اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  البرز

صدای شلیک‌تیر و جیغ و چرخ‌های موتور دومین شهید ترور کرج را رقم زد

نامش سیدکمال و نام خانوادگی وی قریشی بود، سال‌ها خدمت خالصانه برای اسلام و انقلاب حالا او را تبدیل به یکی از قهرمانان بزرگ شهر کرج کرده است.

صدای شلیک‌تیر و جیغ و چرخ‌های موتور دومین شهید ترور کرج را رقم زد

خبرگزاری فارس-پرنیا کشاورزی؛ صدای شلیک تیر و جیغ چرخ‌های موتور آمد، پروژه ترور اولین شهید کرج توسط منافقان در سال ۱۳۶۰ رقم خورد.

نامش سیدکمال و نام خانوادگی وی قریشی بود، سال‌ها خدمت خالصانه برای اسلام و انقلاب حالا او را تبدیل به یکی از قهرمانان بزرگ شهر کرج کرده است، هنوز هم اگر از افراد سن و سال دار کرج آدرس خیابان قریشی را بپرسید با آه و افسوس مسیر را نشان می‌دهند. 

فعالیت‌های گسترده‌ مبارزه طلبانه سید کمال به گونه‌ای بود که سپاه برای حفظ جانش به او هفت تیر سپرد، تا در صورت احساس تهدید از اسلحه استفاده کند، هوشیاری و مبارزه‌ به وقت سیدکمال هسته‌ منافقین در حصار کرج را فرو پاشید و نابود کرد و همین امر باعث طراحی ترور سید کمال شد.

سید کمال قریشی در سال ۱۳۱۳ در روستای برغان کرج بدنیا آمد، پدر وی سید محمد کارگر و کشاورز روستازاده‌ای زحمت کش بود، پدر همان ابتدا آخرین پسر خود را به مسجد برد و اذان و اقامه برگوشش خواند و نام او را سید کمال گذاشت.

 سید کمال از کودکی با پدر در مسجد حضور پیدا میکرد وی در ۴ سالگی با همان قدم های کوچک به همراه پدر مسجد میرفت و در سن کم دعای افتتاح و نماز را از بر شد.

اما سید محمد پدر سید کمال فقط تا ۷ سالگی پسر کوچکش را دید و این دنیا را ترک کرد.

آموزه های دینی پدر و مادر سید کمال را با شرعیات کاملا آشنا کرده بود و در 8 سالگی به معلم خانم خود بخاطر پوشش نامناسب تذکر داد، اما از مدرسه حکومت پهلوی با شعار آزادی به دلیل ابراز آزادی بیان اخراج شد.

سید کمال ادامه تحصیل خود را از ۸ سالگی در مکتب خانه شروع کرد و در کنار برادر بزرگ تر خود نجاری می‌کرد تا بتواند امورات خانه پدری را تمشیت کند، سال‌ها گذشت نوبت به سربازی رفتن رسید اما سید کمال عقیده داشت نباید به حکومت شاهنشاهی خدمت کند و همیشه در تلاش بود که سربازی نرود تا اینکه از حکومت به روستا حمله کردند و تعدادی سرباز فراری از جمله سید کمال را نیز گرفتند.

مادر سید کمال مبلغی به پسر سربازش داد اما سید کمال نصف پول را به مامور حکومت داد و خود را از اسارت خدمت به حکومت شاهنشاهی آزاد کرد حالا او مانده بود و نیمی پول ناچیز سه خواهر و مادر..... .

برای کار کردن به سد کرج رفت و با ششصد تومن پول حلال و سر بلند به برغان برگشت، از همان سال‌های جوانی و نوجوانی مبارزه و سرودن شعارها و سامان دادن افراد برای مقابله با حکومت طاغوتی حاصل زحمات سید کمال بود که در این راه فرزندان و برادرانش او را همراهی می‌کردند.

 سید کمال مداح و شاعر خوش صدایی بود و در سال ۴۲ به ملاقات با امام خمینی در قم و سرودن شعری در وصف اقا رفت این دیدار او را در این راه و مبارزه بیش از پیش ثابت قدم کرد.

حصار کرج تبدیل شده بود به منطقه‌ منافقان همین طور سید کمال قریشی بین ماموران و اعضای منافقان معروف بود و او را به تلاش و پشتکار و تحکم می‌شناختند، اعضای گروهک منافقین سمت میدان شهدا کرج با دست فروشی کتاب ها و مقالات خودشان را می‌فروختند اما سید کمال تمام این بساط ها را جمع و در آخر هم هسته‌ این گروهک را در کرج نابود کرد.

پس از اعلام نامزدی شهید رجایی سید کمال دور تا دور اتومبیل خود را عکس‌های شهید رجایی چسبانده بود و تبلیغ می‌کرد، تاوان تهدید های تلفنی در آخر سوختن اتومبیلش در آتش خشم مخالفانِ انتخابات ریاست جمهوری شهید رجایی بود. 

سید کمال پدری دلسوز مبارزی صالح و خالص برای آن روزگاران کرج بود، از بین بردن هسته‌های مرکزی منافقین در کرج خشم و کینه ای را در دل آنها کاشت که به طراحی ترور یکی از قهرمانان کرج برسند.

روز ترور

 حوالی ساعت ۴ بعداظهر چهارشنبه ۱۴ مهرداد ماه سال ۱۳۶۰ دو نفر از گروه منافقان یکی سوار موتور بیرون مغازه و دیگری به بهانه ی ساختن قاب عکس چوبی یا خط کش وارد مغازه نجاری سیدکمال قریشی شد، سید آرام مشغول بریدن چوب بود تا اینکه مرد ۴۷ ساله ماجرا سردی لوله اسلحه را روی شقیقه سمت راست خود احساس می‌کند و لحظه‌ی بعد مسیر گلوله امان نمی‌دهد تا او از اسلحه خود استفاده کند و گلوله نفس های پر برکت سید کمال را می‌گیرد.

صدای جیغ لاستیک موتور و و فرار به سمت خیابان مظاهری حاکی از ترور اولین شهید کرج به دست منافقین می‌دهد، به گفته اهالی و برادرزاده شهید سید کمال قریشی عامل اصلی ترور فردی از همسایه‌های سید کمال و عضو رسمی سازمان منافقین بود.

 امام زاده محمد (ع) کرج مزار و خانه‌ ابدی شهید سید کمال قریشی شد، طبق گفته‌ی نزدیکان صدای ضبط شده‌ی اقا سید طبق وصیت ایشان، که قبل از شهادت برای خود در نوارکاستی تلقین و روضه خوانی ضبط کرده، بدرقه‌ پیکر خودش شد.

هنوز چهلم سید نرسیده، نجاری و خانه وی نیز در آتش کینه توزانه منافقان می‌سوزد، حدود یک سال بعد ضارب شهید سید کمال قریشی توسط سید محمود فرزندش دستگیر و قرار می‌شود اعدام شود و از سید محمود می‌خواند تا او تیر به ضارب بزند که می‌گوید: میترسم این کار از حب پدر باشد نه وظیفه.

سید محمود در سال ۶۲ و در عملیات خیبر مفقود الاثر می‌شود و سیزده سال بعد جزو اولین شهدای تفحص شده برمی‌گردد که رهبر انقلاب بر پیکر ایشان نماز می‌خوانند.

سید محمد، سید عباس، سید جمال، سید علی اصغر شش شهید از این خانواده معروف به شهدای قریشی ها که از ابتدای انقلاب و دوران دفاع مقدس تقدیم این انقلاب کردند و بعد هم یک سال اندی پیش، شهید هفتم سید احمد که خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

(روایت زندگی و شهادت سید کمال قریشی توسط برادر زاده وی، شهید سید احمد قریشی ضبط شده که این صوت توسط خبرنگار فارس بصورت یک روایت نوشته شده است.)

انتهای پیام/ج

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول