به گزارش خبرگزاری فارس اصفهان، مساله تربیت به ویژه در بین کودکان و نوجوانان یکی از موضوعات مهم و دلمشغولی خانوادهها و مراکز تربیتی است؛ از طرفی با توجه به گستردهتر شدن و دسترسی عمومی به فضای مجازی با پیچیدگیهایی هم مواجه شدهایم که تاثیر آن را در بروز رفتاری کودکان و نوجوانان مشاهده میکنیم و نکته مهم آن است که تاثیرات چنین چالشهایی کوتاه و مقطعی نیست بلکه حتی تا نسلها بعد شاهد نتایج آن خواهیم بود.
نحوه مواجهه نهادهای تربیتی به ویژه آموزشوپرورش به عنوان مهمترین نهاد تعلیم و تربیت با دانشآموزان که ۱۲ سال از عمر خود را در این نهاد سپری میکنند مورد نقد کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت قرار دارد و معتقدند دانشآموزان به درستی مهارتهای زندگی را آموزش نمیبینند؛ نیاز است که نظام تعلیم و تربیت با بررسی نقاط خلا و آسیبشناسی روند گذشته کارآمدتر و پویاتر برای امر مهم تربیت گام بردارد.
در همین راستا با رضاعلی نوروزی، عضو هیاتعلمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان با مدرک دکتری فلسفه تعلیم و تربیت پیرامون موضوعاتی از جمله اهمیت تعلیم و تربیت، جایگاه والدین در تربیت فرزندان و ارائه الگوی مناسب در تربیت گفتوگو کردیم؛ آنچه که در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی خبرنگاران فارس با معاون دانشجویی و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان است.
فارس: از نظر شما یک خانواده تراز نیازمند چه چارچوب، ویژگیها و اصولی است؟
نوروزی: خانواده تراز محلی برای آرامش است و در آیات قرآن نیز بر این موضوع تاکید شده است، اگر این آرامش و امنیت وجود داشته باشد اتفاقات لازم، درست رخ میدهد و شامل نابسامانیها نخواهیم بود.
همچنین دومین ویژگی یک خانواده تراز اسلام را میتوان محبت و دوست داشتن نام برد یعنی چقدر اعضای خانواده خود را دوست داریم و این علاقه را به آنها ابراز میکنیم؛ در این راستا نیاز است ببینیم در یک روز چند بار به همسر و فرزندان خود لبخند میزنیم، حال آنها را میپرسیم و یا پیامکی به آنها میدهیم.
فارس: ویژگیهایی را مطرح کردید؛ از نظر شما در جامعه فعلی تا چه اندازه شاهد ویژگیهای بیان شده هستیم؟
نوروزی: شاهدیم که اولین مولفه خانواده اسلامی-ایرانی از بین رفته و عمده انرژیها به دیگر بخشها منتقل شده است برای مثال والدین تمام انرژی خود را صرف کار بیرون از منزل میکنند و زمانی که به خانه میآیند انرژی برای فرزندان ندارند و این مورد خلاء ایجاد میکند در ادامه این مسیر بهواسطه خلأ ایجاد شده و روی کار آمدن شبکههای مجازی، فرزندان به سمت این فضا سوق پبدا میکنند در همین راستا در شرایط فعلی جامعه فضایی ایجاد شده که امنیت خانوادهها تحت تأثیر قرار گرفته است. (در اینجا منظور از امنیت همان آرامش است که اعضای خانواده بتوانند حرفهایشان را بهراحتی به یکدیگر بزنند و صحبت یکدیگر را بفهمند)
**تغییر سبک زندگی یکی از دلایل برهم خوردن امنیت خانوادهها است
دلیل برهم زدن امنیت، تغییر سبک زندگی است؛ برای مثال در گذشته شاهد بودیم دختران در سنین کم ازدواج میکردند(درباره درست یا نادرست بودن این موضوع قضاوتی ندارم) و ذهن آنها زود درگیر زندگی میشد و درگیر دیگر موارد نمیشد اما در شرایط فعلی ازدواج به بهانههای مختلف به تعویق میافتد یعنی تغییر سبک زندگی از نقطه شروع یک زندگی رقم میخورد.
زمانی که نقطه شروع زندگی به تعویق میافتد، فاصله سنی خانوادهها با فرزندانشان افزایش پیدا میکند و حتی حوصله فرزندان خود را نسبت به سنین جوانی ندارند همچنین کنار تعویق سن ازدواج، مواردی از جمله فضای مجازی، ماهواره و رسانهها افزوده شده و توقع افراد به واسطه همین موارد افزایش پیدا کرده است.
همچنین در خصوص ویژگی دوم نیز زمانی که به فضای جامعه مینگریم، متوجه فاصله فضای عاطفی میشویم که نوازش بین والدین و فرزندان،فرزندان با فرزندان و والدین با یکدیگر را از بین برده است؛ یک از محاسن قدیم این بود که به دلیل تعداد زیاد فرزندان و گسترش خانوادهها، خلأها جبران میشد اما در شرایط فعلی شاهد تعداد کم فرزندان با فاصله سنی زیاد هستیم یعنی امروزه افراد دیر ازدواج میکنند، یک بچه میآورند و یا فاصله سنی ۲ فرزند زیاد است و این موارد بر خانواده فشار میآورد البته که تنها محدود به عوامل بیرون از خانواده نیست.
در جامعه امروز والدین و فرزندان متفاوت از یکدیگر فکر میکنند به همین واسطه فاصلهها زیاد میشود و بخشی از موضوع به تغییر سبک زندگی بازمیگردد و نیاز است خانوادهها را به زودتر ازدواج کردن، زود بچهدار شدن و تعداد زیاد فرزند دعوت کنیم.
فارس: یکی از چالشهای مطرح در جامعه امروز را تعویق سن ازدواج مطرح کردید؛ از نظر شما مهمترین مانع ازدواج جوانان چیست؟
نوروزی: موضوع اصلی به نگرش بازمیگردد؛ اگر از جوانان بپرسیم چرا ازدواج نمیکنید میگویند پول نداریم درصورتیکه نگاه درست این است که برکت آن میرسد یعنی در این میان گاهی صرفاً مباحث را مادی میبینیم اما نگاه دیگری وجود دارد که اراده خدا در هستی وجود دارد و کمک میکند، این موضوع در متن قرآن آمده است.
**مادیات تمام زندگی افراد نیست
زمان ازدواج برخی مهارتها نیاز است که عمدتاً افراد این مهارتها را ندارند و صرفاً نگاهها مادی شده است درصورتیکه مادیات بخشی از موضوع است؛ در این مورد بحث این است که انتظاراتمان را بالا بردهایم درست است در این امر حداقلهایی نیاز است اما آیا انتظارات و توقعات همان حداقلها است و باعث خوشبختی میشود؟ حداقلهای مادی نیاز است اما اینکه برای مراسمها و دیگر موارد شروطی بگذاریم باعث خوشبختی نمیشود.
نمیگویم معیارها مادی نباشد بلکه صحبت این است که به اندازه تأکیدات مطرح در جامعه فعلی نباشد، در این راستا معتقدم با حداقلها نیز امکان زندگی داریم؛ زمانی که امکانات برای فرزندم مهیا کنم اما مسیر درست را به او نشان ندهم نه تنها باعث خوشبختی نمیشود، برعکس؛ چه شخصی گفته جهیزیه و مهریه بالا خوشبختی میآورد؟
بهطور خلاصه مانع اصلی به نگرشها باز میگردد، ادعای دینداری داریم اما از ماتریالیستها، ماتریالیستتر هستیم و گاهی نیاز است ببینم آنها چگونه زندگی خود را آغاز میکنند یعنی بسیاری از چالشهایمان، چالشهایی است که خودمان آنها را شروع کردهایم.
**در کشور ما برخی موارد صرفا به نام مدرنیته رواج پیدا میکند
فارس: تفاوت سنت و مدرنیته چه میزان در ایجاد چالشهای تربیتی تاثیر داشته است؟
نوروزی: پیشنهادم این است که سلبریتیها جامعه ما با دیگر کشورها مقایسه شوند، آن وقت متوجه خواهیم شد که بسیاری از مواردی که در کشور ما به نام مدرنیته رواج پیدا میکند مدرنیته نیست همچنین در این میان صرفا دعوای سنت و مدرنیته مطرح نیست بلکه برخی از کشورهای پیشرو، قصد دارند کشورهای در حال توسعه را بهنوعی مشغول کنند که به پای خودشان نرسند.
**برای سلبریتی و الگوهای جامعهمان حق و وظیفه مشخص نکردهایم
در جامعه امروز بخشی از کار را معطل میگذاریم یعنی یک شخص بهعنوان پدر خانواده الگوی خوبی به فرزند خود ارائه نمیدهد و شاید به دلیل مشغلهای که دارد الگوی خوبی هم نیست همچنین صداوسیمای ما افراد موفق جامعه در حوزه علمی، اعتقادی، اقتصادی و... را معرفی نکرده است و به همین دلیل جوانان الگوهای نادرست را انتخاب میکنند.
در ادامه مسیر نیز برای چنین الگوهایی حق و وظیفه مشخص نکردهایم یعنی بهطور خلاصه در جامعه نتوانستیم الگوهای خوبی ارائه دهیم و در این زمینه منفعل هستیم به همین واسطه فرزندان الگوهای دیگری انتخاب میکنند.
در تاریخ کشورمان ۸ سال دفاع مقدس داشتیم که بهواسطه آن انسانهای برجستهای متولد شدند اما آنها را به خوبی معرفی نکردیم و یا حتی در زندگی ائمه نیز موارد را بهطور کامل تبیین نمیکنیم، برای مثال در زندگی امام حسین(ع)، زندگی شخصی و تربیت فرزندان او را نمیبینیم یعنی در این راستا منفعل هستیم.
دیگر کشورها اتفاقات و پدیدههای جامعه خود را تحلیل و مدلسازی میکنند اما در این زمینه منفعل بودهایم و یک رهاشدگی و بیبرنامگی اساسی در کشور مطرح است و نیازمند جمع شدن حواس در این زمینه هستیم.
مهارتهای زندگی به فرزندان آموزش داده نمیشود
شاهدیم که امروز مهارتهای زندگی به فرزندانمان در مدرسه و دانشگاه آموزش داده نمیشود و مادامی که چنین مهارتهایی آموزش نداده باشیم نمیتوانیم انتظار والدین خوب بودن را از آنها داشته باشیم؛ در گذشته سنت، در ساختار تجربی تعریفشده بود اما امروز بهدلیل نبود آموزش مهارتها به معضلاتی برخواهیم خورد.
فارس: نیاز است در جامعه الگویی بروز و کارآمد معرفی کنیم تا برای جوان و نسل امروز قابل فهم باشد، به نظر شما در جامعه ما مولفههای انسان ایدهآل و الگو چیست؟
نوروزی: زمانی که در غرب شروع به تربیت میکنند، مدلسازی میکنند و در نوجوانی و جوانی افراد در راستای خلق پول و منافع، از همان مدلها استفاده میکنند و مسیر گذشته را بازتولید میکند اما ما بهدست خودمان نابودیمان را رقم میزنیم چرا که در کشور ما الگویی تعریف نشده و اگر تعریف شود نیز سازوکار آن مطرح نیست.
**در جامعه ما ارادهای برای مطرح کردن الگوهای صحیح وجود ندارد
پیدا کردن مدل و الگو کار سختی نیست، پیامبر انسان کاملی بود و یا در زمان خودمان شخصی مانند امام(ره) در مقابل شاه ایستاد و توده مردم را به خود جذب کرد اما تا چه حد شخصیت او را تبیین کردیم؟ امروز الگو داریم اما موضوع این است که آیا ارادهای برای مطرح کردن آنها داریم؟
زمانی که به تاریخ نگاهی میاندازیم شاهدیم افرادی که برای جان و مال خود انفاق میکنند ماندگار میشوند برای مثال امام حسین(ع) جاودانه شد ولی برای اکثریتی که در مقابل او بودند اینطور نشد؛ او ۵۷ سال زندگی کرد اما تنها به ۱۰ روز آن پرداختیم.
الگوهایی داریم اما نکته این است که آنها را معرفی کردهایم یا صرفاً گفتهایم امام انقلاب کرده است و ندیدیم چگونه و در چه شرایطی بزرگ شده است.
فارس: هر فرد بیشترین وقت خود را در نهادهای آموزشی میگذراند که مهمترین آن ۱۲ سال مدرسه است؛ ازنظر شما مهمترین چالشهای آموزش و پرورشمان در حوزه تعلیم و تربیت برای فردی که در آینده خانوادهای تشکیل خواهد داد، چیست؟
نوروزی: معتقدم فرزندان از زمان شکلگیری شروع به یادگیری میکنند اما بهترین سنین از ۳ تا ۴ سال یعنی دوران مهد شروع میشود و نکته قابل توجه در این میان این است که در این مقطع چه مباحثی آموزش داده میشود که در این راستا شاهدیم در مقطع دبستان تمرکز بر مباحث علمی است و موردی به نام مهارتهای زندگی در حداقلیترین حالت وجود دارد در این راستا مادامی که خود سیستم تلاشی برای بازسازی نداشته باشد تغییر رقم نمیخورد.
در نظام آموزش و پرورش مسائلی از جمله تفکر،تربیت عاطفی، تربیت دینی و... مطرح نیست و شاید صرفا مدیر و معلمی با ذوق شخصی به این مسائل بپردازند, همان مباحث دینی که در مدارس وجود دارد کیفیت و غنای لازم را ندارد و دانشآموزان صرفاً برای نمره میخوانند و نمیداند در چه جایی کاربرد دارد.
**نظام آموزش و پرورش بر نقاط ضعف خود تاملی کند
آیا واقعاً توحید همان مباحثی است که دانشآموزان آن را میفهمند یا دانشی است که از آن نمره ۲۰ میگیرد بدون اینکه بر آن تفکری کنند؟ در کنار این مسائل رفتار بعضی از معلمان دینی بهگونهای است که بسیاری از باورها را از بین میبرد.
نیاز است که نظام تعلیم و تربیتمان تأملی کند تا نقاط خلأ را پیدا کند و ببیند نتیجه مطلوب را بهدست آورده یا خیر در همین زمینه معتقدم نظام تعلیم و تربیتمان در بسیاری از اوقات منفعلانه عمل میکند، تحت تأثیر جو است و آن چیزی که نیاز است ببیند را نمیبیند.
همچنین در کنار این خلأهای موجود برنامهریزی درسی موضوعی کلان است اما زمانی که معلمی به کلاس درس میرود خودش هست و وجدانش و حتی ممکن است عکس مطالب مورد نیاز را بیان کند یعنی در مقام عمل شکافی جدی میان نگاه کلان و نگاه عمل وجود دارد در این راستا نیاز است نظام تعلیم و تربیتمان خلأها را شناسایی کند، برای آن برنامهریزی داشته باشد و از پیشدبستانی مهارتهای زندگی را آموزش دهد؛ یکی از مصادیق مهارتهای زندگی صحبت کردن و گفتوگو است در صورتی که در مدارس شاگردانی بهترند که کمتر حرف بزند.
انتهای پیام/۶۳۱۲۵/آ/