به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، قسمت نهم برنامه ترکیبی «جانوطن»، به کارگردانی علی فراهانیصدر و تهیهکنندگی مهدی مستوفی میزبان ایران ترابی از پرستاران انقلابی بود. ایران ترابی در ابتدا با اشاره به اینکه در تویسرکان و در خانوادهای متوسط متولد شد، گفت: از همان کودکی به پزشکی و درمان علاقهمند بودم و احساس میکردم میتوانم با این کار به مردم خدمت کنم.
وی ادامه داد: زمانی که ششم ابتدایی بودم، بیمار شدم و وقتی به درمانگاه مراجعه کردم، خانمی که فرزند مریضش را در آغوش گرفته بود به پرستار التماس میکرد که پزشک زودتر فرزندش را معاینه کند؛ اما پرستار آن زن را هول داد و او به زمین افتاد. از همانجا این انگیزه برای من ایجاد شد.
این پرستار انقلابی مطرح کرد: در جایی که زندگی میکردیم، یک بیمارستان بیشتر نبود و در آنجا فقط یک پزشک وجود داشت. آن زمان من از طریق بُرد اعلانات متوجه شدم برای روستاها فراخوان آموزش مامایی دادهاند. پس اقدام و به خواست خود دورترین روستا به تویسرکان را برای خدمت انتخاب کردم.
ترابی در ادامه به ذکر خاطرهای پرداخت و تصریح کرد: بعد از دوماه خدمت به سمیناری در همدان دعوت شدم که بعد از ارایه آمار زایمان و تنظیم خانواده، گفتند که باید آمار زایمان پایین بیاید و آمار تنظیم خانواده بالا برود. آنجا ما متوجه شدیم که برای کنترل بچهشیعهها این سیاست را پیش گرفتهاند و مدتی بعد دکتری که خود و همسرش عضو ساواک بودند، با توهین به من گفت اگر آمار زایمان پایین نیاید، حقوقت را کم و برخورد قانونی میکنیم.
وی یادآور شد: کاری که من انجام دادم این بود که تعدادی پرونده قلابی تشکیل دادم و قرصها و وسایل جلوگیری از بارداری را به رودخانه روستا ریختم. متاسفانه اینها کنار رودخانه جمع شده بود اما من هیچ یک را گردن نگرفتم. بعد از مدتی برای من نامه اخطار فرستادند.
این پرستار با بیان اینکه از وقتی به بیمارستان پهلوی تهران آن زمان منتقل شد، مبارزهاش در راه انقلاب اسلامی جدی شد، مطرح کرد: به یاد دارم اول محرم گارد شاهنشاهی به مردم که برای عزاداری و اعتراض در خیابان سرچشمه بودند، تیراندازی کرده بود و من برای کمک و درمان به بیمارستان سوم شعبان رفتم. مردم خودشان خانههای آن خیابان را تخلیه و تبدیل به مرکز درمان کرده بودند تا گاردیها معترضان مجروح را دستگیر نکنند.
وی درباره فعالیت در بیمارستان فرحناز پهلوی بیان کرد: هر کسی در به ثمر رساندن انقلاب سهمی داشت؛ ما نیز با دیگر همکاران خود تصمیم گرفتیم در ساعت شلوغی بیمارستان یک پلاکارد از قبل آماده شده با عنوان بیمارستان صدیقه رضایی در درمانگاه نصب کنیم. به ماموران بیسیم زدند و گفتند وقتی که ما داخل بیمارستان رفتیم، برای دستگیری ما وارد شوند. اما ما به سمت دانشگاه تهران که محل تجمع بود، رفتیم.
ترابی در پایان خاطرنشان کرد: خدا را شکر میکنم که توانستم برای مردم، انقلاب و نظام کاری انجام دهم. امروز هم اگر خدایی نکرده موردی پیش بیاید و کاری از دستم برنیاید، به عنوان کیسه شن مقابل آنها میایستم.
پایان پیام/