به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، راستش کمی برایم دور از انتظار بود یعنی با دادههای ذهنیام جور در نمیآمد چرا که تصور خودم از یک نجار مثلا مردی هیکلی و سیبیلو و با مدادی بر پشت گوشش بود، اما وقتی از وجود بانوی جوانی در شهرم مطلع میشوم که در جایگاه یک نجار کاملاً حرفهای کار میکند همه دادههای ذهنیام بهم میریزد.
این بانوی نجار یک جوان دهه شصتی است، حرفزدنش هم مثل کارش شیک و تروتمیز است، از بچگی دوست داشت نجار بشود که شکر خدا روزگار مسیر شغلیاش را عوض نکرده است و الان یک بانوی نجار برای شهرم بهحساب میآید.
عاشق چوب بودم
صحبت از «سمیه کاوند» است که با او گپ و گفتی زدهام، این بانوی نجار با ذوق و شوق از چگونگی ورود خود به شغل نجاری میگوید؛ قبل از اینکه نجار شوم، اصلاً نجاری نرفته بودم، ولی عجیب و قریب عاشق چوب بودم، بچه که بودم با چوب، شمشیر و تیروکمان میساختم، بوی چوب واقعا به وجدم میآورد، تراشیدن چوب با چاقو برایم لذت خاصی داشت، با خودم در همان دوران کودکی عهد بستم که در آینده نجار شوم که این اتفاق افتاد!
۵ سالی است در شغل نجاری فعالیت میکند و در فضای مجازی حسابی سروصدا کرده است، میگوید؛ اوایل روزهای کاریم بود که دستگاه نجاری و ابزارآلات مربوطه را نداشتم، فکرش را بکنید با این وضعیت چند تا جا کلیدی سفارش گرفته بودم، در پوست خود نمیگنجیدم، باید بعد از مرحله برش،کار را سوراخ میکردم و حلقه میانداختم، تنها فکری که آن لحظه به ذهنم خطور کرد میخ را داغ کردم و با آن چوبها را سوراخ کردم و این شد آغاز کار پر از هیجان شغل نجاری برای من.
با هیچکس رودربایستی ندارم!
خانم کاوند که به اذعان خودش سبککاریاش در زنجان تک است در رابطه با عنوانکردن شغلش برای کسی میگوید؛ اگر کسی بپرسد شغلت چیست با هیچکس در رودربایستی نمیمانم، من خود واقعیام را خیلی دوست دارم و برای نشاندادن خود واقعیام حسابی جنگیدهام.
خام کاوندی که در فضای مجازی مخاطبان زیادی دارد، درباره بازخورد کارش میان مردم، میگوید؛ اتفاقاً وقتی مردم میبینند برایشان خیلی هیجان دارد، تحسینم میکنند، دنبالکنندگانم در فضای مجازی انرژی و انگیزه میدهند، حتی چندین نفر با دیدن پیج کاریام و راهنماییهایم در شهرهای دور به کار نجاری روی آوردهاند.
کارگاه اجارهای ۱۵متری
بانوی نجار مرا با کارایی ابزارآلات نجاری مثل اورفرز، مینیفرز، اره عمود بر، سمباده لرزان آشنا میکند، میگوید: شکر خدا از بازار کار راضیام، دوستان و آشنایان سفارش کار میدهند، هر چیزی که مشتری ایدهاش را بدهد میسازم، لوازم چوب را هم بهصورت اینترنتی و یا از بازار بهصورت حضوری خرید میکنم.
در گوشهای از شهر کارگاه ۱۵ متری اجاره کرده و دو نفر هم به اصطلاح شاگرد دارد و برای آنها حقوق هم پرداخت میکند.
ایکاش از خودم دو تا بود!
از او درباره تایم کاریاش در کارگاه سؤال میکنم و پاسخ میدهد؛ در طول هفته بخاطر مشغلههایی که دارم سه روز در کارگاهم، ای کاش وقتم زیاد بود یا اینکه یک روزمان ۷۰ ساعت بود که در این صورت میتوانستم کل وقتم را برای خلق سازههای چوبی صرف کنم، اما بحث زمان در این کار برایم تبدیل به یک چالش شده است به طوری که هرازگاهی با خودم میگویم ای کاش از خودم دو تا بود!
آوازه کار بانوی زنجانی به جای جای ایران رسیده است، از تأثیری که شغل نجاری بر اخلاق و خلق و خویش گذاشته است صحبت میکند و میگوید: خالق از جمله صفات خداست و خلقکردن شیء با تکههای چوب شخصیت انسان را میسازد و کاسه صبر و حوصلهاش همیشه پر است، وقتی کار میکنم متوجه گذر زمان نمیشوم و یاد گرفتهام هر کاری که با عشق و علاقه آغاز شود مطمئناً برای رسیدن به هدف مانعی وجود ندارد.
از نجاری تا تیمداری در سطح کشور
فارغالتحصیل رشته تربیتبدنی فیزیولوژی در مقطع ارشد از دانشگاه آزاد زنجان، تلاش و پشتکارش قابلتحسینی دارد، چرا که او علاوهبر شغل نجاری، استاد دانشگاه، مربی فوتسال و فوتبال آموزش پرورش، مربی برتر کشور، تیمدار و تنها نماینده استان زنجان در لیگ ۲ کشور است.
کاوند که چندین دوره برای تعدادی از بانوان علاقهمند به شغل نجاری آموزش حضوری برگزار کرده است برای حدود ۱۰۰ نفر هم آموزش فوتسال و فوتبال برگزار و راهی میدان مسابقات کرده است.
کاوند حالا دیگر برای بانوان یک الگوست از او درباره اینکه مربیگری را دوست دارد یا نجاری و یا تدریس سؤال میکنم و میگوید؛ ۱۴ سال است که مربیگری میکنم، من عاشق کارم هستم چون در درون هر سه شغل، آموزش، یاددادن و یادگرفتن است، معتقدم که هر چه بیشتر با مردم در ارتباط باشیم آدمی ناخودآگاه هم خلاقتر و هم باتجربهتر میشود.
میگوید؛ شاید تدریس را بهاندازه فوتسال و نجاری دوست نداشته باشم، ولی با این دو لذت میبرم، هر کاری هم که از دستم بر بیاید برای شاگردانم چه در فوتسال و چه در نجاری انجام میدهم تا محدودیتهایی که صرفاً در ذهنشان است را دور ریخته و خودشان را باور کنند.
آرزویم احداث سالن ورزشی در روستاهای محروم است
کاوند با این همه مشغله کاری برای ریکاوری، در طول هفته سری به روستای آباء و اجدادیاش میزند و نفسی چاق میکند، میگوید؛ شعار من در زندگی این است که جای اهداف در ذهن نیست، باید به آنها پرداخته شود و نسبت به اهدافی که برای خودمان متصور میشویم باید تعصب داشته باشیم، منتظر نباشیم شرایط خوب پیش بیاد، شرایط خوب را باید با تحمل و گذراندن سختیها به وجود آورد، دنیا پر از چالش است و باید رو پای خودمان بایستیم.
سمیه کاوند در پایان مصاحبه میگوید؛ از خدا میخواهم به زمان و توانم برکت بدهد، دوست دارم درآمدم بهقدری بالا باشد که در روستاهای محروم سالن ورزشی احداث کنم تا برای بچههای علاقمند توپ و تجهیزات ورزشی تهیه کنم.
پایان پیام/۷۳۰۲۱