوان هواداران حزب الله. اين شيوه تشكيلاتي موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوت‏هاي غير مضر در ويژگي‏هاي خاص هر قشر، از غلتيدن در آفت ايجاد تشكيلات بسته و منع ديگران از تعامل با حزب جلوگيري شد. با اين همه حزب الله همچنان نيازمند ادامه جست و جو و بررسي هر روشي است كه دايره استفاده از دوستداران و تأييد كنندگان حزب و نيز حوزه جذب و فراگيري مردمي و استفاده همه نيروها را گسترش دهد و از سوي ديگر تعصبات حزبي كه نتيجه طبيعي يك تشكل است، از بين برود. بر اين اساس، ديگر مشكلي در زمينه نام گذاري باقي نماند، چرا كه نام تشكل تغيير در واقعيت عملي آن ايجاد نمي‏كرد؛ لذا تصميم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبي كه مي‏كوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئيات ياد شده، به سوي خود جذب كند و همواره اين آمادگي را براي انجام اصلاحات و تعديل تشكيلاتي درون سازماني، همگام با مسائل نوين و نيازهاي حزب در توسعه جايگاه و وظايف خود داشته باشد. الف ـ 1. شورا و ساختار تشكيلاتي حزب الله الگوي رهبري جمعي به جاي رهبري فردي، براي حزب انتخاب شد. كادر رهبري شورا نام گرفت و تعداد اعضاي آن كه انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلي حزب صورت مي‏گيرد، در دوره‏هاي مختلف متفاوت بود. با پيشرفت فعاليت‏ها، نياز به اصلاح ساختار تشكيلاتي شورا و روش انتخاب اعضاي آن احساس شد؛ از اين رو در آيين نامه داخلي كه بعدها تصويب شد، تعداد اعضاي شورا نه نفر تعيين شد كه براي يكسال، از سوي كادرهاي اصلي كه در جايگاه مسئول بخش يا بالاتر از آن هستند، انتخاب مي‏شوند. شورا نيز دبيركل را از ميان اعضاي خود انتخاب مي‏كند و ساير وظايف در بقيه اعضا، بر اساس اختيارات ذكر شده در آيين نامه داخلي تقسيم مي‏شود. نخستين شوراي منتخب كه به لحاظ ترتيب زماني، چهارمين شوراي حزب بود، شيخ صبحي طفيلي را در پنجم نوامبر 1989 به عنوان دبير كل برگزيد و در پايان دوره، به دليل عدم امكان تشكيل كنگره انتخاباتي كه ناشي از محاصره اقليم التفاح، در جريان حوادث درگيري‏هاي امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه ديگر تمديد شد. پس از آن، اجراي پاره‏اي اصلاحات تشكيلاتي تصويب شد. تعداد اعضاي شورا به هفت نفر تقليل يافت تا با توزيع وظايف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموريت شورا به دو سال افزايش يافت و سمت جانشين دبيركل نيز ايجاد شد. در مه 1991، شورا شهيد سيد عباس موسوي را دبير كل معرفي كرد كه او نيز در 16 فوريه 1992 به فيض شهادت نايل آمد و پس از آن سيد حسن نصر الله در نيمه مه 1991 به سمت دبير كلي حزب الله لبنان انتخاب شد و در دوره‏هاي پياپي پس از آن تا دوره انتخابي هفتم (دوره جاري)دبيركلي او تجديد شد. در اين مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموريت شورا به سه سال افزايش يافت و انحصار انتخاب دبير كل به دو دوره متوالي برداشته شد و به دبير كل حق نامزدي و انتخاب شدن براي دوره‏هاي متوالي داده شد. از نظر ساختار تشكيلاتي عمومي نيز، اصلاحات متعددي صورت گرفت تا هماهنگ با نيازهاي حزب الله باشد. در نتيجه اين تعديل‏ها، پنج شوراي جهادي، سياسي، اجرايي، فعاليت‏هاي پارلماني و قضايي به وجود آمده كه رياست هر يك را يكي از اعضاي شورا بر عهده دارد و هر شورا داراي وظايف خاص خود است. ب. مقاومت اسلامي تجاوز رژيم صهيونيستي به خاك لبنان در سال 1982، به منزله جنگ ششم عرب‏ها و اسرائيل بود كه در واقع آغاز مقاومت اسلامي از سوي حزب الله بود، زيرا علاوه بر لبنان در جنگ‏هاي قبلي سرزمين‏هاي عربي از جمله فلسطين اشغال شده بود و وظيفه اسلامي براي آزاد سازي آنها مطرح بود و حضرت امام خميني (قدس سره) هم با بيان اينكه "اسرائيل يك غده سرطاني است"، دستور لازم را داده بود. حزب الله اين مهم را بر عهده گرفت و عمليات مقاومت اسلامي را بر ضد اسرائيل با امكانات بسيار اندكي كه فراهم بود و نيروهاي انساني كم آغاز كرد تا گامي باشد، در راه پايه گذاري همه جانبه يك پروژه مقاومت كامل كه هدف از آن، رد هر گونه امتياز دهي ارضي و عدم پذيرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتواني واقعي فلسطينيان و عرب‏ها و در نتيجه جلوگيري از تحقق اهداف آن بود؛ از اين رو بر اولويت مقاومت تأكيد شد كه اين مسئله به كارگيري همه امكانات و نيروها را نياز داشت. تجربيات نظامي نيروهاي مقاومت تحت حمايت و زير نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران سريع رشد كرد؛ اگر چه همه امكانات لازم براي مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر اين بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت كامل استفاده شود و كوشش‏هاي مستمري براي جبران كاستي‏ها صورت گيرد. مقاومت اسلامي همراه ماهيت و عمليات جهادي خود را اقدامي براي آزاد سازي و نه يك فرايند سياسي اعلام كرده است. كارايي مقاومت، نتيجه انباشت تلاش‏ها و فعاليت‏هايي است كه نتايج آن، با يك يا چند حمله تحقق نمي‏يابد و دستيابي به نتايج مورد نظر در آينده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست. پ. عمليات و شيوه‏هاي نبرد مخفي كاري در عمل جهادي، اساس موفقيت در ميدان محسوب مي‏شود. عمل غافلگيري، بيشترين اهداف را با كمترين خسارت‏ها به بار مي‏آورد. دشمن با انجام عمليات شناسايي و فعاليت‏هاي اطلاعاتي، در پي كشف موقعيت‏هايي است كه احتمالا از سوي آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسايي كساني كه عملياتي عليه آن انجام خواهد داد و در اين زمينه از شناسايي هوايي، ابزارهاي مختلف كنترل نظامي، براي دريافت نشانه هايي كه نشان آمادگي براي حملات است، استفاده مي‏كند. بنابراين، مخفي كاري به منظور شكست اقدامات اطلاعاتي و شناسايي‏هاي ميداني دشمن، نه تنها ضروري، بلكه واجب است. همچنين حزب الله، ابزارهاي جنگي را طوري انتخاب كرده و مي‏كند كه سهولت حمل و نقل و اخفاي آنها تأمين شود؛ از اين رو، هيچگاه نيازي به تانك يا جنگ افزارهاي سنگين و ثابت نبوده است، چرا كه اين ابزارها در معرض بمباران هوايي قرار مي‏گيرد و در نتيجه با آمادگي تسليحاتي مقاومت سازگاري لازم را ندارد. حزب الله تدابير عملي خود را براي پايه ريزي مقاومت، به گونه‏اي متفاوت با ارتش‏هاي منظم اتخاذ كرد. مقاومت اسلامي از طريق گروه‏هاي مخفي در ميدان نبرد عمل مي‏كند و اين موجب انعطاف‏پذير در تحرك مي‏شود و امكان مي‏دهد كه افراد ضمن زندگي طبيعي خود در روستاها و شهرهاي دور و نزديك، به سادگي بتوانند به ميدان نبرد باز گردند؛ بي آنكه نيازي به حضور آشكار نظامي باشد. همچنين انجام عمليات پياپي، كيفي بودن و تداوم آنها، تحقق اهداف ديگري را تسهيل كرد كه عبارت است از: ـ رعب افكني در صفوف دشمن و قرار دادن آن در حالت آماده باش دايم كه به فرسايش توان نظامي دشمن منجر شده است. ـ ترساندن سربازان دشمن از مرگ كه با انجام عمليات احتمالي مقاومت، همواره در كمين آنهاست و اين موجب تزلزل روحيه و كاهش كارايي عملي آنها شده است. ـ آزاد سازي سرزمين، به عنوان هدف اصلي و نهايي كه بارها در عقب نشيني اجباري دشمن صورت گرفته است. ـ باز داشتن رژيم اشغالگر صهيونيستي از تحقق اهداف توسعه طلبانه بيشتر، همانطوري كه در درگيري اخير ميان رژيم صهيونيستي و حزب الله لبنان شاهد آن بوديم. ت. مواضع سياسي حزب الله در دهه هشتاد و نود ميلادي مواضع سياسي حزب الله در دهه هشتاد ميلادي، به علت خشونت بيش از حد اسرائيل و حمايت صريح قدرت‏هاي خارجي از آن، ابعاد بسيج مردمي و نظامي را در بر مي‏گرفت، روش‏هاي قهرآميز را شامل مي‏شد، به طوري كه هر گونه شكلي از اشكال رفتار سياسي مستقل از جنگ با اسرائيل را مردود مي‏دانست. به همين دليل عليرغم تغييرات متعددي كه اين جنگ به خود ديد و منجر به منحصر شدن اشغال لبنان (در سال 1985) به منطقه كوچكي در مناطق مرزي جنوب اين كشور شد، حزب الله همچنان روش‏هاي مبارزه جويانه خود را دنبال مي‏كرد. با توجه به استراتژي توسعه طلبانه اسرائيل غاصب، حزب الله تنها هدفي را كه دنبال مي‏كرد، به اوج رساندن حالت بسيج مردمي و باقي ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدين وسيله، كليه بازيگران سياسي در قبال طرح‏هاي سياسي داخلي يا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگي خاطر يا بي‏تفاوتي نكنند. مواضع حزب الله در دهه هشتاد، از منطق "بر خورد و غلبه" اشباع شده بود و تصور شكست يا ضرر، براي هر يك از اعضاي حزب بسيار مشكل بود، زيرا در آن دوران، راه حلي براي مقابله با رژيم اسرائيل متصور نبود و كليه تلاش‏هاي صلح‏آميز، به نوعي از سوي رژيم صهيونيستي به شكست انجاميده بود، به همين دليل، جنبه نظامي با استناد به ديدگاه عقيدتي و ايماني به جهاد و شهادت، بر ساير جنبه‏ها غلبه يافت و حزب الله به موفقيت‏آميز بودن راه حل‏هاي "ميانه" و "ديپلماسي"، با توجه به ماهيت رژيم صهيونيستي و معادلات قدرت در سطح جهاني، هيچ اعتمادي نداشت. بنابراين، مجموعه‏هاي نظامي حزب، در موقع درگيري‏هاي مسلحانه بسيار سريع تصميم‏گيري مي‏كرد و هيچ نوع مصالحه‏اي را نمي‏پذيرفت. در اين مرحله، عنوان "تكليف شرعي" بر كليه فعاليت‏ها و تصميم‏گيري‏هاي حزب الله حاكم بود. با توجه به غلبه مفاهيم و روحيات بيان شده بر مواضع حزب الله لبنان در دهه هشتاد، اتخاذ مواضع راديكال نسبت به مسائل داخلي، منطقه‏اي و بين المللي، پي آمد طبيعي آن به شمار مي‏آمد؛ اما در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود ميلادي، تحولات بين المللي و منطقه‏اي مهمي در جهان رخ داد؛ تحولاتي كه با تحولات مهم داخلي در كشور لبنان همزمان بود. مهم‏ترين اين تحولات عبارت است از: 1.پايان جنگ ايران و عراق در تيرماه 1367. 2.رحلت امام خميني (ه) در خرداد1368. 3.امضاي پيمان طائف (منشورآشتي ملي لبنان) در آبان 1368. 4.تجاور نظامي عراق به كويت در مرداد 1369. 5. احياي مذاكرات اعراب و اسرائيل در كنفرانس مادريد در آبان 1370. 6. فروپاشي شوروي در سال 1370. مجموعه تحولات مذكور، چهره خاورميانه را كه لبنان نيز بخشي از آن است، دستخوش تغييرات بسيار گسترده‏اي كرد. جنبش حزب الله لبنان، به عنوان يكي از مهم‏ترين گروه‏هاي شبه نظامي اين كشور تحت تأثير اين تحولات قرار گرفت. بدين ترتيب در عملكردها و مواضع اين حزب، در دهه نود ميلادي، تغييرات گسترده‏اي حادث شد. به گونه‏اي كه حزب الله لبنان در پايان دهه نود ميلادي و شروع هزاره جديد، چهره‏اي متفاوت از دهه هشتاد يافت. حزب الله لبنان كه از ابتداي تأسيس خود نظام سياسي لبنان را نظامي غير مشروع و غير اسلامي مي‏دانست و خواستار براندازي آن بود، در تابستان 1371 تصميم مهم و تاريخي خود را در خصوص مشاركت در نظام سياسي، از طريق شركت در انتخابات پارلماني، به اطلاع عموم رساند؛ به گونه‏اي كه اين تصميم از سوي پژوهشگران سياسي لبنان، اوج بصيرت سياسي حزب الله، در ارزيابي از واقعيت‏هاي اوضاع لبنان، سوريه و منطقه معرفي شد و آن را نشانه دستيابي حزب الله به نوعي عمل گرايي سياسي و واقع بيني ارزيابي مي‏كردند. در پي اين تصميم، حزب الله لبنان كه تا پيش از پيمان طائف، رابطه خصمانه‏اي با ساير گروه‏ها و احزاب لبناني داشت، در جريان مبارزات انتخاباتي سال 1992، با توجه به شرايط جديد و نيازهاي حياتي لبنان، با برخي اين گروه‏ها ائتلاف كرد؛ به طوري كه نامزدهاي انتخاباتي حزب الله، با نامزدهاي جنبش امل، حزب كمونيست، حزب قومي سوري و حزب بعث، در يك فهرست ائتلافي، در كنار يكديگر قرار گرفتند. نتيجه تصميم حضور فعالانه حزب الله لبنان در انتخابات پارلماني 1992، پيروزي چشمگير اين حزب در انتخابات مذكور و حضور هشت نماينده شيعه و چهار نماينده از ساير طوايف مذهبي لبنان بود كه هم پيمان حزب الله بودند. حزب الله همچنين موفقيت‏هاي خود را در انتخابات 1996 نيز تكرار كرد و پس از عقب نشيني اسرائيل از خاك لبنان در خرداد سال 1379، به صورت قدرت اول شيعه، در مبارزات انتخاباتي سال 2000 شركت كرد. ورود حزب الله به نظام سياسي لبنان و موضوع رعايت قواعد سياسي، تأثيرات متقابلي بر حزب الله و دولت وقت، به نخست وزيري رفيق حريري داشت. مشاركت حزب الله در مبارزات پارلماني به پيدايش پديده نامتعارفي در درون بازي سياسي منجر شد. حزب الله كه براي اولين بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود كه براي به رسميت شناخته شدن از سوي جامعه سياسي لبنان، مشروعيت بازي سياسي لبنان را بپذيرد و قواعد آن را رعايت كند. حزب الله خود به اين موضوع اين گونه اعتراف مي‏كند كه "صحنه مبارزه در حال تغيير از يك صحنه نظامي به صحنه‏هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي است. همچنين اختلاف بين اين صحنه‏ها و قواعد بازي در آنها بسيار زياد است". پس از آن، حزب الله با مشاركت در انتخابات شوراهاي شهر و روستا در لبنان، در سال 1998 و پيروزي در آن، موفق شد كه به قوه مجريه نيز راه يابد، زيرا شهرداري‏هاي لبنان تحت اشراف دولت هستند و بخش عمده بودجه آنها از طريق دولت تأمين مي‏گردد. بدين ترتيب دريچه مهمي براي ايجاد رابطه ميان حزب الله و دولت ايجاد شد و رهبران حزب، به خوبي اين راه قانوني براي كسب قدرت را آزمودند. *انقلاب اسلامي ايران و حزب الله لبنان پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (قدس سره) در 11 فوريه 1979م، زلزله‏اي در منطقه پديد آورد و بر آرايش پيمان‏هاي موجود در آن و نيز ميزان نفوذ استكبار در آن و منافع آن از طريق اين پيمان‏ها تأثير فراواني گذارد. از نخستين روزهاي پيروزي، سفارت اسرائيل در ايران تعطيل و به جاي آن سفارت فلسطين ايجادشد. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، سفارت امريكا را اشغال و برنامه‏ها و نقشه‏هاي جاسوسي آن را افشا كردند. ايران درهاي خود را به روي سازمان‏ها، احزاب، كشورها و نيروهاي مختلف در جهان، براي همكاري در چارچوب سياست دولت نوپاي اسلامي گشود و كنفرانس‏هاي متعددي را براي وحدت اسلامي، مسئله فلسطين و... برگزار كرد. روحانيون و گروه‏هاي اسلامي در لبنان، اين دولت اسلامي را مايه اميد و پشتوانه‏اي براي خود يافتند. حزب الله نيز هنگام تأسيس، تحقق آرمان‏ها و اهداف خود را از طريق حمايت و تأييد جمهوري اسلامي ايران ممكن يافت و اعزام نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، پس از تجاوز اسرائيل غاصب، به منظور آموزش جوانان لبناني علاقمند به نبرد با اسرائيل، كمك‏هاي ارائه شده به لبنان براي حمايت از مقاومت اين كشور و مشاركت در تأمين نيازهاي اجتماعي موجود، نمونه‏هايي از اين حمايت است. رابطه ميان حزب الله و ايران، از هنگام تلاش حزب براي استفاده از اين تجربه نوين در منطقه و يافتن حامي و ياوري در رويارويي با اشغالگران شكل گرفت. اين رابطه با سرعت و اطمينان رشد كرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد. بخشي از مهم‏ترين دلايل فراوان بدين شرح است: 1. ايمان حزب الله و ايران، به نظريه ولايت فقيه و اينكه امام خميني (قدس سره) ولي و رهبري است كه در عصر كنوني، تجلي بخش اين نظريه است، تجلي بخش اين نظريه است. چنين ديدگاهي به اتفاق نظر در چارچوب رهبري شرعي واحد جهاني انجاميده است. 2. انتخاب نظام جمهوري اسلامي، به عنوان شيوه حكومت در ايران كه هماهنگ با اصول اسلامي مورد اعتقاد حزب الله است؛ چنين هماهنگي و اتفاق نظري، در عرصه نظري و خطوط كلي وجود دارد و طبيعي است كه جزئيات اجرائي تابع ويژگي‏هاي موجود در هر يك از دو كشور ايران و لبنان است. 3. انسجام و هماهنگي سياسي ناشي از دستاوردهاي ايران در مخالفت با سلطه استكبار و تأكيد بر استقلاب و حمايت از جنبش‏هاي آزاديبخش، به ويژه در مقاومت عليه اشغالگري اسرائيل غاصب كه اين همان ديدگاهي است كه حزب الله در طرح اولويت مبارزه عليه اشغالگران اسرائيلي و الزمات آن، از قبيل عدم پذيرش نقشه‏هاي استكباري بدان معقتد است. ايران مظهر زنده‏اي از اجراي اسلام به شمار مي‏آيد و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پيگيري و تأمل در اين تجربه مي‏پردازد. ايران چهره موجود و رايج از اسلام را كه ناشي از خطابه‏هاي ناآگاهان و توطئه‏هاي دشمنان بود، تصحيح كرد و الگويي از انتخاب و گزينش مردمي را به منصه ظهور رساند. حزب الله نيز تجربه‏اي برجسته را در مقاومت عرضه كرده و مايه اعجاب و تحسين دولت و ملت ايران قرار گرفته است و اين بخشي از آرزوهايي است كه ملت‏هاي مستضعف، در رويارويي با چالش‏هاي بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند. بديهي است كه در چنين روابطي، علاوه بر ديدگاه‏ها، اشتراك منافع هم، چه در روابط ميان دو كشور يا يك كشور و يك حزب وجود دارد كه هر يك از طرفين، در پي تحقق اهداف خود در چارچوب اين رابطه خواهند بود و چنانچه اين روابط، بر اصل استقلال و پذيرش مسئوليت خود در عرصه عمل هر يك از دو طرف استوار باشد، تضادي به وجود نخواهد آمد. حال با ذكر اين مسائل و مطالب سؤالي كه مطرح مي‏باشد آن است كه حزب الله لبنان چگونه و تا چه حد از نظام ارزشي و عقيدتي انقلاب اسلامي ايران تأثير پذيرفت و آموزه‏هاي اين انقلاب، چه تأثيري بر گرايش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟ پس از تجاوز نظامي اسرائيل در خرداد ماه 1361 و بطلان تمامي طرح‏هاي مسالمت جويانه در برخورد با اسرائيل يا همكاري با امريكا، اصل تأييد شده توسط انقلاب اسلامي ايران، يعني مقاومت و ايستادگي در برابر ظالم، از مقبوليت و اعتبار خاصي برخوردار شد؛ در نتيجه زمينه براي ادغام مجموعه‏هاي كوچك اسلام گراي شيعه و تأسيس يك تشكيلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. اين تشكيلات اسلام گراي جديد، بيشترين آمادگي را براي پذيرش آموزه‏ها و ارزش‏هاي انقلاب اسلامي از خود نشان داد. حزب الله حامل همان ايدئوژي بود كه انقلاب اسلامي ايران پيام آور آن است؛ يعني اتكا به توان خود براي سركوب دشمن. به همين دليل ايران، حزب الله لبنان را نوك پيكان مبارزه عليه اسرائيل به حساب آورده و حمايت معنوي از آن را در سرلوحه سياست‏هاي خود (بر اساس اصل حمايت از مظلوم) قرار داد. افزون بر اين فضاي ويژه لبنان و حضور قدرت‏هاي مختلف، دولت جمهوري اسلامي ايران را واداشت تا براي حمايت مؤثر از مظلوميت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نيز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژيم صهيونيستي، حضوري مؤثر داشته باشد. جمهوري اسلامي ايران در خصوص حضور خود در لبنان (در سال 1361)، معتقد بود كه اين حضور نخستين نقطه تماس مستقيم ميان انقلاب اسلامي ايران و يك طايفه بزرگ شيعي مذهب در جهان عرب ـ كه پس از عراق، به عنوان بزرگ‏ترين طايفه شيعه در ميان كشورهاي عربي به شمار مي‏رود ـ خواهد بود. بدين ترتيب از اين پس، ايران يك بازيگر رهبر گونه در اداره امور اين طايفه خواهد بود و شيعيان لبنان را به عنوان پايگاه و دريچه‏اي مناسب، در جهت توسعه نفوذ خود در قلب چالش عرب‏ها و اسرائيل تبديل خواهد كرد. ايران با حضور در لبنان، مي‏توانست زمينه گسترش مرزهاي تنگ ژئوپلتيك جنگ با عراق را گسترش دهد و نيز با اثرگذاري بر گروه‏هاي بيشتري در جهان عرب، اميدوارانه‏تر قدم بردارد. رهبران و اعضاي حزب الله، به اين تأثير انقلاب اسلامي ايران برصحنه سياسي لبنان، به خصوص بر شيعيان اين كشور اذعان دارند و با افتخار از آن ياد مي‏كنند. سيد ابراهيم الامين، سخنگوي حزب الله در دهه هشتاد مي‏گويد: "صدور انقلاب به معناي تسلط نظام ايران بر ملت‏هاي منطقه خاورميانه نيست، بلكه به معناي تجديد حيات اسلامي منطقه است، تا آنچه بر اين ملت‏ها مسلط مي‏شود، اسلام باشد". تأثير پذيري ظاهري و باطني حزب الله از ايران، موجب گرديد تا در محافل داخلي لبنان و نيز در منطقه و جهان، به اين حزب به عنوان يك حزب ايراني نگريسته شود و همواره اين اتهام به حزب الله لبنان وارد گردد كه ساخته دست ايرانيان و آلت دست آنان است؛ اما پژوهشگران و تحليل گران آگاه، ضمن قبول تأثير پذيري حزب الله از ايران، اتهام فوق رارد مي‏كنند؛ براي مثال ريچارد نورتون، در اين خصوص كه زمينه بسيج سياسي شيعيان لبنان، حتي پيش از ورود ايران نيز مهيا شده بود، چنين مي‏گويد: "اين گمان كه حضور شيعيان لبنان در صحنه سياسي لبنان، تنها به واسطه يك ابتكار عمل ايراني در سال 1982 محقق گرديده، گمان نادرستي است". تأثير پذيري حزب الله از آموزه‏هاي انقلاب اسلامي، در واقع از جمله عوامل مؤثر در گرايش اين حزب به استفاده از الگوي مقاومت و كار برد روش‏هاي قهرآميز بر ضد اسرائيل است، زيرا مهم‏ترين مسئله در كاربرد اين روش‏ها آن است كه استدلال‏هاي قوي ايدئولوژيك و عقيدتي، بتواند اين گونه اعمال را توجيه كند و وجدان فرد عمل كننده را راضي سازد. *مؤلفه‏هاي تأثير پذيري حزب الله از انقلاب ايران 1. ولايت فقيه و رهبري امام خميني اصلي‏ترين ويژگي حزب الله در مقايسه با گروه‏هاي اسلام گرا در جهان عرب، پذيرش كامل نظريه ولايت فقيه و رهبري امام خميني(ره) است. اين ويژگي، بر كليه اركان تشكيلاتي و همچنين ديدگاه‏هاي حزب الله سيطره داشته و در واقع يكي از دو علت اصلي ادغام مجموعه‏هاي كوچك اسلام گرا در لبنان (در سال 1982) و تشكيل حزب الله است. سيد حسن نصر الله در خصوص پيروي حزب الله از رهبري امام خميني (ره) مي‏گويد: از نظر ما، امام خميني مرجع ديني، امام و رهبر به تمام معناي كلمه است.همان گونه كه هر رهبر بزرگ ديني در هر كيشي در جهان اين گونه است؛ اما امام براي ما بيش از اين است، ايشان سمبل و نماد انقلاب عليه طاغوت‏ها، مستكبران و نظام‏هاي استبدادي است...، بدين ترتيب امام خميني (ره) براي ما بيش از يك سمبل ديني مطرح است، اين رابطه روحي و معنوي بين ما و امام، حتي قبل از تجاوز نظامي اسرائيل در سال 1982 نيز وجود داشت. بدين ترتيب، امام خميني به يگانه مصدر حاكميت قانوني در حزب الله لبنان تبديل گرديد. به گونه‏اي كه اين حزب، كلام امام خميني را مي‏پذيرفت و به آن عمل مي‏كرد. اين گفته حسين موسوي (ابوهشام)، هنگامي كه مي‏گويد: "ما در سطح سياسي، عقيدتي و مذهبي تابع عقايد و نظرات امام خميني هستيم"، مؤيد اين مطلب است. به همين دليل، حزب الله مهم‏ترين ويژگي خود را در پيوند دادن مردم با ولي فقيه مي‏داند؛ ولي فقيهي كه نبايد ضرورتا لبناني باشد، زيرا اين جغرافياي اسلام است؛ نه جغرافياي لبنان كه مرز و عرصه فعاليت‏هاي حزب الله را مشخص مي‏سازد. 2. محوريت روحانيت در عمل سياسي نقشي كه روحانيون در اركان مختلف حزب الله دارند، در هيچ يك از احزاب و سازمان‏هاي لبناني سابقه ندارد. از ابتداي تأسيس حزب الله تا كنون، همواره اكثريت اعضاي شوراي حزب الله را روحانيون تشكيل مي‏داده‏اند. سخن گو، دبير كل و معاون دبير كل حزب الله، هميشه از روحانيون انتخاب شده‏اند. اكثر اين روحانيون شيعه لبنان كه تحصيلات خود را در حوزه علميه نجف گذرانيده بودند، از روحانيان و علماي ايراني متأثر شده، با آنان روابط صميمي داشتند و از اين طريق، دو پايه اساسي ايدئولوژي و ساختار تشكيلاتي حزب الله لبنان را به وجود آوردند. اكثرا از شاگردان آيت الله سيد محمد باقر صدر و با ديدگاه‏هاي سياسي امام خميني (ره) آشنا شده بودند. اين روحانيون جوان براي طي مدارج عالي علمي به حوزه علميه نجف رفته بودند؛ اما در پايان دهه هفتاد، مقامات عراقي از بيم تأثير پذيري شيعيان عراق از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، طلبه‏هاي غير عراقي را از اين كشور اخراج كردند. بنابراين، اين طلبه‏هاي جوان لبناني به كشورشان بازگشتند و آموزه‏هاي اسلام سياسي و انقلابي را با خود به لبنان بردند. پس از تشكيل نخستين شوراي رهبري حزب الله در سال 1361، اعضاي اين شورا به ايران آمده و با امام خميني(ره) ديدار كردند و بدين ترتيب، ارتباط رسمي و تشكيلاتي مبتني بر پيروي از ولايت فقيه، ميان حزب الله و ايران برقرار شد. 3. ادبيات سياسي و روش‏هاي تبليغاتي ادبيات سياسي حزب الله، نشانگر تأثير پذيري اين حزب از انقلاب اسلامي ايران است واژه‏ها و اصطلاحاتي كه در آثار و بيانيه‏هاي حزب الله يا شخصيت‏هاي اين حزب در دهه هشتاد به كار برده مي‏شد، برگرفته از واژه‏ها و اصطلاحاتي است كه انقلاب اسلامي ايران رواج داده است. همچنين، روش‏ها و ابزارهاي تبليغاتي حزب الله در دهه مذكور، با ابزارهاي تبليغاتي در جامعه ايران مشابهت دارد. فرهنگ شعارهاي حزب الله، عاريت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامي ايران است. انتخاب عنوان "حزب الله"، در عين حال كه بر گرفته از آيه 22 و 56 سوره مائده (و من يتولي الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)؛ (... اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون)است، از فرهنگ سياسي ايران پس از انقلاب نيز نشأت گرفته است. در گفتمان حزب الله، مسائلي از قبيل مسلمانان و ملل ضعيف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امريكا و شوروي (سابق) به عنوان استكبار جهاني، اسرائيل غاصب به عنوان غده سرطاني، موضوع وحدت اسلامي براي مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادي قدس و اينكه راه قدس از كربلا مي‏گذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامي و سخنان امام خميني(ره)به عاريت گرفته شده بود. حتي در دهه هشتاد، نود و آغاز هزارده سوم ميلادي، حزب الله در اتخاذ روش‏ها و ابزارهاي تبليغاتي، به شدت تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران عمل كرده و مي‏كند. نمونه آن را مي‏توان به برگزراي مراسم روز عاشورا و راهپيمايي روز قدس كه در حال حاضر جهاني شده، تشييع پيكر شهدا، راهپيمايي‏ها و سخنراني‏ها و استفاده از امكانات ويدئوئي از سوي اين حزب، همانند كاربرد نوار كاست در دوران انقلاب اسلامي ايران جهت انتقال پيام‏ها اشاره كرد. 4. نمادگرايي شيعه بهره‏برداري حزب الله از نماد و سمبل‏هاي مذهبي شيعه، براي انتقال پيام‏هاي انقلابي و راديكال، جلوه ديگري از تأثير پذيري اين حزب از انقلاب اسلامي ايران ـ عليرغم تفاوت زباني و فرهنگي جامعه ايران و لبنان ـ است. استفاده از نمادهايي چون "مسئله عاشورا"، "شهادت امام حسين‏عليه السلام" و جنگ‏هاي پيامبر(ص) و علي(ع) و...، حزب البه را در انتقال پيام‏هاي مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشكلات و مصائب، توانمندتر مي‏سازد. نمادگرايي و استفاده حزب الله از سمبل‏هاي مذهب شيعه، باعث گرديد كه افراد با پيوست به اين حزب، از لبناني بودن يا عضو يك طايفه محروم بودن در كشوري كه از طريق جنگ ميان طوايف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند. بدين ترتيب، يك روستايي يا يك جوان فقير شيعه ساكن حومه جنوبي بيروت، از طريق حزب الله به يك مسلمان انقلابي تبديل مي‏شد كه عضو يك جامعه "ديني ـ سياسي" گسترده، در پنج قاره جهان و سربازي در يك جنبش جهاني به رهبري امام خميني(ره) به شمار مي‏آمد. نتايج روابط ايران و حزب الله لبنان، به بخش سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران مربوط مي‏شود كه در اصول كلي خود، داراي اثبات بوده و با تغيير رؤساي جمهوري اسلامي در ايران تغييري نكرده است. *فرجام سخن در اين موضع شكي نيست كه تجاوز گسترده نظامي رژيم صهيونيستي به لبنان در ژوئن سال 1982 ميلادي، علت العلل به وجد آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونه‏اي كه همه تحليل گران مسائل لبنان و حزب الله، به اين موضوع اعتراف دارند؛ اما در وراي اين مسئله، موضوعات و مسائلي از قبيل روحانيون لبناني تحصيلكرده نجف، متأثر از افكار و آرا حضرت امام خميني، به عنوان رهبر يك جنبش انقلابي انقلاب اسلامي ايران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصا بي ثباتي سياسي در لبنان، در اثر جنگ داخلي، ناكارآيي نخبگان در مديريت بحران و گسترش روز افزون شكاف طبقاتي، عوامل ديگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلي هستند. حزب الله پس ايجاد رسمي و براي استمرار فعاليت خود، به تعديل مواضع، پذيرش تكثر گرايي و رعايت قواعد بازي دموكراتيك به عنوان اصولي تازه، در چارچوب اهدافي كلان براي آينده لبنان شود و اين حاكي از آن است كه تجربه حزب الله لبنان ثابت مي‏كند كه جنبش‏هاي اسلام گرا ضمن آن كه تحت تأثير ارزش‏هاي ايدئولوژيك رفتار مي‏كنند، از خصوصيات و شرايط جامعه خود نيز تأثير مي‏پذيرند. در عين حال حزب الله لبنان ضمن جلب نظر افكار عمومي به سوي خود، توانست وجهه خود را به عنوان يك جنبش اسلامي فارغ از اختلافات طبقه‏اي و شيعه و سني آشكار سازد؛ از اين رو حزب الله يك جريان فكري براي اقناع ديگران نبود، بلكه به واقعيتي ريشه دوانده در موجوديت امت تبديل شد. حزب الله پيشرفتي را در نوع نگاه ديگران به خود حاصل كرد، روابط منطقه‏اي و بين المللي آن گسترش يافت و اصلاح نسبي در روش برخورد غرب با اين حزب رخ داد. همه اينها حاكي و ناشي از عملكرد اظهارات و روابط حكيمانه حزب الله بود و توانسته آن چهره منفي را كه در آغاز پيدايش خود ترويج يافته بود، دگرگون سازد. *منبع: هفته نامه پگاه حوزه- شماره 190 انتهاي پيام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول