خبرگزاری فارس-همدان: پدر بود و پدربزرگ و نوه و یک عالمه میل، صوت مرشد و نام آقا امیرالمومنین(ع) هم طنینانداز بود، بقیه هم طبق روال همیشگی دور تا دور جمع بودند. قصه زورخانه را میگویم، قصه دیروز و کمی هم امروز، روایت حضور نسلهای پشت هم و تماشاچیهای کیپ تا کیپ هم.
درس فتوت و مردانگی و پهلوانی هم که دیگر هیچ! شرط حضور بود و بس، در گودی که شعاع و قطرش را نمیدانم پدر و پسر دوش به دوش هم میایستند و روح و جسم میپرورانند.
انگاری گود زورخانه، اکسیر پهلوانی دارد که از پدر به پسر و بعد از آن به فرزند ذکور بعدی سینه به سینه میرسد، گود زورخانه با طاق بلند مقرنسی تبلوری است از آیین کهن که در پیاله دوارش بین بزرگان آن دهه و جوانان این دهه در جریان است.
ما بین «حقخوانی» و «رخصتطلبی»، جوانمردی جای دارد و اقتدا به مولا، «گلکشتی و گلچرخ» هم ادبیات این ورزش باستانی است، راستش حکایت زورخانهها همان روایت ورزش و شجاعت و وفای به وطن است که زیر سایه پدران به پسران میرسد.
حالا درست وسط زورخانه و میان همه پدرها و پسرها، قرعه میکشم و فال به نام پدر و پسری میرسد که تمام راه بین دهه ۶۰ و دهه ۹۰ را پل زدند و یکدست با هم میل میچرخانند و آهنگ همراهی مینوازند.
گام به گام با پدر
مهمان فرشاد حیدررضایی، قهرمان باستانیکار همدان و گود زورخانه میشویم و گفت و شنودمان را با حرف و کلمه مصور میکنیم، شما هم هر آنچه میخوانید دیوار به دیوار گود زورخانه با کاشیکاری آبی بخوانید.
از مدال، رتبه، قهرمانی و ۵۰ حکم برتر کشوری و برترین ورزشکار جهان حرف نمیزنیم به گمانم اولِ اول کلام را بچسبانیم به قصه کهنه پدر و پسری و راز مگوی پدرانه را رمزگشایی کنیم؛ آقا فرشاد بگوید: «پدرم خدابیامرز باستانیکار بود و من از ۸ سالگی همراهش شدم و کنار پدرم اوقات ورزشی میگذراندم تا اینکه به سن و سال ۱۰ سالگی پدرم فوت کرد و به رسم علاقه بیحد و حصر ورزش باستانی و گود زورخانه را رها نکردم تا امروز.»
پدر آقافرشاد میراث ماندگاری از خود به جا گذاشته و حالا او این رسم کهن را به فرزندش هدیه داده، فرزندی که هنوز عدد و رقم سنش به ۶ سالگی هم نرسیده. قهرمان باستانیکار جهانی در این باره اضافه میکند: «۳۲ سال است که در این رشته فعال هستم و از ۱۵ سال پیش در حیطه مربیگری وارد شدم، مربیگری نونهالان، کودکان، نوجوانان و بزرگسالان.
هر چند که بهتر است این ورزش از نونهالی آموزش داده شود، مثل علیرضای من، البته پسرم از چهار سالگی در خانه و زورخانه مدام همراهم بود و از شدت علاقهاش امروز منزل ما شبیه به گود زورخانه شده و اوقات زیادی را به میل بازی و ورزش میگذرانیم.
البته که احترام به بزرگان هم در گود زورخانه مرسوم است و اغلب پدربزرگ، پدر و نوه با هم ورزش میکنند و گاهی این حضور به پنج نسل میرسد و تاثیر بسزایی در ارتباط بین نسلها و تداوم همنشینیها را دارد.
پیشرفت نونهالان و فرزندان ما در این رشته شاخ و برگ ریشههای قدیمی میشود.»
رخصت پسرانه و فرصت پدرانه
اگر از مدال طلای آسیایی در رشته میلبازی، مدال طلای آسیایی در رشته ورزشهای زروخانهای و مدال برنز آسیایی کشتی پهلوانی آقافرشاد بگذریم به احیای این رشته ورزشی و اوضاع و احوال آن در همدان میرسیم؛ آقافرشاد هم در این خصوص میگوید: «این رشته بُعد معنوی خاص دارد و ارتباط تنگاتنگ با خدا و ائمه اطهار، به همین دلیل پرورش جسم و پرورش روح توامان انجام میشود بنابراین احیای این ورزش سنتی و ترویج آن بیشتر از قبل خالی از لطف نیست.
تا جایی که در همدان مدرسه ورزش باستانی و زورخانهای ایجاد شود و فرزندان از کودکی هدایت شوند، با این حساب بدون اغراق به قطب ورزشهای باستانی بدل میشویم به ویژه که این ورزش محاسن بسیاری دارد.
یکی از حُسنهای ورزش باستانی این است که با گذشت سن و سال، ورزشکار کنار گذاشته نمیشود که هیچ، عزت و احترامش هم اضافه میشود به حدی که مسابقات پیشکسوتان و حتی پدربزرگها برگزار میشود و در رقابتی دوستانه به مصاف هم میروند.»
به حسن ختام کلام آقافرشاد میرسیم و رغب خانوادهها و نفسهای ورزش باستانی در همدان، این قهرمان جهانی ادامه میدهد: «امروزه خانوادهها نسبت به قبل بیشتر راغب هستند فرزندانشان در رشته باستانی فعال باشند و منش پهلوانی و قهرمانی را در کنار ورزش جسمانی آموزش بگیرند، خصوصاَ که همدان از قدیمالایام پهلوانهای نامی مثل علیمیرزای همدانی، احمد کوهدشت و آقای درخشی داشته است.
با نیمنگاهی به این ورزش و همت و حمایت بزرگان شهر همین طور ارتقای امکانات و تجهیزات به روز میتوان قهرمانان به نامی آموزش داد و نام همدان را باز هم جهانی کرد.»
پایان پیام/ ۸۹۰۳۳