به گزارش خبرگزاری فارس از داراب، قصه آدمها پر از روزنههای ریز و درشت است. روزنههایی که از پی هر فراز و هر فرود شکل گرفته و ماجرایی تازه را رقم زده است.
هر قصهای سرآغازی دارد و سرانجامی و چه بهتر که فرجامی شیرین به وسعت عاقبت خیر، در انتظار ماجرای آدمها باشد.
عاقبت به خیری گفتم و دستگیری از محرومان و نیازمندان به یادم آمد که غایت خیر و نیکویی است. پس آنها که گرد یکدیگر جمع میشوند تا دستگیر محرومان باشند، افرادی هستند که بهترین قصهها را رقم میزنند.
آری، فعالان جهادگر را میگویم. همانها که جنس محرومیتها را شناخته و درد را لمس کرده و در هر موقعیت با ابزار معینی به مقابله با آن می پردازند.
یکی از این گروهها، گروه جهادی پهلوان خلیل است. این گروه در سال 1378 راهی را آغاز کردند که تصوری بر پایانش نیست. در دل بحرانها طی مسیر کردن، عزمی راسخ و گامهایی استوار میخواست که خصلت اصلی اعضای این گروه شد. شناسایی محرومان و انسانهای دردمند دغدغه این گروه شد و طی این سالها مداومت بر محرومیتزدایی سرفصل اصلی اقداماتشان.
یک نیت والا و بیریا همچنین گردهمایی یک گروه فعال و خیرخواه، حاصلش میشود جهادگرانی که در عرصه کمک به نیازمندان، قدمهای موثر برمیدارند. قدمهایی که رد آن در زندگی افراد نیازمند و محرومان به چشم میخورد.
24 سال کار جهادی
گروه جهادی پهلوان خلیل متشکل از افرادی است که در موقعیتهای خطیر و بزنگاهها، گرمابخش دستان طبقه محروم بوده و هستند.
به گفته مدیر گروه، طی این 24 سال اقدامات جهادیشان تا مدتها رسانهای نشد تا اینکه فرمانده سپاه از آنها خواست که اقدامات خود را رسانهای کنند.
بر لباس فرم گروهشان، تصویر چهار شهید گرانقدر نقش بسته است: شهیدان کاووس سعادتپور، عبدالصمد سعادتپور، مسعود سعادتپور و اسماعیل بشرپور که هر چهار تن، اعضای یک خانواده بودند.
و یک پیراهن دیگر هم منقش به تصویر شهید اصغر بهمنیان و فرزندش شهید محسن بهمنیان است.
خلیل نظری که به واسطه ورزشهای باستانی و زورخانهای به پهلوان خلیل معروف است، در گفتگو با خبرنگار فارس ادامه میدهد: در ابتدای کار با عنوان گروه دوستداران پهلوان خلیل، به کمک نیازمندان میپرداختیم و بعدها که گروههای جهادی شکل گرفت تحت عنوان گروه جهادی پهلوان خلیل به اقدامات خود ادامه دادیم.
توزیع سالانه 40 هزار پرس غذا بین نیازمندان
فعالیت عمده این گروه تهیه و توزیع بستههای حمایتی و معیشتی، توزیع غذا و اقدامات عمرانی با احداث یا بازسازی منازل برای محرومین است.
پهلوان خلیل در این زمینه میگوید: در طول سال، ۶ بار بستههای حمایتی و معیشتی را به خانوادههای محروم ارائه میدهیم همچنین سالانه ۴۰ هزار پرس غذا در مناسبتهای محرم، صفر و رمضان توزیع میشود.
حمایت ثابت از 120 خانوار محروم
این فعال جهادی میافزاید: به طور ثابت ۱۲۰ خانوار تحت پوشش این گروه قرار دارد.
وی بیان میکند: هفتهای ۲ الی ۳ بار برای فقرا و کارتونخوابها غذا تهیه کرده و بین آنها توزیع میشود.
نظری خاطرنشان میکند: معرفی معتادان به کمپ و جلوگیری از طلاقهایی که ناشی از اعتیاد سرپرست خانواده است نیز از دیگر اقدامات ما است.
این جهادگر به نحوه فعالیت اعضای گروه اشاره نموده و میگوید: در شهرستان داراب ۱۰۰ نفر عضو فعال داریم و ۶۰۰ نفر هم به طور جسته و گریخته با گروه همراهی دارند.
احداث و بازسازی 50 خانه در شهرستان داراب
وی با اشاره به اقدامات عمرانی گروه میگوید: در حال حاضر چهار خانه در دست احداث داریم و به طور کلی بیش از ۵۰ خانه برای نیازمندان احداث یا بازسازی کردهایم.
الگوسازی برای شهرهای دیگر
نظری اظهار میدارد: در شهرهای دیگر شامل شهرهای فسا، جهرم، لارستان، تهران، اصفهان، مشهد، بجنورد و... با الگوبرداری از گروه پهلوان خلیل و با راهنمایی ما، گروه جهادی تشکیل دادند
وی خاطرنشان میکند: اقدامات گروه، منحصر به داراب نیست و در مناطقی که شرایط حساسی داشته باشند نیز حضور مییابیم که در این راستا تاکنون در سیستان و بلوچستان و سر پل ذهاب نیز اردوی جهادی داشتیم.
چه شد که جهادگر شدم؟
پهلوان خلیل میگوید: زمانی که سرباز بودم به یکی از اهالی محلهمان کمک کردم و دعای خیر او چنان به دلم نشست که باعث شد خدمت رسانی به همنوع را به عنوان اقدامی خداپسندانه و همچنین خیرخواهانه برای دیگران، ادامه دهم.
این فعال جهادی بیان میکند: برای شناسایی نیازمندان شخصاً تحقیق میکنم و اگر فردی واقعاً مظلوم و محروم باشد، در روستا یا هر منطقه دیگری به خدمات رسانی مشغول میشویم.
سالار، کوچکترین عضو جهادی کشور
حضور کودکی پر جنب و جوش و چابک به گروه پهلوان خلیل جلوهای دیگر بخشیده است. کودکی که علیرغم سن کم، همپای دیگران مردانه به کار بنایی مشغول است.
او سالار فرزند پهلوان خلیل است که از چهار سالگی در گروه حضور یافته و به عنوان دستیار پدرش با ذوق و اشتیاق کار جهادی میکند.
مدیر گروه پهلوان خلیل میگوید: پسرم سالار که با شور و علاقه خاصی در کنار ما کار می کند، به عنوان کوچکترین عضو گروه جهادی کشور نیز شناخته شده است.
وی میافزاید: او از چهار سالگی در گروه حضور یافت و اکنون در کلاس دوم دبستان تحصیل میکند.
نظری بیان میکند: خودم، پدرم و پسرم هر سه در اقدامات جهادی مشارکت داشته و سهیم بودهایم.
جور شدن سفر کربلا، مزد کار جهادی
این جهادگر به نقل خاطرهای از اقدامات جهادی پرداخته و میگوید: چند سال پیش اردوی جهادی داشتیم و به تعمیر خانه یکی از خانوادههای محروم پرداختیم. سقف خانه خراب بود و موقع بارندگی، آب چکه می کرد، پس از شیببندی و ایزوگام سقف، متوجه شدیم حمام هم ندارند.
وی اضافه میکند: حمام را ساختیم و چون لوله کشی هم نداشتند، لولهکشی خانه را هم انجام دادیم.
نظری بیان میکند: صاحبخانه بسیار تقدیر و تشکر کرد و بیشتر از من قدردانی میکرد که به او گفتم مادر، کار ما گروهی است و همه اعضای گروه در بازسازی منزل شما مشارکت داشتند، در نهایت از او خواستم برایم دعا کند به کربلا بروم. چون مدتی بود قصد زیارت داشتم و جور نمیشد.
این جهادگر میگوید: پیرزن صاحبخانه گفت من دعا کنم!؟ برو که برایت نوشتهاند! اول تصور کردم منظورش کارکنان سپاه ناحیه است که همراه ما بودند و پرسیدم کی نوشته؟ گفت: آقا ابوالفضل(ع) نوشته و خودش هم تو را به کربلا میبرد.
وی میافزاید: دوستان به شوخی گفتند بیبی مسخرهات میکند و من پاسخ دادم این طور نگید، شاید خدا به باطن همین زن نگاه کرد و دعایش مستجاب شد.
پهلوان خلیل میگوید: اما کمتر از یک ماه بعد از آن روز، خیلی زیبا و بدون اینکه هزینه کنم، دعوت شدم و سه نفر از آشنایان گفتند با هزینه ما راهی کربلا شوید. سه سال بود که ویزا و گذرنامه را آماده می کردم و کولهپشتی را میبستم که راهی شوم اما جور نمیشد.
این جهادگر بیان میکند: در نهایت پیشنهاد دوستان را پذیرفتم و همراه با اعضای فعال گروه جهادی به سفر کربلا رفتم و اربعین حسینی به پذیرایی از زائران امام حسین(ع) پرداختیم.
گزارش: سمیه انصاریفرد
پایان پیام/خ