به گزارش خبرگزاری فارس البرز، بسیج، به تعبیری لشکر مخلص خدا، گروهی که در مسیر پیشرفت، توسعه و موفقیت گام برمیدارند، گاهی هم به مقابله با ظلم و استکبار میایستادند؛ هیچ جایگاه و لباس سد راه این قشر نمیشود، از دانش آموزان مدرسه، تا کارگری که سر ساختمان است، حتی پزشکان، مهندسان، مسؤولان، معلمان، دانشجویان و دیگر اقشار، هر یک باید مفهوم بسیج را درک کنند و با حرکت در این مسیر به پویایی کشور کمک کنند.
بانوان موفق بسیجی در میان نقش موثری در مسیر شکوفایی کشور ایفا کردند، چه در پستهای مسؤولیتی کوچک و بزرگ، چه در مسائل فرهنگی و آموزشی، و یا تربیت نسل جوان، هر یک به نوعی در توسعه امور ملی تاثیرگذار بوده است، معصومه قیطاسی، بانوی بسیجی کرجی در امور فرهنگی فعال است، وی نخستین کتاب خود را تحت عنوان «حاج روح الله» در حالی به پایان رساند که در سال ۹۱_۹۲ هفدهمین جشنواره کتاب سال نامزد دریافت جایزه سال شد، دومین کتاب او تحت عنوان «جناب خط شکن» نیز در نوزدهمین جشنواره کتاب سال ۱۴۰۰ از میان ۲۲۰ کتاب نامزد دریافت جایزه سال شد.
فارس: لطفا یک بیوگرافی از خود ارائه کنید ؟
معصومه قیطاسی، نویسنده و پژوهشگر هستم. یه فرزند دارم و در نیمه چهل سالگی ایستادم و یک دهه از شروع نویسندگی به شکل حرفهای گذشته است. دیپلم مدیریت و برنامه ریزی خانه و خانواده دارم و این دیپلم رو از اوایل شروع به نویسندگی شروع کردم و نیمه سال نود هم دیپلم گرفتم با معدل شانزده.
فارس: به عنوان یک بانوی موفق بسیجی، نظر شما در خصوص مفهوم و معنای این کلمه چیست؟
نظر حقیر واژه بسیج با واژه زن در معنی یکیست. زن پوشش دهنده زندگی و خانواده ست و پیش برنده. بسیج هم همین. در سن کم به سبب علاقه ای که به لباس سبز داشتم با همسرم ازدواج کردم و سعی کردم یک زن و مادر خوبی باشم.
فارس: مسیر زندگی شما چه زمان با زندگی حرف ای نویسندگیتان گره خورد؟
تقریبا اواخر دهه هشتاد بود که سومین فرزندم قدم در پیش دبستانی گذاشت و کم کم سرم خلوت شد. گوشه پذیرایی و میز ناهارخوری مرا کشاند سمت و سوی نگارش زندگی سه رفیق یادگار جبهه و جنگ که در میهمانیها مشغول روایت دوران سخت دفاع مقدس میشدند و من واریز جز نوشتن روایت آن سه نداشتم. دو سه ماه بعد شد رمان حماسههای یاران. دغدغه ام برای بازنویسی و یادگیری ساختار داستان نویسی و... به حول و قوه الهی که همیشه در کنارم آن هست و هوای دلم را داشته، پیوستم به کارگاه داستان کوتاه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس البرز و بعد حوزه هنری البرز و...
معصومه ای که از صبح تا غروب مشغول خانه داری و پخت و پز بود و رسیدگی به سه پسر حالا نصف روزش سرش خلوت شده بود. حالا دیگر نه خیاطی نه فقط خانه داری و نه کارهای هنری از قبیل گلسازی. مروارید بافی و دلنوشته و شعر راضیم میکرد.
فارس: در این میان چالشهایی سر راه شما قرار نگرفت؟نا امیدی نشدین؟
در این بین عزیزانی بودند که در کارگاه ها در نقد داستانهایی با محوریت دفاع مقدس در لایههای ابزار داستان نویسی توهین و تحقیر و حتی نقد خود نویسنده هم در نقدشان بود اما من شروع نکرده بودم که با یک یاد عقب بکشم. بلکه سعی کردم شبانه روز فهم و یادگیری ام را در داستان نویسی، مستند نکاری، مصاحبه گری، تاریخ شفاهی و... روز به روز افزون کنم و از نقد و بررسی ها هم هراسی نداشته باشم.
فارس: این روحیه تلاش گر و مقاوم شما از کجا نشات میگرفت؟
شجاعت و شهامت و جسارت را از کسانی آموختم که قرار بود هم در رمانهای واقعگرا و هم در زندگینامه داستانی شهدا، نویسنده روایت زندگیشان باشم. شاید این نتزس بودنم برمیگردد به ده دوازده سالگیم که کتابی خواندم و این تفکر در مورد شخصیت آن کتاب از همان دوران کودکی که داشتم پا در نوجوانی میگذاشتم از من یک دختری را ساخت که هیچ چیزی را بدون تلاش قرار بود نخواهم.
فارس: روحیه ای نترس و شجاعی که از آن یاد میکنید در زندگی مشترک و تربیت فرزندان شما نقش دارد یا تنها در مسئله کاری با آن مقابل هستیم؟
بله، همین امر در زندگی و انتخاب شریک زندگی در مسیری قرار داد که در راحتی و سکون نباشم بلکه زنی باشم که در نبود ایشان که لباس سبز برام کرده بود و وظیفه دیگر و مهمش مسؤولیت و شغلش بود، من هم زن باشم هم مردانه هوای زندگی و بچه هایش را داشته باشم. این جمله ام را کسی که زندگی با یک نظامی را تجربه کرده میتواند درک کند. تلاش برای خانواده و در مسیر رشد زیستن چیزی بود که ناخواسته از همان دوران نوجوانی خواسته بودم و بدون اینکه بدانم در مسیر قرار گرفتم.
فارس: چه زمانی تصمیم به انجام پژوهش گسترده گرفتید؟
بعد از بازنشستگی همسرم و بزرگ شدن فرزند سومم، حس نیاز برای انجام کاری بهتر از کارهای زنانه مرا کشاند سمت و سوی نوشتن و پژوهش و گرفتن مدرک دیپلم. تقریباً از خواب شبانه ام میزدم تا حالا که دیر به این دو اقدام کرده بودم کنی سریعتر به نتیجه برسم. و خدا را شاکرم که کمک حالم شد و در این راه توانستم از اساتیدی متشخص و با فهم و کمال بهره ببرم.
فارس: در زندگی حرفه ای خود با چه اساتیدی کار کردین؟
اساتید محترمی همچون آقایان احمد دهقان، محمدرضابایرامی، مجیدقیصری،خسروعباسی و استاد قاسمی پور و جناب آقای سرهنگی در زندگی من نقش ایفا کردند.
فارس: چه روحیه و انگیزه ای می تواند از یک انسان نویسنده بسازد؟
نوشتن و خواندن بنظر من در رگ و پوست هر نویسنده ای جریان دارد و وقتی رشدش مثل رشد نمود در یک زمانی شروع میکند به جوشیدن. اما باید سخت باشد و پوست کلفت در برابر ناملایماتی که در برابرش قد علم میکنند. تا بتواند هوای دل نازکش را داشته و متونی را در تاریخ کشورش به یادگار بگذارد. دومین سال شروع اولین کتاب شهید البرزی به بنده پیشنهاد شد.
فارس: از اولین تجربه نگارش در خصوص شهدا بگویید؟
من که تمام دغدغه ام رمان نویسی بود و ارادت خاصی هم به شهدای وطنم، حالا باید برای نگارش اولین کتابم تصمیم میگرفتم. خواست شهدا برای متبرک شدن قلمم را با جان و دل قبول کردم. اولین کتابم(حاج روح الله) زندگینامه داستانی شهید نظرآبادی استان شد که با تمام اذیت و جفا به کتاب (صد و نود صفحه حذف شد) اما شهید عزیز جواب ناراحتیم از دست کارشناس ادبی بنیاد، مرا داد.
نوشتن نخستین کتابم با مشکلاتی مواجه شد، اما شهید جواب دل شکسته ام را داد و سرانجام کتابم در هفدهمین جشنواره دو سالانه کتاب سال در سالهای ۹۱_۹۲ بین سیزده کتاب رفت بالا و نامزد دریافت جایزه سال شد.
فارس: تجربههای بعدی هم مسیر سختی را پیمودین؟
سال ۹۳ دومین کتاب شهید شد همرزم و هم محلی حاج روح الله. اما سر راه مشکلاتی بود که نیاز به فرصت داشت تا حل شود. به همین خاطر بعد از نگارش اولین رمان حدی ام با موضوع شکنجه گران و شکنجه شدگان دوران قبل از پیروزی انقلاب، سومین کتاب شهید را در تشیع و تدفین شهید انتخاب نمودم و بعد از هشت ماه مصاحبه و تحقیق و نگارش سپردم دست ناشر سوره مهر و این کتاب به نام جناب خط شکن زندگینامه اولین شهید شناسایی شده از ۱۷۵ شهید خط شکن و غواص تفحص شده،سال ۹۷ به چاپ رسید.
شهدای بعدی شش شهید قریشیهای استان بودند که به سبب رمان نویس بودنم دوست داشتم کتاب دو جلدی را هم تجربه کنم. پس به جز کارگاه های رمان نویسی که طرح ارائه میدادم و به زمان قائله کردستان و زندگی و شخصیت افراد واقعی مثل پدرم بود مشغول تحقیق و مصاحبه پروژه ای بودم که اولین مصاحبه گرش فرزند شهید ترور بود. سید احمد قریشی که به آرزویش رسید و شد هفتمین شهید.
فارس: در خصوص طرح سه رمان توضیح دهید؟
همچنان با داشتن چند پروژه شهید (هفت شهید قریشیها و شهید کردستان حاج اصغر ازادفلاح، فرمانده غیوری که در کنین کومله افتاد و بعد از شهادتش رادیو کومله یه روز جشن و پایکوبی پخش کرد.) مشغول نگارش کتاب روزنگار خودم شدم و بازنویسی و بستن طرح سه رمان شدم. رمزنگاری با نام روزگار سوری ست که دلتنگیهایم در مورد پسر مدافع حرم حضرت زینب بود که به سختی پیش رفت. بارها و بارها بازنویسی کردم و باید اینجا از استاد گرانقدرم آقای قیصری که در نگارش کتاب همه جوره کمکم کرد و کارشناسی آقای قاسمی پور که بسیار با حوصله در بازنویسیها کنار این کتاب بود.
حین کتاب طرح سه رمان فرزندم در سوریه بود و من حال خوبی نداشتم، در این مسیر اساتیدی همچون استاد قاسمی پور در کارشناسی کتاب مرا همراهی، حمایت و کمک کردند و انتشار کتاب از سوی انتشارات سوره مهر به ثمر نشست.
فارس: نگارش سومین کتاب را کی آغاز خواهید کرد؟
امیدوارم که هر چه زودتر شاهد تولد سومین کتابم هم باشم. کتابی که بارها قصد داشتم پاکش کنم و طی این چند سال و از نیمه سال نود کسالت برمن ویره شد و این نبود جز رحمت و لطف پروردگار. با جان و دل استقبالش کردم و سعی در مدارا که چیزی نبود جز حکمت خداوند. سعی کردم با جسمم مدارا کنم و هر بار به کم خواندن و کم نوشتن اکتفا کنم و بیشتر سعی کردم درسهای دینی از جمله: مدیریت در زمان. تدبر در قرآن، شناخت ولایت فقیه و درس گام به گام خودشناسی و... را بیشتر بپردازم.
در حال حاضر مشغول تحقیق درباره موضوع اصلی رمانم هستم و فرم و ساختارش، همینطور به حول و قوه الهی سعی دارم کتاب اول از شهیدان قریشی را شروع کنم. زندگی تک تک افراد شبیه کلمه بسیج خواهد شد اگر در خودشناسی گام اول را بردارند و صداقت و تسلیم در خودباوری شان. وقتی از خداوند خواستی در مسیر بندگی قرار بگیری و از زمان و وقت و عمرت درست استفاده کنی الگوهای رفتاری در پیمودن این مسیر به کمکت می آید.
فارس: الگوبرداری در کتاب های شما علاوه بر شهدای کشور از چه کسانی خواهد بود؟
چه کسانی بهتر از بی بی دو عالم مادر آسمانی مان فاطمه زهرا در زن بودن و مادر بودن و چه کسی بهتر از زینب کبرا در صبوری و همراهی در زندگی و شهیدان عزیز که تک تک روزها و دقایقشان پر است از درس و شجاعت و فداکاری. شهیدانی که از خود گذشتند تا ما باشیم و بصیرت و تقوا پیشه کنیم و هر کدام عین یک مجموعه و بسیج وار هم زندگی و خانواده را بسازیم هم نقش مهمی در جامعه اسلامی خودمان داشته باشیم.
فارس: حرف آخر؟
در هفته بسیج قرار داریم، بر خود لازم میدونم در خصوص این کلمه بگویم بسیج یعنی مجموعه، این مجموعه بنظر حقیر از مجموعه کوچک مثل خانه باید آغاز شود تا برسد به مجموعه بزرگ یعنی اجتماع!
پایان پیام/ج