اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  رادیو و تلویزیون

علوم شناختی و رسانه| نفوذ در چه حوزه‌هایی و با چه روش‌هایی شکل می‌گیرد؟

برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو به روی آنتن می‌رود، با استفاده از تکنیک‌های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک‌ها و شگردهای رسانه‌ای در حوزه شناختی می‌پردازد.

علوم شناختی و رسانه| نفوذ در چه حوزه‌هایی و با چه روش‌هایی شکل می‌گیرد؟

خبرگزاری فارس - گروه رادیو و تلویزیون: برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگ‌های شناختی هم در قالب‌های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت‌وگو رفته است. این میزگرد که با همکاری خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو به روی آنتن می‌رود، با استفاده از تکنیک‌های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک‌ها و شگردهای رسانه‌ای در حوزه شناختی می‌پردازد.

در قسمت هشتم از فصل چهارم برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، معصومه نصیری به عنوان کارشناس مجری به گفت و گو با علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی) و علیرضا محمدلو (کارشناس رسانه و سردبیر پایگاه خبری صدای حوزه) درباره علوم شناختی و مدل‌های نفوذ خطی، نفوذ ترکیبی و نفوذ نقطه‌ای پرداختند.

رسانه چگونه می تواند منجر به تعمیق مولفه های نفوذ در یک جامعه شود؟

محمدلو: نفوذ امری است معرفتی ، دیالکتیکی، اجتماعی، فرهنگی که در حوزه سیاست و اقتصاد هم اثر گذار است که اگر عقبه های فکری معرفتی درست بنیان افکنده شوند می‌توانیم خروجی های اقتصادی رسانه ای را کنترل کنیم.

در غرب تا قبل از رنسانس معرفت را دانش و حیاتی  حساب میکردند معنی نوعی اسطوره که منبع آن یک امر عینی است اما به مرور زمان تبیین آن ضعیف شد و درست عناصر ثروت و قدرت را گرفت که در پی آن یک جنبش اجتماعی جریان اجتماعی و یک انقلاب پدید آمد که خود معرفت را مهندسی کرد و اساساً پایه معرفت از بحث دریافت وحدانی به سمت کشف حقیقت تغییر کرد. در واقع ادعای در مدرنیته این بود که ما در حال کشف واقعیت و حقیقت هستیم.

فرانسس بیکن معتقد بود که ما دنبال این هستیم که وضعیت را از حالت غیبی و ماورایی خارج کنیم معرفت باید قابل پیش بینی و کنترل باشد یعنی معرفت محصول  ذهنیت ما است و آن معرفتی درست است که من بتوانم آن را درک کنم.

خروجی این تفکر و پوزیتیویست و دانش هایی است که کل فلسفه غرب را احاطه کرده و به سمت جهان دوم و سوم و حتی فضاهای علمی کشورمان هم کشیده شده است.

غربی ها بعد از اینکه به کشف حقیقت رسیدن دریافتند که معرفت امری کیفی و  انتزاعی است و نمی‌شود آن را کامل در اسارت خود گرفت پس چون نمی توانستند به عقب برگردند تصمیم گرفتند که دیگر مدافع حقیقت نباشند از نظر آن ها حقیقت یک امر برساخته است و واقعیت،حقیقت و معرفت ساخت بشر است. در نتیجه جنبش برساخت گرایان شکل گرفت که برساخت اجتماعی گربر و لاکمن مثال معروف این حوزه است.

نفوذ با این مدل سازی در معرفت چگونه معنا می شود؟

محمدلو: هیچ وقت نمی توان نفوذ را معنا کرد مگر آنکه  پایه در یقیین داشته باشیم  برای مثال فردی بچه های انقلابی که مدافع دین و دیانت بودند را به خشونت متهم می‌کرد و می‌گفت چرا شما خشن هستید ؟ چون مبنای فکری شما یقین و معرفت است . حال اگر پایه فکری شما چیزی غیر از یقین و معرفت باشد دیگر درگیر نمی شوید چون می گویید این هست و جز این نیست و اگر بگویید یک نفر موحد، دیگری لیبرال، دیگری مسیحی، یهودی و..‌.  است و همه کنار هم هستند اصلاً خشونتی پیش نمی آید و درست اینجاست که ردپای نفوذ را می بینیم.

نفوذ در چه حوزه‌هایی و با چه روش‌هایی شکل می‌گیرد؟

محمدلو: اگر بخواهیم در فضای دیجیتال و الکترونیک شبیه سازی کنیم یک سیستم خواهیم داشت که دارای ورودی پردازشگر و خروجی است که نقش خیلی ساده مشخص و بدهی نفوذ در این فضا آلوده کردن ورودی‌های سیستم است. اما عمیق‌تر از آن آلوده کردن ورودی ها و اطلاعات و نفوذ در خدمت ارتباطات است. یعنی نفوذ در قالب شخص ثالثی بین شما و دیگری ظاهر می‌شود مثل باج گیری یا فردی که بدون هیچ مداخله ای در کفتگو ۲ نفر شرکت می کند و در وقت متقضی از آن استفاده می کند .

نوع دیگر نفوذ، شخصیتی و انفسی است که به مرور شخصیت را تغییر می دهد. در واقع بر روی فرد سرمایه گذاری می کنند و او را به مدارج بالایی می رسانند و در حقیقت شخص را آدم خودشان می کنند.

حال رسانه در این وضعیت چه می کند؟ فاصله میان مبداء و مقصد را کم می کند یعنی رسانه به فرد نفوذی سیستم ضریب می دهد و شخص نفوذی به دنبال پایگاه اجتماعی است. در این حالت ارگان های دولتی نزدیک شده و با عناوین و واژه سازی فاصله را کم می کنند.

نوع دیگر که مهمترین بحث در نفوذ محسوب می شود نفوذ فرآیندی است. در این نوع نفوذ، پردازشگرها و سیستم تحلیل دچار اختلال می شوند. این نوع نفوذ نظام دانشگاهی و حوزوی و امثال این ها را هدف قرار می دهد.

فردی که در دانشگاه یا حوزه مشغول درس خواندن است اما اعتقادش به سیستم و این نظام را از دست داده است، این فرد دچار مشکل فرآیندی می شود و به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه اراده اش را در تسخیر یک پایگاه فکری دیگر قرار داده است.

به اعتقاد من این نوع نفوذ سوبجکتیویکال ( ذهنی ) است یعنی آن فرآیند ذهنی فرد با یک فرآیند فکری درگیر می شود. در واقع منطق آن درگیر است. نکته مهم این است که رسانه در این مواقع واژه سازی می کند.

نقش نفوذ در انسان و رسانه چیست؟ انسان های رسانه ای تحت نفوذ قرارگرفته چطور رفتار می کنند؟

داودی: ما در جامعه با چهار لایه طرف هستیم:

لایه شناخت جامعه از خودش
لایه شناخت جامعه از پیرامون خودش
لایه شناخت جامعه از شناختی که دیگران نسبت به آن دارند
لایه شناخت بیرونی که جامعه از شناخت آن عاجز است

این چهار لایه زمانی که می‌گوییم رابطه میان رسانه و سرمایه اجتماعی چیست خود را نشان می دهد.

منظور از لایه شناخت بیرونی که جامعه از شناخت آن عاجز است چیست؟

هر انسانی خارج از محیط جغرافیایی و ذهنی خود براساس شاخصه هایی از سوی دیگران شناخته می شود که ریشه این معیارها را بررسی نکرده و نمی داند این شناخت چگونه و با چه کیفیتی اتفاق افتاده است. بیگانه بودن نسبت به گزاره های بیرونی و عبارت توهم توطئه از دل این لایه چهارم بیرون می آید.

به عبارتی شخص به دنبال کشف این موضوع نیست که برای او چه برنامه ریزی کرده اند و اگر هشداری هم دریافت کند می گوید توهم توطئه دارند زیرا به هیچ وجه مفهوم توهم توطئه را درک نکرده است البته تنبل بودن، عاجز و بی سواد بودن را هم باید به این موضوع اضافه کنیم.

به عنوان مثال شخصی در سفری که به یکی از کشورهای خارجی داشت با فرد دیگری درگیر می شود و به صورت او سیلی می زند، این که آن یک نفر چه کسی بوده است بماند اما فرد ضارب به کشور تبدیل به یک قهرمان می شود سپس درباره گرانی و اوضاع کشور واکنش نشان می دهد و در صفحه شخصی خود پستی را منتشر می کند این اقدامات اوج ناآگاهی افراد را نشان  می دهد چون در اصل طراحی و جنس کار چیز دیگری بوده است.

این نوع اقدامات و طراحی ها حاکی از آن است که بیگانگان فردی را انتخاب و تربیت می کنند، وی را تزئین می کنند و از این فرد به مثابه ابزاری که خودش یک رسانه شده است برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

در این حالت از heuman media ( انسان رسانه ) صحبت می کنیم. یعنی انسان خارج از پیام رسان ها خودش رسانه است و دستگاه های دیگر بر روی آن متمرکز هستند و خروجی های مدنظر خود را از او دریافت می کنند و درست همینجا است که این فرد با ضریب دادن به اتفاقات جامعه موجب بروز برخی اختلالات می شود مثل آزادسازی ساحل در سواحل شمال کشور و یا سیسمونی گِیت.

حوزه نفوذ نخستین اقدامی را که انجام می دهد این است که چگونه بر روی مخاطب تاثیر بگذارد تا او را تبدیل به سرمایه اجتماعی یا وَبالِ اجتماعی کند؟

جنبه مثبت این اقدام سرمایه اجتماعی خوب و منفی اش وَبالِ اجتماعی است. در حقیقت اصل نفوذ همین وبال اجتماعی است یعنی جای اصل و فرع را تغییر می دهد. به گونه ای این تغییر صورت می گیرد که اصل، فرع و فرع، اصل تلقی می شود. درست در همین موقعیت است که در مسیر صددرصد اشتباه قرار می گیریم اما برخی از آنهایی که در این مسیر قرار می گیرند اراده ندارند در حالیکه رضایت دارند. حال کجا می توانند این اصل و فرع را بایکدیگر جابجا کنند؟

رسانه ای که به سمت سلب اراده اش و تحمیل یک اراده غلط به خود رفته است به رغم اینکه اراده ندارد اما راضی است و به فرعیات ضریب می دهد.

در رسانه ای که به فرعیات ضریب می دهد در واقع دو اتفاق صورت می گیرد:

بنیه دفاعی ذهنی شناختی سرمایه های اجتماعی را به طور کامل از بین می برد.
قدرت، قوت و امید را برای طراحانی که در مبداء برای نفوذ نشسته اند فراهم می کند.

سال های ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ را به یاد آورید. شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی در سال ۷۸ یک رادیو و یک وبلاگ بود. در سال ۸۸ تبدیل به یک رسانه تلویزیونی شد و همانطور که مشاهده می‌کنیم سر ریز این شبکه تلویزیونی در حوزه های خانواده، اجتماعی و سرگرمی با عنوان شبکه من و تو نمود پیدا می کند و در حوزه وحشی گری در قالب شبکه ایران اینترنشنال ظهور و بروز می یابد.

در سال های ۹۶ و ۹۸ شاهد بودیم که چگونه این سر ریزها اذهان را مدیریت می کردند و از کوچکترین مسئله ای که رخ می داد یک رسانه می ساختند و سازماندهی اجتماعی انجام می دادند که در نهایت تبدیل به یک سازمان رفتاری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران گردد.

شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی مدعی است که اکنون به نقطه ای دست یافته که خود جامعه به واسطه رسانه ها و افرادش به سود آن حرکت می کنند. ماجرای اخیر در اصفهان نمونه بارز این موضوع است. از وقتی رسانه ملی به موضوع اصفهان پرداخت، همه تصاویری که در بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال پخش شد دارای نماد رسانه ملی خود ما بود. اینجا نفوذ در رسانه صورت گرفته است هرچند غیر ارادی اما رضایتمندانه در درون خود، حال چه کار می کند؟

نظام نامه قابل حل را تبدیل به نظام نامه مشکلات، بحران ها و چالش های با انتهای باز می کند. در نتیجه آن رسوب شکل می گیرد و خود و همچنین رسانه ملی تبدیل به تولید کننده برای رسانه بیگانه می شود. اینجاست که دیگر بی بی سی فارسی کاری ندارد زیرا ریل گذاری خود را انجام داده است.

جالب است بدانیم که مجموعه های حمل و نقلی، سیستم ریلی از همه جالب تر است زیرا دیگر وسایل نقلیه اعم از هواپیما، کشتی، ماشین و ... می توانند مسیر و راه رسیدن به مقصدشان را  تغییر دهند اما یک قطار چنین امکانی را ندارد و باید بر روی ریلی که برای مبداء و مقصد آن تعبیه شده است حرکت کند.

اساس و مبنای دعوای اغیار با انقلاب اسلامی ایران بر سر این بوده و هست که می گویند شما به گونه ای ریل گذاری کردید که دنیای سیستم های ماتریالیست، اومانیست، کاپیتالیست و حتی دنیای استکبار و استعمار برهم بریزد. ریل گذاری شما طوری بوده است که هرکسی از هر فضایی اعم از کمونیست، سنی، مسیحی، یهودی، شیعه و ... می تواند با هر لوکومتیو و سازه ای بر روی این ریل قرار گیرد.

تا پیش از انقلاب اسلامی ایران سیستم های دیگر، شناختی از ریل و ریل گذاری به بشر دادند که به جز حرکت خطی از نقطه ای به نقطه ای دیگر را اجازه نمی دادند که متصور شویم آنها مدعی بودند که خوشبختی پول است ولاغیر. اما انقلاب اسلامی تعریف از استقلال و آزادی را عوض کرد، عبارت های نه شرقی و نه غربی را آورد و تولی و تبری را طوری به یکدیگر متصل کرد که ریل جدیدی اتفاق افتاد.

انقلاب اسلامی گفت که استعمار برای چه باید وجود داشته باشد. یک حوزه دیگری را من درست می کنم که نام آن حوزه مقاومت است حال بمان و بجنگ.

حوزه نفوذ چگونه ریل گذاری می‌کند؟

داودی: حوزه نفوذ معتقد است قطاری که از ریل خارج شده باید به ریل بازگردد. این امر با تغییر سوزن بان، طراح ریل، ایستگاه دار و یا لوکوموتیوران  محقق می شود یعنی با استفاده از افراد و با صدای بلند و همچنین با به میدان آوردن رسانه به این هدف خود دست پیدا می کند برای این کار از افراد پاپیون زده و یقه فرنچی استفاده نمی کند بلکه افرادی را انتخاب می کند که ظاهرشان به طور کامل شبیه افراد جامعه هدف باشد و آن ها را به سمتی سوق می دهد که تا آخر عمرشان سیستم را نقد کنند.

پشت کردن مخاطبان به رسانه ملی/ رسانه های بیگانه چگونه در دل مردم جا باز می کنند؟

محمدلو: بخشی از حوزه نفوذ اینجا معنا پیدا می کند که رسانه یکسری ناکارآمدی هایی دارد و کارهایی باید انجام می داده که از آنها صرف نظر کرده که موجب پیدایش این نیروی گریز از مرکز شده است.

نفوذ همیشه امری ایجابی تلقی نمی شود بلکه این فرآیند خود به خود باعث می شود که مردم بگویند این رسانه چقدر بی خاصیت است. وقتی یک خبر را در ابتدای صبح در فضای مجازی می خوانیم اما در رسانه ملی ساعت ها بعد این خبر مخابره می شود این خبر برای مخاطب چه کاربردی دارد؟ اشکال کار در این است که رسانه به روز نیست، هرگز کنشگر نبوده و همیشه رویکردی واکنشی داشته است یعنی هیچوقت دستور روز در رسانه های ما تعریف نشده است.

شبکه تلویزیونی بی بی سی مدعی است که دستور کار روزانه دارد و تعیین می کند که مثلا یک اتفاقی در خاورمیانه رقم بخورد و با تکنیک ها و عملیات روانی اذهان را به این سمت سوق می دهد که بر روی آن اتفاق تمرکز کنند یعنی فضا را به گونه ای شکل می دهد که علاوه بر اینکه می گوید چطور فکر کنید می گوید به چه چیزی هم فکر کنید.

نفوذ شخصیتی هم به همین شکل است یعنی ما در فضای مجازی یکسری انسان های تک ساحتی سرگردان پرسه زن شکل می دهیم بعد انتظار داریم که بی بی سی و اینترنشنال گوش ندهند و یا دارای سواد رسانه ای باشند در حالیکه این فرد سه ساحت ذائقه، انگاره و رفتارش شکل گرفته و به حالت محرک پاسخ رسیده است و در واقع افرادی را شرطی و قابل پیش بینی کرده اند. مثل بازی کوئیز آف کینگز که با جواب دادن چند سوال شخصیت شما را بررسی و آنالیز می کرد و می گفت در کدام زمینه فعالیت کن.

این فضای شرطی سازی و استفاده از کلان داده ها در غیاب رسانه رخ می دهد. کاری که رسانه رسمی متکفل آن است و ماموریت دارد اتفاق نمی افتد.

قائمی نیا در کتاب جدید خود تحت عنوان  الهیات سایبر درباره ویژگی های معرفتی فضای مجازی یا رسانه های غیر رسمی و تاثیر آن ها صحبت می کند. یکی از این ویژگی ها نشستن اطلاعات به جای معرفت است یعنی اطلاعات و داده خیلی زیاد اما معرفت بسیار اندک است.

دیگر ویژگی، معرفت پذیرش است. یعنی همان ذائقه را که یک مدل خاصی شکل دادید، یک معرفت و یک گرایش معرفتی ایجاد می شود. در واقع جامعه مستعد پذیرش بحران می شود.

اینکه مخاطب از پیام عقب می ماند یا رسانه از مخاطب یا پیام عقب می ماند یا رسانه از پیام عقب می ماند در نهایت با اختلال در یک یا همه سه ساحت باور، صادق و موجه است.

منظور از معرفت این است که یک باوری شکل گیرد در حالیکه باوری در کار نیست و همه اطلاعات است یعنی من در طول روز ساعت ها در فضای مجازی هستم، میلیون ها داده و اطلاعات در ذهن من حضور پیدا می کند بدون اینکه من بدانم درست و غلط کدام است.

بحث صادق بودن یعنی یک معرفت یا باور مطابق با واقع باشد اما کسی بررسی نمی کند سیستم مختل شده است پس مطابقت با واقع به هیچ وجه رخ نمی دهد.

آیا می شود از رسانه که خود تحت سلطه سرمایه داری خاص غربی است توقع مباحث فلسفی و ذاتی داشت؟

محمدلو: رسانه ای که مبتذل شده از آن هیچ انتظاری نیست. نفوذ گاهی تا جایی پیش می رود که دیگر باید در ایستگاه نتایج بنشینیم یعنی باید ضریب ها را کم کنیم در واقع سیستم رسانه ای دچار اختلال شده است نه روایت می کند و نه تصویر سازی. به طور مثال ذائقه سازی هالیوود به گونه ای است که یک برنامه ای را می سازد سپس مردم آمریکا نسبت به یک منطقه ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیونی یک ذهنیت خاص پیدا می کنند.

داودی: در رسانه جمهوری اسلامی، در رسانه انقلاب اسلامی برخی می گویند مسئله داخلی آمریکا به ما چه ربطی دارد؟ دعوای میان انگلیس و فرانسه چه ارتباطی با ما پیدا می کند؟

این خود مصداق اختلال است. اختلال شخصیتی، کارکردی و اجتماعی.

محمدلو: مواقعی با شخصی روبرو هستیم که پرسه زن و سرگردان است و به فرد گرایی محض افراطی می رسد به طوریکه نسبت به اخبار و احوال دیگران بی تفاوت بوده و فقط به خود فکر می کند. این خود نفوذ شخصیتی محسوب می شود. حال غرب از این اتمیزه و فردگرایی محض به یک نتیجه جدید رسیده است یعنی مدور کردن در ساحت معرفتی و فلسفی. در حقیقت افراد و سوژه های جدیدی را به این جهان معرفی می کنند تا به سود خود کنشگری کنند.

گاهی اوقات یکسری نمادها، شعارها و اِلِمان ها حاکی از یکسری معرفت های درونی سازی شده یا به اصطلاح رسوب یافته است که باور صادق موجه آن شخص شده است یعنی برای آن دلیل دارد، پشت دلیل خود می ایستد و دفاع می کند و می گوید برای آن خون من را بریز و از این قبیل شعارها.

مشخص است که حوزه دریافت چنین فردی به طور کامل مسموم است. حال او، جهانی می شود که میلیون ها دنبال کننده دارد و رسانه ما دریغ از اینکه او را تبیین کند. به عنوان مثال فردی برنامه ای می سازد که تبدیل به پربیننده ترین برنامه فرهنگی می شود اما ما هیچ وقت یک رصد و آنالیز جدی نسبت به محصولات فرهنگی رسانه ای خود نداریم. در حالیکه همین برنامه فرهنگی سیستم ذائقه ها را تغییر می دهد. دختر ها می خواهند شبیه پسرها باشند و در نهایت می خواهند خواننده شوند. آیا به واقع حوزه مهارت، کارآفرینی و بازار مشغولیت این افراد به همین خوانندگی ختم می شود؟

وقتی حوزه شناختی تبدیل به رسانه می شود و رسانه شناختی به تقلید از تولیدات خارج از مرزهای ما می پردازد مبانی تغییر می یابد و تغییر آن دیگر از محالات به حساب می آید مثلا کاری را که با تمرین بدست آورده ای را استعداد قلمداد کنی.

محمدلو خاطرنشان کرد: هنر این است که ما افرادی را برای برنامه سازی در رسانه داشته باشیم که هم عقبه فلسفی او درست باشد و هم برنامه سازی را بلد بوده و جامعه را به خوبی بفهمد. ما برنامه سازانی داریم که فارغ از این ویژگی ها هستند و در مقابل هستند کسانی که براساس این ویژگی ها برنامه می سازند و هنوز آن فرهیختگی خود را حفظ کرده یعنی فاصله میان فلسفه اش با فرهنگش بسیار نزدیک شده است.

جمع بندی

داودی: تبدیل جامعه دارای سَرِ هدفمند هوشمند شده به جامعه بی سر با اهداف متکثر بدون پشتوانه امروز را به فردا تبدیل کن، غایت اتفاقی است که نفوذ انجام می دهد. بیگانگان تصور می کردند اگر در ایران نفوذ نظامی داشته باشند فاتحه نظام خوانده است در حالیکه با حمله نظامی و هشت سال دفاع مقدس نه تنها به هدف خود نرسیدند بلکه ایران قوی ترین سیستم های موشکی و پدافند و آفند نظامی را پیدا کرد زیرا فهمید که دشمن می خواهد از این نقطه ضربه بزند.

در مرحله بعد بیگانگان حوزه امنیتی ما را نشانه رفتند که ما متوجه شدیم یکی از نقاط آسیب پذیر ما همین حوزه امنیت است. ما بر روی این حوزه کار کردیم تا جاییکه مرزهای تهران به دمشق و نیویورک رسید. غربی ها هنگامیکه دیدند در این مرحله هم نمی توانند به اهداف خود برسند به سراغ مرحله سوم رفتند.

مرحله سوم ترکیب فرهنگ، مبانی شناختی و ابزار رسانه ای است. این مرحله از بین نمی برد بلکه درس عبرت می دهد. برای همین است که حوزه نفوذ از سوی رسانه به وسیله رسانه، با ساحت شناختی، نه برای از بین بردن انقلاب بلکه درس عبرت ساختن از این سیستم برای همگان طراحی شد.

به عنوان مثال برای بدنام کردن مجموعه ای یک فرد ظاهر الصلوه را روی کار می آورید و آن فرد خطا می کند دیگر نمی گویند یک فرد خطا کرده بلکه می گویند هر آدم این تیپی خطاکار است. تعمیم جزء به کل همین جا اتفاق می افتد. پس نظام را از بین نمی برند بلکه به گونه ای نظام را در درون خود و کارگزاران و قانون گذاران خودش درگیر می کنند که شما دیگر فرصت پرداختن به خارج از خودت را نداری.

در مرحله نهایی حوزه شناختی و رسانه بایکدیگر چه گلی می زنند؟ به اصطلاح می گوییم سرمایه اجتماعی احساس بی پناهی می کند.

این سوال مطرح می شود که دیگر به چه کسی پناه ببریم و حرفمان را بزنیم؟ در این حالت یک فرد معلوم الحالی هم می آید و با یک پُست می گوید همه به سمت رسانه ای حرکت کنید که در آن نفوذ می شود و خودشان ابزار نفوذ می شوند حتی اگر اراده ای نداشته باشد اما رضایت دارند. یعنی همان کسی که در انگلیس و آمریکا نشسته حرفش این است که کاری کنیم تا مردم، افکار عمومی و مخاطب احساس بی پناهی کند. از اینجا به بعد وارد مرحله ششم می شویم که شرایط سخت تری را تجربه می کنیم.

حواسمان باشد هرج و مرج معرفتی یکسری قدسیات، مفاهیم و کلان روایت های ما را از دستمان خارج نکند.

محمدلو: امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: ذلیل نشد مگر مردمی که در خانه خودش بجنگد. یعنی ما باید علاوه بر نگاه های ایدئولوژیک باید نگاه امنیتی هم داشته باشیم. اگر بخواهیم در داروینیزم ارتباطی، اجتماعی و سیاسی بمانیم باید مرزها را گسترش داده و نگاه امنیتی داشته باشیم.

به یک ژنرال آمریکایی گفتند شمایی که ۲۰ روزه عراق را جمع کردید آنالیز شما نسبت که کشور هم مرز عراق یعنی ایران چیست؟ پس از کلی تحقیقات آن ژنرال گفت که باید دو واژه را از ایرانیان بگیرید و آن دو واژه شهادت و ولایت است.

در حقیقت مفاهیم استراتژیک وقتی مورد هجمه واقع می شوند افراد حساس شده و اینجاست که رسانه نیز باید حساسیت خود را بالا برد و اطراف خود را به خوبی بررسی کند.

نکته دیگر تحلیل فرهنگی و پیامدی است. یعنی حواسمان به مفاهیم بالاتر هم باشد که هرج و مرج معرفتی یکسری قدسیات، مفاهیم و کلان روایت های ما را از دستمان خارج نکند.

به گزارش خبرگزاری فارس، مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» کاری از رادیو گفت و گو با همکاری سرویس هنر و رسانه خبرگزاری فارس، به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری علیرضا داودی، اجرای کارشناسی معصومه نصیری و هماهنگی اعظم اعتمادی روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف ۱۰۳،۵ مگاهرتز تقدیم علاقه‌مندان به حوزه علوم شناختی می‌شود.

برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با هدف معرفی و آگاهی بخشی  علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگ‌های شناختی، رادیو گفت‌و‌گو هم در قالب‌های صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفت و گو رفته است. این میزگرد با استفاده از تکنیک‌های علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیک‌ها و شگردهای رسانه‌ای در حوزه‌ی شناختی می‌پردازد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول