خبرگزاری فارس_ همدان: میدان امام غلغله است، از زمین و زمان آدم میجوشد؛ چشم که تیز کنی اغلب مادرند اما نه پیرِ کمر خمیده از نوع پدر هم آمدند.
سوسوی چشمانشان آهنگ انتظار دارد، همه تن که گوش شوی موسیقی سالهای دور و دراز را میشنوی، نوای لالا لالایی دارد بر تن آفتاب خوردهِ به اروند نشسته.
اصلا بر تن از فکه آمده با هزار و یک قصه؛ غصه چشمهای تر و خشک شده به دَر نهفته است؛ همه تن که چشم شوی، رد غمنامه را خط به خط در عمق خطوط به چهره نشسته مادر میخوانی.
میدان غلغله است، بزم یک شهید با چندین و چند چشم انتظار از جنس مادرانه است؛ علاوه کنید توسلها و دلتنگیها و دل به دل دادنهای خیل جمعیت را.
مهمانی شهید است، شهید آوردند تا بلکه تلاطم بیامان تپشهای قلبی منتظر آرام گیرد و عطر مشترک عاشقانههای مادر و فرزندی به مشام رسد گویی مهمانی امروز، مهمانی دل به دلدار رسیدن است.
امروز آغوشها بیعکس و بینام حتی گمنام به گواه بلندیهای الوند باز شده و مادر و فرزند غیور این دیار به دیدار مینشینند، دست قلاب میکنند بر گردن تابوت و فرزند از رزمنامهاش میخواند و مادر از غمنامه دوری.
مهمانی به سبک مادران به داغ رسیده است، چشم و گوش که تیز کنی باران لاله و ندای شکفتن به جانت مینشیند، باز هم مهمانی است با میزبانی شهری به شوق آمده و مهمانی از فکه رسیده.
امروز میدان امام چاشنی دلمویه دارد و قطره قطره خون دارد و پیغام ایستادگی، امروز میدان امام مهمانی دارد.
پس جرعهای نفس کشیدن در هوای مهمان میدان امام تقدیم تو باد، دمی سر بر بالین تابوت نهادن و دل سبک کردن تقدیم تو باد، لحظهای سراسیمه اروند و فکه و مجنون شدن تقدیم تو باد، راه و منش مهمان از فکه آمده تقدیم تو باد.
پایان پیام/۸۹۰۳۳/