اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  فارس

عبور از شب‌های مسموم/ حرکت برخلاف جهت اراده مردم، محکوم به شکست است

خیابان قرق شده بود و قرق‌بانان گستاخ و بی پروا. ترس و دلهره، کفِ خیابان ریخته بود اما انگار بیش از آنچه بترسانند خودشان ترسیده بودند!

عبور از شب‌های مسموم/ حرکت برخلاف جهت اراده مردم، محکوم به شکست است

خبرگزاری فارس از شیراز؛ سمیه انصاری‌فرد: تا چشم کار می‌کرد دود بود و آتش. زیر حجم سیمان، آهن و فولاد ساختمان‌ها، صداهای نامفهومی گوش را می آزارد.

خیابان قرق شده بود و قرق‌بانان گستاخ و بی پروا. تعدادی پسر جوان با هیاهو و ظاهری آشفته، مردم را از آن حوالی دور می‌کردند.

ترس و دلهره، کفِ خیابان ریخته بود اما انگار بیش از آنچه بترسانند خودشان ترسیده بودند!

شعله‌های آتش نفرت و عقده‌ورزی مسیر را مسدود کرده بود و روی نوار ذهن عابران خاطره تلخی را ثبت می‌کرد.

صدای ترقه و شعارهای گوش‌خراش، سکوت و امنیت خیابان را به یغما برده بود.

تعدادشان زیاد نبود اما بی‌پروا و عجیب بودند

دور هم حلقه زده بودند و دستهای مشت کرده را نمایش می‌دادند! کمی آن طرف‌تر چند دختر جوان نیز شعار می‌دادند. 2 نفرشان روسری از سر برداشته بودند و در هوا می‌چرخاندند!

 تعدادشان زیاد نبود اما بی‌پرواتر از آن بودند که کسی از عابران بتواند با آنها مواجه شود و به رفتارهای ضداجتماعی و عجیب‌شان اعتراض کند.

بوی لاستیکی که کف زمین، آتش زده بودند، تا طبقات بالای ساختمان‌ها هم می‌رسید.

اینها را دختر جوان از طبقه ششم مجتمع مسکونی دیده بود و گوشه‌ای از حوادث آن شب را بازگو می‌کرد:

- آن شب‌ها امکان خروج از خانه نبود، حتی برای امور ضروری نمیشد بیرون رفت.

زن سالخورده نتوانست خود را به درمانگاه برساند

وی افزود: بعدا متوجه شدم در همسایگی ما زن سالخورده‌ای با وضعیت نامساعد جسمی، به سختی شب را به صبح رسانده اما نتوانسته خود را به درمانگاه برساند.

این دختر جوان که دانشجوی دانشگاه شیراز است، به وضعیت تردد در دانشگاه اشاره کرد و گفت: سال اولی هستم و اوایل ترم، به همراه دوستانم با ذوق و شوق آماده رفتن به دانشگاه می‌شدیم که متوجه شدیم چند نفر ورودی دانشگاه را بسته‌اند; دانشجویان سال بالایی بودند که به روش خودشان، مثلا اعتراض می‌کردند!

وی اظهار داشت: با پلاکاردهایی در دست و شعار، معرکه گرفته بودند و تا حراست دانشگاه برخورد کرد و نیرو انتظامی آمد، این معرکه ادامه داشت. سهم ما هم تعطیلی کلاس‌ها شد!

 

 

بابا پس کی می‌آیی خونه؟

این شهروند شیرازی گفت: در راه بازگشت از دانشگاه، در نزدیکی خانه ناچار به توقف شدم و مسافتی را پیاده رفتم. چون اغتشاشگران خیابان را بسته بودند.

وی با اشاره به اینکه چند مامور نیرو انتظامی در آن اطراف حضور داشتند، افزود: تلفن یکی از ماموران نیرو انتظامی زنگ خورد، صدای کودکی به گوش می‌رسید نزدیک بودم و صدا را البته نه چندان واضح می شنیدم. گفت: بابا پس کی می‌آیی خونه؟ کم سال بود و بی قرار پدر و پدر چه ساعات دشواری پیش رو داشت.

برعکس شعاری که می‌دادند، رفتار می‌کردند!

یکی دیگر از ساکنان آپارتمان نیز با اشاره به وقایع شب‌های آشوب گفت: چند شب سخت و طاقت‌فرسا را سپری کردیم. کم‌کم دلمان برای رفت و آمد و تردد امن یا خرید کردن تنگ می‌شد.

وی ادامه داد: اوایل اغتشاشات، یک شب مهمان داشتیم که مسافر بودند و از استان دیگری می‌آمدند.

این شهروند بیان کرد: از خرید برمی‌گشتم که دو سه جوان که صورت خود را پوشانده بودند، به سرعت از کنارم رد شدند و یکی از آنها به من تنه زد، بر اثر این برخورد زمین خوردم و دستم خراشیده شد.

زن جوان گفت: تا آمدم خودم را جمع و جور کنم، وسایلی که خریداری کرده بودم روی زمین پخش شد; مهمانان در راه بودند و من در راه مانده!

 

 

وی تصریح کرد: تا چندین روز نمی‌توانستم به راحتی پسرم را به پارک یا مدرسه ببرم. اینها با مردم چه کار دارند؟ چرا مزاحمت ایجاد می‌کنند؟ اگر اعتراضی هست، این راهش نیست، ایجاد بلوا و آشوب که فقط حق مردم را ضایع می‌کند. پس اینها برعکس شعاری که می‌دهند، رفتار می‌کنند!

تجربه تلخ از پوشش بی قاعده و بی‌حجابی

این شهروند با اشاره به مصونیتی که حجاب و پوشش مناسب برای بانوان به همراه می‌آورد، گفت: یکی از دوستان من که سال‌ها خارج از ایران اقامت داشته، می گوید: نمی‌دانم زنانی که خواهان بی‌حجابی هستند،  چه خیری از آن دیده اند؟ اما تجربه چند سال زندگی من در اروپا و ناامنی حاصل از پوشش بی حساب و کتاب، چنان تلخ بود که تبعاتش تا مدتها مرا همراهی می‌کند حتی اگر شرایط زندگیم را تغییر دهم.

این شهروند شیرازی تاکید کرد: بی‌حجابی با فرهنگ ما هماهنگ نیست و با فطرت هم که نمی‌شود جنگید.

پس از پایان صحبت‌های ساکنان مجتمع مسکونی که چند شب نظاره گر آشوب خیایانی بوده‌اند، به این فکر می کنم که این آشوب‌ و بلوا چیزی شبیه "هیاهوی بسیار برای هیچ" است!

تهی از هر گونه اندیشه و بینش... به هر حال با اعتقادات جمع کثیری از مردم که نمی‌شود به این سادگی جنگید.

پایان پیام/ س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول