به گزارش خبرگزاری فارس؛ یادداشت - جعفر علیاننژادی نوشت: از ابتدای انقلاب تاکنون، یک نگاه مدیریتی مسلط تابع ایده مهندس بازرگان در کشور وجود داشته است که مردم را معاف از مشارکت در تصمیمسازیهای سیاسی میدانسته و به مردم میگفته: «مردم دست شما درد نکند، انقلاب کردید یا به ما رأی دادید، حالا دیگر وقت آن رسیده که به خانههای خود برگشته، و بگذارید ما به شما خدمت (مدیریت) کنیم.» این عده از مدیران، کار سیاسی را، کاری تخصصی میدانستند و برای مردم هیچ نقشی غیر از رأی دادن و به کرسی نشاندن خودشان قائل نبودند، حتی بر این عقیده بودند که برای اعمال یک سیاست یا گرفتن یک تصمیم مهم، نیازی به آگاهی بخشی عمومی و زمینهسازی اجتماعی وجود ندارد و چون چنین است، همان بهتر که آنها در جریان پخت و پز آن سیاست و تصمیم قرار نگیرند. به یک معنا لازمه اجرای خوب یک سیاست را عدم شفافیت و ابهام در بالادست فرض میکردند.
در مقابل این ایده مدیریتی یک نگاه ساری و جاری بین مردم و رهبری وجود داشت که بر تقدم آگاهی و زمینهچینی گفتمانی معتقد بود و چنین چیزی را ضامن نهادینه شدن و اجرای واقعی یک سیاست میدانست. در واقع رهبری بر مبنای وظیفه ذاتی خود یعنی مدیریت کلان ارزشها، لازمه سیاسترانی را در ایجاد فهم عمومی از کمک احتمالی آن سیاست به تحقق فلان ارزش انقلابی، میدانست. یعنی اولا باورها را مستعد میساخت و ثانیا انگیزه و اراده همراهی عمومی با آن سیاستها را فراهم میآورد. در بزنگاهها و موارد انحراف سیاستها از آن ارزشها نیز ورود کرده و ابتدا یک آگاهی به عموم مردم داده و سپس در صورت عدم اصلاح آن سیاست، تذکر مستقیم به مسئولین و در نهایت مخالفت با اجرای آن سیاست میکرد.
چنین نحوه تعامل جاری بین رهبری و مردم، به مذاق جریان تخصصگرا، خوش نمیآمد و به مرور زمان میزان انحراف سیاستهای آنان را از ارزشهای انقلاب اسلامی، روشن میساخت. همان ارزشهایی که مردم بخاطرش انقلاب کرده بودند و در رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، به نظام پیادهساز آن ارزشها، آری گفته بودند. طبیعی بود هرگونه تجدیدنظری در آن ارزشها به معنای زیرسوال بردن اصل انقلاب و نظامی بود که خودشان برساخته بودند و دست بر قضا هرچه بیشتر از عمر انقلاب و نظام که میگذشت، عمیقتر و مردمیتر میشد.
گمان میکنم، همان جریان تخصصگرای بیربط به ارزشهای انقلاب اسلامی، بدش نمیآمد، در مقاطع مختلف به هر لطایفالحیلی که ممکن است، این ریلگذاری مردمآگاهانه را مورد خدشه واقع سازد. طرح موضوع رفراندوم برای مسائلی که در نسبت با ارزشهای ذاتی انقلاب اسلامی (آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری) است، یکی از همین حربههای قدیمی جریان تخصصگرای مردمگریز است. آنان حوادث و پدیدههای تلخ را پلی برای طرح موارد اینچنینی میکنند. تحلیل غلط یا مغرضانه آنها این است که مردم از ارزشهای ذاتی نظام و انقلاب بریده و این مقاطع بهترین فرصت برای درآوردن کار از دست آنان است. آرمان آنها هنوز بازگشت به بازرگانی است که به مردم گفته بود به خانههایشان بازگردند تا ما مدیریت کنیم.
فکر میکنم جاروجنجالهای کمسابقه آنان در قبال هشدار رهبری پیرامون موضوع رفراندوم، ناشی از نقطهزنی دقیق ولی فقیه باشد تا یک بهانه تراشی و مستمسک قراردادن بیان ایشان. رهبری درست روی موضوعی دست گذاشت که فلسفه وجودی آنان است. معنای این گفته رهبری که «همه مردم امکان تحلیل همه مسائل را ندارند»، چنین است که همه مردم متخصص همه امور نیستند. رهبری مردم را نسبت به فریب چنین جریاناتی آگاه کرد که «ممکن نیست همه مردم متخصص همه چیز شوند». چون چنین چیزی در واقعیت میدان ممکن نیست، بنابراین تنها امکان، بازیگری جریانات تخصصمآب در میدان سیاسی است. رهبری میخواهد مردم سالار باشند نه تخصصگرایان مردمْگریز.
پایان پیام/.