خبرگزاری فارس ـ اراک؛ با آن که اراک شهری به نسبت جوان به حساب میآید؛ ولی اتفاقاتی که در همین مدت کوتاه برای آن افتاده است، آن را حائز اهمیت کرده است.
سفر شاهان قاجار، اتفاقات مشروطه و پرورش علمای بنامی چون آقامحسن عراقی، آقا نورالدین عراقی، آقاضیاءالدین عراقی، ملا فتحعلی سلطانآبادی و حضور شخصیتی چون شیخ عبدالکریم حائری، اراک را در دهه نخست حیاتش حائز اهمیت ساخت.
به این ترتیب حوزه علمیه اراک گوهری چون امام خمینی(ره) را در خود پرورش و به عالمیان هدیه داد. با روی کار آمدن پهلوی، اصلاحات ضددینی و ضدفرهنگی در سراسر کشور شروع شد.
در اراک، رفتن شیخ موسس به قم و فوت آقانورالدین و فعالیت شدید روشنفکران غربگرا باعث شد تا جو مذهبی به شدت ضعیف شود؛ اما با آغاز نهضت امام خمینی(ره) در دهه چهل، بارقههای امید شروع به تابیدن کرد.
عدم گفتن از وقایع شهر در این دوران باعث شده تا تاریخ انقلاب به دست فراموشی سپرده یا گاهی به انکار آن منجر شود. با همه این احوال دهه فجر فرصتی شد تا وقایع انقلاب اسلامی در اراک را ورق بزنیم.
قانونی که به ضرر مردم شد
اوضاع سختی که حکومت پهلوی از دهه سی به وجود آورد، با تشکیل ساواک به اوج خودش رسید، در اراک هم باید فعالیت مذهبیها و مخالفان شاه مثل حزب توده زیر نظر گرفته میشد، به همین جهت از سال 1339 ساواک فعالیت خودش را آغاز کرد.
نفوذ و فعالیت ساواک اراک در قضایای ابتدای دهه چهل به حدی بود که توانست آنها را کنترل کند، به همین جهت شاه با خیال راحت به روستای دهپول این شهر سفر کرد تا در یک نمایش تبلیغاتی اسناد اصلاحات ارضی را بین دهقانان پخش کند.
شاه در این مراسم گفته بود: قانون فعلی اصلاحات ارضی کاملاً اجرا خواهد شد و کشاورزان قدرت خرید پیدا خواهند کرد و بالنتیجه صنایع کشور نیز پیشرفت خواهد کرد، البته اضافهتولید لوازمی هم دارد که آن یادگرفتن فنون جدید کشاورزی است، امیدوارم با این حرکتی که امروز ما در همهجا مشاهده میکنیم با رشد عمیق روحی و اخلاقی مردم این مملکت این تحول در تاریخ ایران به بهترین وجهی عملی بشود و نتایج آن عاید کلیه مردم این مملکت بشود.
شاه بسیاری از ثروتمندان زمیندار را با خودش دشمن کرد به این امید که پشتیبانی کشاورزان را جلب کند؛ اما نتایجی که عملاً از اجرای این قانون حاصل شد، چیزی برخلاف نظرات شاه بود.
اصلاحات ارضی، کشاورزان متوسط را بهعنوان یک نیروی اجتماعی بهحساب میآورد؛ ولی تعداد اینگونه کشاورزان، حدود یکدهم مجموع کشاورزان ایران بود.
به کشاورزان فقیر، قطعات کوچک زمین میرسید، کارگران کشاورز که نیروی عمدهای بودند، امید زمیندار شدن را از دست دادند و بدین ترتیب طولی نکشید که دهها هزار کشاورز بیکار و بدون زمین برای کاریابی به شهرها روی آوردند.
کشاورزی با اجرای اصلاحات ارضی، نابود و شهرها از کشاورزان انباشته شد، این اصلاحات علاوه بر دگرگونی در الگوی مالکیت، باعث تغییرات مهمی در جمعیت شهری شد.
محمدرضا محتاط در کتاب سیمای اراک مینویسد: در مدت 10 سال یعنی فاصله بین 1345 تا 1355، حدود 55.000 نفر به جمعیت شهر افزوده شده؛ به دیگر سخن، جمعیت نزدیک دو برابر شده است. با در نظر گرفتن رشد جمعیت شهر«3/3 درصد یا 33 در هزار» این ازدیاد جمعیت برخلاف قاعده بوده و مهاجرت فراوان را به شهر اراک میرساند که باید دو عامل بدی وضع کشاورزی و صنعتی شدن را در نظر گرفت.
اراک در حمایت از آیتالله خمینی(ره)
در جریان اصلاحات ارضی ساواک هر صدای مخالفی را با تهدید یا دستگیری خفه میکرد، زمانی هم که سال 1342 با اتفاقات تلخش شروع شد، سرکوبها شدت بیشتری پیدا کرد.
کشتار فیضیه قم در فروردین این سال، هرلحظه مردم را برای یک قیام تحریک میکرد، در اراک از هرگونه تجمعی جلوگیری میشد.
تعزیه سیار که پیشازاین محرم هرسال بهطورجدی در بازار برپا میشد؛ از این سال به بعد دیگر اجرای چنین سنتی ممنوع شد.
همچنین روز چهارم محرم شهربانی و سازمان امنیت اراک مانع از تشکیل مجلس ختم آیتالله فرید شدند، وعاظ اراک در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب زدند؛ اما مأموران تعدادی از آنان را دستگیر کرده و بالاجبار در مساجد شهر به منبر فرستادند.
با دستگیری امام خمینی (ره) و کشتار روز 15 خرداد وحشتی در مردم ایجاد شد، زمزمههایی از بستن بازار اراک شنیده میشد؛ اما با مراقبتهای مأموران شهربانی و ساواک این اتفاق رخ نداد.
حتی روز سوم تیر 42 عدهای از روحانیون به تحریک آیتالله فضلالله نصیرالاسلامی تولیت و امام جماعت مدرسه و مسجد حاج محمدابراهیم قصد ارسال تلگرافی به آیتالله گلپایگانی و آیتالله شریعتمداری و مبنی بر اظهار تأسف از دستگیری امام خمینی را داشتهاند، هرچند ظاهراً با تهدید مأموران این کار صورت نگرفت؛ ولی علیاصغر قاضیزاده که از شاگردان امام بود، میگوید: آنوقت که امام خمینی را گرفتند، اکثر علمای شهرستانها آمدند اراک تا مصونیت قانونی امام خمینی را امضاء کنند تا حکومت کاری با ایشان نداشته باشد، این نامهها را تمام شخصیتها چه منبریها و چه آقایان علما همگی امضاء کردند، من این نامهها را بردم برای آقای گلپایگانی در قم و بعد بردم برای آقایان دیگر در تهران مثل آقای میلانی، آقای شریعتمداری و آقای آقانجفی، کاغذی که علمای اراک نوشته بودند خیلی تند بود.
علاوه بر علما، مردم هم برای آزادی امام خمینی تلگراف و نامههای فراوانی زدند،مردم روستای میقان اراک در نامهای به آیتالله گلپایگانی اینچنین نوشتند: اهالى قریه میقان اراک که این خاکساران اولاً در پیروى از منویات مقدس حضرتعالى و جمیع مراجع تقلید عظام و پشتیبانى از هدف عالى اسلام و مراجع عظام تا سرحد نثار جان آماده و حاضریم و در مرحله اخیره منتظر دستور مراجع مىباشیم و در ثانى از مقام مقدس حضرتعالی خواستاریم که جهت استخلاص حضرت آیت اللّهالعظمى زعیم عالیقدر شیعه آقاى حاجآقا روحاله خمینى موسوى (دامتبرکاته) کمال سعى خود را مبذول داشته و همت عالى را بهکاربرده و رهایی معظم له را از دستگاه حاکمه خواسته و مقدمات آن را فراهم بنمایید.
چند ماه بعد در فروردین سال 1343 حکومت پهلوی مجبور شد تا امام خمینی را آزاد کند، مردم و علما هم برای دیدار با ایشان راهی قم شدند.
در اسناد ساواک آمده است: از بدو ورود آقای خمینی به قم آقایان علائی و حاجی بادکوبهای و حاجی صابری سه تن از وعاظ اراک بطور محرمانه به قم مسافرت و با ایشان ملاقات نمودهاند، البته اعمال و رفتار کلیه روحانیون دقیقاً تحت نظر قرار دارد. اتوبوسی از جاده تهران و اراک به سمت ملایر درحرکت بود، جلو اتوبوس با چلوار سفیدی شعاری تحت عنوان (آزادی رهبر عالیقدر شیعیان حضرت آیتاله خمینی را بعموم مسلمین و شیعیان تبریک میگوییم) نصب شده بود.
با نزدیک شدن به محرم و سالگرد قیام 15 خرداد شهربانی قم به اداره اطلاعات شهربانی کل کشور نامهای فرستاد. این نامه حاوی این خبر بود: اطلاع واصله حاکیست که ایادی آقای خمینی و جبهه ملی فعالیتهایی کردهاند که جمعیتهایی از شهرستانهای کاشان و ساوه و اراک و خمین برای روزهای تاسوعا و عاشورا به قم بیایند و شایع است که آقای خمینی برای مردم سخنرانی خواهند کرد، لذا به وسایل مقتضی شایعاتی منتشر شده که در مقابل این جمعیت گروههایی متشکل از کارگران و دهقانان و کشاورزان و کارگران شرکت واحد برای مقابله با هرگونه عکسالعمل به قم خواهند آمد و با هرکس که با برنامه اصلاحی مخالفت نماید شدیداً ایستادگی و خودِ مردم او را منکوب خواهند کرد.
چند ماه بعد لایحه کاپیتولاسیون مطرح شد، سخنرانى افشاگرانه امام خمینى در روز 4 آبان 43، علیه این لایحه و زیر سؤال بردن شاه و حمله به آمریکا و رژیم صهیونیستی، حکومت را به این نتیجه رساند که حضور امام خمینى در ایران به سودش نیست، ازاینرو تبعید ایشان بهعنوان یکراه حل مطرح شد، سرانجام امام در 13 آبان به ترکیه تبعید شد.
رژیم پهلوی بهشدت فضای کشور را تحت کنترل گرفت تا کسی نتواند حرکتی کند،به همین جهت بهجز چند واکنش محدود، حرکت خاصی در کشور صورت نگرفت، فضای خفقان مثل تمام شهرهای کشور، در اراک هم حاکم بود؛ ولی بااینحال فعالیتهایی از طرف اقشار مختلف انجام میشد.
سفر روحانیون اراک مثل سید اسماعیل نجمالاسلامی (امام جماعت مسجد آقاضیاءالدین) به عراق برای دیدار با امام خمینی، ارسال نامه به امام و روحانیت عراق، دعا برای امام در منابر، تکثیر و پخش جزوات، اعلامیه، عکس و کتابهای امام ازجمله این فعالیتها بود...
***************
گزارش از محمود خدابخشی
با استناد به تاریخ شفاهی انقلاب اراک
***************
انتهای پیام/