اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اصفهان

بازخوانی ابعاد مختلف جنبش ملی شدن نفت/ مهلک‌ترین اشتباه مصدق اعتماد به آمریکا بود

ملی شدن صنعت نفت یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ ایران معاصر است و واکاوی زوایای مختلف آن تأثیر مهمی در خوانش تاریخی ما خواهد گذاشت؛ بر همین اساس به سراغ محمود فروزبخش، پژوهشگر تاریخ معاصر رفتیم تا برخی از زوایای این رخداد مهم را بازخوانی کنیم.

بازخوانی ابعاد مختلف جنبش ملی شدن نفت/ مهلک‌ترین اشتباه مصدق اعتماد به آمریکا بود

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از تأثیرگذارترین اتفاقات تاریخ ایران معاصر است که به عبارتی، یکی از مهمترین نقاط عطف رویدادهای ایران قبل از انقلاب می‌باشد که امتداد جریان‌هایی که بعد از آن و متأثر از آن شکل می‌گیرند، خود را در جریانات انقلاب اسلامی نشان می‌دهند.

تاریخ ایران از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، تاریخ آشفته‌ای است که بسیاری از صداهایی که با ضرب چماق رضاخانی ساکت شده بودند مجال اظهارنظر یافتند و توانستند خود را به عنوان نماینده اقشار مختلف مردم در معرض رأی عموم قرار دهند؛ در این دوران به علت بی‌ثباتی سیاسی و همچنین ضعف دولت مرکزی و در نتیجه آن، دخالت بی‌حد و حصر خارجی، کابینه‌های دولت یکی پس از دیگری عوض می‌شدند و در این میان شاه نیز نمی‌توانست بر اوضاع مسلط شود.

در این دوران جامعه نیز چندپاره بود و یکپارچگی کاملی نداشت، اما نکته اعجاب‌انگیز مسأله نفت این است که این موضوع توانست مردم ایران در اوضاع آشفته‌باز ضعف دولت مرکزی و دخالت خارجی، یکپارچه و متحد کند و همین موضوع به یک مطالبه عمومی در بین همه مردم اعم از مذهبی، ملی و کمونیست تبدیل شد.

واکاوی و بازخوانی این دوران مهم تاریخی می‌تواند بسیاری از پرسش‌های معاصر ما را در ارتباط با وضعیت جامعه کنونی و ریشه‌های بعضی از موضع‌گیری‌های داخلی و خارجی نشان دهد؛ به همین دلیل به سراغ محمود فروزبخش، پژوهشگر تاریخ ایران معاصر رفتیم تا در ارتباط با ریشه‌ها، عوامل و نتایج ملی شدن نفت و مسائلی که حول آن اتفاق افتاد، به گفت‌وگو بنشینیم.

 

 

فارس: به نظر شما برای بهتر دیدن مسأله ملی شدن نفت، باید چگونه به این ماجرا ورود کنیم؟

فروزبخش: برای بررسی بهتر ملی شدن نفت باید از مشروطه سؤال کنیم؛ ملی شدن نفت نازل‌ترین پاسخ به پرسش مشروطه است، یعنی مشروطه جایگاه رفت و آمد اندیشه‌ها و تفکرات عمیق از نجف تا ایران بود، اما وقتی ما به ملی شدن نفت می‌رسیم ته مانده‌های مشروطه سلطنتی در اینجا دارند تلاش می‌کنند تا زنده بمانند و به عبارت دیگر مشروطه سلطنتی در حال رسیدن به نفس‌های آخر خودش است.

مشروطه یک گشایش تاریخی بود که مصلحان ما هنوز به آن دلبسته بودند و در سال ۳۲ هم آقای کاشانی به عنوان یک عنصر حوزوی و هم آقای مصدق به عنوان یک نماینده منورالفکری هردو بر این اعتقاد بودند که پادشاهی باشد اما ذیل قانون و مجلس امور را جلو ببرد؛ این اندیشه در آدم‌های برجسته بعد از آن دوران نیز دنبال می‌شود مثل آیت‌الله طالقانی که از نائینی پیروی می‌کند و هنوز امید به مشروطه وجود دارد.

آنچه از دوران ملی شدن نفت به گوش ما می‌رسد حول کلمه «نفت» است؛ ولی آنچه که می‌تواند مثل یک پیوستار تاریخی قبل و بعد از نهضت‌های اسلامی را به هم وصل کند، نفت نیست، بلکه «دین» است؛ کما اینکه اتفاقات سال ۴۲ بیشتر رنگ و بوی سنتی و دینی داشت و بیشتر به نهضت حسینی شبیه بود.

فارس: شخصیت مصدق را چگونه تحلیل می‌کنید؟

فروزبخش: به نظر من مصدق در دسته افراد هم نوع خودش، بهترین بود و در تاریخ معاصر مثلا بازرگان با مصدق قابل قیاس نیست؛ چون مصدق برای ملی کردن نفت مجبور بود به با قدرت‌هایی مثل انگلیس مقابله کند و این در آن زمان کار سختی بود؛ انگلیس می‌گفت اگر من این را بپذیرم، این را باید به صورت دومینو‌وار در کشورهای دیگر هم تجربه کنم و بعضی می‌گویند ملی شدن کانال سوئز متأثر از ملی شدن نفت در ایران بوده است.

**مسأله نفت به دلیل رویکرد توسعه‌محور رضاخان، به یکی از مسائل ملی تبدیل شد

فارس: به نظر شما تفاوت بین انقلاب مشروطه و ملی شدن نفت در چیست و چرا «نفت» به یک مسأله ملی تبدیل شد؛ در صورتی که مشکلات عمیقتر از نفت هم آن زمان وجود داشت؟

فروزبخش: آرمان‌های گروه‌های اجتماعی و سیاسی در مشروطه آرمان‌های بزرگی بود و وقتی ما به متون نوشته شده در مشروطه مراجعه می‌کنیم، به کلمات بزرگی مثل آزادی، دموکراسی، قانون، برابری و . . . می‌رسیم که غرب ده‌ها سال طی کرده تا توانسته آن مفاهیم را بپروراند؛ وقتی از ملی کردن نفت صحبت می‌کنیم مشخصا داریم درباره یک امر عینی حرف می‌زنیم.

 

فاصله بین یک امر آرمانی و انتزاعی و یک امر عینی مثل نفت، خود، خیلی معنادار است؛ یعنی هر زمانی نمی‌توان مردم را حول هر مفهومی بسیج و یکپارچه کرد؛ در آن دوران آیت‌الله کاشانی و مصدق مردم می‌توانستند حول یک واژه ملموس دور هم جمع کنند و وقتی که آن واژه ملموس زمین خورد، یک نیست‌انگاری عظیمی پیش آمد.

وقتی تمام تمرکز خود را روی نفت بگذاریم و در نهایت بعد از آن همه تلاش به کنسرسیوم برسیم، یک دوره ناامیدی شدیدی بوجود می‌آید که بزرگترین راوی آن «اخوان ثالث» است و او را بزرگترین شاعر بعد از کودتا می‌نامند.

رضاخان، بعد از مشروطه بسیاری از سوگیری‌های اجتماعی را به سمت توسعه یکپارچه می‌کند و این بسیار تأثیرگذار است؛ یعنی بعد از رضاخان ما با ایران قاجاری طرف نیستیم، بلکه ایرانی داریم که به ظاهر با بسیاری از شئون توسعه آمیخته است و باید به مسأله توسعه هم پاسخ هم داد و به عبارتی بعد از رضاخان توسعه به یک مسأله اصلی تبدیل می‌شود و در این بین نفت یکی از نیرو محرکه‌های توسعه است.

**هیچ موقع در بطن مردم ایران گرایش به اجنبی وجود نداشته است؛ چه در مشروطه و چه در ملی شدن نفت

فارس: چطور از یک جنبش مشروطه که غذای آن در سفارت انگلیس پخته می‌شود، به جنبش ملی شدن نفت می‌رسیم که سراسر ضد انگلیسی است؟

فروزبخش: من فکر نمی‌کنم هیچ موقع در بطن مردم، گرایشی به انگلیس وجود داشته باشد؛ این را قبول دارم که در زمان مشروطه انگلیس نقش مؤثری داشت و نمایان بودن دست انگلیس توهم نیست، اما توده مردم ایران، هیچ موقع اجنبی دوست نبوده است؛ حتی می‌توان گفت در زمان مشروطه هم جو ضد اجنبی وجود داشت؛ اما در زمان نفت، یک عده افرادی بودند که به مردم نشان دادند که نفت ما در چه خطری است و انگلیس چه نقش ضد ایرانی دارند و بر همین اساس احساسات ضداجنبی پر رنگتر شد.

 

من جمله در اصفهان آیت‌الله محمدباقر زند کرمانی برای آگاهی‌بخشی به جامعه رساله کوچکی تحت عنوان «تاریخ مختصر نفت» می‌نویسد؛ یعنی می‌خواهم بگویم در آن زمان تلاش‌هایی شد و مسأله نفت به تدریج به یک مطالبه عمومی تبدیل شد و در نهایت دکتر فاطمی این مطالبه عمومی را به صورت حقوقی نوشت؛ حتی در این مطالبه عمومی فدائیان اسلام هم نقش داشتند و علیرغم تفاوت‌های زیادی که با جبهه ملی داشتند، بر سر نفت، به اشتراک رسیده بودند.

**کارهای مصدق، باعث برانگیختن احساسات مذهبی جناح آیت‌الله کاشانی شد

فارس: باوجود اتفاق نظر همه مردم و همه گروه‌های سیاسی به جز شاه‌دوستان بر سر مسأله نفت، چرا بین مصدق و بقیه مخصوصا اسلام‌گرایان جناح آیت‌الله کاشانی اختلاف و دودستگی بوجود آمد؟

فروزبخش: بعد از این که آیت‌الله کاشانی برای مصدق فراخوان داد و مردم قیام ۳۰ تیر ۳۱ را رقم زدند و شاه عقب‌نشینی کرد تا کودتای ۲۸ مرداد، اتفاقاتی می‌افتد که برخی مربوط به اشتباهات مصدق است و بعضی دیگر مربوط به زیرکی رقیب؛ یکی از اشتباهاj مصدق این بود که با آزادی دادن بیش از حد به حزب توده، حساسیت جریان مذهبی را زیاد می‌کند؛ اشتباه دوم مصدق این است که به مطبوعات آزادی زیادی داد و این موجب شد پول‌های انگلیسی به صورت حرفه‌ای در این مطبوعات خرج اختلاف‌افکنی شود و دولت مصدق در نهایت تضعیف شود.

 

سوم اینکه مصدق در ماجراهای فرهنگی حساسیت اسلامیون را در نظر نگرفت؛ از آن طرف جریان منتسب به آیت‌الله کاشانی نتوانست اولویت‌بندی کند و اختلافات بر سر مسائل فرهنگی را به فشار به جناح مصدق تبدیل کرد؛ چون وقتی یک دشمن بزرگی مثل انگلیس و شاه در این میان وجود دارند، باید بر مسائل اساسی و اصلی تمرکز کرد.

**بزرگترین اشتباه مصدق، منحل کردن مجلس و مهلک‌ترین اشتباه آن اعتماد به آمریکا بود

در نهایت بزرگترین اشتباه مصدق، منحل کردن مجلس بود و همین موجب شد که در نبود مجلس، شاه با دستخط خود مصدق را برکنار کند و از این منظر اطلاق عنوان «کودتا» اشتباه است، بلکه کودتا، به معنای غیرمردمی بودن عمل شاه و دخالت بیگانه در امور داخلی است.

مهلکترین اشتباه مصدق هم اعتماد به آمریکا بود؛ مصدق پس از نبرد با انگلیس سعی کرد حمایت یکی از ابرقدرت‌ها را جلب کند و به همین دلیل به سراغ آمریکایی‌ها رفت، اما این اعتماد هیچ گاه دوسویه نشد، زیرا اولا آمریکا نیرویی نبود که بخواهد در ایران در مقابل با انگلیس بایستد و آن‌ها اشتراکات ویژه‌ای با هم داشتند و هنوز هم دارند.

ثانیا شخصیت و سابقه مصدق و نهضت مردم ایران نشان داده بود که کاملا همسو با آمریکا نخواهند شد، حال آنکه آمریکا در مسیر ابرقدرت شدن نیازبه همراهی تمام عیار در حکومت ایران داشت؛ این شد که نتیجه اعتماد مصدق، چیزی جز شرکت مستقیم آمریکا در مرداد ۳۲ نشد؛ مداخله‌ای که آمریکایی‌ها خودشان بعدها به آن اعتراف و البته سود آن را هم دریافت کردند، زیرا سرآغاز ورود پر مداخله آنان در حکومت پهلوی و تصمیم‌گیری در ایران تا سال ۵۷ بود.

ثمره این اتفاقات این می‌شود که در روز ۲۸ مرداد ۳۲ آنطور که باید و شاید مردم در صحنه نیستند؛ بنابراین ما شاهد یک تغییر عجیب در بین مردم هستیم؛ بخشی از ارتش هم در این میان به مصدق خیانت کرد و بخش دیگری هم قمه‌کش‌هایی بودند که با پول انگلیس تجهیز می‌شوند.

**آمریکا برای جلوگیری از نفوذ شوروی، به مصدق خیانت کرد

فارس: نیروها و کشورهای خارجی در میانه ماجراهای مربوط به نفت، چه موضعی داشتند؟

فروزبخش: در ماجرای ملی شدن نفت، ترس اصلی آمریکا از شوروی است و تأثیراتی که ملی شدن نفت بر تقویت احساسات و علایق کمونیستی بر مردم ایران خواهد گذاشت و به تقویت جناح طرفدار شوروی منجر خواهد شد؛ بنابراین چیزی که آمریکا را مجاب می‌کند تا به دولت مصدق خیانت کند این است که باید یک دولت مورد حمایت آمریکا راه نفوذ شوروی را در ایران ببندد.

 

در آن زمان شوروی با ایران مرزهای مشترک وسیعی داشت و حضور انگلیس همیشه یک تعادلی در این بین ایجاد می‌کرد؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور جنگ، قدرت حفظ نفوذ خود را در مستعمرات از دست داد و جنبش‌های ملی یکی پس از دیگری موجب شد دست انگلیس از منابع کشورهای تحت سلطه‌اش کوتاه شود؛ اضافه بر این انگلیس بعد از پیروزی مصدق در دادگاه لاهه ضربه خیلی سختی خورد.

با این دلایل انگلیس، آمریکا را متقاعد کرد وارد عملیات کودتا شود و علیرغم اعتماد مصدق به آمریکا، به مصدق خیانت کند و بعد از کودتا نیز به موازات افزایش نفوذ آمریکا در ایران، از نفوذ انگلیس کاسته شد؛ یک مسأله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که انگلیس روی تحرکات عشایر برای از بین بردن اوضاع ایران خیلی برنامه‌ریزی کرده بود که با سقوط مصدق اصلا کار به آنجا نرسید.

**چکمه‌های رضاخانی به پای محمدرضا

بعد از ۲۸ مرداد شاه یک اعتماد به نفسی پیدا می‌کند و می‌گوید که «چکمه‌های پدرم را به پا می‌کنم»؛ در این دوران شاه تصمیمات اصلی را در کشور با محوریت دربار، ارتش و بروکراسی می‌گیرد و از ۳۲ به این طرف، اتفاقات اصلی در کشور حول این ۳ محور شکل می‌گیرد؛ در واقع مسأله هر ۳ این‌ها هر روز بزرگتر می‌شود.

پس از آن که شاه با مثلث دربار، ارتش و بروکراسی، امورات کشور را به جلو برد، در این مسیر غرب‌گرایی چه در مقام سیاست‌گذاری و چه در مقام اتکا به قدرت‌های غربی روز به روز بیشتر شد؛ این در حالی بود که جامعه ایران با داشتن فضای از سنت دارای هویتی شیعی و اسلامی است.

 

این لایه از ظرفیت ایرانی ما به شدت مورد بی‌مهری قرار گرفت؛ شهرهای روز به روز در ظاهر مدرن‌تر می‌شدند و از پیشرانی مولفه‌های سنتی و بومی کاسته می‌شد؛ در واقع می‌توان گفت خروش امام خمینی در ابتدای دهه ۴۰ و همراهی توده‌هایی از مردم مسلمان با وی به نوعی واکنش به این سرخوردگی بود؛ سرخوردگی که یک طرفش سلطه بیگانگان و سیستم تحقیر ملی بود و طرف دیگرش نادیده گرفته شدن احکام اسلامی در اداره مملکت بود که این همراهی تا قیام مردم در سال ۵۷ و انقلاب اسلامی ادامه داشت.

انتهای پیام/۶۳۱۲۸/م/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول