اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

تعلیم و تربیت  /  پنجره تربیت

«انسان اقتصادی» خودمحور، عقلانی، محاسبه گر و بیشینه ساز منفعت در مکتب تربیتی نوکلاسیک/ بخش چهارم

حمداله محمدی نوشت: نئوکلاسیک نقشی اساسی در گرایش علم اقتصاد به سوی رفتارشناسی داشت. انسان اقتصادی در مکتب نوکلاسیک به عنوان موجودی خودمحور، عقلانی، محاسبه گر و بیشینه ساز منفعت است و در این مکتب «انسان[به صورت فردی] اصل و گوهر ساختارهای اقتصادی است»

«انسان اقتصادی» خودمحور، عقلانی، محاسبه گر و بیشینه ساز منفعت در مکتب تربیتی نوکلاسیک/ بخش چهارم

حمداله محمدی

به گزارش خبرگزاری فارس،‌ این مقاله در هفت بخش تنظیم شده است. متنی که می‌خوانید بخش چهارم مقاله حمداله محمدی و دیگران با عنوان «تعلیم و تربیت و کارآفرین رقابتی: تاملی بر تحول مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم» است:

در بخش اول مطرح شد که اصلاحات بازارمحور نولیبرالیسم در سال­های اخیر به عنوان بخشی از ضرورت عصر حاضر رسوخ کرده و سبب فهم نوین از ماهیت و وجود اجتماعی انسان شده است و این فهم نوین، سبب تحول در مفهوم انسان اقتصادی شده است که لازم است از طریق تحلیل گفتمانی و پژوهش فلسفی مورد بررسی قرار گیرد. در بخش دوم به تحلیل مفهوم «انسان اقتصادی» از منظر مکتب تربیتی نولیبرالیسم، و نقش تعلیم و تربیت در این باره پرداخته شد. در بخش سوم مفهوم انسان اقتصادی از منظر اندیشمندان لیبرال و تفاوتش با اندیشه های نولیبرال سخن گفته شد. در این بخش درباره اندیشه های جان استوارت میل و اندیشمندان نئوکلاسیک در باب انسان اقتصادی سخن می گوییم.


3. جان استوارت ‌میل و انسان اقتصادی

 آرای «جان استوارت‌میل» در باب سودگرایی موجب ایجاد چهره­ای متفاوت از انسان اقتصادی در منظر او شده است. او در تعریف «اقتصاد سیاسی» معتقد است این علم «با انسانی سر و کار دارد که صرفا موجودی متمایل به تملک ثروت است و قادر است در مورد کارآیی نسبی ابزارها برای رسیدن  هدف به قضاوت بنشیند»(Cited in: Morgan, 2006:5). در منظر «میل» انسان اقتصادی به معنای انسانی که در پی کسب ثروت است و برای رسیدن به این هدف به داوری عقلانی در باب ابزارها می پردازد، تنها بعد کوچکی از ماهیت انسانی است. خود میل اذعان دارد این بیان محدود از انسان به دلیل موضوع اقتصاد سیاسی است(Morgan, 2006). انسان‌شناسی میل، تصویری از انسان را ترسیم می ­کند که خصایص اقتصادی همانند خودمحوری، رقابت، طمع، علاقه به ثروت و... در آن سازنده ذات انسان نیستند و توان‌های والاتری وجود دارد که خودمختاری انسان در گرو رسیدن به آنهاست. رقابت و خودمحوری انسان در اندیشه میل، ‌محور انسان‌شناسی به شمار نمی ­روند بلکه صرفا از ویژگی‌های اقتصادی انسان به شمار می ­روند که داوری در باب آنها باید بر اساس اصل سودمندی اتفاق بیفتد(Zibakalam & Mohammadi, 2017).

 

بنابراین میل همانند اسمیت، اقتصاد را در داخل منظومه‌ای از فعالیت‌های عالی­ تر بشری قرار می‌دهد. این  متفکر گرچه مدافعان اقتصاد آزاد و رقابت در عرصة بازار هستند و آن را لازمه تولید ثروت و بهره ­مندی جامعه –می‌دانند ولی یکی از تفاوت­های عمده این متفکران که می ­توان آنها را تحت مکتب اقتصاد کلاسیک قرار داد، با اقتصاد نوکلاسیک و نولیبرالیسم، در تلقی آنها از بازار نهفته است.

رقابت و خودمحوری انسان در اندیشه میل، ‌محور انسان‌شناسی به شمار نمی روند بلکه صرفا از ویژگی‌های اقتصادی انسان به شمار می ­روند.

 

در منظر اقتصاد کلاسیک، بازار حوزه­ای در کنار سایر حوزه­ های اجتماعی است و منطق آن را نمی‌توان به سایر فعالیت‌های بشری تعمیم داد. انسان اقتصادی اسمیت و میل گرچه خاصیت خودمحوری دارند و برای کسب ثروت با دیگران رقابت می­ کنند ولی این ویژگی‌های انسانی تنها در عرصه اقتصاد قابل پذیرش است و در نگاه کلی این ویژگی‌ها در ذیل خصایص عالی بشری قرار دارند. به همین دلیل است که گاهی با استناد به همین خصایص عالی باید قوانین بازار را محدود کرد.

میل همانند اسمیت، اقتصاد را در داخل منظومه‌ای از فعالیت‌های عالی­ تر بشری قرار می‌دهد.

 

  4- انسان اقتصادی نوکلاسیک

گرچه اقتصاد کلاسیک از آغاز همواره مفهومی از انسان اقتصادی را در بطن خود پرورده است ولی این اقتصاددانان نوکلاسیک همانند جونز، والراس و پارتو بودند که مفهوم انسان اقتصادی را به صورتی دقیق به کار بردند و آن را مبنای مطالعات خود در اقتصاد خُرد قرار دادند(Foucault, 2015). اقتصاد نوکلاسیک بیش‌تر از اینکه بر فراساختارهای اقتصادی (تورم، رکود و...) باشد، بر اقتصاد خرد تاکید دارد و هدف آن مطالعة «فرآیند تصمیم ­گیری افراد و فعالیت‌های اقتصادی فردی است»(Wolff & Resnick, 2012: 14).

 

لوونبرگ معتقد است یکی از ویژگی‌های نظریات نوکلاسیک، «اقتصادی ­سازی» رفتار افراد است. در مقابل، هر نظریه اقتصادی که به جای تاکید بر رفتار افراد بر فراساختارهای اجتماعی متکی باشد، خارج از فضای نوکلاسیک است که اقتصاد مارکس و اقتصاد نهادگرا از زمره آنها به شمار می روند(Lowenberg, 1990).

اقتصاد نوکلاسیک بیش‌تر از اینکه بر فراساختارهای اقتصادی(تورم، رکود و...) باشد، بر اقتصاد خرد تاکید دارد و هدف آن مطالعه «فرآیند تصمیم ­گیری افراد و فعالیت‌های اقتصادی فردی است»

 

مکتب نوکلاسیک با مطالعه رفتارهای انسان به عنوان موجودی خودمحور، عقلانی، انتخابگر و بیشینه ­ساز منفعت پیوندی ریشه ­ای دارد. در این مکتب هدف فعالیت عقلانی تامین علایق خودمحور انسان است و حتی برخی معتقدند هرگونه رفتار انسان که در پی این هدف نباشد، غیرعقلانی است. انسان همواره در تلاش عقلانی است تا بین لذت و درد و هم‌چنین بین نیازهای حال و آتی تعادل ایجاد کند(Mashhadi Ahmad, 2015).

مکتب نوکلاسیک با مطالعه رفتارهای انسان به عنوان موجودی خودمحور، عقلانی، انتخابگر و بیشینه­ ساز منفعت پیوندی ریشه­ ای دارد.

 

متفکران نوکلاسیک با رویکرد فردگرایانه معتقدند همه پدیده‌های اقتصادی حاصل تصمیم و انتخاب فرد خودمحور و انتخابگر است. در این مکتب اقتصادی «انسان[به صورت فردی] اصل و گوهر ساختارهای اقتصادی است»(Wolff & Resnick, 2012: 15). بنابراین مطالعات انسان­ شناختی در زمینه ذهنی و بدنی، بخشی جدایی ناپذیر از علم اقتصاد نوکلاسیک هستند.

 

متفکران نوکلاسیک با رویکرد فردگرایانه معتقدند همه پدیده‌های اقتصادی حاصل تصمیم و انتخاب فرد خودمحور و انتخابگر است.

 

جونز به عنوان یکی از پیشروان اقتصاد نوکلاسیک و نهایی گرا، در پی آن بود تا از طریق صوری‌سازی ریاضی، انسان را به عنوان موجودی عاقل و محاسبه ­گر که در پی بیشینه سازی منفعت خود است، مورد مطالعه قرار دهد (Jevons, 1911). گرچه در ظاهر موضع جونز و جی­اس ­میل شباهت دارد ولی بین آنها تفاوت زیادی وجود دارد. جی­اس ­میل هدف انسان اقتصادی را کسب ثروت و بهره­ گیری عقلانی از ابزارها برای رسیدن به آن می دانست. برای میل انسان اقتصادی صرفا مدلی ساده‌شده از انسان در علم اقتصاد است که برای تحلیل رفتارهای اقتصادی از آن بهره گرفته می­ شود ولی متفکران نوکلاسیک مثل جونز، انسان اقتصادی را نه به عنوان یک بُعد انتزاعی‌شده و مفهومی، بلکه به عنوان مدلی آرمانی از انسان در نظر می گیرند که کمال انسان در حرکت به سوی آن است.

مطالعات انسان­ شناختی در زمینه ذهنی و بدنی، بخشی جدایی­ ناپذیر از علم اقتصاد نوکلاسیک هستند.

 

این انسان اقتصادی بیش‌تر از اینکه به کسب ثروت و تولید نظر داشته باشد، به لذت و منفعت حاصل از مصرف آن توجه دارد و یک «مصرف­ کننده محاسبه ­گر» است(Morgan, 2006). از طرف دیگر، انسان اقتصادی در منظر اقتصاددانان کلاسیک بیش‌تر مبتنی بر روحیة قناعت و تلاش برای تولید هرچه بیش‌تر بود و حتی امثال میل نیز بیش‌تر از اینکه بر مصرف نظر داشته باشند بر تولید ثروت تاکید می‌کردند، ولی جونز بیش‌تر بر مصرف و لذت حاصل از آن نظر داشت و بدین سبب بود که مطالعه خواست‌ها و تمایلات انسانی را مهم می ­دانست.

 

متفکران نوکلاسیک انسان اقتصادی را به عنوان مدلی آرمانی از انسان در نظر می گیرند که کمال انسان در حرکت به سوی آن است.

 

«مکتب اتریش» یکی از گرایش ­های مهم در مکتب نوکلاسیک است. محور عقاید مکتب اتریش در اقتصاد سیاسی بر ذهنی بودن ارزش استوار است. منگر همسو با دیگر نهایی­ گرایان مثل جونز و والراس معتقد بود در اقتصاد ارزش وابسته به مطلوبیت نهایی آن است و ارزش‌گذاری فرآیندی ذهنی است و نه عینی. ارزش‌گذاری وابسته به انتخاب و ترجیحات انسان‌هاست (Menger, 1981) بنابراین مطالعه انسان اقتصادی در دیدگاه منگر اهمیت زیادی دارد و به عنوان محور مطالعات اقتصادی به شمار می رود(Taylor, 1980). انسان اقتصادی انسانی است که با داشتن دانش محدود و محدودیت ­های دیگر سعی دارد در موقعیت خاص نیازهای خود را برطرف سازد. گرچه می­ توان این تلقی از انسان اقتصادی را در سنت اقتصاد نوکلاسیک و انسان به عنوان انتخاب‌گر عقلانی قرار داد ولی این دیدگاه تفاوت ­هایی نیز با دیدگاه متفکران نوکلاسیک مثل جونز دارد. منگر معتقد است انسان اقتصادی برای رفع نیازهایش دست به انتخاب عقلانی می ­زند و این انتخاب وابسته به شرایط موقعیتی است؛ این در حالی است که در روش صوری جونز انتخاب فارغ از زمینه در نظر گرفته می­ شد.

 

در نظر منگر انتخاب در شرایط غیرقطعی و با دانش محدود اتفاق می­افتد. انسان قادر به پیش­ بینی کامل نیازهای آینده ­اش نیست، بنابراین قدرت کامل در پیش‌بینی کالاهای مصرفی خود نیز ندارد. انتخاب انسان اقتصادی صرفا در این فضای غیرقطعی اتفاق می­افتد و دانش کامل در سطح عمل قابل تحقق نیست (Menger, 1981). یکی دیگر از ابعاد مهم رویکرد کارل منگر در مطالعه اقتصاد و انسان اقتصادی، توجه او به سنت تکاملی است. این رویکرد باعث شد منگر در حالی­که به سنت فردگرایی روش‌شناختی وفادار است و معتقد است در تحلیل پدیده ­های اقتصادی باید صرفا به انتخاب‌های فردی متکی بود، ولی در تبیین نحوه تحقق تعادل بین این انتخاب­های فردی، رویکردی تکاملی دارد. به این ترتیب موضع این متفکر در مطالعه انسان اقتصادی با گرایش به سنت تکاملی، از لیبرالیسم عقل­گرا دور می ­شود. به همین دلیل است که او بسیار مورد علاقه هایک است(Infantino, 2010). 

یکی از نواقص اقتصاد کلاسیک، عدم توجه به عمل انسان برای تبیین کارکرد قیمت­ ها و دیگر مقولات اقتصادی بود.

 

«لودویگ فون‌میزس» نیز همانند منگر توجه ویژه­ ای به مطالعه انسان دارد؛ او در کتاب رفتار انسانی: رساله­ای در باب علم اقتصاد به روشی کیفی به مطالعة رفتار انسانی می پردازد و معتقد است اقتصاد باید توجه ویژه‌ای به رفتارشناسی داشته باشد چون علم اقتصاد نمی­ تواند نسبت به عمل انتخاب انسان بی­ تفاوت باشد و «علم اقتصاد به عنوان بخشی از (و تا به حال دقیق ­ترین بخش) علم کلی­تر رفتارشناسی است»(Mises, 1998: 3). یکی از نواقص اقتصاد کلاسیک، عدم توجه به عمل انسان برای تبیین کارکرد قیمت­ها و دیگر مقولات اقتصادی بود. میزس معتقد است متفکران اقتصاد کلاسیک همانند جی­اس ­میل برای مطالعه رفتار انسان به روش انتزاع روی می­ آورند و مدعی بودند رفتار اقتصادی و غیراقتصادی انسان متمایز از هم هستند. 

 میزس نقشی اساسی در گرایش علم اقتصاد به سوی رفتارشناسی دارد.

 

میزس با انکار تقسیم­ بندی «رفتار اقتصادی/ غیراقتصادی» سعی دارد نظریه عمومی در باب انتخاب را مورد بررسی قرار دهد. این نتیجه­ گیری میزس نقشی اساسی در گرایش علم اقتصاد به سوی رفتارشناسی دارد. کرزنر (2000) در تحلیل تفاوت­های انسان اقتصادی در دیدگاه اقتصاد کلاسیک و میزس، معتقد است گرچه متفکران اقتصاد کلاسیک از مدل انسان اقتصادی برای تحلیل رفتارهای انسان بهره می­ بردند، ولی برای آنها انسان اقتصادی، مدلی منطقی برای تحلیل کل فعالیت­های انسان نبود و امکان مدل­های دیگر محتمل بود ولی در رویکرد منطقی و پیشینی میزس (و سایر متفکران نوکلاسیک) انسان اقتصادی به مدلی منطقی برای تحلیل رفتار انسان تبدیل می­ شود که امکان وجود سایر مدل­ها را از بین می­ برد.

در بخش بعدی به تفصیل به انسان اقتصادی از منظر مکتب نولیبرالیسم و تفاوتش با مکتب کلاسیک و نوکلاسیک سخن می گوییم.

ادامه دارد ...

این مقاله در پژوهش نامه مبانی تعلیم و تربیت، پاییز و زمستان 1397، سال 8، شماره 2 منتشر شده است.

 

از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول