به گزارش خبرگزاری فارس، مسعود رضایی پژوهشگر سیاسی در یادداشتی نوشت: محسن آرمین طی یادداشتی با چشم بستن بر تفاوتهای بزرگ و آشکار میان دو واقعه زاهدان و شیراز، تلاش کرده است با تحریک احساسات قومی و مذهبی در استان سیستان و بلوچستان، در آتش تفرقه و تشتت میان آحاد و بخشهای مختلف کشور بدمد و در چارچوب اغتشاشآفرینی در کشور، نقش و جایگاهی نیز برای خود تدارک ببیند.
او در یادداشت خود مدعی است که حاکمیت باید همان رفتاری را در قبال واقعه زاهدان میداشت که در قبال واقعه شیراز داشت. آیا براستی محسن آرمین تفاوت این دو واقعه را با یکدیگر نمیداند و یا خود را به ندانستن زده است؟
آنچه در زاهدان اتفاق افتاد ناشی از برخی سخنان تحریکآمیز بود که در نماز جمعه بیان شد و سپس جمعی با حمله به مرکز نیروی انتظامی قصد تخریب و تصرف آن را داشتند که با کمال تأسف به جان باختن تعدادی از حاضران در آن صحنه انجامید. البته همانگونه که در بیانیه شورای تأمین استان آمده است، قصوری از سوی برخی مسئولان و نیروهای مدافع صورت گرفته است که با آنها طبق قانون و ضوابط موجود برخورد خواهد شد و همچنین خسارات جانی صورت گرفته نیز جبران خواهد گردید. اما علیرغم این همه، از این واقعیت نباید چشم پوشید که حمله به مراکز نظامی و تسلیحاتی در هر کجای دنیا که باشد، با واکنشهای خاص خود مواجه میشود و کسانی که دست به چنین رفتارها و اعمالی میزنند باید بدانند که با آتش بازی میکنند. بنابراین اگرچه واقعه زاهدان و جان باختن تعدادی از هموطنان بیگناه در آن، فینفسه بسیار تلخ و غمناک است اما در هر صورت نمیتوان علل و عوامل و زمینههای بروز چنین واقعه تلخی را بکلی در نظر نگرفت و صرفاً به یک بخش از این ماجرا ضریب داد و به آن پرداخت. اگر در این واقعه قصورهایی متوجه برخی از نیروهای مسئول است و باید پاسخگو باشند، آیا کسانی که با سخنان خود به تحریک احساسات مردم پرداختند و آنها را روانه خیابان ساختند، هیچ تقصیر و مسئولیتی برعهده ندارند؟ به هرحال در این واقعه باید سهم و نقش همه مشخص شود و هر کس به اندازه سهم و نقش خود، مسئولیت بپذیرد و پاسخگو باشد.
اما آنچه در شیراز اتفاق افتاد اساساً از نوع دیگری بود و هیچ وجه تشابهی با واقعه زاهدان نداشت. یک نیروی سازمانی داعش به زائران در حرم حضرت احمدبنموسی (ع) حمله میکند و با بیرحمی تمام آنها را به رگبار میبندد و در ادامه داعش نیز به صورت رسمی مسئولیت چنین عملیاتی را برعهده میگیرد. در شیراز کسی با اتوبوس به دیوار مقر نیروی انتظامی نکوبیده بود و کسی قصد تصرف یک مرکز نظامی و مملو از تسلیحات گوناگون را نداشت. آنچه در شیراز اتفاق افتاد یک عملیات ضدامنیتی و تروریستی در آشکارترین شکل خود بود که اتفاقاً برخی اغتشاشات و آشوبگریهای اخیر زمینهساز آن بودند.
باید از آقای آرمین پرسید آیا اگر همان اتفاقی که در شیراز افتاد، در زاهدان روی میداد و یک داعشی مردم اهلسنت زاهدان را در بازار یا مسجد به رگبار میبست و جمعی از آنان را به شهادت میرساند، رفتار نظام در قبال این واقعه چیزی جز آن بود که در قبال ماجرای شیراز صورت گرفت؟ بنابراین اگر تفاوتی در نوع برخورد با ماجرای شیراز و زاهدان هست، اصلاً و ابداً به معنای تفاوت قائل شدن بین شیعه و سنی نیست بلکه تفاوت به دلیل اختلاف در نوع و جنس این دو ماجرا است.
با چنین تفاوتهای واضح و آشکاری، براستی چگونه است که فردی مانند محسن آرمین با سابقه طولانی در امور سیاسی، خواستار برخوردی مشابه با آنها میشود. بسیار بعید است که وی قادر به درک این تفاوتها نباشد و به همین خاطر نیز باید گفت که هدف او و امثال او از انتشار چنین متونی، دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی و منطقهای است. او و امثال او در تلاشند با تحریک احساسات اهلسنت در شرق کشور و ایجاد حس بدبینی در آنها، اجازه ندهند تا در یک فضای آرام به حل و فصل ماجرای زاهدان پرداخته شود. آنها مایل نیستند تا مسئولیت کلیه شخصیتهای حقیقی و حقوقی در آن ماجرا به دقت بررسی و مشخص شود. آنها قصد دارند تا با برافروختن آتش فتنههای مذهبی و قومی در شرق کشور، نگذارند آرامش در کشور برقرار گردد و این همه، با این تصور است که بلکه بتوانند کلاهی از این نمد برای خود تدارک ببینند.
اما در این سو، واضح است که باید فارغ از این گونه فتنهگریهای سیاسی، در ادامه آنچه تاکنون انجام شده، تمامی ابعاد ماجرای زاهدان با دقت مورد بررسی قرار گیرد و به انحای مقتضی از خانواده جانباختگان بیگناه عذرخواهی و دلجویی به عمل آید. همچنین در این حال باید بیش از هر زمان دیگری به اقدامات عمرانی گوناگون در این استان شتاب بخشیده شود تا مردم شریف آن خطه از دستاوردها و مواهب چنین اقداماتی برخوردار شوند. این بهترین پاسخی است که میتوان به فتنهگران و دشمنان اتحاد ملی ایرانیان داد.
پایان پیام/