اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  تاریخ

خواندنی‌های تاریخ| آن آیت‌الله که گفت «زنده‌باد خودم»!

اگر جمعیتی در جایی علیه یک نفر شعار بدهند و خود آن شخص آنجا حاضر باشد، چه می‌کند؟ اگر آن شخص «سید حسن مدرس» باشد به میان جمعیت می‌رود و نمی‌هراسد. این ماجرا را به‌ روایت «علی امینی» در کتاب خاطراتش بخوانید.

خواندنی‌های تاریخ| آن آیت‌الله که گفت «زنده‌باد خودم»!

گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: «علی امینی» از وزراء و نخست‌وزیران دوره پهلوی دوم بود و از نزدیکان خاندان قاجار هم بود و تحصیلکرده و نوگرا بود. وی در کتاب خاطراتش روایتی شنیدنی درباره مدرس دارد که در ادامه بخوانید:

مدرس را وقتی شناختم که هنوز نوجوان بودم. مردی بود عالم، بانفوذ، شجاع و یکی از نمونه‌های روحانیون متجدد و آزادی‌خواه. با قدرت‌نمایی‌های سردار سپه چه در مجلس و چه در اجتماع مخالفت می‌کرد. وقتی هم که سردار سپه رضاشاه شد با او کنار نیامد و تسلیم نشد. رضاشاه هوشیارانه ملاحظه‌اش را می‌کرد. گاهی با او مصالحه‌ای می‌کرد، اما همیشه موقتی بود....

نوجوان که بودم، مخصوصا در سال‌های پس از کودتا، مجلس شورای ملی مرکز هیجانات سیاسی بود و در روزهای جلسه، مردم در میدان بهارستان جمع می‌شدند و به طرفداری سیاستمداران تظاهرات می‌کردند. به‌مناسبت مجاورت منزلمان با مجلس، گاهی به تماشا می‌رفتم. فراموش نمی‌کنم روزی را که گروهی از طرفداران سردار سپه جلو مجلس بودند. مدرس که از درشکه پیاده شد جمعیت شروع کردند به فریاد: «مرده‌باد مدرس» و چنان پیش آمدند که ترسیدم او را مضروب کنند. مدرس نترسید و چنان با قدم‌های محکم به سوی جمعیت رفت که برایش راه باز کردند. وقتی که به وسط جمعیت رسید، ایستاد، دست را از آستین عبا بیرون آورد و بالا برد و فریاد کشید: «زنده‌باد خودم». و به داخل مجلس رفت....

مدرس اصطلاحات خاص خود را داشت. مثل سید ابوالقاسم کاشانی که با هر کسی می‌خواست مطایبه کند «بی‌سواد» (بی‌سوات) خطابش می‌کرد، مدرس هم اصطلاح «ملا» را به کار می‌برد. گاهی که برای بردن پیامی به خانه‌اش می‌رفتم ظهر که می‌شد ناهار ساده‌اش را می‌آوردند که غالبا نان و شیربرنج بود. به خدمتکار می‌گفت یک بشقاب شیر برنج هم برای ملا بیارید. و مرا ناهار مهمان می‌کرد. این توصیف را درباره مادرم که به رضاشاه نسبت می‌دهند من از دهان مدرس شنیدم. روزی در خانه‌اش عده‌ای جمع بودند، رو به من کرد و گفت: «در خانواده قاجار یک مرد پیدا می‌شود، آن‌هم خانم فخرالدوله است». الغرض، مردی بود روشن‌بین، آزادی‌خواه ، متجدد و وطن‌دوست. خدایش بیامرزد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول