اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دیگر رسانه ها

راز ناامیدی دشمن در ۴ دهه جنگ رسانه‌ای علیه ایران چیست؟

دشمن در مواردی ذوق‌زده و امیدوار شده و تصور کرده است بساط انقلاب و نظام در حال جمع شدن است اما این امیدواری تبدیل به ناامیدی شده و مشکل آنها این است که راز این ناامیدی را متوجه نمی‌شوند.

راز ناامیدی دشمن در ۴ دهه جنگ رسانه‌ای علیه ایران چیست؟

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، رهبر انقلاب امسال به مناسبت سالگرد رحلت امام(ره) و شهادت شهید بهشتی دو موضوع بسیار مهم را در رابطه با جنگ رسانه‌ای مطرح کردند، ایشان درباره سر ناامیدی دشمن معتقدند: دشمن در مواردی ذوق‌زده و امیدوار شده و تصور کرده است بساط انقلاب و نظام در حال جمع شدن است اما این امیدواری تبدیل به ناامیدی شده و مشکل آنها این است که راز این ناامیدی را متوجه نمی‌شوند. همچنین ۱۴خرداد هم نکته بسیار مهمی را مطرح کرده و فرمودند: یک روزی بود زمان امام نه اینترنت بود نه ماهواره ها به این شکل بود، آنجا امام می گفت دشمن با قلم با شما مبارزه می کند... امروز بحث فضای مجازی است. بحث ماهواره‌ها است. جنگ روانی است؛ جنگ روانی همه‌گیر و همه‌جایی. نگذارید جنگ روانی دشمن در کشور تاثیر بگذارد.

روزنامه جام جم برای بررسی این جنگ رسانه‌ای، ریشه‌ها و ابعاد آن به موشکافی انگیزه های دشمن در این هجمه رسانه‌ای پرداخته‌ است. در همین زمینه دکتر قربانعلی محبوبی استاد حوزه غرب شناسی دانشگاه امام حسین(ع) در گفت و گو با «جام‌جم» ضمن تشریح راهبردها و رویکردهای غرب در قبال ایران، علت شکست پروژه‌های آنها را ناشی از تقابل گفتمانی غرب و انقلاب اسلامی می‌داند، مشروح این گفت‌وگو در ادامه آمده است.

 


رهبر انقلاب چندی پیش در دیداری که داشتند یک گزاره مهم مطرح کردند و گفتند دشمن چهار دهه است به‌رغم تبلیغات وسیعی که داشته، مکررا ناامید شده و سر این ناامیدی را هم نمی‌داند. با توجه به جنگ روانی پرهجمه‌ای که علیه جمهوری اسلامی در جریان است، درخصوص ریشه‌های تقابل گفتمانی غرب و اسلام سیاسی انقلاب برای ما توضیح دهید.

به نظر می‌رسد تقابل ایران با غرب به نظام فکری این دو برمی‌گردد. نگاه غرب درواقع نگاه انسان‌محوری و انسان‌گرایی است. این برای اکنون نیست بلکه از مدت‌ها قبل اومانیسم شروع‌شده و تداوم دارد. در آمریکا این به اوج خود رسیده است.  در یک نگاه اصالت لحظه، اصل سود، اصل منفعت و ثروت اهمیت دارد. هر چیزی به این امر کمک کند مورد تائید آنهاست والا تقابل می‌شود و اینها غیر این نگاه را تحمل نمی‌کنند. 

به همین خاطر است که ۴۳ سال است با انقلاب اسلامی درافتاده‌اند. چراکه این انقلاب، بنیاد فکری غرب را زیر سوال برده است. در نگاه آرمانی انقلاب فقط ثروت، قدرت و منفعت اهمیت ندارد بلکه چیز دیگری به نام تکلیف‌گرایی انسان وجود دارد. انسان مکلف در این دنیا چه وظیفه‌ای دارد؟ آیا همه‌چیز دنیاست؟ با این‌که آنها خود را مذهبی می‌دانند. اگر مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های روسای جمهور آمریکا را نگاه کنید، همه می‌گویند از طرف خدا مأموریت پیدا کردیم به سمت ثروت و قدرت بیشتر برویم. درواقع  آنها به سمت جنایت بیشتر می‌روند. این میزان جنایت را چرا انجام می‌دهند، اگر از سوی خداوند مأمور شده‌اند؟ هیچ کشتار و جنایتی در دنیا نیست که یک‌طرف آن آمریکا نباشد. لذا امام از ابتدا فرمود آمریکا شیطان بزرگ است. اصل قضیه را امام پیداکرده و دشمن اصلی انقلاب را آمریکا دانسته است، چون نماد تمدن غرب است.

واقعیت این است این دو نگاه بعد از فروپاشی شوروی نمود بیشتری پیدا کرد چون در دوران جنگ سرد،  لیبرالیسم دشمنی به نام شوروی و کمونیسم داشت. تفکر کمونیست از درون دچار تناقض‌های درونی و عملکردی بود و به همین خاطر  نتوانست تداوم یابد. این واقعیتی بود که در نامه امام به گورباچف هم پیش‌بینی شده بود.  

امام در آن نامه گورباچف  را به اسلام دعوت کرد و گفت علمای خود را به قم بفرستید و ما به شما آموزش بدهیم که دنیای دیگری هم وجود دارد.  زمانی که وزیر خارجه پاسخ نامه را آورد، امام چه برخوردی کرد؟ امام فرمود من می‌خواستم دنیای جدیدی به شما نشان دهم و نفهمیدید و امام جلسه را ترک کرد. 

کمونیسم تناقضات درونی داشت و فروپاشید. اتفاقا همین‌جا می‌توان استفاده کرد که یکی از علل فروپاشی شوروی، انقلاب اسلامی ایران بود چراکه بر مبنای تبلیغات غیرمذهبی آنها دین افیون توده‌هاست و عامل تحرک نیست. 

در قرن بیستم  اما یک انقلاب دینی به وجود می‌آید. تبلیغات کرده بودند کار دین تمام است و خود را با لیبرالیسم مقایسه می‌کردند ولی انقلاب دینی آمد و ایده‌های جدیدی مطرح کرد که ماندگار شد و مقابل غرب ایستاده است. تناقضات درونی غرب را این انقلاب در همه ابعاد اعم از سیاسی، نظامی، منطقه‌ای، تفکر اقتصادی و لیبرالیسم  به چالش کشیده است.

رهبر انقلاب تاکید داشتند، دشمن حتی درک نمی‌کند سر این ناامیدی چیست. این گفته را ناظر به چه موضوعی می‌دانید؟

به نظر می‌رسد این رابطه امام و مأموم، رابطه انسان با خدا، رابطه مذهب و دین در حیات بشری مبتنی بر  نظام ولایت‌فقیه درمجموع باعث می‌شود مردم  در عین داشتن مشکل همچنان به مقاومت خود ادامه ‌دهند. در زمان جنگ مردم حاضر در صحنه، به‌رغم تحریم تحمل می‌کنند. در بحث تبعیت‌پذیری و تکلیف‌گرایی، انسان مکلف و تکلیف‌گرا اهمیت دارد. 

تلاش‌های زیادی از سوی موسسات فکری در آمریکا و غرب برای ایجاد مشکل و برهم زدن این رابطه صورت گرفت ولی در این  رابطه دلی طرف حاضر است در راه خدا شهید شود و به همین خاطر است که انسان شهادت‌طلب در این قرن با انقلاب اسلامی مطرح می‌شود. بنابراین چون این رابطه، معنوی است، غربی ها هنوز موفق به درک آن نشد‌ه‌اند. معنویت هم در غرب به افتضاح کشیده شده است. 

مشکلاتی که در بحث سقط‌جنین و هم‌جنس‌بازی و قوانین دیگری که مطرح می‌کنند تا انسان لذت بیشتری ببرد و درنهایت به پوچ‌گرایی ختم می‌شود. این رابطه معنوی را اگر طرف اعتقاد نداشته باشد نمی‌تواند درک کند. 

درک این باید درونی باشد. از برخی سؤال می‌کنید چه دیده‌اید؟ می‌گویند خود شما نبوده‌اید، نمی‌توانید درک کنید. کسی که کنار کعبه می‌رود، چه لذت روحی دارد. درک حضوری مهم است.

بررسی از رخدادهایی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس روابط میان امام و مردم را بخوبی می‌دهد. این مساله را در قضیه مریوان و پاوه می بینیم. در جریان محاصره آبادان بود که امام فرمود باید حصر شکسته شود.  این یک دستور است ولی در عمل چه شد؟ نیروهای حاضر درصحنه ازاین‌رو به آن رو شدند. 

حادثه‌ای در اصفهان داشتیم و رهبری اشاره‌ای کرد. قضیه سال۷۸ که مردم آمدند، بحث ۹دی که مردم حاضر شدند، بحث ۸۸ که اتفاق افتاد. این اشاره‌ای از سوی رهبری بود. این را در غرب نمی‌بینیم. تشییع‌جنازه امام را ببینید، این دلی بود. کل ایران حضور پیدا کردند. بزرگ‌ترین تشییع‌جنازه دنیا شکل گرفت. یا تشییع‌جنازه شهید سلیمانی دیدیم چندین نفر به خاطر ازدحام جمعیت شهید شدند. اینها را در غرب نمی‌بینیم. 

چنین تجلی را در راهپیمایی اربعین  هم می‌بینیم. البته به‌خاطر تاثیرگذاری‌های این حرکت عظیم، رسانه‌ها این موارد را بایکوت می‌کنند و نشان نمی‌دهند. به نظر می‌رسد مبتنی بر روابط میان امام و مأموم وقتی فتوایی صادر می‌شود مردم آن را به‌عنوان یک تکلیف شرعی تلقی می‌کنند.  

به نظر من این رابطه معنوی که وجود دارد، قابل‌درک برای غرب نیست. مردم واقعا ۴۳سال مقابل انواع توطئه‌ها  مثل جدایی‌طلبی اوایل انقلاب، ترور، دوران جنگ ۸ساله، تحریم اقتصادی و... ایستادگی کردند. چرا مردم مقاومت می‌کنند؟ آیا مردم ایران مشکلی ندارند؟ چرا ولی مقاومت می‌کنند. یکی از این تحریم‌ها برای هر کشوری پیش می‌آمد آن کشور نمی‌توانست مقاومت کند. یک کارشناس روسی گفت برای ما این مسائل پیش بیاید مردم تحمل نمی‌کنند.

چرا  غربی ها هنوز نتوانستند موفق شوند و تمام توطئه‌های آنها خنثی می‌شود؟ به خاطر نگاه تکلیف گرایی است که در مردم ایران وجود دارد. یعنی به جاهای حساس می‌رسد خطوط قرمز را رعایت می‌کنند یعنی از آن خطوط قرمز عبور نمی‌کنند چون ولی‌فقیه در رأس است و تشخیص می‌دهد و مقاومت شکل می‌گیرد. رهبری فرمود هزینه مقاومت کمتر از هزینه سازش است. 

کشورهایی که سازش کردند الان چه جایگاهی دارند؟ مصر، لیبی سازش کردند و به کجا رسیدند؟ اگر مقاومت می‌کردند این بلاها را تحمل نمی‌کردند. هزینه مقاومت کمتر از هزینه سازش است. 

اقتدار  و غرور ملی پشت این راهبرد است. آنچه آنها نفهمیدند رابطه امام و امت است که از چه جنسی است. این جنس خواندنی نیست. آنها اندیشکده‌های قوی دارند، خوب پول خرج می‌کنند و خوب هزینه می‌کنند ولی درک حضوری ندارند. حس این امر را نمی‌فهمند. 

مردم ما با جان‌ودل به حرف امام و ولی‌فقیه گوش می‌کنند البته مشکلاتی هم دارند. در این شکی نیست و مردم هم گله می‌کنند ولی سر بزنگاه‌ها وقتی یک اشاره‌ای از امام و رهبری می‌شود مردم خود را نشان می‌دهند.

مصداقی‌تر درباره جنگ روانی دشمن که علیه جمهوری اسلامی است صحبت کنیم. نظر شما درباره اقتضائات و وجوه جنگ روانی که علیه ایران جاری است چیست؟

ما با یک امپراتوری رسانه‌ای مواجهیم که دست غربی‌هاست و با کمک این ابزار روایت‌سازی کرده و سعی می‌کنند روایت خود را جهانی کنند و حق جلوه دهند. به تعبیری می‌توان گفت جنگ اراده‌ها هم هست. می‌خواهند با این شیوه،  اراده ملت ایران و مسئولین را عوض کنند. واقعیت این است که مدل ادراک انجام می‌دهند چون  این روش ۴ وجهه دارد. تصویری که از خود به دنیا ارائه می‌دهند، تصویری که از ما به دنیا ارائه می‌دهند، تصویری که از ما به ملت ایران و تصویری  که از خود برای ملت خودشان ترسیم می‌کنند. 

لذا مبتنی بر همین تصویر سازی می‌خواهند جای شهید و جلاد را عوض کنند. البته اینها می‌خواستند ایران در قضیه هسته‌ای کوتاه بیاید. دنبال چند سناریو رفتند که یکی  توقیف کشتی‌ها به دستور آمریکا بود که البته برای آنها اساسا کارایی نداشت.  چون واکنش قاطع ایران را دیدند و دریافتند که ما در این حوزه ها تعارف نداریم. قبلا کشتی ما را انگلیسی‌ها گرفتند و مقابله‌به‌مثل کردیم و این بار مقابله‌به‌مثل ما به‌جای یکی، دوتاست. 

چون یک کشتی جواب نمی‌دهد، یک کشتی را بگیرند دو کشتی را توقیف می‌کنیم. جالب این است که یونان عضو ناتو هم بود. درواقع کشتی ناتو را گرفتیم.  البته آنها براساس قدرت رسانه‌ای خود سعی کردند حقایق را وارونه نشان دهند ولی ما هم در اندازه خود سعی کردیم جواب بدهیم ولی چه کسی شروع‌کننده بود؟ دنیا باید جواب این سؤال را بدهد که چه کسی شروع کرد؟ مگر ما کشتی آنها را گرفتیم؟ ما مقابله‌به‌مثل می‌کنیم، دزدی است  ولی آنها می‌گیرند قانونی است؟ این رفتار دوگانه است. در شرایط کنونی با توجه به گسترش فضای مجازی پنهان کردن حقایق دشوار شده است. هرچقدر سعی کنند پول خرج کنند در نهایت باید به این تناقض پاسخ دهند. کشتی نفتی می‌گیرید و ایران هم مقابله‌به‌مثل می‌کند. این عکس‌العمل در نظام حقوقی دنیا وجود دارد. بر اساس اصل حقوقی که در دنیا است عمل کردیم برای این‌که حق خود را بگیریم البته یک‌زمانی با توپ‌ها کشورها را نابود و از عرصه سیاسی حذف می‌کردند. آن دوران گذشته است. رهبری فرمود دوران بزن‌دررو گذشته است. بزنید می‌خورید. این هم اتفاقا یکی از برکات انقلاب اسلامی و در سایه استقلال ماست. 

یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب استقلال ماست که بدون اجازه آنها عمل می‌کنیم. استقلال نداشته باشید باید اجازه بگیرید. هیچ کشوری در دنیا نمی‌تواند این کار را کند که سربازان آمریکایی را در خلیج‌فارس دستگیر کند. ایران این کار را کرد. گرفتن کشتی هم بااقتدار بود و در سایه استقلال ما اتفاق افتاد چون خود ما تصمیم می‌گیریم چطور از خود دفاع کنیم. مثل برخی کشورها تابع باشید باید اجازه بگیرید. در جنگ اراده‌ها تلاش می‌کنند اراده ما را ضعیف کنند. پشیمان شدند چون دادگاهی فرمایشی تشکیل دادند و رفع توقیف کردیم. اگر قدرت نباشد این کار را نمی‌کردند. ابزار اصلی آنها نیز قدرت است. باقدرت جواب دهید مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند.

رویکرد غرب و صهیونیسم درباره موضوعی مثل آزادی بیان هم مبتنی بر همین مواجهه دوگانه است. از یک‌سو اجازه هر توهینی به اعتقادات دینی داده می شود و از سویی دیگر سخن گفتن در مورد هولوکاست جزو خطوط قرمز آنها به شمار می رود. در این باره توضیح دهید.

استدلال آنها عجیب است و هیچ‌کسی حق ندارد درباره آنها صحبت کند. درباره خدا می‌توان حرف زد و کتاب نوشت و فکر کرد ولی درباره هولوکاست نمی‌توان کاری کرد. خط قرمز است. اخیرا زنی ۹۲ ساله را به جرم این‌که درباره هولوکاست حرفی زده دستگیر کردند. به نظرم تناقض آشکار است و مصادیق را باید گرفت و به رخ دنیا کشید که ماهیت غرب بیشتر آشکار شود هرچند بحث قدرت در نظام بین‌الملل هنوز حرف اول را می‌زند و باقدرت خیلی چیزها را پوشش می‌دهند. دنیا را باقدرت و هژمونی که دارند ترسانده‌اند. یکی از رهبران ایران در سازمانی بین‌المللی سخنرانی کرده بود و ماهیت آمریکا را برملا کرد و برخی روسای جمهور گفته بودند ما هم بلد هستیم اینها را بگوییم ولی جرات نداریم. چون این حرف‌ها را بزنیم نمی‌توانیم به کشور خود برگردیم. 

سؤال بعدی درباره بحث حقوق بشر است که پرچم دفاع از آن به دست غرب است و درعین‌حال دشمن اصلی حقوق بشر واقعی هم خود غرب است. در مورد این تناقض صحبت کنید، مثلا پرونده‌سازی‌های آنها برای شهروندان ایرانی مثل کاظم دارابی یا حمید نوری در سوئد  که با فشار منافقین انجام شد،  همچنین بحث ممانعت از ورود دارو به ایران که مصداق کامل نقض حقوق‌بشر است.

بحث حقوق بشر ابزار است. سلاحی است که دست آنهاست. سازمان‌های بین‌المللی برای چه تشکیل‌ شده‌اند؟ که بتوانند از این سازمان‌ها علیه کشورها استفاده کنند. حقوق بشر هم ابزار است والا آنها اعتقادی به این ندارند.  بر مبنای حقوق‌بشر آمریکایی هر کشوری در راستای منافع آنها اقدام کند از حقوق بین المللی برخوردار است و اگر کشوری در برابر زیاده‌خواهی‌های آنها ایستادگی کند ضد حقوق بشر است. عربستان به‌صورت مشخص یک نمونه است. هشت سال یمن را بمباران کرد، چه جنایت‌هایی انجام شد و چه تعداد کودکان و زنانی که با بمباران خون‌شان بر زمین ریخت. علاوه بر این یمن از زمین، دریا و هوا مورد تحریم قرار گرفت ولی چون در راستای اهداف امریکا بود، اشکالی نداشت. رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی نمونه دیگری است. بحث دارو و تحریم و غیره از نمونه‌هایی است که شاهد هستیم. اصل منافع آمریکاست. به همین خاطر است که تحریم دارویی ایران و  بحث کودکان پروانه‌ای و فراتر از آن کشتار مردم،  برای آنها اهمیت ندارد. هر جای دنیا کشتار می‌بینید، پای آمریکا در میان است. بمباران هسته‌ای ژاپن، جنگ کره، بحث عراق، جنایاتی که در افغانستان کردند، بحث ترورهای بیولوژیکی، مباحث مرتبط با غذاهای تراریخته و سلاح‌های شیمیایی در جنگ ایران و عراق نمونه‌های از حقوق بشر آمریکایی است. آنها در ۲۰منطقه دنیا آزمایشگاه‌هایی دارند که بحث‌های بیولوژیکی انجام می‌دهند. با این‌که تناقض رفتار غرب در بحث حقوق بشر آشکار است ولی آنها به یک استاندار دوگانه در این بحث اعتقاد دارند که مطابق با آن هر جنایتی اگر در راستای منافع غرب باشد، جزو مصادیق حقوق بشر نیست اما کشورهایی که در راستای منافع ما حرکت نمی کنند، جزو ناقضان حقوق بشر در دنیا هستند. اینجاست که باید رسانه‌ها از حالت انفعالی دربیایند و فعالانه نقش خود را ایفا و در مورد جنایات غرب و آمریکا افشاگری کنند.  

غرب با رسانه‌هایی که در اختیار دارد، تلاش می کند بسیاری از حقایق را وارانه جلوه دهد و در عرصه‌های بین المللی خود را مامور به اجرای حقوق‌بشر نشان دهد.  آنها در عراق، افغانستان و جاهای دیگر خود را به‌عنوان نماینده خدا در روی زمین معرفی می‌کنند و تکلیف برای خود قائل هستند که یکسری کارها را انجام دهند. طبعا می‌شود درباره این تناقضات کاری رسانه‌ای و روشنگرانه انجام داد. به هر حال آمریکا دیگر قدرت گذشته را ندارد و ماهیت این کشور بیش از پیش آشکار شده و از همین‌رو است که می گویند افول آمریکا شروع‌شده است. رهبری بیان کرد هر چه جلوتر برویم مردم دنیا و اروپا بدانند ماهیت واقعی این رژیم‌ها به‌ویژه رژیم صهیونیستی آشکار  خواهد شد.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول