به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، حسین هاشمی تختی، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب استان هرمزگان در یادداشتی ذیل عنوان «تربیت پاسدار افتخار بزرگ انقلاب اسلامی/حاجقاسمها ثمره تمدنیِ دستگاه امام حسین(ع)» آورده است:
تاریخ بشر از اولین آدمی که با ردای رسالت بر زمین پای نهاد، تمدنهای بسیاری را به خود دیده است؛ تمدنهایی که یک روز زاده شدند، به اوج رسیدند و یک روز نیز به زوال رسیدند و به صندوقچهی تاریخ پیوستند.
همهی آن تمدنها برای خود آیندهای زوال ناپذیر متصور بودند اما سنتالهی بر این بود که آیندهی زمین را به وجود عبادیالصالحین گره بزند، مردمان تمدنسازی که پوست میاندازند اما به واسطهی تسلیم در برابر تعابیر خلّآق حکیم آیندهی زمین از آن آنان است.
گزاف نیست که بگوییم تمام انبیا(ع) آمدند تا هر کس به سهم خود بشر را برای پذیرش مجدد امانتی که در عالم در آن را پذیرفته و گاها فراموش کرده بودند آماده کند، بر همین مبنا عنایت خداوند عالم شامل حال مرکز ثقل تلاقیِ تمدنها یعنی همین خاورمیانهی خودمان شد و پیامبر خاتم (ص) از این منطقه مبعوث شد، تا بزرگترین تمدنبشری در دلِ یکی از تمدنگریزترین مناطق یعنی جزیرهالعرب پا به عرصهی گیتی گذارد.
تمدن نوپای اسلامی در مدت زمان کمی از استقرارش، منشأ چنان تحولاتی شد که بنا به گواه تاریخ، همانهایی که تا دیروز به جنگ و خونریزی افتخار میکردند و هیچ نفسی را محترم نمیشمردند به حدی غریق در رافت و رحمت شدند که حتی حاضر نبودند لانهی یک پرندهی کوچک را خراب کنند،
ارادهی خداوند متعال بر این بود که بعد از پیامبر خاتم(ص) تمدن نوپای اسلامی را به آهنی آبدیده تبدیل کند بر همین اساس راه این تمدن بزرگ را در دستان بهترین مخلوقات خود قرار داد، این تمدن قرار نبود که به سرنوشت تمدنهای پیشین دچار شود بر همین اساس انسانِ ۲۵۰ سالهی تمدن اسلامی در دهه ۶۰ هجری دست به پایهگذاری مکتبی زد که هم ریشههای تمدن اسلامی را تقویت کرد و هم مایهی سلامتِ سرِ این تمدن در تمام تاریخ شد، چرا که تمدن به مثابهی درخت نخل است، مهم نیست که چه قدر ریشه در دل خاک داشته باشد همین که سرش را قطع کنند، کارش تمام میشود.
قیام شهادت طلبانهی حضرت سیدالشهدا یک دوربرگردان به اصول اسلام ناب محمدی و یک سکوی پرش برای تربیت پاسداران اسلام بود، پاسدارانی که بعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام در لباسهای گوناگونی حلول پیدا کردند و زمینه را برای استقرار اولین و مقتدرترین حکومت شیعی ایجاد کردند تا با مجاهدتهای شهیدان و علامههای بزرگ تاریخ تشیع، پیش زمینهای برای تشکیل یک انقلاب اسلامی بزرگ آن هم در دل دورانی که شبکههای مخفی یهود این جرات را پیدا کرده بودند که از پستوها بیرون آمده و ادعای حاکمیت برای خود داشته باشند و حتی از مسلمانان به عنوان سپر دفاعی خود استفاده کنند، فراهم کند.
در دورانی که استکبار جهانی تازه توانسته بود با تجزیهی یک دولت سردمدار اسلامی نفسی راحت بکشد و نقشههای خاورمیانه جدید را طرحریزی کند، انقلاب اسلامی ایران به رهبری یکی از میوههای نخلِ سربلند مکتب امام حسین علیه السلام معادلات را بر هم زد؛ امام نه وام دار غرب بود و نه ارادتمندِ شرق، درست به مانند امام حسین علیه السلام که میتوانست با کرنش در برابر غربِ آن زمان یعنی امویان یا دست به دامان شدنِ شرق آن زمان یعنی حرکت به سوی ایران یا یمن که دستگاه اهلبیت علیه السلام ارادتمندان بسیاری در آنها داشت خود را از گزند دشمنان حفظ کند؛ اما به دلِ فتنه زد و طومار اسلام سفیانی را شکست.
خمینی کبیر عصارهی فضائل علمای شیعه بود، از شیخین صدوق و مفید تا شهیدین اول و ثانی؛ از قاضی نورالله شوشتری، تا علامه مجلسی و حلی؛ امام هم ابهت میرزای بزرگ را داشت و هم شجاعت شیخ فضل الله را و توانست یک عمر مجاهدت علمای شیعه را که با در دست داشتن سند حقانیت امیرالمؤمنین و سند مظلومیت سیدالشهدا علیهالسلام که میزان تشخیص طاغوت از غیر طاغوت است، انقلابی بزرگ را در جهت احیای تمدن نوین اسلامی رقم بزند و ثمرههای تمدنی قیام امام حسین علیه السلام را در چهاردهمین قرن شمسی به منصه ظهور بگذارد.
انقلاب اسلامی، میوهی تمدن بزرگ اسلامی بود که بعد از ۱۴۰۰ سال از پایهگذاری توسط پیامبر خاتم خود را نشان داد که نمایشی بر زنده بودن و پویا بودنِ این دین مبین باشد، به جرات میتوان گفت در کنار نصرت الهی آنچه که بزرگترین کمک برای محمد امین(ص) در مسیر پر پیج و خم پایهگذاری حکومت اسلامی است داشتن یارانی چون برادههای آهن بود یارانی که امروز نام آنها زینتبخش تاریخ اسلام است و مولیالموحدین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، سلمان فارسى، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، بلال حبشی، عمار یاسر و جابر بن عبدالله چون گوهری میدرخشند، جریانهای ضد اسلامی در سالهای بعد از پیامبر اسلام(ص) تلاش کرد دقیقا درب همین کارخانهی انسانسازی را ببندند، تا دیگر عماری برای تبیین حقایق در جامعه وجود نداشته باشد که نتیجهی آن، سالها بعد در واقعهی کربلا خود را نشان داد و بسیاری از زعما و بزرگان در امتحان بزرگِ حمایت از ولیِ زمان مردود شدند.
امام خمینی این کارخانهی انسانسازی را احیا کرد و انسانهایی را که تربیت نمود با خطکشهای امروزی غیر عادی به نظر میرسند، مهدی باکری، حسن باقری، احمد کاظمی، محمود کاوه، اسدالله رئیسی، اسحاق دارا، نادر مهدوی، محمدحسین فهمیده، مرحمت بالازاده، چمران، همت، زین الدین و هزاران سردار خط شکن دیگر که امروز نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آنها افتخار میکند، تحقیقا همانهایی بودند که اگر در دهه ۴۰ هجری زاده شده بودند امروز جزو شهدای کربلا شناخته میشدند.
معمار کبیر انقلاب اسلامی در دانشگاه بزرگ انقلاب و دفاع مقدس شهدای کربلا را احیا و ضرب کرد تا به جای یک کربلا ۱۰ کربلای دیگر را رقم بزنند و سردار دلها حاج قاسم سلیمانی ثمرهی بزرگ این جریان تمدنی بود، انسانی که از گیر و بندهای دنیا، مرزهای سیاسی و جغرافیایی خود را آزاد کرده بود و هر جا که قلب یک مسلمان و آزادهای میتپید را میهن خود میدانست، بی هیچ مبالغهای تربیت پاسدار یکی از بزرگترین افتخارات انقلاب اسلامی است چرا که در دانشگاه تربیت پاسدارِ امام خمینی انسانهای بدون مرزی تربیت شدند که برای اعتلای گوهر انسانیت تلاش میکنند و قطعا فقدان این تیپ انسانها در طول تاریخ برای جامعه اسلامی خسارت به بار آورده است.
پایان پیام/