اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  خراسان جنوبی

داستان 5 برادر مبارز مرزنشین

آن روزها که میدان میدان دفاع از وطن بود 5 برادر مبارز مرزنشین خراسان‌جنوبی عزم رفتن به جبهه‌های حق علیه باطل می‌کنند که دو تا از آن‌ها به شهادت می‌رساند و یکی جانباز می‌شود و دو تا دیگر تاپایان جنگ در جبهه‌ها باقی می‌مانند.

داستان 5 برادر مبارز مرزنشین

خبرگزاری فارس - خراسان جنوبی؛ یک دست جگر گوشه، یک دست آقا و سید مبارز وطن، یک دست مرزنشین غیور، یک دست عشق و دلدادگی به وطن، یک دست مبارز مرزنشین، یک دست مرد میدان، یک دست متحد برای دفاع از وطن، یک دست از مرز شرق تا مرزهای جنوب و غرب، یک دست غیرت این سو و آن سوی مرز ایثار و دلدادگی و....

این یک دست سید و آقا، ۵ بردار از یک خانواده اند که همزمان عزم دفاع از حریم وطن می کنند در جبهه ها جنوب تا غرب. یک دست سید آقا و از دوره افتاده ترین نقطه مرزی خراسان جنوبی در سال های دفاع از حریم وطن راهی جبهه های حق علیه باطل می شوند.

صحبت از غیور مردان و مرزنشینان روستای اسفاد شهرستان مرزی زیرکوه است که در سال های جبهه و جنگ ۵ بردار همزمان راهی جبهه می شوند و دو تا از آن ها جام شهادت را می نوشند و در جزیره مجنون و انوشنه به شهادت می رسند، یکی به درجه جانبازی نائل می آید و دو تا دیگر هم مبارزه وطن باقی می مانند تا پایان جنگ و عمرشان.

مونس مادر و پدر

سال ها ست که مونس مادر و پدر شده اند این قاب عکس ها و خاطراتی که از آن ها برایش مانده است و دلخوش است به همین ها و بس. دلخوشند که اغلب اوقات مهمان مزار ۲ شهیدند و مزار این شهدا شده مامن مادر و پدر هر گاه که دلشان از گرفتاری های روزگار به تنگ می آید. 

خدا را شاکرند که چنین دسته گل هایی خدا به آن ها داد تا در راه وطن فدا کنند و به آن ها افتخار ورزند که شهید دفاع از وطن اند آن هم در دوره افتاده ترین نقطه مرزی خراسان جنوبی.

اسفاد، میعادگاه ۵ بردار مبارزه وطن

اینجا میعادگاه ۵ بردار سید برای رفتن به جبهه‌های حق علیه باطل. اینجا روستای اسفاد شهرستان مرزی زیرکوه زادگاه ۵ بردار مبارزه وطن، اینجا مجتمع فرهنگی مزار شهدای اسفاد. مامنی برای آرامش مادر، میعادگاهی برای دلخوشی پدر و مکانی برای آرامش برداران و همرزمان دو سید شهید.

مادر همانند همیشه قبر پسران را در بغل می گیرد بوسه می زند بر سنگ قبر آن ها تا به آرامش برسدتا بوی بهشت را از اینجا استشمام نماید. نه اینجا بوی خدا و بوی جبهه ها، بوی سنگرها، بوی لشکریان مخلص خدا را می دهد. اینجا برای همیشه نوای جنگ در گوش مادر و پدر، دوستان و برداران می پیچد تا برای همیشه ایام تک تک خاطرات فرزندان، برادران و همرزمانشان در خاطرشان ماندگار شود.

میعادگاه همیشگی 

اینجا میعادگاه همیشگی مادر، پدر و برادران و همرزمان است تا از دو بردار سید بگویند که چطور سه بردار دیگر را تنها گذاشتند و از جبهه های ایران به بهشت پر کشیدند. 

خانه که دیگر بحثش جداست جای جای آن برای مادر و پدر و برادران همیشه بوی دو بردار شهید را می دهد و با قاب عکس ها و آن چه از آن ها باقی مانده همیشه ایام خاطره بازی دارند دلخوشند به همین قاب و آن چه از آن ها باقی مانده است.

همین که شیپور جنگ را  دشمن علیه ایران اسلامی نوپا نواخت همه پا به رکاب شدند تا هر طور شده به صف و خیل عظیم سربازان دفاع از وطن در جبهه ها جنوب تا غرب بپیوندند. همه لبیک گوی مقتدای خویش بودند در دفاع از میهن و همه به عشق مفتخر شدن به لباس سربازی از هر گوشه از این سرزمین راهی جبهه های حق علیه باطل شدند.

عزم ۵ بردار سید 

در دورترین نقطه مرزی خراسان جنوبی نیز ۵ بردار سید عزم حضور در جبهه های حق علیه باطل را کردند تا دین خویش را به وطن و انقلابی که برای آن قیام کرده بودند ادا کنند.مادر همه را از زیر قرآن رد کرد و به دنبالشان کاسه ای آب ریخت به امید بازگشت غرورآفرین همراه با پیروزی آن ها اما دلهره ای عجیب همراه با لبخندی که خدا بر لب داشت آن هنگام که ۵ دسته گلش را راهی میدان نبرد می کرد همه وجودش را هم خرسند  و هم نگران کرده بود.

براداران اسماعیلی آن هنگام که راهی جبهه های حق علیه باطل شدند هرکدام به منطقه ای از جنوب تا غرب ایران زمین اعزام شدند هر چند جدا بودند اما هر پنج بردار یک هدف داشتند آن هم دفاع از وطن.

اما از این ۵ بردار آن را که بیش از همه نصیب بود شهد شیرین شهادت سید ابوطالب اسماعیلی بود که ۱۶ شهریور ۶۴ در منطقه اشنویه شربت شهادت را نوشید راهی آن جایی شد که آروزیش را داشت.

رسیدن به لیایش در جزیزه مجنون

اما سید مصطفی اسماعیلی دیگر مجنون دفاع از حریم وطن در جزیره مجنون آن طور که همرزمانش می گویند با خمپاره های دشمن همانند گلی پرپر شد و در این جریزه مجنون به لیایش یعنی شهادت ابتدای مرداد ۶۵ رسید.

پدر هم خواب یوسفش سید مصطفی را از قبل دیده بود که شهد شیرین شهادت را نوشیده و آن هنگام که برایش خبر آوردند گفت: می دانم  سید مصطفی شهید شده خوابش را دیده ام.

دو گل از بوستان نسل زهرا اطهر روستای اسفاد شهرستان مرزی زیرکوه که شهد شیرین شهادت نوشیدند یک بردار هم با نام سید اسماعیل به خیل جانبازان نائل آمد و سه بردار جا مانده از جبهه پاسداری از وطن با این که اکنون سن و سالی از آن گذشته به کهن سالی پا نهاده اند اما می گویند: هرچند که دشمن جرات حمله به ایران قدرتمند را ندارد اما اگر خدای ناکرده روزی چنین قصدی داشت باز هم ما در خط مقدم خواهیم ایستاد و جزو اولین ها برای دفاع از وطن خواهیم ماند.

افتخارمان این است که بعد از شهادت دوبردار باز هم مفتخر بودیم به دفاع از وطن در جبهه های حق علیه باطل.

همرزم  روحانی شهید سید مصطفی نیز به یاد دارد که چطور سید مصطفی در جزیره مجنون و در عملیات قادر آن هم میان آن همه لاله گلگون کفن به معنای واقعی پرپر شد و شهد شیرین شهادت را نوشید و مدتی نیز مفقود الاثر بود تا این که تکه تکه پیکر بی جانش پیدا شد.

به شعر درآوردن شهادت شهدای سید

اهالی اسفاد و مردمان زیرکوه نیز مفتخرند به شهادت این دو بردار سید شهید و به طوری که شهادتشان را به شعر در آوردند و مصرع مصرع  غزل سروده اند از این افتخار آفرینان مرزنشین.

بردار شهید نیز به یاد دارد که چطور بردار سید مصطفی او را غافگیر می کند و در خواب ناز در قاین می گذارد و به تنهایی راهی جبهه می شود و بعد به دوستانش می گوید که به بردار خبر دهند که به جبهه رفته و نگرانش نباشند.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول