اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  همدان

زائرنوازی پزشکان همدانی در اربعین حسینی/ یک بار امتحان کنید مشتری می‌شوید

هر سال تفال می‌زنند و همان فال تکراری حادثه دلدادگی، یعنی راز قرعه و بار و آسمان فاش می‌شود و راهی می‌شوند؛ امسال هم فال گرفتند و این تکرار دوست‌داشتنی نصیب قضا و قدرشان شد؛ دل به دریا زدند و روپوش خدمت به تن کردند و مهیای زائرنوازی روانه کربلا شدند، تا عاشقانه‌ای دیگر از پزشکان و پرستاران همدانی را در اربعین حسینی به تصویر بکشند.

زائرنوازی پزشکان همدانی در اربعین حسینی/ یک بار امتحان کنید مشتری می‌شوید

خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: قرار دارند، چند روزی از شهر دور و هم‌صحبت خاک و رفیق صحرا ‌شوند، چند روزی سر به بادیه بگذارند و زیر سقف آسمان هبوط عشق را نظاره کنند؛ انگاری قرار دارند شلوغی آمد و شد شهر را پشت سر بگذارند و چند روزی قاطی خیمه‌های نیم‌سوز و غوغای غم شوند و زیر هُرم آتش سوزان بیابان خاطره‌سازی کنند.

چند سالی است قرار دارند و پای‌بند وعده‌هایی شدند که تنها مرگ می‌تواند پرهیزشان دهد، از همان‌هایی که برای ترسیم کردنش  باید دست به دامن جادوی کلمات شد آخر دلباخته‌اند و کار از کار گذشته و فقط بیخ دلشان نام و نشان قرارشان حک شده است.

هر سال تفال می‌زنند و همان فال تکراری حادثه دلدادگی، راز قرعه و بار و آسمان فاش می‌شود و  راهی می‌شوند، گویی فصل‌الخطاب است قرعه‌ای که به نامشان افتاده و به قول معروف توفیقی که قسمت‌شان شده است.

امسال هم فال گرفتند و این تکرار دوست داشتنی نصیب قضا و قدرشان شد؛ دل به دریا زدند و روپوش خدمت به تن کردند و مهیای زائرنوازی روانه کربلا شدند، تا عاشقانه‌ای دیگر از پزشکان و پرستاران همدانی را در اربعین حسینی به تصویر بکشند.

 وعده ما هر سال ورودی کربلا

«پای دل در میان است»، این جمله را وقتی لوازم پزشکی را جمع و جور می‌کرد ‌گفت؛ کنجی شبیه انبار که پر بود از وسایلی مثل فشارسنج و تجهیزاتی که نامش را نمی‌دانم.

خیلی شلوغ بود، این اصطلاح را خودش به کار می‌برد و اصرار داشت مابین انجام کار سر صحبت را باز کنم و او همزمان با دل‌مشغولی‌هایش، دفتر اربعین هر ساله را ورق می‌‎زند و سفره دلش را باز می‌کند؛ محمدرضا مجذوبی پرستار بیمارستان آتیه همدان را می‌گویم که پیشینه موکب شهدای منا و خدمت در اربعین را توامان با معاینه زائران برملا می‌کند و می‌گوید: «7 سالی است که موکب شهدای منا برپا شده و همه ساله در عراق ورودی شهر کربلا مستقر می‌شویم.

 یک تیم متشکل از ۲۰ نفر یعنی پرستار، ماما، پزشک، داروساز و دندانپزشک به همراه لوازم و تجهیزات راهی عراق می‌شویم البته دارو و تجهیزات هم همراه داریم که با کمک اعضای موکب و خیرین تهیه می‌شود و معمولاً هر سال ۱۰ روز موکبی مجهز به اتاق پزشک، اتاق معاینه، اتاق تزریقات و پانسمان و داروخانه برپا است.

موسم هر اربعین حول و حوش یک‌هزار و ۵۰۰ زائر خدمات دریافت می‌کنند؛ تا مرهمی باشد بر خستگی مفرط بعد از سه یا چهار روز پیاده‌روی، تاول پا، گرمازدگی و مشکلات گوارشی. این موکب از نظر درمانی و آموزش‌های لازم هم به زائران کمک‌رسانی می‌کند، هرچند موارد حاد هم داشتیم که بعد از اقدامات اولیه به مراکز درمانی کربلا منتقل شدند.»
 


خدمت‌رسانی در وعدگاه عشق

آقای مجذوبی و رفقای پزشکش دل به دریا زدند و به قول خودشان خودجوش پای کار حسین(ع) ایستادند درست ورودی شهر عشق ضماد بر تاول می‌زنند و آلام سفر را مرهم می‌شوند، هرازچندگاهی هم تاول‌ پاهای کاروان خاندان آقا پیش چشم‌شان تداعی می‌شود و آتش خدمت بیشتر از قبل میان دلشان زبانه می‌کشد.

هر کدام قرار و مداری دارند یکی شوق خدمت، دیگری نذر و آن یکی هم دلداده است و عاشق؛ خلاصه از بیمارستان و مطب به چهاردیواری چادر عزیمت و چند روزی دیوار به دیوار حرم طلوع و غروب‌شان را خرج تیمار زوار می‌کنند.

مجذوبی شور خدمت در درگاه اباعبدالله را بهانه‌ای برای ادامه گفت‌وگو می‌کند و یادآور می‌شود: «آن وقت‌ها که ما نبودیم ولی امروز هستیم، پس باید هر طور شده ارادت خودمان را نشان دهیم و خاک پای زائران را سرمه چشم‌مان کنیم، حالا با هر کاری که از دستمان برمی‌آید، در این میدان پرستار، پزشک، خیاط و آشپز با هم فرقی ندارند.

اینجا گوشه‌ای از حماسه عظیم حضور است که عاشقان کم و زیاد کنجی از کار را می‌گیرند و خدمت‌رسانی می‌کنند، جاده و مقصد قطعه‌ای از بهشت است، اما فصل پیاده‌روی اربعین بهشت به تماشا می‌ایستد.»

راست می‌گفت، روز و ماه که به اربعین آقا برسد آسمان و زمین جابه جا می‌شود و هوش و حواس‌ها پی خدمت و زیارت می‌رود، باید از خیر کلام و کلمه گذشت اینجا نگاه‌ها، صداها و دست‌ها کاربرد دارد.
 


نذر به وقت اربعین

حرفمان به درازا کشید و آقا مجذوبی، پرستار کارکشته همدانی، حول ساعت خدمت در جاده منتهی به حرم با کوله‌باری از عشق زائر چکاپ می‌کرد و برق رضایت در چشمانش دو دو می‌زد.

با این حال حباب نترکیده ذهنم که حکایت چگونگی برپایی موکبی خودجوش بود را پرسیدم و آقای مجذوبی یا همان مسؤول موکب پزشکان و پرستاران با لبخند کنج لب می‌گوید: «قبل از اینکه موکب برپا شود، یک تعداد پزشک به شکل تیمی در پیاده‌روی شرکت می‌کردیم و هیاهوی موکب‌های بین مسیر را می‌دیدیم؛ هر کدام خدمتی ارائه می‌دادند و هر کاری از دستشان برمی‌آمد دریغ نداشتند.

ما هم احساس کردیم برای رفع نیاز زائران اباعبدالله موکب درمانی و بهداشتی بنا کنیم و هر آنچه که در توان داریم در این راه بگذاریم، پس با همکاران صحبت کردم و این ایده با استقبال خیلی خوب و مشارکت حداکثری به ثمر نشست، ناگفته نماند هزینه لوازم و دارو هم با کمک پزشکان و پرستاران خیر تامین شد به طوری که در طول سال یک شماره حساب اعلام می‌کنیم تا همکاران نذورات خود را واریز کنند و به وقت اربعین از این نذورات بهره‌برداری می‌کنیم.»

درس‌های اربعین / شهادت پیش از اربعین

آخرین سوال را به دقایق سرسپردگی‌اش گره می‌زنم و پای خاطرات را وسط می‌‌کشم، او هم یادی از یادگاری‌های این صحرا می‌کند و ادامه می‌دهد: «این مسیر هر لحظه‌اش خاطره است یعنی هر آنچه که در تمام لحظات اتفاق می‌افتد از بهترین مقدرات زندگی ما به حساب می‌آید.

 اما دوست دارم در این فرصت یاد و خاطره یکی از پزشکان را که هر ساله از پایه‌های اصلی موکب بود گرامی بدارم؛ پزشکی که سال گذشته پیش از سفر به اربعین شهید مدافع سلامت شد، «دکتر محسن احمدی‌قمی» از پزشکان بیمارستان آتیه که هر سال در مراسم اربعین حضور گرم داشت و با جان و دل خدمت‌رسانی می‌کرد حتی سال قبل هم زودتر از دیگر دوستان اعلام آمادگی کرد ولی خب شهادت قسمتش شد.

و حالا باید یک تصویر از غوغای دل زائران در این جاده عشق را به عنوان خاطره تعریف کنم؛ یکی از سال‌های خدمتگزاری خانمی حدود ۳۵ سال با پنج فرزند را در مسیر دیدم، پنج بچه قد و نیم قد که یکی روی کالسکه دیگری روی شانه‌هایش، آن یکی دست به دستش داده بود و دو تا دیگر از طفلان هم در اطرافش راه می‌رفتند یعنی با هزار و یک مشقت مسیر نجف تا کربلا را طی می‌کرد و کوتاه نمی‌آمد.

این حضور درس بزرگی بود برای من به ویژه اینکه خدمت به زائران با این شرایط حال و هوای دیگری دارد؛ خدمت به این زوار خیلی لذت‌بخش است حسی که با کلام قابل انتقال نیست باید باشید و تجربه کنید.»
 


خادمان سرزمین عشق و ایثار / یک بار امتحان کنی مشتری می‌شوی

ما بین آمد و شدهای سرزمین عشق و ایثار، درست وسط قصه دلدادگی‌ها سری هم به پزشکان حاضر در این موکب می‌زنم و از حال و هوای این مسافران بهشتی می‌پرسم.

پرسون پرسون سراغ دکتر عبادالله فدائی متخصص بیهوشی را می‌گیرم و راز این آب و خاک آشنا را جویا می‌شوم، برملا ساختن این سِر را به نقل از آقای دکتر بخوانید «حضور در این راه توفیق است و بس؛ چه به عنوان زائر و چه به عنوان خادم؛ هر چند قصه اربعین یک موضوع ساده‌ نیست به این معنا که معنویتی پشت این اتفاق نهفته است که حتما باید بچشی تا درک کنی، البته قرار گرفتن در این جرگه هم یک اتفاق ساده نیست و به نظرم محبتی شامل حال آدمی می‌شود.

و اما تعریف دیگرم از این ایام همین بس که بهترین سفر در مقایسه با تمام دنیا در اربعین رخ می‌دهد، لذت وصف‌ناپذیری عاید زائران و خادمان می‌شود، علاوه بر حس و حال معنوی خاص، روشنگری هم دستاورد دیگری است. به گمانم همه حتی اگر یک بار شده این مسیر را امتحان کنند، مطمئن باشند که از آن به بعد مشتری همه ساله خواهند شد.

برکات خدمت‌رسانی در این وادی هم که گفتن ندارد البته سال‌های قبل مثل زائران دیگر در مراسم اربعین شرکت و گه‌گداری در مسیر به موکب‌های درمانی کمک می‌کردم اما بعد منسجم‌تر در زمینه خدمت‌رسانی ورود کردیم و موکب بهداشتی و درمانی برپا شد و قسمت کوچکی از کار را بر عهده گرفتیم.

معتقدم این خدمت کردن برای زائران اباعبدالله یک رخداد بزرگ است و من با جان و دل این کار انجام می‌دهم شاید بعدها فرصتی برای خدمتگزاری به زوار دست ندهد پس با تمام قوا پای این کار دلی می‌ایستم.

ضمن اینکه عراقی‌ها واقعا از تمام داشته‌هایشان برای خدمت به زائران حسینی می‌گذرند تا جایی که هر ماه مبلغی از درآمدشان را کنار می‌گذارند تا لطف حضور در مراسم اربعین آن هم دست پر را از دست ندهند و برای زوار آقا خرج کنند که تمام این‌ها جلوه‌ای از دین است.»
 


لحظه‌هایی که به دست دل خلق می‌شود

این بار به سراغ پزشک خانمی می‌رویم که دوست ندارد در گیر و دار دنیا نامش فاش شود؛ انگاری گمنامی در دستگاه حسین را تمنای دلش می‌داند؛ پس نام و نشانش می‌شود پزشک موکب شهدای منا مستقر در ورودی کربلا.

باب گپ‌وگفتمان اسم رمز می‌شود یعنی اربعین بقیه را از زبان خانم دکتر بخوانید «یک سال سعادت داشتم در خدمت زائران باشم و امسال برای دومین بار این برکت نصیبم شد. راستش از این اتفاق خیلی خوشحال هستم، ضمن اینکه اگر فرصت پیاده‌روی هم دست بدهد حتی اگر شده چند ساعت از مسیر را پیاده طی می‌کنیم.

کار ما هم رفع درد و خستگی از زائران است، یک نوع زائرنوازی، کاری که از عمق دل انجام می‌دهیم، واقعیت ایام اربعین لحظه به لحظه‌اش کار دل است؛ این اتفاق یک دریاست و آدم‌ها هم مثل یک قطره مادام در تلاشند تا به دریا برسند و مَن آدمی از بین می‌رود و هر چه هست تنها برای اوست.

غذا پختن و کفش واکس زدن و رفع درد و خستگی در مکتب امام حسین یکی است، هر که هر چه در چنته دارد با خود به مهمانی اربعین می‌آورد؛ هم و غم آدم‌ها در گوشه‌ای از این خاک پاک کمک به همنوع است شکل و اندازه‌اش هم فرق زیادی ندارد، به تعبیری آدم‌ها در این سرزمین به دنبال کسب رضایت از ارباب هستند و هیچ مرحله‌ای از زندگی این احساس ایجاد نمی‌شود الا کربلا الا اربعین.

فقط می‌دانم تمام معادلات دنیا اینجا بر هم می‌ریزد؛ اصلا شب و روز جوری دیگه از پی هم می‌آیند و می‌روند، در دنیای ما حساب و کتاب ارجح‌ است و همه دو‌دوتاها چهار می‌شود اما کربلا در اربعین دنیایی دیگری است نه اینکه بالای ابرها باشد نه! همین جا روی زمین خاکی است ولی آدم‌ها دگرگون و پاکی طینت‌شان نمایان می‌شود خاصیتی که کربلا و اربعین حسینی دارد.»
 


آماده سازی آدم‌ها برای ظهور در اربعین

مرتضی شفیعی دکتر داروساز هم از پزشکان ثابت ضیافت اربعین است، او همه ساله جزو اولین نفراتی است که اعلام آمادگی می‌کند و دل در گرو این راه دارد، توصیف حال و هوای خدمت‌رسانی در اربعین را از زبان او بخوانید «اربعین یعنی شمه‌ای از اجتماع انسان‌ها برای ظهور، به نظرم باید این فرصت را غنیمت بشماریم و خوش به حال کسانی که اسمشان در دفتر اربعین ثبت می‌شود.

خدمتگزاری در اربعین هم یک همدلی خارق‌العاده حول محور امام حسین است، ما هم در موکب شهدای منا خودجوش در این اجتماع میلیونی حاضر می‌شویم، ناگفته نماند اینجا هر کس هر آنچه در توان دارد همراه می‌کند و منزل به منزل جلوه‌ای از عشق نمایان می‌شود.

ارائه خدمت پزشکی هم در منزل ما اتفاق می‌افتد یعنی این قدمی است که ما می‌توانیم برداریم، در طول ۱۰ روزی که موکب برپا است علاوه بر ایرانی‌ها بارها شده عراقی‌ها هم مراجعه کردند و خدمت گرفتند و ما هم از سر ذوق بابت استقبال زائران هر چه در توان داریم در طبق اخلاص می‌گذاریم.

البته جدایی از زائران، اهالی کربلا هم می‌آیند و مشاوره پزشکی می‌گیرند حتی یادم هست چند باری بیمار اورژانسی از اهالی عراق مراجعه کرد و تیم پزشکی ما باعث نجات جان این افراد شد که بهترین خاطره کنار صحن و ضریح اباعبدالله رقم خورد و همیشه در ذهن اعضای موکب ماندگار شد.

اربعین، یعنی برادری بدون توجه به تفاوت‌ها، اتفاقی که فقط پیرامون حسین و به عشق حسین می‌افتد.»

انتهای پیام/89033/س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول