به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مداخله آمریکا در امور داخلی دیگر کشورها ریشهای تاریخی دارد. اقدامات مداخلهجویانه آمریکا محدود به خاورمیانه نمیشود؛ بلکه کشور همسایه، مکزیک، با وجود مرز زمینی مشترک فراوانی که با این کشور دارد، از این دخالتها بینصیب نمانده و در فوریه 1848 با تحمیل مفاد معاهده گوادالوپ هیدالگو، نیمی از سرزمین پهناور مکزیک به تسخیر آمریکا درآمد. نخبگان مکزیک همواره منتقد این رویداد تاریخی بودهاند؛ بهگونهای که در گفتمان رسمی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری به صورت مستقیم مطرح و طرحهایی برای استیفای اراضی اشغالی مطرح شده است.
رویکرد فعلی دولت مکزیک در سیاست خارجی
رئیس جمهور مکزیک، آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، معروف به املو، ضمن تاکید بر لزوم تغییر سیاستهای آمریکا در قبال آمریکای لاتین، رویکرد فعلی کشورش در سیاست خارجی را نوعی از همبستگی اقتصادی، تجاری و سیاسی دانست که در آن باید احترام به حاکمیت کشورها مورد توجه قرار بگیرد. به زعم وی، پیروزی لولا داسیلوا در برزیل، شاخص خوبی برای یکپارچگی منطقه و شرایط غیرقابل شکست در برابر دشمنان خارجی است.
رئیس جمهور مکزیک بارها تلاشهای واشنگتن برای مداخله در امور داخلی دیگر کشورها را محکوم کرده است. پیش از این لوپز اوبرادور از برقراری روابط دیپلماتیک بین آمریکا و ونزوئلا حمایت کرده بود، اما از آمریکا خواسته بود که به حق تعیین سرنوشت ونزوئلا و عدم مداخله در امور داخلی آن احترام بگذارد؛ اگرچه سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا در قبال کشورهای همسایه بر کسی پوشیده نیست.
در سال 1848، 176 سال پیش، آمریکا 85 هزار هکتار از خاک مکزیک را به بهانه پایان دادن به جنگی که خود آغازگر آن بود، به طور غیرقانونی تصاحب کرد. در سال 1848، و بر اساس معاهده گوادالوپ هیدالگو، ایالات متحده 85 هزار هکتار معادل نیمی از خاک مکزیک را به خود الحاق کرد.
منافع اقتصادی ایالات جنوبی برای دولت مرکزی آمریکا
ایالتهای فعلی کالیفرنیا، نوادا و تگزاس و دیگر ایالات جنوبی، در گذشته بخشهایی از مکزیک بودند که سرشار از ثروتهای نهان و آشکاری هستند که مردم آن مناطق کمترین بهرهای از آن نمیبرند. طبق آمار رسمی، آمریکا تا سال 2001، حدود 118 میلیون اونس طلا از ایالت کالیفرنیا و در سال 2014، 10 میلیون و 930 هزار اونس نقره از نوادا استخراج کرده است. همچنین این سه ایالت دارای ذخایر نفتی غنی هستند که مردم این ایالتها بهرهای از آن نمیبرند. در ایالات متحده، تگزاس بیشترین تولید نفت را دارد و تنها در سال 2020، این ایالت بیش از 1 میلیارد و 780 میلیون بشکه نفت تولید کرده است. از زمان شروع تصاحب نیمی از مکزیک تا سال 2008، تنها در کالیفرنیا بیش از 28 میلیارد و 300 میلیون بشکه نفت خام تولید شده است.
نارضایتی هیسپانیکها از دولت مرکزی آمریکا
پس از الحاق بخشهایی از سرزمین مکزیک به آمریکا، در ایالتهای جنوبی هنوز بسیاری از لاتینتبارها در اکثریت هستند. بخش اعظم از بودجه دولتی آمریکا از منابع طبیعی این ایالتها تامین میشود اما ساکنان آن از امکانات رفاهی، بهداشتی و شرایط زندگی مطلوبی بهرهمند نیستند و آمار بیکاری، بزهکاری و مشاغل کاذب در آنجا بسیار بالا است. این نارضایتیها ظهور و بروز چشمگیری در جنبش وال استریت داشت.
اگرچه جنبش وال استریت توسط گروهی از آسیبدیدگان اصلی بحران اقتصادی آمریکا از سال 2008 به بعد آغاز شد اما گروههای مختلف ناراضی از وضع موجود از اقلیتهای نژادی مانند سیاهان، سرخپوستان و لاتینتبارها گرفته تا روشنفکران، دانشجویان، هنرمندان، اساتید دانشگاه و گروههای کارگری به آن پیوستند و در آن حضور یافتند. با کشیده شدن این اعتراضات به دیگر ایالتها و حتی کشورهای وابسته به اردوگاه سرمایهداری، بالغ بر دویست گروه محلی دیگر نیز در فیسبوک ایجاد شد که هر کدام متعلق به یک ایالت و شهر آمریکا بود و هر کدام تشکیلات و مطالبات مخصوص به خود را داشته و اعتراضات محلی را خبر رسانی میکردند. شدت و نوع اعتراضات در برخی از صفحات مجازی لاتین تباران آمریکایی به حدی بود که شاید در آیندهای نزدیک شاهد استقلالطلبی ایالاتی مانند ویسکانسین، نیومکزیکو و حتی تگزاس از ایالات متحده باشیم. ریشه جداییطلبی ایالتهای جنوبی آمریکا به ویژه تگزاس، آریزونا، نیومکزیکو و لوئیزیانا یک واقعیت تاریخی است که لازم است اسناد آن بررسی و گزارش شود.
تلاش مکزیکیها برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی
مکزیکیها همواره به سلطه اجباری آمریکا بر منابع طبیعیشان اعتراض داشتهاند. از این رو، فعالان مکزیکی تلاشهایی را برای بازپسگیری سرزمینها انجام دادهاند. در سال 2017، «کاردناز سولورزانو»، نامزد ریاست جمهوری مکزیک، در چندین نوبت به همراه وکیل برجسته خود «گیلرمو همدان کاسترو»، طرحی را برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی از سلطه ایالات متحده ارائه کرد. استدلال آن طرح این بود که معاهده «گوادالوپ هیدالگو» تحت فشار سیاسی و امنیتی در زمان تهاجم نظامی ایالات متحده به امضاء رسیده است، اما این پروژه به دلیل عدم تایید دولت راستگرای وقت به ریاست انریکه پنیا نیتو (2012-2018) که با سیاستهای ایالات متحده همسو بود، موثر واقع نشد.
معاهده گوادالوپ هیدالگو
پس از اینکه مکزیک در سال 1845 حاضر نشد بخشی از خاک خود را به قیمت 30 میلیون دلار و بخشش 5/4 میلیون دلار ما به ازای بدهیاش به آمریکا واگذار کند، در 13 می1846 کنگره آمریکا، دستور حمله به مکزیک را صادر کرد. در 17 سپتامبر 1847 مکزیکوسیتی به اشغال آمریکا درآمد. چند ماه بعد، قرارداد گوادالوپ هیدالگو به جنگ دو کشور ایالات متحده و مکزیک (1848-1846) پایان داد و در 2 فوریه 1848 توسط دو کشور امضاء و در 30 می 1848 به تصویب رسید. بر اساس این معاهده کشور مکزیک بیش از نیمی از قلمرو خود را که شامل تمام ایالات کالیفرنیا، نیومکزیکو، آریزونا، نوادا، یوتا و بخشهایی از کلرادو، وایومینگ، کانزاس و اوکلاهاما میشد، به آمریکا واگذار خواهد کرد.
اگرچه در آغاز جنگ -که به مداخله آمریکا در مکزیک نیز معروف است- مکزیکیها مقاومت غیرمنتظرهای از خود نشان دادند، اما ایالات متحده توانست شرایط خود را در توافق نامه فوقالذکر تحمیل کند. استقلال تگزاس (1836-1835)، بحران داخلی در سیاست مکزیک و پیشروی آسان و به کنترل آمریکاییها درآمدن مناطق شمالی، از علل اصلی این معاهده ننگین برای مکزیک بود.
مجموع مساحت جدا شده از مکزیک، حدود یک سوم وسعت آمریکای امروزی (9 میلیون و 400 هزار کیلومتر مربع) را تشکیل میدهد. اما با وجود چنین ظرفیت جغرافیایی و جمعیتی، هیسپانیکها سهم اندکی در حاکمیت دارند و اعتماد خود را نسبت به حکومت ایالات متحده از دست دادهاند. بسیاری از هیسپانیکهای این ایالتها معتقدند چرا باید ثروت 400 سرمایه دار نیویورک نشین از جیب مردم ایالتهای جنوبی تامین شود. لاتینتبارهای آمریکا معتقدند در صورت استقلال، قطعا وضعیت معیشتی آنها بهتر خواهد شد.
پایان پیام/