به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، کجفهمیهای عاشورایی یکی از دلایلی است که موجب شده تا درک و برداشت ما از حقیقت عاشورا و تاریخ آن منحرف شود و تفسیر ناصوابی از واقعه کربلا داشته باشیم. محمد اسفندیاری در کتاب «حقیقت عاشورا» در بخشهایی از آن به این موضوع میپردازد که در ادامه میخوانید.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
تاریخ یا اسطوره
اسطوره با تاریخ بسیار تفاوت دارد. اسطوره روایتی تخیلی، رازگونه و مهآلود از تاریخ، جامعه، طبیعت و خدایان است. اسطورهها از واقعیت روایت نمیکنند، ولی یکسره خالی از واقعیت نیستند. اسطورهها داستانند، نه تاریخ و نمیخواهند حقیقت تاریخی را به ما بگویند. بدین رو برخی رماننویسها اسطورهها را دستمایه خلق آثار ادبی میکنند؛ کاری که مورخان باید از آن بپرهیزند.
وقتی امام حسین ماورای تاریخ میشود
در تاریخ کربلا هرچه جلوتر میآییم بیشتر با اساطیر مواجه میشویم. به قرن دوازدهم و سیزدهم که میرسیم امام حسین از تاریخ به ماورای تاریخ میرود و فوق واقعی و سورئالیستی و رازآمیز شده و حجم اساطیر، افسانهها، توهمات، تحریفات، مجموع جملات، مصنوعات و دروغها، نیمه راستها و ناگفتهها بیشتر و بیشتر میشود. حاصل اینکه تاریخ عاشورا نزد ما متورم شده است نه فربه و باید از عاشورا اسطورهزدایی کرد. عوام هرچه را عجیبتر و غریبتر و رازآمیزتر و جذابتر و خرافهتر باشد بیشتر دین میدانند. ترازوی عقل بعضی همواره در کار است و هر چیز دنیایی را با عقل توزین میکنند، الّا دین را. به دین که میرسند این ترازو را عاطل مینهند و بر باطل میروند.
بعضی میپندارند که سخن گفتن از عقل در عرصه دین توهین به دین است و به اینجا که میرسند عقل را تعطیل میکنند. عوام، نخستین مشتریان خرافاتند و بلکه نخستین سفارشدهنده آن. یکی از لغزشگاههای عاشورانگاران این است که تاریخ و اسطوره را به هم میآمیزند و مطالبی در آثارشان میآورند که مستند به نقل صحیح است و نه عقل سلیم.
کدام امام حسین را باور کنیم؟
اکنون ما با دو امام حسین و دو عاشورا مواجهیم، امام حسین اسوه و امام حسین اسطوره و عاشورای تاریخی و عاشورای اساطیری. آنچه «ابومخنف»، «طبری»، «شیخ مفید» و امثال ایشان نوشتهاند عاشورای تاریخی و واقعیست و آنچه «واعظ کاشفی»، «فاضل دربندی»، «شریف کاشانی» و امثال ایشان گفتهاند عاشورای فوق واقعی و اساطیری است.
فاضل دربندی و تحریفات عاشورایی او
برای اینکه کلیگویی نکرده باشیم، نمونههایی میآوریم از اساطیر و افسانهها از کتاب «اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات» از فاضل دربندی و «تذکرة الشهدا» از شریف کاشانی. فاضل دربندی به ضرورت پرهیز از اخبار دروغ درباره امام حسین تصریح میکند، اما مطالبی گفته است که یکی از دیگری عجیبتر است؛ از جمله اینکه روز عاشورا ۷۲ ساعت بود و گرمای هوا ۷۲ درجه بیشتر از اندازه معمول شد. در آن روز بیش از هزار معجزه از امام حسین صادر شد از جمله اینکه آب از بین انگشتان انگشت امام جاری شد و یکایک اصحاب از آن نوشیدند. اسب امام حسین ۴۰ نفر از سپاه دشمن را کشت و پس از شهادت آن حضرت سرش را بر زمین کوبید و مرد. «شهربانو» پس از شهادت امام حسین سوار بر اسب آن حضرت شد و آن اسب او را به «شهر ری» آورد.
شریف کاشانی داستانسرایی برای واقعه کربلا
شریف کاشانی نیز که مانند فاضل دربندی دچار توهم شده و بعضی مطالب او را تکرار کرده و گاهی هم چیزی روی آن گذاشته است. فاضل دربندی گفته بود گرمای هوا در عاشورا ۷۰ درجه بیشتر از اندازه معمول بود ولی شریف کاشانی میگوید «۷۰ برابر» شده بود. همچنین فاضل دربندی این سخن که امام حسین به بعضی گفته باشد «موتوا اعداءالله» و ۱۰۰ هزار نفر مرده باشند و بعید است، ولی شریف کاشانی میگوید در حدیثی معروف آمده است که امام حسین به لشکر گفت «موتوا» و همه مردند.
شریف کاشانی میگوید در روز عاشورا در سرزمین هندوستان سلطانی به نام قَیس که از محبان امام حسین بود به قصد شکار به صحرا رفته بود که گرفتار شیری شد، پس آن حضرت یعنی امام حسین در همان حال که مشغول حرب بود به چشم برهمزدنی خود را در هندوستان رساند و آن شیر را دفع نمود. او هنگام نقل این داستان که میخواستند بر بدن امام حسین هست بتازند که شیری آمد و مانع شد میافزاید آن شیر امیرالمومنین بود که به صورت شیری ظاهر شد تا از بدن فرزندش حراست کند.
انتهای پیام/