به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، بخش نمایشگاهی بینال هنر ونیز آغاز شده و با جستوجویی ساده در وبسایت این رویداد میتوان دریافت که جمهوری اسلامی ایران امسال در بین ۸۰ غرفه شرکتکننده، غایب است! برخی از رسانهها همین موضوع را بهانه و شروع به نقد عملکرد معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کردهاند. با این ایده که: وقتی در دوره پیش( بینال پنجاه و هشتم) درخشیدهایم چرا در اوج کنار کشیدهایم؟ از این رو در اینجا تلاش خواهیم کرد به کلیت موضوع حضور ایران در دوسالانه ونیز نگاهی دقیقتر داشته باشیم.
دوسالانه(بینال)ونیز رویدادی همچون المپیک هنرهاست، یا حتی با کمی اغراق میتوان نوشت «جام جهانی هنرهای معاصر» است، بیشک با همان اهمیت و همان تاثیرگذاری در آینده هنر کشور و اقتصاد آن.
هر دو سال یک بار این رویداد مهم، امکانی میشود تا کشورهای مختلف آخرین دستاوردهای هنریشان را برای مخاطبان کل دنیا به نمایش بگذارند.
پیشینه دوسالانه(بینال) ونیز
دوسالانه ونیز سال ۱۸۹۵ برای ارائه هنر جدید از سراسر دنیا تأسیس شد و بتدریج این ایده در آن شکل گرفت که هر کشور با شکلدادن به یک غرفه خاص، هنر خود را بیان کند. با رشد تعداد هنرمندان، کشورهای مختلف غرفههایی را برای هنرمندان آماده کردند؛ بلژیک نخستین کشوری بود که در سال ۱۹۰۷ به این مهم اقدام کرد.
دوسالانه ونیز نمایشگاهی بزرگ از هنرهای معاصر است و به مرور با گسترش این نمایشگاه که از دیدنیهای ایتالیاست، و میزبانی از هنرمندان سراسر جهان، آثار ارائه شده هم منحصر به تجسمی نماند و امروز فیلم، موسیقی، تئاتر و معماری را نیز شامل میشود. نمایشگاه از همان ابتدا با هدف حمایت از هنرهای تجسمی معاصر و بهاصطلاح هنرِ پیشرو راه افتاده بود. شهردار ونیز در سال ۱۸۹۳ به فکرِ نمایشگاهی بود تا هنرمندان ایتالیا جایی برای نمایش آثارشان داشته باشند. کمکم کشورهای دیگر هم پیدا شدند و به مرور غرفههای ثابتی برای آنها در نظر گرفته شد. با جهانیشدنِ جشنواره، هنرهای ارائهشده هم منحصر به تجسمی نماند و کار به هنرهای دیگر رسید تا جایی که بعضی از آنها هر سال برگزار میشوند؛ در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی بخشهای فیلم، موسیقی و تئاتر و در دههٔ ۱۹۸۰ پای آرشیتکتها و هنر معماری به این نمایشگاه باز شد.
درباره دوره اخیر دوسالانه(بینال) ونیز
اکنون پنجاه و نهمین دوره از بینال هنر ونیز که به عنوان طولانیترین و مهمترین نمایشگاه بینالمللی هنر معاصر شناخته میشود از ۲۳ آوریل آغاز شده است و تا ۲۷ نوامبر ۲۰۲۲ (پیش افتتاحیه در روزهای ۲۰، ۲۱ و ۲۳ آوریل) به کیوریتوری(نمایشگاه گردان) سیسیلیا الِمانی ادامه خواهد داشت. این نمایشگاه در ابتدا برای سال ۲۰۲۱ برنامهریزی شده بود، اما به دلیل همهگیری ویروس کرونا به تعویق افتاد.
بینال هنر ونیز دارای دو بخش رقابتی و نمایشگاهی است، شنبه ۲۳ آوریل شیر طلای برترین غرفه این دوره را به «سونیا بویس» هنرمند بریتانیایی اهدا کرد. به نقل از نیویورک تایمز، «سونیا بویس» هنرمند بریتانیایی برای یک اثر هنری چیدمان که در غرفه بریتانیا به نمایش گذاشته شد شیر طلای بینال ونیز، طولانیترین و مهمترین نمایشگاه بینالمللی هنر معاصر را برای بریتانیا به ارمغان آورد. چیدمانِ «بویس» مجموعهای از ویدئوها، کلاژها، قطعههای موسیقی و مجسمهها را در برمیگیرد. «بویس» نخستین زن سیاهپوستی است که به عنوان نماینده بریتانیا در بینال ونیز حاضر میشود. این هنرمند در غرفه بریتانیا ویدئوهایی از پنج زن سیاهپوست موسیقیدان حین اجرای آکاپلا را به نمایش گذاشته است.
شیر طلای برترین هنرمند نمایشگاه اصلی بینال نیز دیگر جایزه بزرگ این رویداد هنری بود که روز شنبه به «سیمونه لی» هنرمند آمریکایی اهدا شد. «لی» این جایزه را برای اثری هنری دریافت کرد که در ورودی «آرسنال» یکی از مکانهای اصلی نمایشگاه قرار داده شده است. البته این هنرمند امسال نماینده آمریکا در غرفه ایالات متحده آمریکا نیز هست.
حضور جمهوری اسلامی ایران در دوسالانه(بینال) ونیز
ایران به طور کلی تا کنون از پنجاه و نه دوره بینال ونیز، در هشت دوره از آن شرکت داشته است. حضور ایران در این بینال دو دوره پیش از انقلاب اسلامی و شش دوره آن پس از انقلاب اسلامی بوده است. در واقع بعد از انقلاب، ایران در این رویداد مهم حضوری پر رنگ داشته، اما به نظر میرسد امسال به خاطر جابه جایهای مختلفی که در عرصه مدیریت فرهنگی هنری کشور ایجاد شد، تا اکنون از این رقابت باز ماندهایم.
با این همه آنچنان بر کسی آشکار نیست که در دورههایی که ایران در این دوسالانه حاضر بوده است چه دستاوردهایی برای میدان هنرهای تجسمی کشور به ارمغان آورده است؟ درست است که فعالیتهای فرهنگی نمود عینی مشخصی ندارند و در طول زمان در متن وضعیت هنری کشور تاثیر گذار عمل میکنند، اما با اینهمه تنها دستاوردهایی که از دورههای پیشین به یاد میآوریم این است که در اکثر دورههایی که ایران در این دوسالانه شرکت کرده، با حاشیه و جنجال همراه بوده است.
با نگاهی به پیشینه حضور ایران در دوسالانه ونیز روشن میشود که همواره نام این دوسالانه با حاشیه و جنجال گره خورده است از دوره مدیریت ملانوروزی در موزه هنرهای معاصر و مرکز هنرهای تجسمی گرفته که در دوره اول حضورش، هنرمندان مسئله دار و فیمینیست را به پشتوانه یک بنیاد غیرانتفاعی تازه تاسیس و بینام و نشان به ونیز برد(هنرمندانی که برخی از آنها آشکارا آثار ضد حجاب و ضد نظام جمهوری اسلام تولید کرده بودند) تا دورههای بعد که جنجالهای بیشتری به همراه داشت.
همان سالها معصومه مظفری، رئیس وقت انجمن نقاشان، درباره حضور ایران در دوسالانه ونیزبه فارس گفته بود: «قبل از انقلاب برندههای دوسالانه تهران و ایران به ونیز میرفتند، اما اکنون به صورت انتخابی این کار انجام میشود. بنده فکر میکنم کسانی که برای دوسالانه ونیز ۲۰۱۵ انتخاب شدند، نمایندگان شاخص هنری ایران نیستند. حتی در بین آنها آدمهایی را که در مسیر هنر استخوان خرد کردند، اصلا نبینیم.»
در جریان برگزاری آن دوسالانه در سال۱۳۹۴ بسیاری از هنرمندان این پرسش را مطرح کرده بودند که چرا باید مسئولیت انتخاب و معرفی هنرمندان و آثارشان در بینال، در اختیار یک شرکت خصوصی قرار گیرد که خارج از کشور فعال است و از احوالات ایران و هنرمندان آن بیخبر؟
دو سال بعد ملانوروزی طبق یک برنامهریزی سازمان یافته بدون هیچ اطلاع رسانی ابتدا از موقعیتش در موزه هنرهای معاصر بهره برد و هنرمند ایرانی ساکن ایتالیا(بعد از ۴۰ سال دوری از وطن/ به گونهای که آثارش هیچ نسبتی با هنر معاصر یا حتی سنت و هویت ایرانی نداشت) را جایگزین هنرمندان داخل کشور کرد و اینبار به طرز شگفت انگیزی خود را عنوان کیوریتور معرفی کرد، در حالی که آثار آن هنرمند و نوع نگاهش به هنر معطوف به هنر ایده محور نبود که اصلا لازم باشد کیوریتور(نمایشگاه گردان) داشته باشد.
جالب اینجاست که ملانوروزی در دوره اول آثار ۵۰ هنرمند را به نمایش گذاشته بود و در دور دوم فقط با یک هنرمند در این رویداد حاضر شده بود. در واقع در این دو دوره میلیاردها تومان هزینه شده بیکه دست آورد مشخص و روشنی برای هنرهای تجسمی کشور داشته باشد.
در دوره دوم فعالیت رئیس جمهوری پیشین حسن روحانی، پنجاه و هشتمین دوره از بینال هنر ونیز برگزار شد. با اینکه برخی از رسانهها از موفقیت این دوره نوشتند و آن را متفاوت از حضور ایران در دورههای پیشین نام بردند، اما این تفاوت و حتی این موفقیت در چشم غربیها نباید آنچنان دلخوشمان کند. چرا که آثار منتخب بینال پنجاه و هشتم هم نه آنچنان نسبتی با هنر امروز ایران داشتند و نه نمایندههایی در خور برای نام جمهوری اسلامی بودند. در این متن قصد ورود و تحلیل آثار آن دوره را نداریم فقط لازم دانستیم اشاراتی داشته باشیم به آنچه که بر دورههای پیشین گذشت.
آیا دوسالانه پنجاه و هشتم اوج هنرهای تجسمی ایران بود؟
برخی از رسانهها طی این چند روزه با دفاع از دوسالانه پنجاه و هشتم در این باره نوشتهاند:«باتوجه به حضور موفق ایران در برخی از دورههای پیشین، جای سوال است که چرا ایران در پنجاه و نهمین دوره از بینال هنری ونیز حضور به عمل نیاورده است؟ چه شد که پس از کسب آن حجم از موفقیت و دریافت نقدهای مثبت از سوی رسانههای مختلف جهان، به یک باره تصمیم به خداحاظی در اوج گرفتیم؟ به جای اینکه تلاش کنیم تا در این دوره ارائه قویتری داشته باشیم! درواقع حضور ایران در پنجاهونهمین دوره باید از مدتها پیش برنامهریزی میشد و اقدامات لازم برای برپایی پاویون صورت میگرفت. شاید بهتر است اینگونه بگوییم، تغییرات و جابهجاییهایی که در سمتهای دولتی به واسطه تغییر دولت ایجاد میشود، نباید در حضور ایران در عرصههای بینالمللی اثرگذار باشد و لازمه این امر، جاری بودن یک روند سیستماتیک قوی است که با تغییر آدم ها، تغییری نمی کند و به قوت خود باقی است. همچنین غیبت ایران در پنجاه و نهمین دوره از بینال هنری ونیز، در چنان سکوت خبری صورت گرفت که از سمت هیچ مدیر و مسئولی نشانی از علت غیبت در بینال هنری ونیز و یا اطلاع رسانی درباره آن نبود و نیست».
درباره گفتههای بالا میتوان نوشت: این موضوع که تغییر مدیران نباید باعث عدم شرکت در دوسالانه میشد کاملا پذیرفتی است، اما اینکه در اوج خداحافظی کردیم بیشتر به طنز میماند.
چرا که در دوره پیشین مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی نفراتی را برای حضور در این رویداد انتخاب کرده بود که جز یک نفر که اثرش ظرفیت دیده شدن در چنین رویدادی را داشت، نفرات دیگر نه تنها انتخابهای چندان دقیقی نبودند بلکه حضورشان هدر دادن میلیاردها تومان هزینه بود و به حراج گذاشتن آبروی ایران.
انگار یادمان رفته است که در دوسالانه پنجاه و هشتم جوانی کم تجربه را، بدون برگزاری حتی یک نمایشگاه در گالریهای درجه دو تهران، به این دوسالانه فرستادند. کسی که هیچ کارنامه قابل قبولی نداشت و آثارش هم سطح نازلی از هنر را بازنمایی میکرد. این انتخاب جای بسیار سوال داشت. در آن دوره همین انتخاب باعث شد جامعه تجسمی به کلیت انتخابهای دیگر هم به دیده تردید بنگرد و نه تنها آشتی هنرمندان با مرکز هنرهای تجسمی صورت نگیرد، بلکه باعث بدبینی هنرمندان به مدیریت کلان هنرهای تجسمی کشور شد.
در دوره پیشین نه تنها هنرمندهای منتخب، حتی «هیات انتخاب آثار» نیز به شدت مورد سوال بوده و اینکه مرکز هنرهای تجسمی با چه فرآیندی به این نفرات رسیده است هیچگاه روشن نشد. با اینکه مدیریت مرکز هنرهای تجسمی کشور همان روزها در این باره گزارشی ارائه داد که: «ابتدا ۳۰ کارشناس هنری، مدرس دانشگاه، کیوریتور برجسته کشور سه هنرمند را انتخاب کرده اند و..» اما هیچگاه روشن نشد که آن هنرمند جوان را چه کسی اصلا میشناخته است؟ هنرمندی که حتی سابقه یک نمایشگاه انفرادی در گالری صاحب نامی را نداشته است(گویا در شهرستان سابقه برپایی نمایشگاه داشته است).
در میدان هنرهای تجسمی این موضوع بسیار اهمیت دارد که هنرمند، سابقه فعالیت و همکاری با گالریهای مهم کشور را داشته باشد. اصلا با کمی غلو میتوان اینگونه صورتبندی کرد که: اعتبار هر هنرمند نه به آثارش بلکه به گالریای است که با آن همکاری میکند و آثارش را به نمایش میگذارد. یعنی جایگاه نمادین هنرمند در میدان هنرهای تجسمی بسیار مهم است و این جایگاه در بسیاری از اوقات به واسطه وابستگی به گالری و سطح آن گالری سنجیده میشود. مثل این میماند فوتبالیستی را از لیگ دسته سه بدون هیچ سابقه درخشانی به تیم ملی دعوت کنی و او را در نوک حمله تیم در جام جهانی به کار بگیری و همزمان لژیونرها و ستارههای لیگ را روی نیمکت نگه داری یا اصلا به تیم دعوتشان نکنی.
سوالی که پیش میآید اینجا است که این هنرمند جوان بر اساس کدام سابقه آنقدر آوازه پیدا کرده که ۳۰متخصص او را به عنوان منتخب معرفی کنند؟ بیشک بر هرکسی که تامل کوتاهی بر موضوع داشته باشد آشکار است که گزارش هادی مظفری مدیر پیشن مرکز هنرهای تجسمی در این باره شوخیای بیش نبوده است.
با مطالعه و بررسی حضور ایران در دوسالانههای ونیز آشکار میشود که در این بین بیشترین حاشیهها از طرف مدیرانی رخداده است که با ایده از بین بردن قهر هنرمندان با دولت و گشایش راه برای حضور در مجامع بینالمللی و دیپلماسی فرهنگی همواره منافع شخصی خود و نزدیکانشان را در اولویت قرار داده و نام و نان به جیب زدهاند.
برای اثبات بخش کوچکی از گفتههای بالا کافی است یکی از آثار هنرمند موصوف -که از او به عنوان هنرمند جوان یاد شد- را با حرفهای مدیر پیشین مرکز هنرهای تجسمی مقایسه کنیم؛ هادی مظفری پیش از برگزاری پنجاه و هشتمین دوسالانه ونیز گفته بود:«سه هنرمند در رشتههای مختلف با ستایش شکوه بودن و زمان، هویت و خاطره، واقعیت و رؤیا، هنر ایران را به نمایش خواهند گذاشت».
یکی از آثار هنرمند جوان ایرانی
گفتههای مدیر پیشین مرکز هنرهای تجسمی را با این دو اثر(اسمبلاژ= سرهم بندی و اینستالیشن=چیدمان) مقایسه کنید. آیا در آنها جز ویرانه چیزی میبینید؟ آیا این آثار جز سرهم بندیهای دم دستی، ضعیف، بدون ایده و معنا، دلالتهایی را برای مخاطب ایجاد میکنند؟
آیا این اثر و آثاری از این دست که با مصالح ساختمانی سرهم بندی شدهاند میتوانند نمایندههای مناسب و در خوری برای جامعه امروز ایران و ویترین ایران فرهنگی باشند؟
چیدمان هنرمند مذکور در بینال پنجاه و هشتم ونیز به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران
به نظر میرسد آثاری از این دست اگر هم تداعی کننده معنایی باشند، آن معنا جز از هم پاشیدگی، اوراق، قطعه قطعه و نشان دادن کشور در یک وضعیت کلنگی نیست؟ به راستی کجاست آن شکوه و رویا و خاطره؟
از ۱۹۷۰ به این سو هنر دنیا، رویکردهای نوینی را در پیش گرفته است، در این رویکردها ایده مهمتر از فرم و زیباییشناسی است، اما در این آثاری که اشاره شد، نه خبری از ایدهای درخشان است و نه جهانی را برای مخاطبان آشکار میسازند. سالهاست هنرمندان مختلفی از حاضر آمادهها استفاده میکنند، چیدمان و ویدئو آرت میسازند، اما همان حاضر آمادهها هم مبتنی بر جایگاه نمادین هنرمند و مکان ارائه اثر صورتبندی میشوند. این سرهم بندیها را اگر حتی به عنوان اثر هنری(با تعریف نظریه نهادی هنر/ یعنی چون گالری یا دوسالانه، آن را به عنوان هنر نمایش داده است، پس اثر هنری هستند)بپذیریم، بازهم با هیچ متر و معیاری نه تنها نوآورانه نیستند بلکه جز تقلیدی کورکورانه را باز نمیتابانند.
لازم به ذکر است دیگر آثار حاضر در پنجاه و هشتمین دوره هم، دست کمی از این اثر نداشتند؛ به زبانی استعاری و طنز میتوان نوشت مدیران سابق مرکز هنرهای تجسمی شبیه رونالدینو فوتبالیست نابغه برزیلی عمل میکردند، سرشان را به یک سمت برمیگرداندند و توپ را به جهتی برعکس حرکت سر، پاس میدادند.
بیشک با کمی دقت در آثار منتخب دورههای پیشین، آشکار میشود که مرکز هنرهای تجسمی در هر دوره تصویری تاریک، مبهم و درهم از ایران به جهان مخابره کرده است.
بر اساس نکاتی که گفته شد، آیا شرکت نکردن ما بهتر از این نیست که تصویری ویران از کشور را به جهان عرضه کنیم؟ یا سازوکارهای انتخابمان مسئلهدار باشد؟ و یا گروهی از دوستان نزدیک خود را جمع کنیم و بعد مبتنی بر رانت، آثاری را به مهمترین رویداد دنیا بفرستیم که هیچ نشانی از هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی را در خود نداشته باشند؟
آینده و چالشهای پیش رو در باره حضور در دوسالانه ونیز
بر اساس نکتههایی که درباره دورههای پیشین حضور ایران در دوسالانه ونیز گفته شد، مشخص است که همواره شیوه انتخاب آثار برای حضور در این رویداد چالش اصلی بوده است. از این رو به نظر میرسد در سالهای پیش رو نیز، همین موضوع_انتخاب آثار و شیوه داوری آن_ مهمترین چالش شرکت در دوسالانه ونیز خواهد بود.
در تحلیلنهایی یکی از اصلیترین کارها و برنامهریزیهای مدیریت جدید و تازه نفس هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای تجسمی کشور، ایجاد یک سازوکار روشن و دقیق برای انتخاب نمایندههای هنر ایران در دوسالانه(بینال)ونیز است، تا به واسطه آن اعتماد از دست رفته برگردد و هنرمندانی از طیفهای مختلف و با رویکردهای متنوع کاندیدای این حضور مهم شوند.
این انتخاب میتواند با همراهی انجمنهای تخصصی ذیل فعالیت سالانه گالریها، اسکپوها و آرتفرها صورتبندی شود، یا شاید با دعوت از کیوریتورهای خوشنام و باکارنامه پربار، به نتیجه برسد. «شیوه انتخابـ» هرچه باشد، اگر ابتدا توسط متخصصین آگاه سازوکارهایش تدوین شده باشد، بیشک قدم بزرگی در راه حضور مقتدر هنرمندان کشور در دوسالانه ونیز خواهد بود. رویکرد عدالت طلبی دولت جدید میتواند این بحرانی که سالهاست گریبان هنرهای تجسمی کشور را گرفته، حل و فصل کند.
به گفته معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به زودی مدیر مرکز هنرهای تجسمی کشور معرفی میشود، از این رو معاونت هنری میتواند همسو با رویکرد عدالت طلبی دولت جدید، یکی از ماموریتهای اصلی این مرکز را شکل دادن به سازوکاری دقیق و منطقی برای شرکت در این دوسالانه تعریف کند. این مرکز میتواند طی دو سال پیش رو، بر موضوع دوسالانه(بینال) ونیز تمرکز کرده و مطالعهای دقیق درباره ابعاد مختلف آن انجام دهد، مشاوره متخصصین را چراغ راه کرده و دست به کاری اساسی و بنیادین بزند و یک بار برای همیشه تکلیف حضور در این رویداد بزرگ را روشن و تبیین کند.
در نهایت شیوه انتخاب هرچه که باشد، میبایست مبتنی بر ایده عدالت، بهترین آثار و شاخصترین هنرمندان و مهمترین ایدهها به این رویداد فرستاده شوند، تا تصویری واقعی و دقیق از فرهنگ و هنر ایران اسلامی به جهان مخابره شود.
انتهای پیام/