اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  کرمان

همه فکر می‌کردند صمیمی‌ترین دوستش هستند

حاج قاسم اینقدر خوب و با محبت با افراد برخورد می‌کرد که اگر از دوستان، همرزمان، آشنایان، همسایه حتی راننده حاج قاسم بپرسیم: ( بهترین و صمیمی‌ترین دوست حاجی کی هست؟) تمامی افراد اسم‌ خودشان را می‌گویند.

همه فکر می‌کردند صمیمی‌ترین دوستش هستند

خبرگزاری فارس -کرمان: چند وقت پیش داشتم عکس‌های چند سال پیش خودم رو نگاه می‌کردم، که همه به خاطر کرونا داخل خونه‌های خودمون بودیم.

داشتم خاطرات خودم رو مرور می‌کردم که ناگهان یاد اولین سال کرونا افتادم و اتفاقات متفاوتی که افتاد از مجازی شدن درس‌ها، قرنطینه، واکسن.

 اما تلخ‌ترین و ناگوار ترین اتفاق، شهادت سردار عزیز شهرمون (حاج قاسم سلیمانی) بود هرچند که چند سال از شهادت حاجی می‌گذره اما هنوز شوک این حادثه داخل ذهن من مونده همین مسأله سبب شد به شخصیت سردار سلیمانی بیشتر فکر کنم. از شجاعت‌های نظامی تا عبادت‌های معنوی، خیلی شنیده بودم اما یک موضوع هیچ‌وقت برای من بازگو نشد و اون رفاقت و خونگرمی سردار سلیمانی با اطرافیان بود.

می‌دونستم که حاج قاسم، حداقل سالی یکبار با خانواده شهدا دیدار داره و به‌صورت غیر عمومی به دیدن اونها میره، پس تصمیم گرفتم سؤوالات خودم رو از این افراد بپرسم که شخصیت حاجی رو برام بازگو کنند.

با پرس‌وجو‌های فراوان به سراغ یکی از فرزندان شهید حسین‌جان ایرانمنش، یعنی علی آقا رفتم. بعد از تماس و التماس‌های مکرر بالاخره قرار شد خاطره‌هایی که از این دیدارها که با حاجی داشت رو برای من تعریف کنه، خلاصه رفتم خونه ایشون تا صحبت کنیم.

برای اینکه به جواب‌های داخل ذهنم برسم لازم بود سؤوالات دقیق و حساب شده‌ای بپرسم، پس، از اولین دیدار آقای ایرانمنش با حاج قاسم سؤوال کردم، چون اولین دیدارها و ملاقات‌ها اصلی‌ترین و مهم‌ترین برداشتی است که افراد می‌تونن از شخصیت یک فرد داشته باشند.

 آقای ایرانمنش فکری کرد و پاسخی عجیب و جالب به من داد: «نمی‌دانم و دقیقا یادم نیست چون بیش از ۳۰ سال حاجی با خانواده شهدا دیدار داشته به خاطر همین تاریخ و زمان دقیق اولین ملاقات را یادم نیست». در نتیجه فهمیدم قدمت دیدارهای حاج قاسم به خیلی وقت پیش‌ها برمی‌گرده، پس سؤوال بعدی رو پرسیدم: اینکه این جلسات که تقریبا اوایل دهه هفتاد برگزار می‌شد چه حس و حالی داشت؟ چه افرادی حضور داشتن؟ حاج قاسم چیکار می‌کرد؟ و...

 آقای ایرانمنش ابتدا مکثی کردند و با آرامش همیشگی خودشون گفتند: حاجی اون زمان هنوز کرمان بودند و هر چندوقت یکبار خانواده شهداء مثل خانواده شهیدمغفوری، تهامی، عرب‌پور و... رو دعوت می‌کردن خونه خودشون. حتی دقیق خونه حاجی رو یادم میاد که کجا و چه شکلی بود و حلاوت و شیرینی و همبستگی که داخل این جلسات بود رو هنوز مانند اون رو ندیدم.

تابلویی که در آن عکس حاج قاسم و سرداران شهید بود 

قاب عکس و خاطرات حاج قاسم 

 داخل خونه حاجی یک تابلو بزرگ بود که داخل این تابلو عکس‌های کوچکی از سرداران شهید بود و حاجی بعد از یه مدت که احوال‌پرسی می‌کرد، می‌رفتند و قاب عکس رو میاوردن و ما هم دور تا دور حاج قاسم می‌نشستیم و شروع می‌کرد به خاطره‌گویی از شهدا در زمان جنگ. جالب اینکه از تک‌تک افرادی که داخل قاب بودند، خاطره داشتند و تمام خاطرات رو با شیرین‌ترین حالت ممکن تعریف می‌کردند که هر آدمی رو شاد می‌کرد.

عکس یادگاری با حاج قاسم در شب افطاری دادن سردار

وقتی حاج قاسم رفیق قدیمی را غافلگیر کرد

 یک دفعه آقای ایرانمنش رفتند داخل اتاق و عکسی از اون زمان آوردن، عکسی قدیمی و با حال و هوای همون دوره.در همین حین آقای ایرانمنش خاطره جالبی رو تعریف کردند:« من چهار سال هیچ ملاقات و دیداری با حاجی نداشتم و کاملا دلتنگ ایشون شده بودم و به تمامی دوستان و آشنایان هم گفته بودم‌ که اگر حاجی اومد کرمان حتما من رو خبر کنین. تا اینکه از طریق یکی از دوستان باخبر شدم حاجی تعدادی از رزمندگان زمان جنگ رو برای افطاری دعوت کرده و بنده هم رفتم، دیدم که حاجی جلوی در ایستاده و جلوی تک‌تک افراد بلند میشن و با همه اونها احوال‌پرسی می‌کنن. من‌ نگران این بودم که آیا حاجی من رو به یاد میاره یا نه؟ یادشون هست من کی هستم یا نه؟ هرچند خودم رو کاملا برای این آماده کرده بوده اما بعد دیدن حاجی، یک دفعه ایشون با صدایی بلند گفتند: ( به‌به! جناب استاد ایرانمنش! ) و همین باعث شد ارادت و محبت من نسبت به حاجی بیشتر شود».

 در مجموع زمانی که حاج‌قاسم شهید شد، پدر خودم که از شهداء بود برایم کمرنگ شد یعنی من تا قبل از شهادت حاجی، پدر خودم رو یکی از بزرگ‌ترین و مومن‌ترین افرادی که در طول زندگی خودم دیدم، می‌شناختم اما بعد از شهادت حاج قاسم، ایشون جایگاه پدر را در ذهن من گرفت.

 چون بسیار برای ایشون ارزش قائلم و بسیار شخصیت بزرگی داشتند و همیشه در انتظار دیدار بعدی با حاجی بودم، به گونه‌ای با افراد صحبت می‌کرد که انگار ما رو خیلی دوست داره؛ مثلا همگی فکر می‌کردند که دوست صمیمی حاج قاسم هستند و هرکسی هم به دید خود درست می‌گفت؛ یعنی حاج قاسم اینقدر خوب و با محبت با این افراد برخورد می‌کرد که اگر از دوستان، همرزمان، آشنایان، همسایه حتی راننده حاج قاسم بپرسیم: ( بهترین و صمیمی‌ترین دوست حاجی کی هست؟) تمامی افراد اسم‌ خودشان را می‌گفتند.

خلاصه، وقت به پایان رسید، اما سؤوالات من تمامی نداشت.

 هنوز داشتم به شخصیتی فکر می‌کردم که: خانواده شهدا رو فراموش نکرد. کسی که جدایی از او باعث دلتنگی افراد می‌شود، کسی که با تمامی افراد به گونه‌ای رفتار می‌کرد که هر شخص، خودش رو بهترین دوستش می‌دید، کسی که برای خوشآمد گویی جلوی تمام افراد بلند می‌شد، با همه احوال‌پرسی می‌کرد و کسی که هنوز قصه‌های جبهه‌اش برای بسیاری، بهترین لحظات زندگیشان را رقم زده است.

گزارش از: امیر گوهری

پایان پیام/۳۷۶۳/ب

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول