اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

نگاهی به فیلم«استاد»؛ فیلم‌نامه‌ای اقتباسی یا ادامه سینمای شبه روشنفکری!

در فیلم سینمایی «استاد» شخصیت‌ها به سبک فیلم‌های اصغر فرهادی همگی خاکستری هستند هم کسی که به ظاهر قربانی است و هم کسی که ظالم و هوس باز است.

نگاهی به فیلم«استاد»؛ فیلم‌نامه‌ای اقتباسی یا ادامه سینمای شبه روشنفکری!

 خبرگزاری فارس، گروه سینما، نفیسه ترابنده: «عماد حسینی» از جمله کارگردانان فیلم اولی است که با فیلم سینمایی «استاد» به پشتوانه فیلمساز کهنه کار -بهروز افخمی- در مقام تهیه کننده در این دوره از جشنواره فیلم فجر حضور دارد. فیلمی که یک موضوع ملتهب اخلاقی و اجتماعی را دستمایه خود قرار داده است تا مخاطب را نود دقیقه در مرز میان صدق و کذب به چالش بکشد.

«استاد» داستان تک خطی و ساده‌ای دارد؛ همان سوژه تکراری و البته دردناک تجاوز جنسی. داستانی اقتباسی از نمایشنامه آمریکایی اولئانا اثر دیوید ممت. نمایشنامه اولئانا داستان رابطه‌‌ استاد دانشگاهی است به نام جان، با یکی از دانشجویان دخترش، به نام  کارول. استادی که با سوء استفاده از موقعیت اجتماعی، دانشجویش را وادار به برقراری ارتباطِ جنسی می‌کند و این رابطه در نهایت با شکایت دانشجو، به عنوان آزار جنسی مطرح می‌شود و به تبع آن استاد دانشگاه شغل و موقعیت اجتماعیاش را از دست می‌دهد.

فیلم برای روایت این داستان به تبع اولئانا از لوکیشن‌های محدود و شخصیت‌های کم استفاده می‌کند و همین امر سبب می‌شود «استاد» فیلمی خلوت و متمرکز بر روحیات و واکنش‌های کاراکترهایش باشد. شخصیت‌های اصلی داستان ۳ نفر هستند: استاد، گلنوش و علیرضا و البته شیوا_ همسر استاد_ که چندباری فقط صدای او از پای تلفن شنیده می‌شود.

*جدال دو مرد و کمرنگ شدن شخصیت زن داستان

 فیلم برخلاف سوژه اصلی خود بیشتر مردانه است تا زنانه و فیلمساز بجای تمرکز بر شخصیت گلنوش و برانگیختن حس همذات پنداری مخاطب با این قربانی به صحنه‌ای برای تقابل دو مرد داستان یعنی علیرضا و استاد تبدیل شده است؛ یکی خشمگین که با ادعای تعصب و غیرت بر ناموس خون جلوی چشمانش را گرفته و هرکاری انجام می‌دهد و دیگری خونسرد و سرخوش در مقام انکار که مدام تکرار می‌کند: «من کاری انجام نداده‌ام» و چنان این جملات را با اعتماد به نفس و قوی می‌گوید که مخاطب گاهی در تشخیص حق و باطل دچار تردید می‌شود و البته همین امر سبب می‌شود تا مخاطب چنین فیلمی را تا پایان دنبال نماید و فیلمساز در ایجاد این تعلیق با وجود ریتم کند و درجا زدن در یک موقعیت و جغرافیای واحد تاحدی موفق عمل کرده است.

*ردپای شخصیت‌های خاکستری فیلم‌های فرهادی

شخصیت‌های فیلم به سبک فیلم‌های اصغر فرهادی همگی خاکستری هستند هم کسی که به ظاهر قربانی است و هم کسی که ظالم و هوس باز است. از یکسو با توجه به دیالوگ‌های علیرضا مخاطب می‌فهمد استاد با آن غرور و تکبر بیجا در حراجی‌ها و اکسپوهای تجسمی، کلی زدوبند و قاچاق و پولشویی کرده و زیرآب یک معمار برجسته به نام دکتر جعفری را زده و باعث اخراجش شده است و از سویی دیگر گلنوش هم دختری است که گویی ناگفته‌ها و روابط زیادی در دوران دانشجویی‌اش داشته که از نامزدش پنهان کرده است.

نکته مهم در این میان شخصیت پردازی و بازی ضعیف گلنوش است. گلنوش نه در نیمه اول فیلم برخورد قاطعی با صمیمت بیش از اندازه استاد ادریس دارد و نه در  نیمه دوم داستان نشانی از یک دختر آسیب دیده و روان پریش را دارد و بقدری آرام و بیخیال بعد از آن واقعه با استاد روبه رو می‌شود که حتی علیرضا را هم به شک می‌اندازد، بر خلاف ساختار نمایشنامه اولئانا که در ابتدا تسلط استاد بر دانشجو را می‌بینیم و در انتها تسلط دانشجو بر استاد. در ابتدای نمایشنامه اولئانا بیشتر دیالوگ‌ها از زبان استاد ادا می‌شوند و دانشجو سهم کمی دارد و حرف‌ها و کلماتش مدام قطع می‌شوند ولی در انتها این استاد است که مجال صحبت کردن را پیدا  نمی‌کند اما در «استاد» گلنوش چه در نیمه اول و چه در نیمه دوم رفتاری مناسب و محکم در برابر استاد ادریس ندارد.

گفتنی است گرچه متأسفانه مرزهای بین محرم و نامحرم تحت تأثیر فرهنگ غربی، فیلم‌های ترکیه‌ای و شبکه مجازی در جامعه ما کمرنگ شده است اما هنوز هم جوانانی هستند که رفتار صمیمی استاد داستان با شاگردانش و بویژه گلنوش را خارج از  اخلاق و شرع می‌دانند و حتی اگر تجاوزی هم صورت نگیرد اینگونه رفتارها را محکوم‌ می‌نمایند و نمی‌گذارند از این سبک برخوردها قبح زدایی شده و در  بافت جامعه مذهبی ما عادی سازی شود.

*کلام آخر

در پایان باید گفت فیلم سینمایی «استاد» بعنوان تجربه اول یک فیلمساز جوان، اثری ناپخته و الکن است. مشکل فیلم این است که می‌خواهد اتفاقی را که شاید در ابتدای داستان افتاده درربازه زمانی طولانی یکساعته مورد شک و تردید قرار دهد و این امر از حوصله مخاطب خارج است. از سویی پایان داستان هم فاجعه است؛ همه شخصیت‌ها گویی در تاریکی مطلق رها می‌شوند و بعد از حدود یکساعت جدل و زد و خورد بین علیرضا و استاد و از آنسو گلنوش مشخص نیست دقیقا چه چیزی عاید شخصیت‌ها شده است! و باز هم به سبک سینمای شبه روشنفکر فرهادی ظاهرا فیلمساز نتیجه گیری و قضاوت را به خود مخاطب واگذار می‌کند و در میان انبوهی از گره‌های داستانی، ساده‌ترین راه یعنی پایان باز را انتخاب می‌نماید تا شاید اینگونه به مخاطب القا نماید که در هر مفسده اخلاقی هر دو طرف مقصر هستند و نمی‌توان یک طرفه کسی را متهم کرد.

در نهایت مشخص نیست این نتیجه گیری در راستای پاک سازی و ادای دین به شخصیتی واقعی است که استاد وام گرفته از آن است یا تلنگری به دختران جویای نام که به بهای بدست آوردن موقعیت بهتر بازیچه دست اصحاب قدرت و ثروت نشوند. در حالیکه در نمایشنامه اولئانا مفاهیمی چون انتقاد از نظام آموزشی نادرست، نمایش انحرافات اخلاقی و انحرافات جنسی، سوء استفاده جنسی، سوء استفاده از موقعیت، استثمار جنس زن و از همه مهمتر اعتماد و اطمینان به پلیس و نظام قضایی کشور برای حل مشکلات اجتماعی و شخصی همه و همه به خوبی مشهود است.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول