اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

تعلیم و تربیت  /  پنجره تربیت

پرونده تمرکز زدایی: تغییر ریل از تمرکزگرایی به تمرکززدایی، و برعکس

تغییر ریل از تمرکزگرایی به تمرکززدایی، نمی تواند شاه‌کلیدی برای حل مسائل نظام تربیتی باشد. با توجه به بار عملیاتی چنین تغییرات بنیادین، و دانش ناکافی از نتایج این تغییر، می‌بایست از سایر راه‌حل‌ها استفاده و درباره چنین تغییراتی بیشتر تأمل کرد. شهرام رامشت

پرونده تمرکز زدایی: تغییر ریل از تمرکزگرایی به تمرکززدایی، و برعکس

شهرام رامشت

در یادداشت قبلی، گفتیم که تمرکزگرا یا تمرکززدا بودن حکمرانی تابع شرایط است. در شرایط معین، یک نظام متمرکز بجای تمرکززدا می‌تواند منطقی باشد، یا شرایط می تواند طوری باشد که با رویکردی منطقی از نظامی غیرمتمرکز دفاع کنیم.

کلمبیا، یکی از نمونه‌های موفق در تمرکزگرایی است.

 

کلمبیا، یکی از نمونه‌های موفق در تمرکزگرایی است. این کشور، از سال 1968 تا اواخر دهه 1980، تصویری را نشان می‌دهد که در آن سیاست تمرکز به‌طور چشمگیری مدیریت نظام تربیتی را بهبود بخشیده است (1). قبل از شروع مجموعه‌ای از اصلاحات متمرکز در سال 1968، ادارات (مشابه استان‌ها یا ایالت‌ها) تقریباً در شرایط هرج و مرج قرار داشتند. آن‌ها به شدت سیاسی شده بودند، به ندرت در استفاده از بودجه آموزشی برای مقاصد دیگر تردید می‌کردند، عموماً سازماندهی‌نشده بودند، بسیار ناکارآمد بوده و کاملاً قادر بودند که به‌طور معمول خط‌مشی‌های آموزشی ملی را هر زمان که مناسب بود نادیده بگیرند. برای کلمبیا، زیرساخت‌های ضعیف اداری منطقه‌ای که از آموزش پشتیبانی نمی‌کردند، در دهه‌های 1970 و 1980 به جای تمرکززدایی، افزایش تمرکز را خواستار شدند و این راهبرد بسیار مؤثر بود (2).

اتخاذ هر یک از  رویکردها در حکمرانی نظام تربیتی، و حدود اختیارات در تصمیم‌گیری‌های غیرمتمرکز،  متکی به شرایط بومی هر کشور است.

 

کلمبیا، نمونه‌ای است که وضع آشفته تمرکرزدایی و برطرف‌شدن مسائل از طریق تمرکزگرایی را نشان می‌دهد. طبیعتاً عکس این فرایند نیز در مواردی قابل مشاهده است که ان شاءالله در یادداشت‌های آتی به آن‌ها اشاره می‌کنم. نکته مهم این است که اتخاذ هر یک از این رویکردها در حکمرانی نظام تربیتی، و میزان و حدود اختیارات در تصمیم‌گیری‌های غیرمتمرکز، کاملاً متکی به شرایط بومی هر کشور است.

 نسخه موفق تمرکزگرایی در کلمبیا، صرفاً‌ در این کشور مؤثر بوده و به راحتی قابل تعمیم نیست ؛ چراکه نظام تربیتی در خلاء نبوده و یکی از نظام‌های اجتماعی جامعه است. تغییر ریل نظام تربیتی در سطح کلان ، نیازمند سازواری و هم‌آهنگی با سایر نظام‌های اجتماعی است.

نسخه موفق تمرکزگرایی در کلمبیا، صرفاً‌ در این کشور مؤثر بوده و به راحتی قابل تعمیم نیست.

 

به‌طور خاص اگر بخواهیم چنین چرخش‌هایی در کشورمان انجام دهیم، نظام بودجه‌ریزی و مدیریت نیروی انسانی دولت از اولین بخش‌هایی هستند که با آن دچار تعارض می‌شوند. تغییر این دو نظم (بودجه‌ریزی و استخدام) در کشور، به‌صورت آبشاری بر سایر نظم‌های کشور اثر گذاشته و به‌نوعی آن‌ها را بهم می‌ریزد .

تغییر ریل نظام تربیتی در سطح کلان ، نیازمند سازواری و هم‌آهنگی با سایر نظام‌های اجتماعی است.

 

 اینکه دقیقاً بدانیم چرا می‌خواهیم از رویکرد  تمرکزگرا به  تمرکززدا و برعکس حرکت کنیم، بسیار حائز اهمیت است. صرف تجربه موفق یک کشور در  تمرکزگرایی یا  تمرکززدایی نمی‌تواند استدلال خوبی برای  انتخاب این رویکرد باشد.

صرف تجربه موفق یک کشور در  تمرکزگرایی یا  تمرکززدایی نمی‌تواند استدلال خوبی برای  انتخاب این رویکرد باشد.

 

به نظر می‌رسد، می‌بایست نقاط ضعف نظم فعلی را در کشور احصاء کرده و تلاش کنیم نقاط مثبت و منفی، راه‌حل‌های فعلی را با رویکرد مقابل (برای نمونه اگر نقطه ضعف فعلی در نظم  تمرکزگرا به‌وجود آمده، با رویکرد  تمرکرزدا ) مورد بررسی قرار دهیم و نتیجه این تغییر رویکرد را در همه عوامل دخیل  انتشار دهیم. اگر نتیجه انتشار، منجر به تغییر برخی دیگر از عوامل شد که آن‌ها نیز نیاز به تغییر رویکرد داشتند، این فرایند اعمال تغییرات  آبشاری تا جایی که تمام تعارضات حل شود ادامه پیدا می‌کند.

با توجه به بار عملیاتی تغییرات بنیادین در نظام تربیتی، و دانش ناکافی از نتایج این تغییر، می‌بایست درباره چنین تغییراتی بیشتر تأمل کرد.

 

 عمده پیشنهادهایی که ما برای حل برخی مسائل آموزش و پرورش کشور از طریق تغییر ریل از تمرکزگرایی به تمرکززدایی می‌دهیم، حاصل مشاهده تجربه موفق این تغییر در کشورهای دیگر است؛ غافل از اینکه تغییر یک چرخ‌دنده از هزاران چرخ‌دنده نظام تربیتی آن کشور است که برای مثبت‌شدن برایند کل نظام، نیاز است همه آن‌ها به‌صورت سازوار و هم‌آهنگ کار کنند. به نظر می‌رسد اگر فرایند انتشار پس‌رونده نتیجه اِعمال تغییر (برای نمونه از تمرکزگرایی به تمرکززدایی) را به‌درستی انجام دهیم، به تعارض‌های بسیاری در سایر عوامل سهیم و مؤثر خواهیم رسید که اگر بخواهیم آن‌ها را نیز تغییر دهیم کل کشور را بهم ریخته‌ایم! چراکه نظام‌های اجتماعی در حکمرانی بهم‌پیوسته و درهم‌تنیده هستند؛ گو برای یک تکمه، کت می‌دوزیم!

برخی از ما بجای یافتن راه‌حل‌‌های مناسب برای حل مسائل نظام تربیتی کشور، تغییر ریل از تمرکزگرایی به تمرکززدایی را فرض گرفته و آن‌را به عنوان شاه‌کلیدی به قفل هر مسئله‌ای اعم از ساختار، برنامه‌درسی، تقویت مدارس دولتی و ... می‌زنیم؛ که انگار راه دیگری برای حل این مسائل وجود ندارد.

یکی از راهکارهای بدیل برای حل برخی از مسائل نظام تربیتی کشور، استفاده از خط‌مشی‌های اختصاصی است.

 

در صورتی که با توجه به بار عملیاتی چنین تغییرات بنیادینی در نظام تربیتی، و دانش ناکافی از چگونگی و نتایج این تغییر، حتی‌الامکان می‌بایست از سایر راه‌حل‌ها استفاده و درباره چنین تغییراتی بیشتر تأمل کرد. یکی از راهکارهای بدیل برای حل برخی از مسائل نظام تربیتی کشور، استفاده از خط‌مشی‌های اختصاصی است که إن‌شاءالله در یادداشت‌های آتی به آن‌ها می‌پردازم.

ادامه دارد ...

منابع

(1) Arizmendi: Transformacion educativa

(2) Hanson: Educational reform and administrative development: The cases of Colombia and Venezuela

انتهای پیام/

از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول