اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

همدان

از تبلیغ برای انقلاب اسلامی تا کتابت مصحف الهی/ قرآنی که راهی نجف اشرف می‌شود

استاد احمد تیموری؛ بزرگ‌مردی که مشق عشق می‌کند از تبلیغ برای انقلاب اسلامی تا کتابت مصحف الهی، کسی که نسخ و نستعلیق در دستانش جان می‌گیرد و بر لوح سفید صفحه‌آرایی می‌کند، حالا مصحفی که او با سرانگشتان عاشقش نگاشته، آماده است تا راهی نجف اشرف شود و هدیه حرم امیرالمومنین علی(ع).

از تبلیغ برای انقلاب اسلامی تا کتابت مصحف الهی/ قرآنی که راهی نجف اشرف می‌شود

خبرگزاری فارس - همدان: «قلم زدن برای قرآن...»، این جمله را که می‌شنوی، ناخواسته دلت پر می‌کشد به سمت مصحف الهی، همان که اعجاز پیامبر است و اکنون در دستان استادی توانمند خلاقانه کتابت شده است.

به راستی نگاه پروردگار در این کتابت نهفته است، کتابتی که باید با خط نسخ نگارش شود اما استاد سال‌هاست نستعیلق مشق کرده؛ وقتی عزم کتابت قرآن کریم به میان می‌آید، نیروی مضاعفی دستان استاد را به نسخ می‌برد و به مدد الهی قلم به خط نسخ بر صفحه می‌چرخد و مصحف نگاشته می‌شود.

اینها را که می‌شنوم، مو بر تنم سیخ می‌شود، یاد سوره «ن والقلم و ما یسطرون» می‌افتم، یاد  «علق»؛ که به راستی نگارش یک نیروی الهی است که بر لوح‌های نانوشته می‌لغزند و پیام الهی را مخابره می‌کند.

وقتی برای هماهنگی هم کلام شدن با استاد تماس می‌گیرم آرامشش عجیب دلم را می‌برد، با کلام شیوا و رسا چنان پاسخ می‌دهد که مشخص است انس با کش و قوس‌‌های قلم و دوات برایش طمانینه هدیه کرده است.

 تالار قرآن مکان گفت‌وگویمان می‌شود، از آغاز کلامش به گذشته سفر می‌کند آنجا که تصمیم می‌گیرد راه پسرعمویش را ادامه دهد، آنجا که عاشقانه مبلغ انقلاب می‌شود و پارچه نوشته‌های انقلابیون کار خودش است، آنجا که صخره نوشته‌های زیادی در تبلیغ انقلاب از او به یادگار مانده است.

همانطور که با لبخندی بر لب از روزهای آغازین شروع به کارش می‌گوید، گفت‌وگوی ما نیز جان می‌گیرد.

استاد احمد تیموری متولد سال ۱۳۳۸ دارای درجه استادی از انجمن خوشنویسان ایران و نشان درجه یک هنری از واحد ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

او پایه‌گذار انجمن خوشنویسان همدان در سال ۱۳۷۱ بود و شرکت در ۱۵۰ نمایشگاه جمعی و جشنواره‌های ملی و بین‌المللی، برگزاری بیش از ۲۵ نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از کشور، کتابت دوبیتی‌های باباطاهر، رباعیات منتخب شاعران استان، رباعیات مولانا، غزلیات غبار همدانی و رباعیات عطار از جمله دستاوردهای هنری این استاد خوشنویسی است.

استاد تیموری همانطور که غرق در گذشته است صحبت‌هایش را چنین آغاز می‌کند: از دوران نوجوانی همجوار یکی از پسرعموهایم که خوشنویسی می‌کرد و کارش خوب بود، من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و مشغول شدم.

تشویق‌هایی که از ایشان می‌شد باعث شد عزمم را جزم کنم که شبیه ایشان باشم هرچند ناگفته نماند یک جنبه ورود به کارم به جز علاقه، درآمد بود.

هر چه به روزهای انقلاب نزدیک می‌شدیم درآمد ما بیشتر می‌شد و ما در آن سال‌ها شبرنگ و کارهای تبلیغاتی روی شیشه و تابلو می‌نوشتیم، بنابراین دو کتاب از پسرعمویم گرفتم که بهتر و اصولی‌تر کار کنم، کم کم تمرینات نستعلیق را شروع کردم و همزمان تمرینات خط نسخ، ثلث و شکسته و دیگر خط‌ها را نیز داشتم.

او که در افکار گذشته قدم می‌زد؛ ادامه می‌دهد: در آن روزهای یادگیری که هنوز انقلاب پیروز نشده بود، شنیده بودم در همدان کلاس خطی وجود دارد که مرحوم استاد حسن دانش‌فر در آنجا تدریس می‌کرد، یک جلسه به این کلاس رفتم اما چون قبل از کلاس تمریناتی داشتم، قلمم را شیب‌دار به دوات می‌زدم اما استاد که قلمم را گرفت، برایم تخت تراشید که با آن می‌شد فقط خط نسخ و ثلث نوشت بنابراین دیدم نمی‌توانم آنگونه بنویسم، ادامه ندادم.

رسم‌الخط نگارستان خط میرخانی 

استاد عنوان می‌کند: روزی در تهران که بودم کتابی را پشت ویترین مغازه‌ای به نام نگارستان خط میرخانی دیدم، کتاب متعلق به استاد حسن میرخانی بود و من زیاد از او شنیده و از شهرت او خبر داشتم بنابراین بلافاصله همه دارایی خودم را برای آن کتاب دادم، این کتاب برای من بسیار با ارزش بود و به قدری آن را مطالعه و استفاده کردم که دیگر ورق ورق شده بود که دادم مجدد صحافی کردند.

من به خط نستعلیق خیلی علاقمندتر از خطوط دیگر بودم هرچند افراد دیگر هم به این خط علاقه زیادی داشتند و در انجمن خوشنویسان ایران نیز این خط در اولویت آموزش بود.

این کارها ادامه یافت تا اینکه انقلاب پیروز شد و من در شرایطی بودم که باید کارهای تبلیغاتی برای انقلاب انجام می‌دادم چون در دبیرستان شریعتی تحصیل می‌کردم و در دبیرستان پسرعموی مرا می‌شناختند بنابراین هر دو شروع به پارچه‌نویسی تبلیغی با جملات مرگ بر شاه و درود بر خمینی و... برای انقلاب کرده بودیم.

پارچه‌نویسی انقلاب به خط نستعلیق

چون تازه‌کار بودم و با خط نستعیلق پارچه‌نویسی می‌کردم، روزی بیشتر از دو تا سه مورد نمی‌توانستم بنویسم بنابراین خطم را به نسخ تغییر دادم که سرعتم بالا رفت و در روز ۱۰ تا ۱۵ پارچه‌نویسی داشتم.

حتی گاهی اوقات برای تبلیغات انقلابی مجبور به صخره‌نویسی بودیم که من را با طناب می‌بستند و بالای کوه می‌رفتم و روی صخره‌ها با قلم‌مو باید جملاتی را می‌نوشتم که حالا شما تصور کنید چقدر این کار سخت بود.

 

در آن دوران فعالیت زیادی داشتم به طوری که از ۲۴ ساعت شاید در روز فقط ۶ ساعت استراحت می‌کردم.

او با لبخندی می‌گوید: با توجه به قواعد و قوانینی که در خط نسخ وجود دارد، خودم ناچار بودم تغییراتی در فرم‌ها بدهم و دیگر خط نسخ تبدیل به خطی شده بود که متعلق به خودم بود و شاگرد علاقمندی به خط هم داشتم که اکنون استاد دانشگاه است و او هم دیگر می‌داند که من نسخ خاص خودم را دارم.

خطاط جبهه‌

استاد تیموری در ادامه صحبت‌هایش به خاطره‌ای از دوران سربازی خود اشاره می‌کند و می‌گوید: در دوران سربازی بعد از دوره آموزشی‌ام که جنگ تحمیلی شروع شد، ما به منطقه حمیدیه اهواز منتقل شدیم، من جزو لشکر زمینی رزمی بودم، روزی مشغول تمرین خط در کنار سنگر بودم، که یکی از پشت من آمد و گفت «ما در آسمان‌ها دنبال شما می‌گشتیم، اینجا نشستی؟»

او با لبخندی مملو از شور دوران گذشته ادامه می‌دهد: آن فرد رییس عقیدتی سیاسی پادگان بود که فرمانده را صدا زد و گفت: ما در پادگان کلی هزینه پارچه‌نویسی و دیوارنویسی ‌می‌دهیم و این خطاط اینجا نشسته است؟ او هر یک ماهی که به ما کمک کند به اندازه ۶ ماه کمک کرده و شما او را اینجا نگه داشته‌اید؟ و این شد که من دیگر در پشت جبهه مشغول کارهای نوشتاری شدم. 

استاد در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: آموزش خط در گذشته مانند امروز نبود، در سال ۶۲ که من فعالیت می‌کردم، ایام جنگ تحمیلی بود و ما شاگرد مکاتبه‌ای بودیم به طوری که ما خط را می‌نوشتیم و می‌فرستادیم تهران تا تصحیح شود.

او عنوان می‌کند: با این روش پیش رفتیم تا اینکه مرحله ممتازی خط را در سال ۶۲ گرفتم، در سال ۷۲ درجه دو هنری از وزارت ارشاد را اخذ کردم، در سال ۸۲ موفق به کسب گواهی درجه فوق ممتاز شدم و در سال ۸۷ گواهینامه مرحله استادی را دریافت کردم و اکنون در انجمن خوشنویسان آموزش دارم.

 از سال ۶۲ که درجه ممتازی را در خط اخذ کرده‌ام، شاگردان زیادی را آموزش داده‌ام و طی ۴۲ سال گذشته از آموزش هنرجویان غفلت نکرده‌ام به طوری که حدود ۳۰۰ لوح تقدیر در مراحل مختلف استانی و کشوری کسب کرده‌ام.

ادای دِین به قرآن

همانطور که نگاهم به دستان استاد بود که چگونه قلم‌فرسایی می‌کند و این همه زیبایی را روی صفحه می‌راند، داستان چرایی کتابت قرآن کریم را از او جویا شدم که در پاسخ می‌گوید: از سال‌های قبل به دنبال نوشتن قرآن بودم اما کتابت مصحف الهی آمادگی و آداب خاصی می‌خواهد و من باید به این مرحله می‌رسیدم.

در دانشگاه تدریس می‌کردم و فرصت کمی داشتم اما وقتی بازنشسته شدم تصمیم گرفتم که این کار را شروع کنم؛ شنیده بودم مرحوم استاد حسین میرخانی با خط نستعلیق ابتدا یک قرآن می‌نویسند و وقتی به عرض علما می‌رساند، مورد قبول آنها واقع نمی‌شود و می‌گویند اعراب‌گذاری آن مشکل دارد، او مجدد شروع کرده و بر اساس گفته علما می‌نویسد که پذیرفته شده و مصحف چاپ می‌شود.

معتقدم خط نستعلیق برای کتابت قران عمومیت ندارد و خواندن آن هم سخت است زیرا عرض خطوط کوتاه است و وقتی اعراب‌گذاری می‌شود، خواندن آن سخت‌تر می‌شود؛ بنابراین با توجه با پیشینه‌ای که داشتم، به خط نسخ کتابت کردم.

همانطور که استاد از نحوه نگارشش توضیح می‌دهد یادی از رهنمودهای همکار و استادش، اسناد مومنی کرد و ادامه می‌دهد: من با استاد مومنی در انجمن خوشنویسان تدریس می‌کنیم او بسیار انسان شریفی است و دوست‌داشتنی، این مرد بزرگ شخصیت برجسته‌ای برای من است زیرا صداقت در رفتار و گفتارشان متجلی است و همیشه به ایشان ارادت دارم.

نزد استاد مومنی که قبلا به طور تخصصی قرآن را نوشته بودند، رفتم و تصمیم خودم برای کتابت قرآن را با او در میان گذاشتم، نیات زیادی برای شروع کتابت داشتم که شاید نتوانم بیان کنم اما چون خوشنویسی هنر مقدسی است، یکی از نیت‌های من این بود که می‌خواستم دِینی که به این هنر دارم را ادا کنم چراکه به من هم زندگی داده، هم به نشاط روحی و امتیازات زیادی که اگر امروز من تیموری هستم از هنر خوشنویسی است.

استاد در مورد حس عجیبی که در حین کتابت داشت نیز این طور می‌گوید: در حین کتابت به سوره یاسین، چهار قل از سوره‌های کوچک، آیت‌الکرسی در سوره بقره یا آیه و ان یکاد که رسیدم احساس عجیبی در من به وجود می‌آورد که قابل وصف نبود.  

کتابت قرآن کریم حدود یک و نیم تا دو سال طول کشید و حدود ۸۰۰ صفحه است، اندازه آن ۲۵ در ۳۰ است و این کتاب مورد تایید علمای وقت قرار گرفته، زیرا من در کنار خود استاد مومنی و دکتر مسعود عباسی حافظ و قاری قرآن از تبلیغات اسلامی را داشتم و همواره از آنها راهنمایی می‌گرفتم.

یادگاری نجف

او ادامه می‌دهد: در حین کتابت قرآن نیت کردم که آن را به حرم حضرت علی(ع) تقدیم کنم بنابراین در روز رونمایی قرآن که مسوول عتبات عالیات نیز حضور داشتند، مقرر شد در اولین فرصت که شرایط سفر به نجف اشرف مهیا شود، این کتاب به حرم امام علی(ع) اهدا شود.

این قرآن به قرآن زمان پهلوی معروف است زیرا با الهام از قرآنی کتابت شده که در زمان پهلوی به دست یکی از برترین خوشنویسان ایرانی نگاشته شده است.

سخن از کتاب و کتابت قرآن کریم بسیار بود و فرصت اندک؛ اما همانطور که گفتیم استاد تیموری در نگارش کتب دیگری نیز رسم الخط داشته‌اند که عنوان می‌کند: بخشی از سخنان قصار حضرت علی(ع) را نوشته‌ام که هنوز چاپ نشده، رباعیات خیام، غبار همدانی، بخشی از رباعیات عطار نیشابوری، بخشی از غزلیات مولانا، دوبیتی‌های باباطاهر و... از دیگر مواردی است که به خط نستعلیق نگاشته‌ام.

ادامه صحبتم با استاد به گرایش جوانان امروزی به خط و خوشنویسی رسید، او می‌گوید: این روزها گرایش به خوشنویسی کم و مانند گذشته نیست، دلیل آن نیز این است که در سال‌های پیشین هنرهایی که منع داشته است امروز به این هنرها پرداخته می‌شود در حالی که با حجم جمعیتی کنونی جامعه نباید گرایش به خوشنویسی اندک باشد.

در گذشته تعداد هنرجویان زیاد بود اما اکنون تعداد کلاس‌‌ها و هنرجویان کم شده است و تبلیغاتی نیز برای گرایش به سمت خوشنویسی نیست و این جفایی است که در حق این هنر شده است.

امیدوارم روزی را ببینیم که خوشنویسی به عنوان یک رشته خاص در بین رشته‌های تحصیلی ایجاد شود و من حتی به برخی از مسوولان رده بالای دانشگاه هم پیشنهاد دادم که این هنر با پشتوانه‌ای که دارد، رشته دانشگاهی شود.

استاد عنوان می‌کند: بعد از ثبت‌نام در انجمن خوشنویسان  ایران اولین و مهمترین استادم زنده‌یاد استاد عبدالله فرادی بود و بعد به دعوت جناب استاد غلامحسین امیرخانی برای کسب تجربیات بیشتر بودم.

در خط شکسته هم شاگرد استاد یدالله کابلی بودم و بعد در تحقیق و مطالعه تطبیقی از آثار قدما، میرعماد علیرضا عباسی میرعلی هروی، میرزا غلامرضا اصفهانی میرزا محمدرضا کلهر، عمادالکتاب و سایر هنرمندان صاحب نام استفاده کردم.

اکنون هم سعی می‌کنم از آثار هنرمندان بزرگ مانند استاد علی شیرازی به قدر وسع و بضاعت اندکی که دارم روشی تلفیقی برای خود داشته باشم ولی تا پایان عمرم دست از شاگردی این بزرگان برنمی‌کشم.

گفت‌وگویم با استاد به درازا کشید اما گذر زمان بین صحبت‌های شیرین استاد گم شده بود، گفت‌وگویی که صحبت از خط و کتابت قرآن کریم بود صحبتی که عشق در سرتاسر مشق کردن آن جاری است، همان‌ جا که باریتعالی می‌فرماید: قسم به قلم...

انتهای پیام/۸۹۰۰۳/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول