اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  مسجد و هیئت

باسم کربلایی نوحه مشهور اربعینی خود را بازخوانی کرد+فیلم

باسم کربلایی مداح مشهور عراق در آستانه اربعین سال 1445 قمری، نوحه «تِزورونی»‌اش را که در مسیر پیاده‌روی اربعین از موکب‌ها بسیاری پخش می‌شود، در هیأتی بازخوانی کرد.

باسم کربلایی نوحه مشهور اربعینی خود را بازخوانی کرد+فیلم

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، باسم کربلایی مداح مشهور عراق نوحه «تِزورونی» خود که در مسیر پیاده‌روی اربعین از موکب‌ها بسیار پخش می‌شود، همزمان با دهه سوم ماه محرم و در آستانه سال ۱۴۴۵ قمری، در هیأتی در عراق بازخوانی کرد. او این نوحه را دم می‌دهد و جمعیت حاضر آن را از حفظ می‌خوانند. او هم در بسیاری از مواقع خواندن این نوحه مشهور اشک می‌ریزد. سیّد عبدالخالق المِحَنّه شاعر این نوحه است.

متن این نوحه مشهور با ترجمه فارسی به شرح زیر است:

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

تواسینی حناجرکم
ندای حنجره‌هایتان با من همدردی می‌کند

الاقیکم أنَـا وْ جَرْحـی ألاقیکم
من و زخم‌هایی که بر تن دارم به استقبالتان می‌آییم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

وَ حَـق دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

مُحامیکُم وَ حَق حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ قاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست، قصد دیدار مرا کرده‌اید

تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

باخوی الطاح جفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
مرا به یاد برادرم عباس می‌اندازد، وقتی دست او بریده شد و فریاد زد: مرا دریاب

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

کِسَرْ ظَهری ابوفاضل، شلی ابعمری مشه الکافل
مصیبت ابالفضل کمر مرا شکست، دیگر عمر را چه سود؟ سرپرست از دنیا رفت

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما می‌کنم

هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

یَا مَنْ قاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

انا اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـجیـهِ
حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

وَ حَـق نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَقضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان می‌زند

یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

دمع زینبْ یهل کلما تِزورونی
هروقت به زیارتم بیایید، زینب به یاد عاشورا اشک جاری می‌کند

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ حضرتونی!
ندا می‌دهد اگر در کربلا به یاری من می‌آمدید

ولا اَمْـشی سبیه وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

و لا بسیاطهم قدَروا یْضرِبونی
و نه می‌توانستند با شلاق‌هایشان مرا مورد ضرب قرار دهند

ولا شامت و لاحیره، ولا یحزن ابوالغیره
و نه شماتت کننده‌ای بود و نه حیران می‌ماندم، و نه عباس با غیرت اندوهگین می‌شد

اَبَجیکُم عَلی مْصابه اَبَجیکُم
شما را بر این مصیبت می‌گریانم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،‌ خوش آمدید

فیلم این مداحی را ببینید:

 

 

 

 

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول