خبرگزاری فارس-همدان: اشک دوات میکرد و کش و قوس به مضامین میداد، نیتش نواختن صریر قلم بر کاغذ بود اما یک شبه دلش آسمانی شد و مهیا برای قرار و مدار عاشقی.
قراری بین محسن، قلم و دوات و شهدا؛ او جامهای از عزم پوشید و یکی یکی نام شهدا را تفکیک کرد شهر به شهر و روستا به روستا. نقش بر جان کاغذ زد و فراز به فراز را با دقت به خط نسخ بر صفحه قلبش نگاشت تا جوانترین کاتب وحی شود.
گویی قسم خداوند به قلم کار خودش را کرده، او اسیر کلام معجزهآسای وحی شده و شور درونش را شریک شهدا. حالا در عنفوان جوانی یعنی ۲۳ سالگی پرواز نیابتی در پیش گرفته از همان سفرهایی که بنده را از فرش به عرش میرساند و دوباره بر جانش میدمند.
قصههای امروزی قرآنی
محسن کریمی، جوانترین کاتب قرآن سفر به دل آسمان را خیلی زود آغاز کرده، وقتی از ۱۳ سالگی مشق عشق میکرد سرنوشتاش به عرش گره خورد و کلام وحی با یاد شهدا در وجودش متبلور شد.
او تنها به خاطر اینکه خط خوشی نداشت راه خوش نوشتن در پیش گرفت و زانوی ادب در مقابل استادی چون جواد مومنی به زمین زد ولی همین شد صراط مستقیم زندگیاش.
این کاتب جوان آغاز کلامش را عجین به نام شهدا میکند و میگوید: «تصمیم کتابت قرآن مجید به نیت شهدای استان و شهدای شاخص کشور به برکت کتابت یک صفحه از مصحف شریف گروهی در همدان بود که به همراهی خوشنویسان و هنرجویان کتابت و به موزه حرم امیرالمومنین(ع) هدیه شد.
روزی من، کتابت یک صفحه از آن قرآن به عنوان نخستین سرمشق خط نسخ بود و همان یک صفحه برکت بیشماری برایم در بر داشت، شور و شوق و علاقهای در من ایجاد کرد که مهمترین تصمیم روزهای جوانیام را بگیریم.
هر فردی با یک روش و منشی توسل میجوید و نزدیک به کلام وحی میشود، مسیر من با کتابت یک صفحه از کلامالله هموار شد چنان که انگار قضا و قدر خواست تا این چنین مانوس با قرآن شوم.»
سطر به سطر با یاد شهدا
کرمی جرعه جرعه عشق نوشیده و دل در گرو زلف یار نهاده و معجزه رقم زده، محسن کاتب درباره کتابت معجزه خدا ادامه میدهد: «هیچ وقت فکر نمیکردم از عهده کتابت کامل قرآن برآیم اما به یمن معجزات کلام خدا این تصمیم عملیاتی شد و سطر به سطر آن را به شهدای استان و کشور هدیه کردم.
چندین ماه برنامهریزی، تهذیب صفحات و تفکیک شهر به شهر نام شهدا زمان برد و در نهایت در ۸ هزار و ۱۰۰ سطر و هر سطر به نیابت یکی از شهدای استان کتابت شد. ناگفته نگذرم شهدای شاخص کشوری و شهدای حرم هم در این ثواب شریک شدند.»
او با استعانت از شهدا، همانهایی که در جوانی اوج گرفتند و خدایی شدند در این مسیر گام برداشته و قلم و مرکب را به خدمت کلام خدا درآورده، این کاتب عاشق از جزییات این مصحف یاد میکند و میافزاید: «این قرآن تلفیقی از خط ایرانی و عربی و به روشی بدیع کتابت شد ضمن اینکه پیوستی در انتهای آن به عنوان راهنمای هر سطر و نام شهید منظور شده است.
برای هر صفحه این مصحف شریف ۱۳ سطر در نظر گرفته شده که ثواب قرائت هر صحیفه نثار روح شهدای نامبرده میشود؛ از شهدای جنگ تحمیلی تا شهدای حرم و شهدای زندهای که تا سال ۱۴۰۰ به یارانشان پیوستند و شهید شدند.»
تقدیم به رهبر انقلاب به نیابت مادرش حضرت زهرا(س)
کاتب جوان برای عشقبازی با کلام خدا سه سال، روز و شب وقت میگذارد و بالاخره این عهد و پیمان به سرانجام میرسد گویی در این عهد غمزه قرآن برای کاتب جوان، در سرکشهای کشیده کتاب معنا میشود و عشق با حرکت دوات بر روی کاغذ جریان مییابد.
کرمی از تمنای دلش میگوید: «آرزویم اهدای این مصحف شریف به حرم حضرت زهرا(س) بود اما از آنجایی که حضرت حرم ندارند این قرآن به پیوست نام شهدا به مقام معظم رهبری هدیه میشود چراکه ایشان فرزند حضرت زهرا(س) هستند.»
چشمههای بهشتی
اگرچه وصف حال دلباختگان امری محال است و نشدنی اما محسن، هنگامه کتابت را به زبان زمینی وصف میکند و ادامه میدهد: «از حال و هوای روحیام هنگام قلم زدن نمیگویم که وصفنشدنی است و کلام از بیانش قاصر، این حس و حال بین من و شهدا ماندگار شد اگرچه عنایت شهدا و ردپای خداوند در جای جای این کتابت کاملا مشهود است.
خیلی از اتفاقات را نمیشود به زبان آورد و باید مثل رازی محبوس در سینه باشد اما آنچه میتوانم اشاره کنم رویای صادقهای بود که در این سه سال به کرات دیدم؛ در عالم رویا همنشینی و همراهی با شهدا نصیبم میشد به این معنا که به دفعات خواب شهدا را میدیدم که بین آنها حضور دارم و مهمان جمعشان شدم.»
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
با شهدا که همراه شوی بیگمان گذرت به دشت خون و آب کربلا هم میافتد و کاتب جوان از این قصه مستثنا نیست و نیت شهدا کافی است تا سید و سالار شهیدان هم به کاتب نظری بیفکند و به یاریش بشتابد، او در این باره بیان میکند: «حمایت شهدا و در کنار آنها بودن را بارها در خواب و بیداری حس کردم، علاوه بر این چند مرتبه هم واقعه کربلا را در خواب دیدم به طوری که حاضر بر حماسه عاشورا بودم البته تمام آنچه بر من گذشته از خیر و برکت کتابت قرآن نشأت میگیرد و بس.»
خط را زندگی میکند
این خوشنویس موفق خط را زندگی میکند و هنر خطاطی را هنر قدسی میداند و اضافه میکند: «خط خوش از درون انسان سرچشمه میگیرد و نوعی زندگی کردن است، انگار این سرچشمه جایی از آسمان میجوشد و درون انسان به غلیان میافتد.
اما در طول این سه سال که با کتابت قرآن عجین شدم، برکات زیادی شامل حالم شد از ازدواجم تا توفیقاتی که فقط و فقط از کرامات کلام خدا بوده است؛ معجزه دیگری که برام رقم خورد غسل درگذشتگان کرونایی بود، به تاسی از کتابت قرآن مدتی در این کسوت به خلقالله خدمت کردم.
معتقدم تنها راه نجات بشریت قرآن است اگر با قرآن زندگی کنیم و به تکتک آیهها ایمان داشته باشیم قطعا رستگار خواهیم شد، زندگی سراسر آرامش حاصل یقین به قرآن است.
از خداوند میخواهم مرا در این مسیر یاری کند تا با روشهای نوین و جذاب، کتابت قرآن را ادامه دهم و مردم بیشتر از گذشته مشتاق تلاوت قرآن شوند؛ به نظرم همین قرائت هر سطر به نیابت از یک شهید علاوه بر ثواب دوچندان و ترغیب مردم به تلاوت، شهدای این دیار هم بیش از پیش در کشور معرفی میشوند و کاری نو به حساب میآید.»
عبادت به جماعت
راه که راه شهدا باشد آن هم به رسم ادای دین، دوست و خانواده همراه و عبادت به جماعت میشود، کریمی از ثواب قرآن نیابتی یاد میکند و ادامه میدهد: «بزرگترین مشوقم در این مسیر متعالی خانوادهام و استاد مومنی بودند تا جایی که در تمام این مدت از حمایتهای معنوی آنها بهرهمند شدم ضمن اینکه استاد مومنی پدر معنوی بنده به شمار میرود و در تمام محافل به شاگردی این استاد توانمند افتخار میکنم.
اگر هم امروز آرامشی دارم به خاطر انس با قرآن و کتابت دعاهاست، زندگی با قرآن یعنی بندگی کردن. ما جوانان با همه سختیها و مشکلات فعلی باز هم پای انقلاب و نظام ایستادیم و با اقدامات این چنینی به شهدا ادای دین میکنیم چراکه شهادت راه مردان خداست.»
محسن کریمی به برکت قلم، زودهنگام در این وادی گام نهاد و رمز و راز بندگی را درک کرد، از باده توحید مدهوش شد و با هنر قدسی اوج گرفت.
انتهای پیام/89033/