اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

جامعه  /  رفاه و آسیب های اجتماعی

رهبر انقلاب بر حل کدام آسیب اجتماعی بیشتر تاکید دارند؟/ معضل ۲۱ میلیون حاشیه نشین با این راهکار حل می شود

گفت و گوی ما با رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در خصوص حاشیه نشینی با مرور نواقص و آمارهای عجیب از جمعیت حاشیه نشینی کمی گزنده شد. اما ماجرا وقتی شیرین شد که اتفاقات رقم خورده در اولین شهر مدل الگوی اجتماعی ایران را مرور کردیم. اگر شما هم از آنچه در سبزوار گذشته است با خبرشوید دستتان می آید چرا رهبری بر حل معضل حاشیه نشینی تاکید کردند.

رهبر انقلاب بر حل کدام آسیب اجتماعی بیشتر تاکید دارند؟/ معضل ۲۱ میلیون حاشیه نشین با این راهکار حل می شود

گروه جامعه خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: حاشیه‌ها چه در بطن شهرها باشند و چه خارج از آنها، هم آسیب اجتماعی به حساب می‌آیند و هم آسیب‌های دیگر را همراه خود می‌آورند. اهمیت مسئله حاشیه نشینی تا اندازه‌ای است که رهبر معظم انقلاب هم مشخصاً به این مسئله ورود و بر رفع آن به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی آسیب‌های اجتماعی در کشور تاکید کرده‌اند.اما با همه این اوصاف روز به روز بر جمعیت حاشیه نشین ها افزوده می شود. این حرف ما نیست. نگاهی به گزارش‌ها، آمارها، مصاحبه‌های مسئولان و بیشتر از هر چیز سرزدن به مناطق حاشیه نشین و دیدن وضعیت زندگی مردم در این مناطق نشان می دهد ما در برخورد با این معضل چندان موفق نبودیم. به همین بهانه سراغ رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران رفتیم و با« سید حسن موسوی چلک»  در مورد چالش های حاشیه نشینی و راهکارهای برطرف کردن آن به گفت و گو نشستیم و بی واسطه از او پرسیدیم چرا با وجود تاکید رهبری بر لزوم حل فوری آسیب حاشیه نشینی ما هنوز اندر خم یک کوچه ماندیم؟

موسوی چلک؛ رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران

گفت و گوی ما با رییس انجمن مددکاران جامعه ایران در خصوص حاشیه نشینی با مرور اتفاقات خوب در اولین شهر مدل الگوی اجتماعی ایران خواندنی می شود و بعد از مرور اتفاقاتی که در سبزوار افتاد دستمان می آید حل معضل حاشیه نشینی فقط عزم جزم مسئولان را می خواهد و یک همدلی جانانه.

 شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید تعدادی از محله های سبزوار تا همین چند سال قبل جزیی از سکونت گاه های غیررسمی بودند با ده ها آسیب اجتماعی اما با اجرای صفر تا صد سند احیا، بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده از این معضل به ظاهر حل نشدنی خلاص شدند و حالا همه مددکاران و تسهیل گران اجتماعی با افتخار از آن یاد می کنند.

فارس: حاشیه نشینی یکی از جدی‌ترین معضلات و آسیب‌های اجتماعی کشورمان است. آنقدر که رهبری هم آن به عنوان یکی از ۵ آسیب اجتماعی اولویت دار معرفی کردند. با این تفاسیر قبل از هر چیز بد نیست تعریفی از حاشیه نشینی داشته باشیم و به این سؤال پاسخ دهید که اصلاً چرا حاشیه نشینی به وجود می‌آید؟

حاشیه نشینی مولود توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات است. وقتی شهرها توسعه پیدا می‌کنند، عمده خدمات عمومی در کلانشهرها توزیع می‌شود و کلانشهرها به دلیل توزیع ناعادلانه خدمات مهاجر پذیر می‌شوند. از آن طرف خشک سالی‌ها هم بی تأثیر نبوده است. زمانی ما در کشورمان ۷۰ درصد جمعیت در روستا بودند و ۳۰ درصد در شهر زندگی می‌کردند. الان این نسبت برعکس شده و همه جذابیت‌ها و امکانات در محیط‌های شهری است. افراد مهاجرت می‌کنند. بخشی به دلیل داشتن مهارت، تحصیلات و سرمایه جذب می‌شوند. اما بخشی در بخش فعال اقتصاد جذب نمی‌شوند. ما در ایران چنین وضعیتی را داریم. شروع حاشیه نشینی با سکونت در حاشیه جغرافیایی شهرها بود اما به مرور زمان این موضوعیت از بین رفت. الان زیر پل مدیریت، دروازه غار، خاک سفید حاشیه شهر نیستند، اما جزو مناطق ناکارآمد شهری به حساب می‌آیند.

*فارس:چرا تا امروز نتوانسته‌ایم مسئله حاشیه نشینی را با برنامه‌ها و قوانینی که مصوب و اجرا کرده‌ایم مدیریت کنیم؟

طبق اسناد قانونی کشور، مسئولیت باز آفرینی شهری با وزارت راه و شهرسازی است. این موضوع در سند سال ۸۲ و ماده ۱۲۰ قانون برنامه ششم توسعه قید شده است. همچنین بر اساس سند احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت‌های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری که سال ۹۳ در هیأت دولت مصوب شد کمیته‌ها، کارگروه‌ها و یک‌سری ظرفیت‌هایی برای بازآفرینی شهری در مناطق حاشیه نشین پیش‌بینی و تعریف شده است. اما نکته مهم اینجاست که بر اساس این سند، تعریفی که از حاشیه داشتیم با عنوان حاشیه جغرافیایی شهری تغییر کرده است. اصلاً در دنیا، تعریف حاشیه نشینی تغییر کرده و در تعریف جدید می گویند حاشیه، دیگر به منزله حاشیه جغرافیایی نیست. حاشیه جایی است که حداقل خدمات عمومی را نداشته باشد. با این تعریف حاشیه می‌تواند دروازه غار باشد، ارزلان اصفهان، خاک سفید، چهل پله فرحزاد، چمن کرمانشاه، عیدگاه سبزوار، عباس آباد نکاح همگی در این تعریف قرار می‌گیرند.

*فارس: بافت های مسکونی که دارای چنین ویژگی‌هایی هستند، به چند نوع تقسیم می‌شوند؟

بر اساس سند ما چهار نوع محلات را داریم که در این تعریف گنجانده می‌شوند. اول بافت های فرسوده، دوم روستاهای الحاقی به شهر، سوم بافت های تاریخی و چهارم سکونت گاه‌های غیررسمی که به آن می گویند محلات موضوع بازآفرینی شهری.

*فارس: با این تعریف، چند درصد جمعیت ایران حاشیه نشین هستند؟

بر اساس این تعریف از حاشیه نشینی تقریباً حدود ۲۱ میلیون نفر از جمعیت و یا می‌توان گفت یک چهارم جمعیت در این مناطق زندگی می‌کنند. در سند سال ۹۳ به صراحت گفته شده که تا سال ۱۴۰۴ این مناطق باید حد متوسط خدمات عمومی را داشته باشند. معنی دیگر این حرف چیست؟ معنی‌اش این است که ما ساکنان این مناطق را دیگر شهروند درجه دو نمی‌توانیم قلمداد کنیم.

*نه به رویکرد بولدوزری

فارس: چرابا وجود سند احیا، بازسازی، بهسازی و توانمند سازی بافت های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری که در سال ۹۳ تصویب شد، جمعیت حاشیه نشین در سال‌های گذشته بیشتر شده است؟ اصلاً چه اتفاقی افتاد که یک دفعه چشم باز کردیم و دیدیم نه تنها از جمعیت مردم حاشیه نشین شهرها کم نشده بلکه به گفته شما آمارشان به ۲۱ میلیون نفر رسیده است؟

وقتی نام حاشیه نشینی را بر این محله‌ها می‌گذاریم یعنی پذیرفته‌ایم که این مناطق از حداقل‌های خدمات عمومی هم بی بهره‌اند. چرا راه حل‌های گذشته کارآمد نبوده و حالا ۱۱۰۰ محله در کشور دچار حاشیه نشینی هستند؟ چون ما درگذشته با چند رویکرد با این مناطق برخورد کردیم که نتیجه آن، وضع امروز را رقم زده است. رویکرد اول بی تفاوتی بود. ما با این رویکرد اجازه دادیم حلبی آبادها و زورآبادها شکل بگیرند و تا مدت‌ها آنها را جدی نمی‌گرفتیم؛ یعنی همین که جذب محیط شهری نمی‌شدند، یک گوشه‌ای بودند و کاری به کار ما نداشتند خیالمان راحت بود؛ درواقع آینده نگری نسبت به این پدیده نداشتیم، همه حاشیه نشین های شهر را کالبدی می‌دیدیم و به ابعاد اجتماعی آن توجهی نکردیم.

رفته رفته این محله‌ها بدنام شدند که این بدنامی حساسیت مسئولان را برانگیخت؛ محله‌هایی مثل خاک سفید، دروازه غار و…. در این مرحله وقتی حساس شدیم رویکرد بولدوزری به میان آمد که با طرح‌های ضربتی و ۲۴ ساعته تصمیم به جمع کردن و تخریب این محله‌ها ازجمله خاک سفید تهران گرفتیم. دیدید که این روش نتیجه‌ای ندارد. مثلاً در خاک سفید، این برخورد نتیجه داد؟ خیر. یا در دروازه غار، تا به حال چند بار رویکرد ضربتی جمع آوری و پاکسازی در ۲۴ ساعت نتیجه بخش بوده است؟

*برچسب نزنیم

رویکرد آسیب زای دیگر نگاهی است که شهروندان این مناطق را شهروند عادی به حساب نمی‌آوریم و آنها را به چشم شهروند درجه ۲ می‌بینیم. در این مناطق به دلیل نبود خدمات عمومی و ده ها دلیل دیگر، آسیب‌های اجتماعی زیاد می‌شود و متاسفانه به این نقطه که می‌رسد برچسب زدن هم به مشکلات دیگر اضافه می‌شود. ذهنیتی نسبت به این مناطق در میان مسئولان و مردم به وجود می‌آید و بلافاصله برچسب مجرم بودن به آن‌ها می‌زنیم. یادم می‌آید یک محله‌ای بود که چهل بار در آن عملیات نظامی انجام داده بودند و فایده‌ای نداشت، بعد به بهزیستی گفتند در این محله پایگاه خدمات اجتماعی دایر کنید. ما وقتی ورود کردیم و بررسی کردیم دیدیم کلاً ۱۵ نفر هستند که در آن محله مسئله درست کردند و بقیه مردم همه آدم‌های خوب و سالمی بودند.

اصلاً عمده افرادی که در این سکونت گاه‌ها هستند گروه‌های قومی‌اند. من سال ۷۲ اراک بودم و همزمان در دو جای اراک خانه گرفتم. یکی در محله مناسب‌تر و یکی در چشمه موشک که جزو مناطق حاشیه یا موضوع بازآفرینی شهری بود. من بین مردم رفتم. با آنها حشر و نشرکردم. عزا و عروسی‌شان رفتم. دیدم در همان منطقه‌ای که می‌گفتند حاشیه نشین و به آن برچسب می‌زدند ورزشکار، کارمند بانک، معلم، خانواده شهید زندگی می‌کند، حتی در همان محله خیر داشتند.

*سکونت گاه‌ها را سیاسی یا امنیتی نکنیم

نکته مهم دیگر این است که ما به هیچ عنوان نباید سکونت گاه‌ها را سیاسی یا امنیتی کنیم. هر بار که با این نگاه پیش رفتیم شکست خوردیم. ممکن است هدف غایی، امنیت مردم باشد. اما باید از تجارب جهانی و داخلی استفاده کنیم و رویکرد بازآفرینی را غالب کنیم و ابعاد اجتماعی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی را در کنار کالبد ببینیم.

فارس: نگاه جامعه شناسان در حل معضل پدیده حاشیه نشینی، نگاه اجتماعی است. اما مثلاً در طول سال‌های گذشته ده ها طرح اجتماعی در دروازه غار اجرا شده است اما چرا در این محله موفق نبوده‌ایم؟

ببینید ما از قبل انقلاب در دروازه غار کار کردیم. اصلاً دروازه غار محل کارورزی دانشجویان مددکاری اجتماعی بود. اما چرا بعد از این همه سال کار، هنوز موفق نشدیم؟ یکی ازدلایل این است که هر موقع آمدیم در درواز غار کار کنیم، اولین نسخه، نگاه ضربتی و جمع آوری معتادان بود. الان هم همین نگاه است و اشتباه است. اصلاً مشکل معتادان در دروازه غار حل شدنی نیست. ما باید دروازه غار را به عنوان یک واقعیت بپذیریم و متناسب با مختصاتش برایش برنامه ریزی کنیم. این کار را یک بار انجام دادیم و نتایج خوبی هم گرفتیم اما نیمه کاره ماند.

*معجزه در دروازه غار/ از سینمای روباز تاپاتوق فرهنگی درکتابخانه خواجو

فارس: دروازه غارو آسیب‌های اجتماعی آن مثل یک کلاف سردرگم است که حتی برخی مسئولان هم امیدی به بهبود و یا حل مشکلات آن ندارند. شما در آن مدت چه کاری در دروازه غار انجام دادید؟

سال ۷۹ ما تیم مددکاری اجتماعی‌مان را در دروازه غار مستقر کردیم. آن زمان من در بهزیستی مسئولیت داشتم. یک سال در دروازه غار کار کردم. نتیجه کار ما در دروازه غار، بند ج ماده ۹۷ قانون برنامه چهارم توسعه شد. آنجا رویکرد ما رویکرد اجتماعی بود و خدمات را به دروازه غار بردیم. مدرسه دایر شد، زمین فوتبالی که بوی تعفن می‌داد تبدیل به زمین چمن شد، مدرسه مستعمل پاکسازی شد، کتابخانه خواجوی فرهنگی را تبدیل به پاتوق فرهنگی کردیم. نمایشگاه کتاب برگزار کردیم. یک سینمای روبازی آنجا وجود داشت که محل فساد بود. آن را تبدیل به سینمای روباز واقعی کردیم. فیلم پخش می‌شد و خانواده‌ها می‌آمدند. تشکل‌های غیر دولتی پای کار آمدند. آن زمان در بخشی از کتابخانه، خانه بهداشت دایر کردیم. در گوشه‌ای دیگر از فضای کتابخانه بهزیستی و کمیته امداد مستقر شدند. همه این اتفاقات در یک سال در دروازه غار افتاد. نه پلیس بود نه سیستم قضایی. همه فعالیت‌ها اجتماعی بود. مدیر پروژه خود من بودم. اتفاقات بسیار خوبی افتاد. خدمات فقط کالبدی نبود، اگر جوی درست شد، کوچه آسفالت شد در کنارش مهد کودک فعال شده و بحث خدمات اجتماعی هم توسعه پیدا کرد. اما سال ۸۱ معاون وقت سیاسی امنیتی تهران گفت دروازه غار، اولویت من نیست و اینطور شد که فعالیت‌هایی که قوام پیدا کرده بود و داشت به نتیجه می‌رسید تعطیل شد. چون زور معاون وقت می‌رسید. پروژه ما در دروازه غار نیمه کاره ماند. در حالی که طبق سند احیا، بهسازی، توانمندسازی و نوسازی بافت های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری ۲۱ دستگاه در حل معضل حاشیه نشینی وظیفه دارند و باید پای کار بیایند. اگر تعامل وجود نداشته باشد ماجرای طرح نیمه کاره دروازه غار اتفاق می افتد.

*سرکشی به ۵۴۰۰ خانه

فارس: نتیجه آن یک سال کار خاص شما در دروازه غار چه بود؟

بله. بعد از آن بود که تشکل‌ها فعال شدند، مساجد فعال شد، ظرفیت‌های محلی شناسایی شد و شهرداری و سازمان‌ها حضور پررنگ‌تری در دروازه غار پیدا کردند. ما در همان زمان پای مسئولان را به دروازه غار باز کردیم. یکی از نکات قابل تأمل در موضوع مناطق موضوع بازآفرینی شهری یا مناطق ناکارآمد شهری این است که در این محیط‌ها تردد وجود ندارد. در همین دروازه غار ورود سخت بود. ما ۹ صبح می‌رفتیم. بعدها جلسات را ۷ تا یک شب می‌گذاشتیم که مسئولان به این منطقه رفت و آمد کنند و تردد کنند. وقتی در محیطی تردد نباشد، خدمات ندهیم، خود به خود ایزوله می‌شود. وقتی ایزوله می‌شود آن آدم فکر می‌کند که دیگر دیده نمی‌شود. من آن زمان که در دروازه غار بودم تقریباً اکثر خانه‌ها را خودم برای بازدید رفتم. یکی از ساکنان خانه‌ای که در زیرزمین بود به من می‌گفت سوسک اسباب بازی بچه من است. می‌گفت بعد از چند سال چه می‌خواهید که در خانه ما را زدید؟ رأی می‌خواهید؟ ما ۵۴۰۰ خانه را تک به تک سرکشی کردیم.

*مشکل دروازه غار با این نسخه حل می‌شود /راه اندازی دفتر اسناد املاک در دروازه غار

فارس: در حال حاضر هیچ عزمی برای اجرای دوباره این طرح در دروازه غار وجود ندارد؟ در حالی که طبق سند اجرای طرح بازآفرینی در این منطقه ضرورت دارد!

الان تشکل‌ها فعال هستند. فعالیت‌های اجتماعی توسط گروه‌های مردمی انجام می‌شود. اما سند احیا، بازسازی، بهسازی و توانمند سازی بافت های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری به معنای واقعی در این محله اجرا نمی‌شود. یکی از نکات مهم این سند استفاده از رویکرد تلفیق می‌گوید. ترجمه ساده رویکرد تلفیق در دروازه غار چیست؟ اینکه باید در این مناطق خدمات ارائه شود. اما وقتی یک منطقه‌ای برچسب می‌خورد دیگر خدمات به آنجا ارائه نمی‌شود. مثالی می‌زنم. همین حالا شما برخی خدمات را به دروازه غار ببرید، مردم مجبور می‌شوند به این مناطق تردد کنند. نتیجه چه می‌شود؟ تردد زیاد می‌شود، امنیت بیشتر می‌شود. همین حالا می‌توان این طرح را در دروازه غار پیاده کرد. مثلاً می‌توان یکی از دفاتر اسناد املاک را به دروازه غار ببریم یا یکی از شعبات دادگاه در دروازه غار تأسیس شود.

*خطر را جدی بگیرید

فارس: به عنوان یک جامعه شناس فکر می‌کنید مهم‌ترین خطری که در مناطق حاشیه‌ای و یا مناطق ناکارآمد شهری وجود دارد چیست؟

الان نگرانی که وجود دارد این است که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط به دلیل شرایط اقتصادی و تورم به طبقه ضعیف شیب پیدا کردند. بسیاری از آنها مجبور هستند در مناطقی زندگی کنند که حداقل خدمات را دارد و جزو مناطق ناکارآمد شهری یا همان حاشیه به حساب می‌آید. این در حالی است که تا قبل از آن در مناطقی بودند که از حد وسط خدمات برخوردار بوده است. این برای امنیت و ثبات اجتماعی هر کشوری خطرناک است. چون یک عقده بیدار در این افراد وجود دارد. اتفاقاً این تیپ آدم‌ها منتظر یک تلنگر هستند. برای همین می‌بینیم عمده اعتراضات اجتماعی بعد از انقلاب از مناطقی شروع شد که چنین ویژگی‌ها و چنین مردمی دارند. این به معنی بد بودن آن مردم نیست. من بین آنها زندگی کردم و هنوز هم با آنها ارتباط دارم. نادیده شدن چنین شرایطی را به وجود می‌آورد. چاره کار هم فقط احیای سند بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت های فرسوده است. آن سند اگر اجرا می‌شد مشکل بسیاری از محله‌ها حل می‌شد. اما متاسفانه کسی پیگیر و پاسخگو نیست. تا به حال دیدید مسئولی را به خاطر حاشیه نشینی زیر سؤال ببرند؟

*سبزوار؛ اولین شهر الگوی اجتماعی ایران

فارس: از سال ۹۳ سند احیا، بازسازی. بهسازی و توانمند سازی بافت های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری تصویب شده است. این سند در هیچ منطقه‌ای ازکشور اجرایی و عملیاتی نشده است؟

سبزوار نمونه موفقی از اجرای این سند بود و به عنوان اولین شهر الگوی اجتماعی ایران انتخاب شد. مجری طرح هم انجمن مددکاری و جامعه شناسی بود. ما از سال ۹۳ تا ۹۶ در این شهر به صورت ویژه کار کردیم و پروژه بسیار موفقی در سطح جهانی داشتیم و تنها با ایجاد پایگاه‌های خدمات اجتماعی به هدفمان رسیدیم. ما تسهیل گر امور بودیم و کار اصلی را به مردم واگذار کردیم.

 

*خروج محله های سبزوار از سکونت گاه های غیررسمی  

 فارس: چرا سبزوار را انتخاب کردید؟ برایمان بگویید سبزوار چطور به اولین شهر الگوی اجتماعی ایران تبدیل شد؟

در سبزوار تعاملاتی بین دستگاه‌ها وجود داشت که باعث می‌شد کار بهتر پیش برود، ما با وزارت راه و شهرسازی تفاهم نامه داشتیم. از طرف دیگر شرایط، شرایط خاصی بود. درعیدگاه که یکی از محله‌های حاشیه نشین سبزوار بود ۳۰ هزار نفر زندگی می‌کردند، یک درمانگاه نداشتند. اصلاً پلاک نداشتند. آسیب‌های اجتماعی هم جای خودش. انواع و اقسام آسیب‌ها در این منطقه وجود داشت. ما مطالعه کردیم و به مردم گفتیم مطالبه‌تان چه هست؟ جالب آن بود که مردم می‌گفتند ما پلاک می‌خواهیم. چون کوچه‌هایشان نام نداشت، اصلاً در آن منطقه هویتی وجود نداشت. ۵۲ درصد از برنامه‌های ما در سبزوار برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی بود. در مدت سه سال در عیدگاه سبزوار، جاده زده شد، آسفالت شد، ایستگاه آتش نشانی، مدرسه، درمانگاه، مهد، پایگاه خدمات اجتماعی راه افتاد. شهریار محله انتخاب کردیم، خانواده‌های نیازمند شناسایی شدیم، مسئولیت اجتماعی را افزایش دادیم.

 

*یک پایان شگفت انگیز

در سبزوار یک واحد بازآفرینی شهری در خود محله راه اندازی شد و شهردار هفته‌ای دو روز آنجا بود. یعنی هر کسی با شهردار کار داشت می‌رفت آنجا. مسئولان سازمان‌ها در واحد بازآفرینی شهری متمرکز شدند و با اینکه از نظر سیاسی با هم اختلاف نظر داشتند اما همه‌شان با دلسوزی پای کار آمدند. کار نتیجه داد. چون به مردم و ارزش‌های آنها احترام گذاشته شد، مؤلفه‌های اجتماعی، حمایت اجتماعی، فرد دارای نیاز خاص و سرمایه اجتماعی مهم بود. مردم و ظرفیت‌های مردمی مهم بود. ند ما در سبزوار ۱۵۰ تسهیل گر محلی از میان مردم تربیت کردیم.


*در این شهر از دعواهای سیاسی خبری نیست

*فارس: شما از تعامل سازمان‌ها و دستگاه‌ها در سبزوار گفتید، کدام نخ تسبیح این دستگاه‌ها و سازمان‌ها را به هم وصل می‌کرد؟ چرا در دروازه غار این اتفاق نیفتاد؟

طبق سند احیا، بازسازی. بهسازی و توانمند سازی بافتهای فرسوده و محلات ناکارآمد شهری، ستاد بازآفرینی شهری در همه شهرها باید وجود داشته باشد. دبیرخانه این ستاد در شهرداری است و رییس آن فرماندار است. در سند قید شده که ۲۳ دستگاه باید در اجرای سند احیا و بازسازی همکاری کنند. این سند که تا آن زمان چیزی شبیه به یک رؤیا بود در سبزوار عملیاتی شد و نتیجه هم داد. همه ۲۳ دستگاه پای کار آمدند. سازمان‌ها منتظر پول جداگانه نبودند و هر سازمانی وظیفه خودش را انجام داد. دسترسی مردم به مسئولان زیاد بود و مسئولان خودشان را پاسخگو می‌دانستند. در سبزوار دعوا بین شورای شهر و شهرداری و بقیه سازمان‌ها نبود، در عین اختلاف نظرهای سیاسی، اما همه هماهنگ با هم کار می‌کردند. غلبه نداشتن رویکرد کالبدی یکی دیگر از دلایل موفقیت بود. یعنی فقط قرار نبود بافت فرسوده از بین برود. در همه ابعاد کار شد. عزم جدی برای حل مشکل وجود داشت. همچنین مسئولان امنیت سرمایه گزاری هم ایجاد کردند و تسهیلات می‌دادند.

*ماجرای آرایشگاه‌های زنانه و زیر پوست شهر

فارس:شما از محور قرار گرفتن پایگاه‌های خدمات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین یا به قول شما مناطق موضوع بازآفرینی شهری گفتید. این نسخه را می‌توان برای همه این مناطق پیچید؟

بله. اما دو نکته وجود دارد. برای هر منطقه باید بر اساس مختصات، ویژگی‌ها و مشکلات خاص خودش برنامه نوشت. اولویت را ما حق نداریم تعیین کنیم. اولویت را شرایط تعیین می‌کند. ما سال ۸۷ در یکی از استان‌ها، در ۱۸ منطقه پایگاه خدمات اجتماعی زدیم و برای هر کدام از این مناطق یک برنامه متفاوت اجتماعی داشتیم، چون هر منطقه آسیب‌هایش متفاوت بود. ما سراغ مردم می‌رفتیم. وارد یکی محله‌ها شدیم و دیدیم که آرایشگاه زنانه در آن خیلی زیاد است. اولین تصور من این بود که شاید آسیب اجتماعی اصلی در این منطقه تن فروشی است. بعد که همکاران مطالعه و تحقیق کردند بعد از یک سال به این نتیجه رسیدیم که در آن محله قاچاق مواد مخدر، توزیع خرده فروش‌ها از طریق زنان در آرایشگاه‌ها انجام می‌شود. بر اساس مشخصات و آسیب‌های آن محله برایش برنامه تعریف کردیم. یا در محله عرفان گرگان همین طور. آن زمان در گرگان معاون سیاسی امنیتی پای کار بود و همه سازمان‌ها را به خط کرده بود و همه برنامه‌ها با تعامل پایگاه خدمات اجتماعی انجام می‌شد. اما نکته مهم دیگر اینکه باید از همه ظرفیت‌های مردمی استفاده کرد. مردم این مناطق سخت به دولتی‌ها اعتماد می‌کنند. ما در دروازه غار و سبزوار از گروه‌های محلی و فعالان مساجد استفاده کردیم و در کنار آنها بود که توانستیم به میان مردم نفوذ کنیم.

 

*۲۴۰۰ محله را به مددکاران اجتماعی بسپارید

من بارها اعلام کردم. با راه و شهرسازی مکاتباتی انجام دادم و گفتم شما ۲۴۰۰ محله دارید. این تعداد را به ۲۴۰۰ مددکار اجتماعی بدهید. نه اینکه مددکار تنها باشد. مددکار باید تیم داشته باشد. ما در سبزوار کارشناس اقتصادی، کارشناس برنامه ریزی شهری، کارشناس جامعه شناسی و کارشناس روانشناس و جامعه شناس داشتیم. هیچ کس مثل مددکار اجتماعی تسهیل گری را بلد نیست. چون اصلاً رشته‌اش همین است. با مردم راحت ارتباط برقرار می‌کند، راحت می‌تواند جلب اعتماد کند. ما برای ۲۴۰۰ محله، ۲۴۰۰ پایگاه خدمات اجتماعی دایر می‌کنیم و از این افراد حمایت می‌کنیم. کسی که در خاک سفید کار می‌کند باید حقوقش سه برابر افراد دیگر باشد. بهشان امکانات بدهیم که آنجا مستقر شوند. مطمئن باشید بین ۳ تا ۵ سال، بسیاری از نگرانی‌هایی که از مناطق حاشیه نشین یا مناطق ناکارآمد شهری داریم تقلیل پیدا می‌کند. شرطش این است که ما به این باور برسیم.

خاک سفید زمانی که در اسفند سال ۷۹ خراب شد، من همان زمان گفتم این کار، کار اشتباهی است. نتیجه آن چه شد؟ پخش شدند در جاهای مختلف تهران.

وقتی زندگی اینها را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که این افراد مشکلات اقتصادی، بیماری دارند و حمایت نمی‌شوند. در همین دروازه غار بچه‌هایی هستند که پدر افغانی و مادر ایرانی شناسنامه ندارند. یک جاهایی هم این مناطق بارانداز هستند. در یکی از مناطق استان‌های کشور که جزو سکونت گاه‌های غیررسمی بود گفتند کار انتظامی نکنید، پایگاه خدمات اجتماعی بزنید.

انتهای پیام/

 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول