به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، ارنست هولستر مهندس آلمانی و از عکاسان پیشگام نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بود. او در دوران حکومت ناصرالدینشاه قاجار به ایران آمد و حدود ۲۰ سال در اصفهان بود و عکسهای ارزشمندی از این شهر و اطراف آن تهیه کرد، او درباره محرم چنین نوشته است:« در محرم، سوگواری مانند گذشته برپا میشود. زیر چادرهایی بزرگ با هزینهکردنهای زیاد، تعزیه میخوانند. ایرانیان هوش بسیار شایانی در تجسم و گفتن نثر و شعر دارند. بینندگان بیشتر زنان هستند که با دیدن نمایش، به سینه میزنند و بلند، هقهق گریه میکنند. در ابتدای شب نیز میتوان دستههایی از مردم را دید که در زمانهای معینی به آهنگ معینی به سینه میکوبند و فریاد میزنند : «حسین»، «حسین» و «یاعلی».»
از دیرباز محرم که میشد کوچه پس کوچههای اصفهان، رنگ ماتم میگرفت، حتی زمان رضاشاه که روضه هم ممنوع بود، خیلیها در خاطرات شفاهیشان گفتهاند که چگونه خودشان را پشت بام پشت بام به خانهای میرساندند تا در مجلس اباعبدالله(ع) شرکت کنند یا حتی برای آنکه صدایشان را مامور رضاخانی نشنود، کاسه آبی را میگذاشتند وسط خانه و فقط با دیدن آب، به یاد لب عطشان حسین(ع)، بیصدا میگریستند، گریه برای حسین(ع)، در خانههای این شهر، قدمت دارد، آجر به آجر خانهها با روضههای اباعبدالله(ع) عجین است و خشت به خشتش با کتیبههای محرم بیمه شده.
زمانهای که در آن نفس میکشیم، نه دورن قاجار است که ارنست هولستر، عکاس هیاتها باشد، نه دوران پهلوی که ممنوعیت روضه باشد، در هر گوشه شهر، خیمهای برای محرم به پا میشود و عاشقان و دلدادگان حسینی را پذیرایی میکند، اما بعضی روضهها خاصند، بعضی روضهها از دل زمان بیرون آمدهاند، میان ساختمانهای مدرن، اصالتشان را حفظ کردهاند و هرسال به نیت و نذر صدها آدم، پابرجا ماندهاند.
خانههایی با قلمکارهای قدیمی
یادم است پارسال محرم که رفته بودم خانه زرگرباشی، داستان یکی از خانمها را شنیدم. میگفت کمر خواهرش بدجور آسیب دیده بوده، محرم آمده بود خانه زرگرباشی، نذر کرده بود اگر کمر خواهرش خوب شود، سال بعد بیاید با یک دست استکان نعلبکی. خانه عجیبی بود، مردم با باور میآمدند توی خانه، آقای زرگرباشی خودش نشسته بود کنج خانه. منبر انتهای حیاط خانه بود. روی حیاط را یک پوش بزرگ کشیده بودند و رویش را با قلمکار تزئین کرده بودند. مدام سخنران عوض و خانه پر و خالی میشد اما چایخانه روضه هنوز کار میکرد. مردها هم توی اتاق آینهکاری شده نشسته بودند. هرکس در خلوت خودش بود. خانه زرگرباشی، حس و حال عجیبی داشت.
چند خانه دیگر با همین حس و حال در محلههای اصفهان وجود دارد، زهرا وکیلی، یکی از شهروندان اصفهانی است که میگوید خانهای در مسجدسید وجود دارد به نام خانه دلها، حیاطش بزرگ است و زیبا و باصفا و باروحیه است، به گفته او این خانه متعلق به خاندان دردشتی است و جمعیت زیادی از عزاداران را به خود میبیند، وکیلی این اطلاعات را با آب و تاب برایم تعریف میکند و میگوید البته این روضه تا پارسال دهه اول صفر بوده است.
روحالله جوانی، عکاس و مستندساز از یکی دو تا خانه قدیمی عکس گرفته، او در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان درباره حس و حال روضه در خانههای قدیمی میگوید: در بحث عزاداری سیدالشهدا(ع)، هر کس به نوعی ارادتش را نشان میدهد به خصوص در دهه اول و حتی تا انتهای ماه صفر، روضهخوانیهای مختلفی در زمانهای متفاوت در سطح شهر انجام میشود.
روضههای صبح، با حس و حال متفاوت
جوانی در ادامه توضیح میدهد: روضههای خانگی و به خصوص روضههای صبح زود که تقریبا از نماز صبح شروع میشود و تا اول صبح ادامه دارد، خیلی خاص است و مخاطبها و مستمعین خاص خود را هم دارد، چرا که در روضه شب، همه آدمها از کارهایشان فارغ شدند و میتوانند در آن روضه شرکت کنند ولی در روضه صبح زود، عزاداران، آدمهایی هستند که جنس روضه رفتن برایشان متفاوت است و زمان خاصی از روز را برای این کار اختصاص میدهند و آدمهای سحرخیزی هستند.
عکاس و مستندساز معتقد است مکان روضه صبحگاهی اباعبدالله(ع)، روح خاصی دارد. او از دو خانه بنکدار و حاج آقا شجاع که در محرم، آنجا روضه برپا میشود، عکس گرفته و در ادامه این خانهها را توصیف میکند.
خانه بنکدار از نگاه یک عکاس
جوانی درخصوص خانه بنکدار این چنین توضیح میدهد: این خانه در چهارباغ و اول چهارراه تختی قرار گرفته و به حسینیه بنکدار معروف است، خانهای قاجاری است و قدمت زیادی دارد و چندین سال است که در این خانه روضهخوانی میشود و پذیرای عشاق اباعبدالله(ع) است.
عکاس و مستندساز از جاذبهها و جلوههای بصری خانه بنکدار، اینطور میگوید: معماری این خانه، معماری دوره قاجار است، حیاط در مرکز قرار گرفته و اتاقها و پنجدری، دور تا دور خانه است و به عنوان یک عکاس جذب این فضای معماری میشوم و دوست دارم عزاداری امام حسین(ع) را در چنین مکانی عکاسی کنم.
او میگوید خانمها دور تا دور منبر و سخنران مینشینند و مردها در پنجدری و اتاقهای کناری، چیزی که امروز تقریبا برعکس است و چنین چینشی از روضه را جذاب میداند و معتقد است تزییناتی که برای روضه زده میشود، خیمه و پوش قدیمی که روی سقف خانه میآید و طاقچههای اتاقها که بعضا با اشیا قدیمی یا پرچمها، تزیین شده، از دیگر جذابیتهای این خانه است.
جوانی درخصوص سخنرانان روضه خانه بنکدار خاطر نشان میکند: در این روضه، منبر پشت منبر انجام میشود و هر سخنران بلافاصله بعد از سخنران بعدی، سخنانش را شروع میکند، جمعیت زیادی به این روضه میآیند و با همین عوض شدن سخنران، تعداد زیادی از خانمها و آقایان مجلس را ترک میکنند تا نوبت به کسانی که پشت در خانه صف گرفتهاند و میخواهند از مراسم استفاده کنند، برسد.
عکاس و مستندساز از چایخانه سنتی روضه خانه بنکدار میگوید: که مردم خودشان استکان و نعلبکی، چای و قند نذر میکنند و میآورند به این خانه، همینطور میگوید نان خشکه قندی، یکی از پذیراییهای این خانه برای روضههایش است، آدمهای سنتی و قدیمی در چایخانه خانه بنکدار کار میکنند و با هر بار خالی و پر شدن خانه، قوری چاییشان به راه است.
خانه حاج آقا شجاع و قلمکارهای معروفش
او در خصوص خانه حاج آقاشجاع هم اینطور توضیح میدهد: این خانه متعلق به حاج آقا شجاع صمصامشریعت است و قدمتش به قدمت خانه بنکدار نیست به نظر میرسد متعلق به پهلوی اول باشد در خیابان ملک شمالی و زیر بازارچه حاج آقاشجاع قرار گرفته است، ظاهرا حاج آقا شجاع اتوبوسرانی راه انداخته و مردم را به کربلا و مشهد میبرده است و کم کم در خانهاش صبحها و دهه اول محرم روضهخوانی میکند.
جوانی از شواهدش از این خانه میگوید: خانهای با حیاط بزرگ است و اتاقها، انتهای خانه قرار گرفتهاند، منبر سخنرانی در حیاط است و خانمها گرداگرد این منبر هستند و باغچه زیبای خانه، فضا را مطبوع میکند، تزئینات دیوارهای حیاط خانه، سفره قلمکارهای اصفهانی قدیمی و خاص در ابعاد مختلف است و شعرهای حماسی رویش آمده و تزئینات خاصی دارد و برای من عکاس جذاب است چراکه در بیشتر هیاتها، پارچهها و پرچمها با زمینه مشکی است اما سفره قلمکارهای خانه حاج آقا شجاع، زیبا و منحصر به فرد است و نقشهای خاصی دارد.
عکاس و مستند ساز میگوید: در خانه حاج آقا شجاع مثل خانه بنکدار، مراسم از اذان صبح شروع میشود و منبر پشت منبر رقم میخورد، چایخانه، خانه حاج آقا شجاع در بخش جنوبی خانه است و پنجرهاش به حیاط خانه باز میشود و مدام به کار است و دائم از عزاداران با چایی و نبات و پولکی پذیرایی میکنند.
او در ادامه از رسم روز تاسوعا و عاشورا در این خانه میگوید: دستههای عزاداری سینهزنی و زنجیرزنی، وارد این خانه میشوند و به ترتیب عزاداری میکنند و از خانه خارج میشوند.
یکی دیگر از شهروندان اصفهانی میگوید: خانه پیرزاده در خیابان ابن سینا و خانه شهرستانی در خیابان بزرگمهر هم قدیمی است و در آن روضهخوانی میشود. عکس خانه حسین پیرزاده را نشانم میدهد. پر از طاقچه است، طاقچههایی که روی هرکدام عکسی از محرم و دشت کربلا گذاشتهاند. سقف خانه پوشیده شده و خبری از آینهکاری و نقاشی به در و دیوار نیست، اما محبت و صفای خانه از پشت عکس هم منتقل میشود.
چندین سال است برپایی روضههای خانگی رونق پیدا کرده، روضههای محلی کوچکی که اگرچه عزاداران کمی دارد، اما با عشق برپا میشود، روضههایی که کوچکترها ذوق دارند پرچمش را نصب کنند و بزرگترها در تدارک پذیراییاش هستند تا ذکر یاحسین(ع) در خانه بپیچد و با چای روضه عجین شود. همین روضههای کوچک، میتواند خانه بنکدارهای آینده باشد. خانههایی که اصالتشان را حفظ کردهاند و عزاداری سنتی ایرانی اسلامی را به نسل جدید منتقل میکنند.
گزارش از فائزه سراجان
پایان پیام/۶۳۱۲۴/